بنی آدم

بهمن ۰۶، ۱۳۸۸

تكرار حماسه نهم دی در 22 بهمن


هوالقهار


"دهه‌ى فجر مثل خيلى از چيزهاى انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، يك پديده‌ى منحصربه‌فرد است در تاريخ شناخته شده‌ى ما. اين، شعار نيست؛ اين درست عين واقعيت است، با مطالعه و با تدبر. چرا منحصربه‌فرد است؟ همه‌ى انقلاب‌هاى دنيا، از وقتى كه جريان انقلاب‌ها و حضورهاى مردمى در تاريخ ثبت شده است، سال‌گردهائى داشتند و دارند. اينى كه اين سال‌گردها به وسيله‌ى همان عامل و عنصرى تجليل بشود و به ياد مانده بشود كه اصل آن حادثه را به وجود آورد، اين در تاريخ نظير ندارد. ببينيد انقلاب‌هائى كه از آن‌ها چندين سال اثرى باقى بود و تحولاتى كه ياد آن‌ها در ذهنيت جامعه‌شان باقى ماند - حالا بعضى از انقلاب‌ها و تحولات اجتماعى بعد از مدتى بكل از بين رفت و ياد آن‌ها هم فراموش شد - مثلاً فرض بفرمائيد انقلاب اكتبر شوروى كه ده‌ها سال وجود داشت، يا يك خرده ضعيف‌تر از آن، انقلاب كبير فرانسه و همچنين بقيه‌ى اين تحولاتى كه يا به وسيله‌ى انقلاب‌هاى مردمى يا شبه انقلاب‌هاى مردمى به وجود آمد، در سال‌گرد آن‌ها - لااقل در سال سوم و چهارم - ديگر خبرى از متن مردم نيست، مردم حضور ندارند؛ سالگرد انقلاب را به صورت يك حركت تشريفاتى انجام می‌دهند؛ يك عده‌اى از مسئولين مى‌آيند، مى‌ايستند؛ احياناً رژه‌ى نيروهاى مسلح و يك تعدادى هم تماشاچى. سى سال از انقلاب ما می‌گذرد. هر سال آن كسانى كه سالگرد انقلاب را مجسم كردند، برجسته كردند، جشن گرفتند، آحاد مردم بودند. ميليون‌ها مردم هر سال 22 بهمن در سرتاسر كشور به خيابان‌ها مى‌آيند؛ آن‌ها اعلام می‌كنند عيد انقلاب را، سال‌روز انقلاب را، يادبود انقلاب را. اين معنايش چيست؟ اين معنايش اين است كه انقلاب، قائم به ايمان‌هاى آحاد مردم است؛ مخالفين با انقلاب، مخالفين با نظامِ برآمده‌ى از انقلاب، با مردم روبه‌رو هستند، با مردم طرفند. سرّ اين‌كه آن‌ها موفق هم نمی‌شوند، همين است؛ والّا هيچ نظام سياسى‌اى نيست كه نشود آن را با روش‌هاى سياسى يا امنيتى متزلزل كرد؛ يك قوى‌ترى مى‌آيد، آن را متزلزل می‌كند. اما نظامى كه متكى به مردم است، مخالفينش هرچه از لحاظ امنيتى و نظامى و ثروت و اقتصاد و اينها قوى‌تر هم باشند، نمی‌توانند اين نظام را متزلزل كنند؛ سرّش هم اين است كه اين نظام متكى به مردم است، متكى به ايمان‌هاست، متكى به همان عاملى است كه اصل اين نظام را به وجود آورده است؛ اين خيلى چيز مهمى است.‌
سعى می‌كنند - كمااين‌كه امسال در تجربه‌هاى گوناگون ديده شد - هر مراسمى كه متكى به انبوه حضور مردمى است، اگر بتوانند، اين را به نحوى خراب كنند. روز قدس كه براى ضديت با اسرائيل است، شما مى‌بينيد يك گروه معدودى، يك گروه فريب‌خورده‌اى پيدا ميشوند، عليه مسئله‌ى فلسطين و به نفع اسرائيل شعار ميدهند؛ روز سيزده آبان كه روز معارضه‌ى ملت ايران و برائت و نفرت ملت ايران از استكبار آمريكائى است، مى‌آيند عليه اين حركت، عليه نظام جمهورى اسلامى، عليه اسلاميت شعار می‌دهند! اين معنايش چيست؟ اين معنايش اين است كه دشمن نظام جمهورى اسلامى از اين حضور خالصِ پرانگيزه‌ى مردمى وحشت دارد؛ اين حضورى كه مشتمل است بر تمام گرايش‌هاى موجود در ميان مردم، سلائق سياسى گوناگون. ملت ايران متحدند، ملت ايران جهت‌گيرى‌شان روشن است؛ می‌خواهند اين جهت‌گيرى متحد را، اين حركت منسجم را در تبليغاتِ خودشان متفرق نشان بدهند؛ ملت ايران را گروه گروه شده و دسته دسته شده و در مقابل هم در مسائل اصولى و اساسى معرفى كنند. هدف، اين است؛ با اين بايد مقابله كرد.جمهورى اسلامى با خواست مردم و ايمان مردم بر سر كار آمد؛ با اين خواست و همين ايمان تا امروز با كمال اقتدار و احساس عزت و احساس بى‌نيازى پيش رفته است؛ و بعد از اين هم ان‌شاءالله با اقتدار كامل، با عزت كامل، بر همه‌ى دشمنانش پيروز خواهد شد.
پس مطلب اول به طور خلاصه اين است كه بيست و دوى بهمن متعلق به ملت ايران است، متعلق به امام بزرگوار است، متعلق به شهداست، متعلق به آن روح و معناى حقيقى انقلاب اسلامى است، مال ملت است؛ دشمن می‌خواهد اين ثروت عظيم و ذخيره‌ى عظيم ملى را متزلزل كند، ضعيف كند. شما با تمام قوا ان‌شاءالله بايد در صحنه باشيد و عاقلانه و مدبرانه حركت كنيد. ملت هم - بدانيد - دلبند و دلبسته‌ى به همين شعارهاى اساسى انقلاب است. امروز در دنيا عزت ملت ايران، عظمت ملت ايران - كه دشمن هم به آن اقرار ميكند - به بركت همين انقلاب و اين حضور مردمى است؛ و ملت ايران اين را از دست نخواهند داد."

مقام معظم رهبری در ديدار شورای هماهنگی تبليغات اسلامی

برچسب‌ها:

دی ۳۰، ۱۳۸۸

غصه‌های مولا

هوالبشير

غصه‌ها و بشارت‌ها
ده‌ سال از طرح بحث ریزش‌ها و رویش‌ها توسط رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران و تأكید ویژه‌ی ایشان بر بررسی سویه‌های گوناگون تاریخی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی این پدیده توسط كارشناسان و نخبگان علمی می‌گذرد اما تاكنون حركت درخوری در این زمینه دیده نشده است. آن‌چه در پی می‌آید بخشی از همان
خطبه‌ی تاریخی است كه در آن به پدیده‌ی ریزش‌ها و رویش‌ها اشاره شده است:‌

* * *
"... من اصلاً نمى‌خواهم غصه‌ها و غم‌ها را مطرح كنم. بحمدالله غمگسار داریم. خداى متعال و اولیاى او، بهترین غمگسارند. در همه‌ى مراحل زندگى این‌طور بوده است؛ امروز هم همان‌طور است. اما اگر من فقط بخواهم یك اشاره كنم، غم بزرگ این است كه- همان‌طور كه قبلاً اشاره كردم- بعضى عناصرى كه هیچ سودى در سلطه‌ى امریكا بر این كشور ندارند، از روى غفلت و اشتباه و ضعف‌ها و عقده‌ها، براى سلطه‌ى امریكا بر این كشور تلاش مى‌كنند! البته اشخاص مختلفند؛ بعضی‌ها عقده‌اى دارند؛ بعضی‌ها كینه‌اى دارند؛ بعضی‌ها گله‌اى از كسى دارند؛ براى خاطر دستمالى، قیصریه را آتش مى‌زنند؛ به‌خاطر یك دشمنى و یك كینه‌ى شخصى و یك محرومیت از فلان مسؤولیت كه مایل بوده به او بدهند و مثلاً نشده و به‌خاطر یك اشتباه در فهم، مى‌بینید كه حرفى مى‌زنند، اقدامى مى‌كنند، موضعى مى‌گیرند و كارى مى‌كنند كه به ضرر تمام مى‌شود و در خدمت دشمن قرار مى‌گیرند. بدانید؛ این رادیوهاى بیگانه، با میلیون‌ها دلار صرف و خرج راه مى‌افتد. این‌ها هدف دارند از این‌كه این تبلیغات را مى‌كنند؛ مى‌خواهند افكار عمومى كشورهاى مخاطب خودشان را تحت تأثیر قرار دهند. بیخودى كه نمى‌آیند از شخصى، از حرفى، از جریانى، این‌طور دفاع كنند. هر آدم عاقلى تا دید دشمن برایش كف مى‌زند، باید به فكر فرو برود و بگوید من چه غلطى كردم؛ من چه كار كردم كه دشمن براى من كف مى‌زند؟! باید به خود بیاید. این مایه‌ى غُصه است كه بعضى از كف زدن دشمن خوششان مى‌آید! اگر گلزن مهاجم ما در میدان فوتبال، اشتباهاً به دروازه‌ى خودش گل بزند، چه كسى در آن میدان كف خواهد زد؟ طرفداران تیم مقابل و مخالف. حالا شما وقتى كه مى‌بینى دشمن برایت كف مى‌زند، باید بفهمى كه به دروازه‌ى خودى گل زده‌اى! ببین چرا زدى؟ ببین چرا كردى؟ ببین چه اشتباهى كرده‌اى؟ ببین مشكلت كجاست؟ بگرد مشكل خودت را پیدا كن و توبه كن. من در این ماه رمضان، از همه‌ى كسانى‌كه این خطاى بزرگ را در مقابل ملت ایران كردند، مى‌خواهم كه در مقابل خدا و در مقابل اسلام توبه كنند. مبادا خیال شود كه این خطا در مقابل شخص این بنده‌ى حقیر است؛ نه. بنده كه كسى نیستم؛ بنده هیچ اهمیتى ندارم؛ این را بدانند. هیچ ادعایى هم ندارم؛ هیچ دلبستگى‌اى هم به مسؤولیت و اقتدار ندارم. البته مایه‌ى افتخار است براى هر كسى كه بتواند به این مردم خدمت كند اما دلبستگى نیست؛ آن‌هایى كه باید بدانند، مى‌دانند. دل انسان غمگین مى‌شود و مى‌شكند به‌خاطر این‌كه چرا كسانى كه نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمه‌ى معصومین زدند، حالا طورى مشى كنند كه اسرائیل و امریكا و سیا و هركسى كه در هر گوشه‌ى دنیا با اسلام دشمن است، برایشان كف بزنند! این، انسان را غصه‌دار مى‌كند. ولى به شما عرض كنم، بشارت‌هاى الهى این‌قدر زیاد است كه هر غمى را از دل پاك مى‌كند. بشارت‌هاى الهى خیلى زیاد است. نباید خیال كرد كه اگر چهار نفر آدمى كه سابقه‌ى انقلابى دارند، از كاروان انقلاب كنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا؛ همه‌ى انقلاب‌ها، همه‌ى فكرها، همه‌ى جریان‌هاى گوناگون اجتماعى، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش در كنار رویش.شما به صدر اسلام نگاه كنید، ببینید آن كسانى ‌كه در دوران غربت اسلام و غربت على، از امیرالمؤمنین دفاع كردند، چه كسانى بودند؟ این‌ها سابقه‌داران اسلام نبودند. سابقه‌داران اسلام، جناب طلحه و جناب زبیر و جناب سعدبن‌ابى وقاص و امثال این‌ها بودند. بعضى از این‌ها على را تنها گذاشتند؛ بعضى از این‌ها در مقابل على ایستادند. این‌ها ریزش‌ها بودند. اما رویش كدام است؟ رویش، عبدالله‌ بن ‌عباس است؛ محمد بن ‌أبى‌بكر است؛ مالك اشتر است؛ میثم تمار است. این‌ها رویش‌هاى جدیدند. این‌ها كه در زمان پیامبر نبودند؛ این‌ها در همان دوران غربت اسلام روییدند؛ این‌ها نهال‌هاى تازه‌اند. شما ببینید یك مالك اشتر در همه‌ى تاریخ اسلام چقدر مؤثر است. بله؛ ممكن است كسانى ریزش پیدا كنند كه البته مایه‌ى تأسف است. وقتى به امیرالمؤمنین شمشیر زبیر را دادند، گریه كرد. همان‌طور كه گفتم، غصه دارد. غصه دارد كسانى ریزش پیدا كنند كه یك روز پاى سفره‌ى انقلاب، پاى سفره‌ى امام زمان، پاى سفره‌ى اسلام و قرآن نشستند و نان و نمك اسلام را خوردند؛ اما در كنار آن ریزش‌ها، مالك اشترها هستند؛ عبدالله‌ بن ‌عباس‌ها هستند. امیرالمؤمنین هرجا در میدان‌هاى جنگ احتیاج به زبان داشت، عبدالله ‌بن ‌عباس مى‌رفت و امیرالمؤمنین را یارى مى‌كرد. هرجا احتیاج به شمشیر داشت، مالك اشتر بود. مثل مالك اشتر، مثل عبدالله ‌بن ‌عباس، مثل محمد بن ‌أبى‌بكر- مثل این رجال- نه یكى، نه ده نفر، نه هزار نفر كه هزاران نفر بودند. این‌طور نیست كه شما خیال كنید حالا چهار نفر آدمى كه از راه برگشتند و نیرویشان تمام شد، معنایش این است كه نیروى این گردونه‌ى عظیم تمام شده است. نه آقا؛ بعضی‌ها در بین راه قوه‌شان تمام مى‌شود. بله؛ ضعیف‌ترها وسط راه آذوقه‌شان تمام مى‌شود. یك نفر از مشهد حركت كرده بود كه با كاروانى به كربلا برود. به خواجه أباصلت كه رسیدند- كسانى كه به مشهد رفته‌اند، مى‌دانند كه خواجه أباصلت كجاست- گفت ما كه خرجی‌مان تمام شد! بعضی‌ها خرجی‌شان در خواجه أباصلت تمام مى‌شود؛ بعضی‌ها خرجی‌شان بین راه تمام مى‌شود؛ بعضی‌ها دو سه كیلومتر مى‌آیند، بعد خرجی‌شان تمام مى‌شود. این همان ارتجاع و برگشتن است. این افتخار نیست؛ این ننگ است؛ این بریدن است؛ این از راه ماندن است؛ اما: "ألم تر كیف ضرب الله مثلاً كلمة طیبة كشجرة طیبة أصلها ثابت و فرعها فی السماء"؛ ریشه مستحكم است و شاخه‌ها روزبه‌روز همین‌طور زیادتر مى‌شود: "تؤتى اكلها كل حین بإذن ربها"؛ رویش جدید هست. جا دارد كه درباره‌ى این ریزش‌ها و رویش‌ها، از دیدگاه جامعه‌شناختى و روان‌شناختى و تاریخى، كار و بحث كنند. بحث‌هاى بسیار مهمى است و من متأسفانه مجالش را ندارم...."

مقام معظم رهبری - خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران26 /09/ 1378

برچسب‌ها:

دی ۱۵، ۱۳۸۸

ای‌كاش ما را فرصت زير و بمی بود

هوالحكیم

در این یكی دو روز كه اخبار برخی از سایت‌های دوچهره (دوزيست) را می‌خواندم از كثرت اخبار و تحلیل‌هایی كه در توجیه یك نامه غلط منتشر شده بود حالت تهوع بهم دست داد اما یك نكته‌ای به ذهنم رسید و آن این‌كه هر قدر میزان غلظت "گند" (معادل فارسی برای گاف و یا سوتی) یك اقدام بالاتر باشد هجمه اطرافیان متعصب در دفاع و توجیه آن و یا به عبارتی "گندزدایی" از آن بیشتر است. غافل از آن‌كه هر قدر این گندزدایی با هجمه و توأم با مجریان بیشتری باشد بوی تعفن آن بیشتر و گسترده‌تر و حجم آن نیز وسیع‌تر خواهد شد و هر كدام از این گندزدایی‌ها خود گندی بر آن گند اصلی خواهد افزود.
_____________________


این روزها در این فكرم كه ای كاش نامه‌هایی كه سردار! برای خاتمه جنگ و پذیرش قطعنامه به حضرت امام (ره) نوشته بود در آن زمان نیز همانند این نامه كذايی، سرگشاده بود! آن وقت شايد جام زهر قبل از رسيدن به مقصد می‌شكست! البته هر چیزی را حكمتی است و در هر اتفاقی مصلحتی نهفته است كه ما از آن بی خبریم. مثل عریان شدن عمروعاص در برابر حضرت علی(ع) و نجاتش از مرگ حتمی كه اگر اين اتفاق نمی‌افتاد شايد بسياری از فتنه‌ها سر بلند نمی‌كرد و اين همه مصيبت به علی(ع) و آل او وارد نمی‌شد. اما در اين حكمت مانده‌ام كه چرا امام با آن همه ابهت و عظمت و نيروی مردمی پشتيبان دليل نوشيدن جام زهر را به آينده موكول كرد!!!

"اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسئله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مى‏ديدم؛ ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلًا خوددارى مى‏كنم، و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور، كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم (1)..."

يعنی چه منعی برای بيان آن وجود داشت؟؟؟


"خداوندا در جهان شرك و كفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حیله و دورویی ما غریبیم تو خود یاریمان كن. خداوندا در همیشه تاریخ وقتی انبیاء و اولیاء و علما تصمیم گرفتند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را درهم آمیزند و جامعه‌ای دور از فساد و تباهی تشكیل دهند با مخالفت‌های ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌های زمان خود مواجه شده‌اند. خداوندا ما فرزندان اسلام و انقلابمان را برای رضای تو قربانی كردیم. غیر از تو هیچ‌كس را نداریم ما را برای اجرای فرامین و قوانین خود یاری فرما. خداوندا از تو می‌خواهم تا هر چه زودتر شهادت را نصیبم فرمایی.(2)..."

هنوز هم بعد از حدود بيست و يك سال از پذيرش قطع‌نامه در تفسير اين قسمت از نامه حضرت امام به سران سه قوه مبنی بر پذيرش قطعنامه 598 مانده‌ام.

"تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم. مسئولين نظام ايرانِ انقلابى بايد بدانند كه عده‏اى از خدا بيخبر براى از بين بردن انقلاب هركس را كه بخواهد براى فقرا و مستمندان كار كند و راه اسلام و انقلاب را بپيمايد فوراً او را «كمونيست» و «التقاطى» مى‏خوانند. از اين اتهامات نبايد ترسيد. بايد خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضايت خدا و كمك به فقرا به كار گرفت و از هيچ تهمتى نترسيد. امريكا و استكبار در تمامى زمينه‏ها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستين دارند، در حوزه‏ها و دانشگاهها مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كرده‏ام. اينان با تزويرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مى‏كنند. اينها با قيافه‏اى حق به جانب و طرفدار دين و ولايت همه را بى دين معرفى مى‏كنند. بايد از شرّ اينها به خدا پناه بريم."(3)
پی نوشت‌ها:
1 - پيام امام به سران سه قوه در خصوص پذيرش قطعنامه
2 - پيام امام در خصوص حج و پذيرش قطعنامه
3 - همان

برچسب‌ها: