بنی آدم

دی ۰۱، ۱۳۸۴

فلسفه رابطه - انتخاب همسر

هوالمعشوق
سلام

این روزها خیلی درگیر كارهام بودم و در نتیجه نتونستم به بسیاری از شما و دوستان سر بزنم كه به این واسطه از همتون عذر می‌خواهم. یكی دو روزی سرم خلوت شد گفتم ادامه مطلب رو بنویسم.



و اما ادامه مطلب:

سوال این است كه برای شناخت بیشتر به چه مسائلی باید پرداخته شود؟ بسیاری از دختران و پسران هنگام مصاحبت قبل از ازدواج نمی‌دانند كه برای شناخت و تفاهم چه باید بكنند. بسیاری از همان ابتدا وارد جزئیات غیر ضروری می‌شوند و یا خاطرات خود را تعریف می‌كنند. در حالی كه مهمترین مقطع یك ازدواج موفق ، مرحله شناخت از یك‌دیگر قبل از ازدواج است. و این مرحله برای آن نیست كه دو نفر صرفا با هم ارتباط داشته باشند. بلكه برای آن است كه با صحبت و گفتگو و كنترل رفتاری محترمانه یك‌دیگر ، بتوانند شناخت بیشتری نسبت به فرد مورد نظر خود پیدا كنند و به مرحله‌ای برسند كه بتوانند تشخیص دهند آیا قادر به زندگی با آن فرد هستند یا نه. یكی از نكات بسیار مهم این مرحله كه متاسفانه در بسیاری از موارد نادیده گرفته می‌شود این است كه طرفین باید از ایجاد روابط صمیمانه با یك‌دیگر تا قبل از عقد شرعی و رسمی پرهیز كنند. چرا كه ایجاد روابط صمیمانه و ابراز علاقمندی هر كدام از طرفین به دیگری ، موجب بسته شدن مسیر شناخت او از طرف مقابل شده و دخیل شدن احساسات و عواطف موجب می‌شود كه انسان نتواند به شناخت كافی نسبت به فرد مورد نظر خود برسد و هر آن‌چه را كه از طرف مقابل می‌بیند برایش توجیه مثبت می‌سازد. از این رو، این مرحله هر قدر هم طولانی شود نه تنها تاثیری در شناخت وی نسبت به طرف مقابل ندارد بلكه وی را شیفته‌تر و وابسته‌تر می‌نماید. این نكته را به خاطر بسپارید كه مرحله مصاحبت قبل از ازدواج ، فرصتی برای مطالعه رفتار و كردار و گفتار فرد مورد نظر و تطبیق آن‌ها با معیارهای ازدواج خود است نه برای ایجاد یك ارتباط صمیمانه بین دو جنس مخالف.

خب بهتر است قبل از ورود به جلسه خواستگاری و مراحل شناخت قبل از ازدواج ، نگاهی به معیارهای ازدواج و نكاتی كه باید در نظر داشته باشیم بیاندازیم. البته این معیارها مطلق نیستند و ممكن است مواردی پیدا شوند كه در آن‌ها این معیارها صدق نكند ولی آن‌چه كه مهم است این است كه عمومیت دارد و قطعا رعایت این نكات در زندگی آینده و موفقیت‌های ازدواج تاثیر بسزایی دارد.

معیارهای انتخاب همسر : (1)
معیارها و ملاک هایی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است:
الف – آنهایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتماً لازم اند.
ب – آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی لازم اند و بیشتر به سلیقه افراد و موقعیت آنها بستگی دارند.

مذهب:
یکی از معیارهایی که باید حتماً در ازدواج در نظر گرفته شود، عامل مذهب و نگرش فرد مقابل نسبت به مذهب است. طبیعی است فردی که به اصول و ارزش‌های مذهبی معتقد است با شخصی كه نسبت به مذهب بی اعتماد یا بی تفاوت باشد، زندگی خوبی نخواهد داشت. انسان متدین، همسری متدین می خواهد، اگر یکی متدین و دیگری بی دین و بی قید باشد، خوشبخت نخواهند شد. بنابراین از این لحاظ باید فردی را انتخاب کنید که همانند شما فکر کند.

تناسب خانوادگی:
یکی دیگر از مسائل تناسب خانوادگی است. بر خلاف تصور بسیاری از افراد ، ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده، فامیل و یک نسل. خانواده دختر و پسر باید با یکدیگر سنخیت و تناسب داشته باشند. در انتخاب همسر معقول نیست شما بگویید «من می خواهم با این فرد زندگی کنم و کاری با خانواده اش ندارم» چرا که این فرد جزیی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای از همان درخت است. این شاخه، از ریشه همان درخت تغذیه کرده؛ مسلم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل از راه وراثت و تربیت و محیط به این فرد منتقل شده است، این فرد در دامن همان خانواده بزرگ شده است. باید موقع ازدواج ارزش های درون خانواده فرد را بررسی کنید و با ارزش های درون خانواده خودتان مقایسه نمایید. اگر این ارزش‌ها با یک‌دیگر تناسب داشته باشند، زندگی آرامی خواهید داشت. در مقایسه ارزش‌ها دقت داشته باشید. برای مثال اگر در خانواده شما تحصیل یک ارزش است، در خانواده فرد مقابل نیز تحصیل یک ارزش باشد، اگر در خانواده شما حجاب یک ارزش است، در خانواده طرف مقابل حجاب ضد ارزش نباشد.
آنچه در تناسب اجتماعی باید در نظر داشت، ارتباطات و رفت و آمدهای خانوادگی است. این که خانواده با چه افرادی رفت و آمد می کنند و دارای چه جایگاهی هستند، آیا شهرت اجتماعی دارند یا خیر، مهم است. همه اینها در جایی جمع می شود که به آن تناسب اجتماعی می گوییم. در حقیقت مردم دوست دارند با افرادی رفت و آمد کنند که از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار باشند. دو خانواده باید از این حیث با یکدیگر تناسب داشته باشند. مسئله دوم تناسب رفتار اجتماعی دختر و پسر است. مثلاً اگر یک دختر لوس و جلف با مرد متین و موقری ازدواج کند، تحمل رفتار اجتماعی زن برای مرد مشکل است.
بنابراین از مسائل مهم انتخاب همسر در نظر گرفتن تناسب اجتماعی دو خانواده است و چقدر خوب است که پسر و دختر در یک ردیف اجتماعی با هم ازدواج کنند.

مسائل مالی و اقتصادی:
یکی دیگر از مواردی که باید در ازدواج در نظر گرفت مسائل مالی و اقتصادی است. هر چقدر دو خانواده از لحاظ مالی در یک سطح باشند ازدواج، ازدواج خوبی است. صلاح نیست دختر و پسر و خانواده‌هایشان از لحاظ مالی و ثروت تفاوت زیادی با هم داشته باشند. ازدواج دو طبقه متضاد اجتماعی همیشه مشکلاتی به همراه خواهد داشت. شما نمی‌توانید با فردی زندگی کنید که از نظر اقتصادی در ردیف شما نیست، هرگز این کار را نکنید. برای مثال کسی که از نظر اقتصادی در یک طبقه بالای اجتماعی است در ناز و نعمت بزرگ شده، همه چیز برایش مهیا بوده، هیچوقت مشکلات و تنگنای مالی نداشته است، حالا با فردی از خانواده بسیار پایین از نظر اقتصادی ازدواج می کند که سبک زندگیش با این فرد متفاوت بوده است. فرهنگ خانوادگیش متفاوت، نیازهایش متفاوت. فرضاً قرار می شود این دو با یکدیگر به مهمانی بروند، شخص اول هر لباسی می پوشد خجالت می کشد، احساس می کند نازیباست ، مورد تأییدش نیست، در عوض همسرش زمانی که به خانه آنها می رود احساس کدخدایی می کند. خانه سطحش پایین است. این احساسات در وی ایجاد تعارض می کند. عصبانی می شوند، با هم دعوا می کنند، دعوا بر سر یک قضیه بسیار ساده زندگی است ولی ریشه اش در عدم همخوانی و تناسب طبقه اقتصادی است، اکثر دعواهای چنین زن و شوهرهایی بعد از میهمانی ها شروع می شود.

تناسب تحصیلی :

یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفته شود، تناسب تحصیلی است. بسیار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند و در ردیف یکدیگر باشند تا تفاهم بیشتر در زندگی شان به وجود آید. مهم است که زن و شوهر سطح دانششان به هم نزدیک باشد، زنی که تحصیل کرده و دانشگاهی است نمی‌تواند همسر یک مرد بی سواد یا کم سواد باشد. اگر هم توانست مدت کوتاهی می‌تواند ولی در درازمدت خیر. متقابلاً مردی که دارای تحصیلات عالی است نمی تواند با زنی که دارای تحصیلات پایینی است ازدواج کند. حتی بهتر است مردان یا زنان پزشک با هم ردیفان خود ازدواج بکنند. یکی از چیزهایی که باید در ازدواج رعایت شود فاکتورهای حرفه‌ای است. بنابراین سطح تحصیلات و سطح حرفه در زندگی زناشویی بسیار مهم است.

سطح فكر:
حالا که به مسئله تحصیل اشاره کردیم خوب است که به مسئله تفکر نیز اشاره کنیم. متأسفانه مردان ما بسیار مقیدند که همسر زیبا داشته باشند، در صورتی که زیبایی در آمار جهانی بهداشت فقط 25 نمره دارد در حالی که به تفکر 300 نمره داده اند. در مورد عروس خانم همیشه می پرسند آیا زیبا هست یا نیست. زیبایی دوره محدودی دارد ، ولی ما نمی توانیم تفکر و تعلیم و تربیت را انکار کنیم. بعضی از مردم ما در ازدواج جایی برای تفکر باز نگذاشته اند.
اولین چیزی که در تفکر جلوه گر می شود، عامل هوش است. زندگی با یک آدم کم هوش بسیار مشکل است. ممکن است بپرسید چگونه می شود هوش یک نفر را قبل از ازدواج تشخیص داد؟ پاسخ بسیار آسان است. افرادی که درجه هوشی خیلی پائین دارند کاملاً در رفتار و کردارشان مشخص است، پختگی لازم را ندارند، قدرت تشخیصشان ضعیف است. عامل دیگر تشخیص هوش، تفکر انتزاعی است. انتزاع کردن یعنی بیرون کشیدن، و تفکر انتزاعی یعنی توانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیت‌های کلی. این نوع تفکر ابعادش بسیار گسترده است، افرادی که تفکر انتزاعی دارند خیلی زود شما را می‌فهمند. لازم نیست که دائم برایشان تکرار کنید. بعد دیگرش، تفکر حل مسئله‌ای است، تفکری که در آن انسان می تواند مسائل خودش را حل کند. کسانی که این نوع تفکر را ندارند دائم دور خودشان می چرخند، گیجند، دائم می پرسند چه گفتی، یعنی چه، منظورت چه بود…. کسی که این نوع تفکر را ندارد به همسری برنگزینید. گاهی اوقات افراد از روی ترحم با فردی ازدواج می کنند که از نظر هوشی در سطح پایینی است، می خواهند ایثار کنند ولی سخت در اشتباهند. زندگی با افراد کم هوش بسیار مشکل است. کسی که تفکر و هوش خوبی دارد کیفیت فراوان در مدیریت دارد. یکی از ارکان اصلی مدیریت ، تفکر خوب است.

گذشته:
یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفت گذشته افراد است. یعنی، باید تشابهاتی بین گذشته شما با گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید باشد. اگر این تشابهات بود، آن وقت شما به درک متقابل خواهید رسید. بسیاری از مردم می گویند همسرم مرا درک نمی کند. درک چه موقع صورت می گیرد، زمانی که ما سرنوشت مشابهی داریم، شما کسی را درک می‌کنید که در زندگی‌تان باشد، یک غریبه را نمی‌شود درک کرد. اگر گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید خیلی شیک بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده‌اید؛ رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست. گذشته بسیار مهم است. این فرد نمی‌تواند شما را درک کند. نمی‌تواند بفهمد موقعیت فعلی را به چه قیمتی به دست آورده‌اید، برایش اهمیتی ندارد. تمام آنچه با زحمت به دست آورده‌اید را جزء بدیهیات و ملزومات زندگی می‌داند، حتی گاهی اوقات اصرار می‌کند موقعیت فعلی را نیز از دست بدهید در حالی که موقعیت فعلی حاصل یک عمر تلاش شماست. در ازدواج به سراغ فردی بروید که گذشته‌ای مشابه شما داشته باشد و شما را درک کند.
یکی از مسائلی که در گذشته ماست، عشق و عاطفه در زندگی است. بعضی‌ها در گذشته ، بسیار دوست داشته شده‌اند، مثل این که هیچ‌کس به اندازه اینها مهم نبوده است، مانند عروسک در دست این و آن مورد نوازش و محبت قرار گرفته‌اند. عده‌ای دیگر اصلاً مورد توجه نبوده‌اند و کسی به اینها اهمیتی نداده است مثل این که اصلاً شناسنامه‌ای ندارند . حالا اگر این دو نفر با هم ازدواج کنند، نمی‌دانند چه اتفاقی می‌افتد . گاهی می‌گویند این شخصیت خلاء عاطفی مرا پر خواهد کرد. در صورتی که چنین نیست. کسی که هیچ‌وقت مورد محبت قرار نگرفته، تشنه محبت است، هرچه محبت کنید سیراب نمی‌شود. همیشه می‌پرسد مرا دوست داری، می گویید بله، باز می‌پرسد، قسم می‌خورید، ولی باور نمی‌کند. برعکس، شخصی که برایش همه چیز مهیا بوده سیراب است هیچ چیز چشمش را نمی‌گیرد، به زحمت هدیه‌ای را برایش فراهم می‌کنید اما جلب توجهش را نمی‌کند. گاهی اصلاً شما را تحویل نمی‌گیرد، آنها آدم های سردی‌اند، هر کاری کنید فایده‌ای ندارد، در مقابل آنها وضعیت شما مثل فردی است که می گوید نمی دانم چرا دستم نمک ندارد. می گوییم دست شما نمک دارد اما این شخص سیراب است. پس بهترین حالت، تعادل است. باید دنبال کسی بگردید که گذشته معتدل داشته است گذشته ما سرنوشت ما را تعیین می‌کند. خب حالا چطور می‌توانید به این مسئله پی ببرید؟ کافی است از او سؤال کنید شما را چقدر دوست داشته اند. اگر گفت «تا حالا هیچ‌کس را به اندازه من دوست نداشته‌اند و از ابتدای امر هر چه خواسته‌ام برایم فراهم بوده است.» قدری دست نگه دارید. یا مثلاً چنانچه مادر دختر خانم می گوید «اگر قسمت شد و داماد ما شدید این را بدانید که ما تا حالا بالاتر از گل به این دختر نگفته‌ایم.» قدری تامل كنید. ممكن است این دختر خیلی به درد شما نخورد. پدر و مادرها در محبت کردن به بچه ها، باید حد تعادل را رعایت کنند.

رديف فرزندان:
از ديدگاه دكتر مجد یکی از مسائل بسیار مهم که باید در ازدواج مورد توجه قرار گیرد ردیف فرزندان خانه است. فرزند چندم خانواده باشد خوب است و یا چرا خوب نیست. به اعتقاد ایشان بچه های ردیف اول غالباً دارای وضعیتی هستند که عمدتاً معاون اند، دختر معاون مادر، پسر معاون پدر، بچه های ارشد خانواده غالباً مسئولیت های زیادی را قبول می کنند و مثلاً از دیگر فرزندان مراقبت می کنند، تکالیف اقتصادی و خرید به آنها واگذار می شود بسیاری از کارهای خانه را انجام می دهند. بچه های اول سنگ های زیرین آسیاب هستند. علاوه بر کارهای منزل و خرید و مواظبت از بچه های دیگر باید به عنوان قاضی، مجادلات بین پدر و مادر را نیز حل کنند. بچه های اول عمدتاً زندگی سختی دارند. این زندگی سخت ، مزایا و معایبی دارد. از این جهت خوب است؛ افرادی که زندگی سختی تجربه کرده اند مسئولیت پذیرند، اتفاقاتی را تجربه می کنند که سبب می شود برای زندگی بعدی پخته شوند، غالباً نظرشان شرط است. اینها رأی شان نافذ است اگر پدر و مادر بخواهند با کسی مشورت کنند معمولاً با فرزندان ارشد است. روی دیگر فرزندان نفوذ دارند، اصلاً گاهی به جای پدر و مادر مهار زندگی را اینها به دست می گیرند. از بعضی جهات هم خوب نیست. اینها معمولاً مظلوم واقع می شوند، حقشان خورده می شود. همیشه زمانی که دو بچه با یکدیگر دعوا می کنند به بچه بزرگتر می گویند تو بزرگتری تو ببخش، و غافل از این که اینها هر دو کودک اند و هر دو احساسات کودکانه دارند.
بچه های آخری چه وضعیتی دارند؟ بچه آخر معمولاًً هیچ مسئولیتی ندارد. ریلکس است خیلی راحت است. بعد از او دیگر بچه ای به دنیا نیامده و تاج پادشاهی همچنان بر سرش باقی مانده است. اگر در خانه مشکلاتی به وجود بیاید این قدر افراد هستند که مشکلات را حل بکنند بنابراین کاری به این فرد ندارند. به اینها سرویس زیاد داده شده و خیلی به آنها خوش گذشته است به کسی هم که زیاد خوش بگذرد ... تمام افرادی که به این ترتیب بزرگ می شوند تحمل اتفاقات عادی زندگی را ندارند. هیچ استرسی را نمی توانند تحمل بکنند.
حالا اگر بچه اول خانواده ( پسر) با دختری ازدواج کند که فرزند آخر خانواده است چه اتفاقی می افتد؟ بیچاره پسر، عمری حقش ضایع شده بود و در خانه بچه داری کرده بود حالا هم بایستی از خانمش به عنوان یک بچه نگهداری کند! این دختر خانم هم به کوچکترین مطلبی قهر می کند. اینها همان افرادی هستند که دو ماه بعد از ازدواج چمدانهایشان را بسته اند و راهی خانه پدرشان می شوند.
اگر دختر فرزند اول باشد و پسر فرزند آخر، چه خواهد شد؟ خانم ها معمولاً تحملشان خیلی زیاد است معمولاً دندان روی جگر می گذارند، گاهی نقش مادر را برای همسر بازی می کنند و بعضی مردها نیز از این حالت استقبال می کنند. بچه های اول عادت کرده اند بگویند خب حالا مهم نیست و بعد می بینند که به دردهای روان تنی دچار شده اند.

اما آن‌چه كه مسلم است اين است كه تربیت خانوادگی بر شخصیت و نحوه رشد افراد اثر می‌گذارد. به نظر می‌رسد آنچه بیشتر از ردیف و جایگاه فرزندان خانه اهمیت دارد نحوه تربیت آنهاست. اگر در خانواده راه و رسم زندگی مشترک به افراد آموخته شود و آنها را برای پذیرش یک سری از مسائل و واقعیات زندگی آماده نمایند آخر یا اول بودن آنها چندان اهمیتی ندارد. نکته دیگر این که همیشه برای فرزندان آخر همه چیز مهیا نبوده است. گاهی فرزندان آخر بیشتر از دیگر فرزندان دچار استرس می شوند برای این که پدر و مادر در جوانی بیمار نبوده اند و حالا بیمار شده اند و این در حالی است که دیگر فرزندان خانواده ازدواج کرده اند و مسئولیت پدر و مادر بیمار بر عهده فرزند آخر است. گاهی نیز فرزند آخر خانواده نقش مربی مهد كودك را بازی می کند و خواهران و برادران جهت نگهداری فرزندانشان از بچه آخر کمک می گیرند. از همه اینها گذشته اگر در یک خانواده دو فرزند بیشتر وجود نداشت، یکی اولی بود و دیگری آخری، تکلیف چیست؟ در اینجاست که می گوییم نوع تربیت، نحوه برخورد و گذشته افراد مهمتر از جایگاه آنها در خانواده است.

تناسب سنی:
در انتخاب همسر توجه به همتایی و تناسب در سن نیز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است، پسر حدود چهار سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می رسد. پس خوب است که تفاوت سن آنها در امر ازدواج نیز حداقل به همین مقدار باشد ( پسر بزرگتر باشد) بهتر است چنین باشد ولی الزامی نیست. اگر در بقیه موارد گفته شده یعنی زمینه‌های اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، عاطفی، تناسب وجود داشته باشد ولی تناسب سنی وجود نداشته باشد مثلاً زن و شوهر هم سن باشند و یا حتی زن یک سال نیز بزرگتر باشد به شرط این که مرد وقوف و آگاهی کامل به این موضوع داشته باشد مشکل خاصی ایجاد نمی‌شود. اما ازدواج هایی که اختلاف سنی زیاد وجود دارد مثلاً یک نفر بیست سال از دیگری بزرگتر است اصلاً صلاح نیست.

اخلاق نیک:
یکی از ویژگی های اساسی و لازم برای زندگی شاد، اخلاق نیک است. منظور از اخلاق نیک تنها خنده رویی وخوش خلقی اصطلاحی نیست، زیرا خندیدن و ... در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست بلکه ضداخلاق نیز هست. منظور از اخلاق نیک ، داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده از نظر عقل و شرع است.

سلامت جسمانی و روانی:
سلامت جسمانی و روانی در موفقیت و سعادت زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده دارد. بعضی از بیماری‌های جسمانی و روانی اهمیت چندانی ندارند و مانع زندگی نیستند و لطمه ای به آن وارد نمی‌کنند و با معالجه و مراقبت، درمان می شوند. آنچه باید در زمینه انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد بیماری‌ها و نقص‌ها و معلولیت‌های جسمی و روحی عمیق و غیرقابل درمان است که در طول عمر همراه انسان است و تحملش برای همسر سخت است. توجه نکردن به این امر و برخورد «احساساتی و غیرمنطقی» با آن ممکن است لطمه‌های سنگینی به زندگی بزند.

همتایی و هماهنگی فرهنگی و فکری:
تفاهم و توافق فکری و فرهنگی میان دو همسر در زندگی مشترک، نقش اساسی دارد. برای ایجاد یک زندگی پربار و سعادتمند، باید معماران این کانون بتوانند یکدیگر را درک کنند و مکنونات و محتویات درونی خود را به هم تفهیم کنند و در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترک و یکسان بگیرند و بر مبنای آن عمل کنند و در نشیب و فرازهای زندگی، یاور هم باشند و فرزندانشان را براساس یک طرح هماهنگ تربیت کنند.
چنانچه امام صادق (ع) می فرمایند:
«العارفة لا توضع الا عند العارف».
زن عارفه ( فهمیده فرزانه ) باید در کنار مرد عارف ( اهل معرفت ) قرار گیرد نه غیر آن.

تناسب سیاسی:
دختر و پسر باید از لحاظ گرایش نسبت به مسائل سیاسی شبیه به هم باشند. اگر یک نفر علاقه شدیدی به مسائل سیاسی و شرکت در آن دارد و برای دیگری سیاست هیچ جایی در زندگیش ندارد، در زندگی مشترک دچار مشکلاتی خواهند شد و آرامش لازم را از دست می دهند.

تناسب شخصیتی:
دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، بهتر است تناسب شخصیتی داشته باشند و از نظر صفات شخصیتی با یکدیگر همسان باشند.

البته يك نكته خيلی مهم اين است كه با وجود تمام معيارهای بالا نبايستی در امر ازدواج زياد سخت گيری كرد و به همان اندازه ای كه خودمان خوب هستيم بايستی انتظار خوبی و بی نقصی از طرف مقابل داشته باشيم. تمامی اين موارد همگی در طی دو تا چهار جلسه قابل بررسی هستند و نيازی به يك دوره طولانی نيست و هر چه سريعتر بتوانيد به نتيجه برسيد اثرات روحی و روانی كمتري نصيبتان خواهد شد و بهتر می توانيد نسبت به زندگی مشترك با او تصميم بگيريد.

ادامه دارد
----------------

(1) - منابع مورد استفاده:
- مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج - تألیف زهره رئیسی
- خانواده در اسلام - تالیف حسین مظاهری
- مشاوره ازدواج - تألیف علی اسلامی بجنوردی نسب

________________

خب انشاالله سه شنبه عازم بیت‌الله الحرام خواهیم بود. از تمامی دوستان و عزیزان طلب حلالیت می‌كنم.
التماس دعا

آذر ۱۱، ۱۳۸۴

فلسفه رابطه - 4

هوالعشق

سلام

معذرت از تاخیر در به‌روز رسانی این وبلاگ

در قسمت قبلی یك سوالی پیش آمده بود كه چه فرقی بین ارتباط پنهانی و غیر پنهانی وجود دارد؟ مگر نمی‌شود با نیت هوس‌رانی و سرگرمی پا به دنیای ارتباط غیر پنهانی ( یا ارتباط بین دو جنس مخالف با آگاهی والدین ) گذاشت؟ و ....


وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصیات رفتاری از مهم‌ترین عواملی است كه ارتباط بین دختران و پسران را در جامعه ما توجیه می كند. بخصوص دختران كه معمولا با وعده ازدواج به این نوع دوستی‌ها تن می‌دهند. به اعتقاد روان‌شناسان ، میل و كشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یك نیاز طبیعی ، فطری و روانی است و در تمام فرهنگ‌ها و كشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می‌كنند. اما مرز این كشش در هر فرهنگی تعریف شده است. به‌طور مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شكلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در كشورهای اسلامی و برخی فرهنگ‌ها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد.
بزرگ‌ترین تفاوت بین دو نوع ارتباط پنهانی و آشكار در همین نكته پنهانی بودن و یا نبودن آن نهفته است. تقریبا تمام سوء استفاده‌هایی كه از ارتباط پنهانی می‌شود در همین پنهانی بودن آن بالاخص برای دختران است. و طرف مقابل با دانستن و آگاهی بر این موضوع كه اگر دختر ارتباط خود و مسائل اتفاق افتاده و نهفته در آن را برای والدین خود بازگو نماید علاوه بر این‌كه اعتماد خانواده به خود را از دست می‌دهد بلكه در حقیقت با آبرو و حیثیت خود بازی كرده است. با توجه به این نكته ، افراد مختلف روش‌های رفتاری مختلفی را در پیش می‌گیرند. برخی از افراد سعی می‌كنند برای آن‌كه ارتباط مداومی داشته باشند تا آن‌جا كه ممكن است به دختر مورد نظر خود محبت كرده و او را شیفته و دلبسته خود ‌كنند. متاسفانه بسیاری از دختران ، پس از آن‌كه شیفته و دلداده پسری شدند به این سادگی از او جدا نمی‌شوند و این مطلب عمده‌ترین دلیل جدایی دختران از محیط خانواده و به عبارتی فرار آن‌ها از خانه پس از آشكار شدن ارتباط و مخالفت والدین با ادامه ارتباط است. این افراد با آگاهی از این موضوع ، ابتدا سعی می‌كنند دختر را به خود وابسته نمایند و بعد از مدتی او را محك می‌زنند ( به ناگاه او را به بهانه‌های واهی ترك می‌كنند و رفتار او را می‌سنجند. دختری كه وابسته باشد از هیچ كاری دریغ نمی‌كند و به هر دری می‌زند تا پسر مورد علاقه خود را منصرف كنند) پس از اطمینان از وابستگی او ، او را همانند عروسكی به این سو و آن‌سو كشیده و به هر نحوی كه دوست داشته باشند با او و شخصیت او بازی می‌كنند و در انتها نیز ... عده‌ای دیگر در هنگام ارتباط سعی در جمع‌آوری مدرك و سند ارتباط می‌كنند ( جمع آوری نامه‌های عاشقانه از دختر ، ضبط مكالمات تلفنی ، عكس برداری و ... ) و پس از مدتی با استفاده از آن‌ها دختر را تهدید به آشكار كردن ارتباط آن‌ها نزد خانواده می‌نمایند و به این وسیله دختر را بازیچه خود قرار می‌دهند. اما هیچ‌كدام از این موارد در ارتباط‌های آگاهانه صورت نمی‌پذیرد و امكان سوء استفاده دو طرف به حداقل ممكن می‌رسد. وجود مشاوران با تجربه مثل پدر و مادر ، و كنترل رفتارهای طرفین از سوی افرادی كه دچار عاطفه و احساسات نیستند و امكان تشخیص صحت و سقم رفتارها را به خاطر تجربیاتشان دارند همه و همه امكان سوء استفاده و فریب طرفین را به حداقل ممكن می‌رساند.

در ارتباط آگاهانه ( منظور ارتباطی است كه برای شناخت طرفین از یك‌دیگر به منظور ازدواج و از طریق توافق خانواده‌ها صورت می‌پذیرد. به عبارتی مراحل شناخت طرفین پس از انجام مراحل خواستگاری و قبل از ازدواج ) طرفین قبل از شروع ارتباط ، نیت خود ( ازدواج ) را مشخص كرده و به نوعی خود را متعهد به آن می‌دانند. هرچند ممكن است عده‌ای با ظاهرفریبی و طرح ادعای دروغین قصد ازدواج به این مرحله نیز قدم بگذارند اما وجود عاملانی همچون والدین و آگاهی آن‌ها از این ارتباط ، علم به كنترل والدین بر رفتارهای آنان و ... این افراد را نیز در اعمال خود بسیار محتاط كرده و امكان سوء استفاده افراد از این موضوع را به حداقل می‌رساند. یكی از مهمترین دلایلی كه اسلام اذن پدر را شرط ازدواج یا عقد دختر و به عبارتی ارتباط او با جنس مخالف قرار داده است همین است. چرا كه پدر ، از جنس طرف مقابل بوده و كوچكترین حركات وی را به راحتی تحلیل كرده و صداقت یا كذب رفتار وی را تشخیص می‌دهد. اما دختر به‌واسطه ورود در یك دنیای عاطفی امكان تشخیص این رفتار را ندارد و از سویی بسیاری از ریزه‌كاری‌ها و صفات مردانه را نمی‌داند و از این‌رو قادر به تشخیص آن‌ها نیست. متاسفانه دختران به تناسب سنشان ، غرورشان نیز بالا می‌رود و احساس استقلال بیشتری در این موارد داشته و به تدریج خود را از مشورت والدین و یا مشاورانی خبره بی‌نیاز می‌بینند كه همین امر موجب می‌شود سنگین‌ترین ضربه‌ها را در این‌گونه ارتباطات متحمل شوند. متاسفانه در اكثر قریب به اتفاق ارتباطات پنهانی كه به بهانه شناخت بیشتر برای ازدواج صورت می‌پذیرد به تنها چیزی كه پرداخته نمی‌شود شناخت از طرفین است. موارد بسیار نادری بوده كه كسی برای شناخت بیشتر وارد ارتباط پنهانی شود و به این نتیجه برسد كه با فرد مورد نظر تفاهم ندارد و جدا شود. تقریبا در تمامی موارد ، این امر به تداوم ارتباط و طولانی شدن آن ، به دلیل كشش فطری و ذاتی بین دو جنس مخالف ، منجر شده و در نتیجه تبعات و صدمات وارده آن ، به‌خاطر دل بستگی‌ها و به عبارتی دل‌مشغولی‌های منتج از آن ، بالاخص برای دختران اجتناب ناپذیر است.

حال با این تفاسیر آیا گفت‌گو و شناخت دختر و پسر قبل از ازدواج ضرورتی دارد؟

بله به‌طور قطع گفت و گوی دختر و پسر قبل از ازدواج لازم و ضروری است. منتهی این امر بایستی پس از طی مراحل شناخت مقدماتی صورت پذیرد. بهترین راه طی مرحله شناخت مقدماتی همان مراسم خواستگاری پسر از دختر است و این به معنای وقوع ازدواج حتمی نیست. خواستگاری و مراحل پس از آن تا عقد شرعی درحقیقت از مبانی اصلی شناخت اولیه است كه به ترتیب از اولین قدم‌ها شروع می‌شود و به تدریج و مرحله به مرحله انسان را به شناخت كامل در مرحله مقدماتی می‌رساند. مراحل خواستگاری در حقیقت تعهد دو خانواده در همان بدو آشنایی ، به كمك برای رسیدن پسر و دختر به هم در صورت داشتن شرایط اصلی نسبت به هم است. مرحله اول ، گفتگوی خانواده‌ها برای تعیین و تشخیص شرایط اصلی است. مراحل بعدی دیدن و گفتگوی كوتاه بین آن دو برای درك شرایط یك‌دیگر ، انجام تحقیقات محلی ، تحصیلی و ... و بررسی ملاك‌ها و شرایط اساسی مورد نظر طرفین ، آزمایشات پزشكی برای بررسی عدم ایجاد مشكلات ژنتیكی در اثر پیوند و ... است و پس از طی این مراحل اولیه است كه این دو برای شناخت بیشتر از یك‌دیگر باید فرصت گفتگوی بیشتر را تا آن‌جا كه لازم است داشته باشند. در این‌صورت است كه اگر عاطفه و احساسات شكل بگیرد و به هر طریقی این دو را به هم نزدیك كند دیگر مراحل قبلی ذكر شده مانع این ازدواج نخواهند بود. چه بسا زوج‌هایی بوده‌اند كه به واسطه ارتباطات پنهانی به هم علاقمند شده و در مراحل خواستگاری و یا پزشكی به مانع برخورده و شدیدترین ضربه‌ها را متحمل شده‌اند. افراد بسیاری بوده‌اند كه پس از دل‌بستگی یا وابستگی و علاقه شدید به هم اقدام به خواستگاری كرده‌اند و با مخالفت جدی خانواده یكی از طرفین با این پیوند مواجه شده‌اند . و یا پس از طی تمام مراحل متوجه وجود اشكال ژنتیكی در این پیوند شده‌اند در حالی كه بسیار به هم وابسته شده‌اند. دشواری طی این مراحل برای هر خواستگار به ندرت افراد فرصت طلب و هوس‌ران را به سوی این شیوه می‌كشاند و افرادی به این وادی قدم خواهند گذارد كه طالب واقعی ازدواج با فرد مورد نظر خود هستند. از مهم ترین و مؤثرترین راه‌های شناخت بیشتر قبل از ازدواج صحبت و گفت و گوی رو در روی دختر و پسر ، پس از طی مراحل فوق است. لازم و ضروری است كه دختر و پسر، مذاكره مستقیم داشته باشند و در فضایی آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران، مسائل و نظرات خود را بررسی كنند. ( این گفت و گو باید خونسردانه و با آمادگی قبلی باشد. بین تصمیم گفت و گو و انجام آن ، باید فاصله باشد تا طرفین بتوانند خود را آماده كنند و آنچه را می خواهند مطرح كنند، یادداشت نمایند.)
اگر این مذاكرات ، چند جلسه و با فاصله زمانی بین جلسات باشد ، بهتر است . به طور كلی ، هرچه وقت نیاز دارند ، باید در اختیارشان گذارده شود.
یكی از فایده های مهم این گفت و گوها این است كه : از سخنان شخص و صحبت با او، می توان تا حد زیادی به مكنونات درونی اش پی برد و از احوال و صفاتش آگاه شد .
امیرمؤمنان (ع) دراین باره می فرمایند:" انسان هرچه را در دل و درونش پنهان كند، از لغزش های زبان و حالت های چهره اش آشكار می شود!".
این یكی از اصول روان شناسی است كه امام به این گونه بیان فرموده اند كه : مسائل پنهانی و احوال درونی انسان، گاهی از زبان او می پرد و گاهی قیافه و حالات چهره‌اش به آن گواهی می دهد. و این دریچه خوبی برای راه یافتن به درون و ضمیر باطن اشخاص است .
پدران و مادران ، كه سعادت فرزندانشان را می خواهند ، باید آنان را در این مسئله مهم یاری كنند و زمینه انجام آن را فراهم نمایند و آرامش لازم را برایشان به وجود آورند. مبادا ، خدای ناخواسته ، از این كار جلوگیری كنند و تعصب بی‌جا به خرج دهند. این گفت و گو ، از نظر اسلام و عقل ، پسندیده است . مبادا از اسلام ، داغ تر شویم و از پیغمبر اكرم ، مسلمان تر! بسیار دیده ایم كه پدر و مادر دختر، از این گفت و گو ممانعت می كنند و این كارشان را به حساب اسلام و غیرت می گذارند! در صورتی كه اسلام و غیرت ، حكم می كنند كه وسائل سعادت و خوشبختی فرزندان را فراهم كنیم . و این گفت و گو، در سعادت و تفاهم بین زن و شوهر ، تأثیر به سزایی دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امروز قصد داشتم به مسائل بیشتری در این زمینه بپردازم. ولی به‌دلیل بستن بار سفر ( تهران ) و خداحافظی با تاشكند ، فكرم بيشتر از اين كار نمی‌كنه و انشاالله سعی می‌كنم در پست‌های بعدی به مابقی مسائل بپردازم. و اما درمورد تاشكند. با اين‌كه با خودم عهد بستم به جایی ، به چيزی و به كسی دل نبندم اما اعتراف می‌كنم كه به اين شهر و دوستان بسيار عزيزی كه طی اين مدت نصيبم شده بود خيلی عادت كرده‌ام و جدایی از آن‌ها برايم بسيار سخت است. از دست دادن يك دوست برای انسان سنگين است چه برسد به اين‌كه آدمی به ناگاه جمعی از دوستان خود را از دست بدهد. هرچند كه هميشه در قلب من خواهند بود اما ديدار مجدد آن‌ها كی نصيبم شود خدا می‌داند. بالاخص بهترين دوست و برادر عزيزم عباس زينلی نژاد كه علاوه بر تحمل من ، در بسياری از مشكلات يار و همراه من بوده است. طی اين مدت كه در تاشكند بودم جز صداقت و صميميت چيزی از وی نديدم و جدایی از او واقعا برايم سخت و دشوار است. اميدوارم هركجا هست خداوند يار و نگهدارش باشد و در آن دنيا با حضرت عباس كه ارادت زيادی به آن‌حضرت دارد محشور شود.

هم‌چنين سفير محترم كه علاوه بر تدبير و توانمندی در مديريت ، برايم همچون برادری مهربان و دلسوز بود. از اين رو بر خودم لازم می‌دانم كه از اين طريق هم كه شده سپاسگزار الطاف و عنايات ايشان ، خانواده محترم و تمامی دوستان و برادرانم در تاشكند باشم.

بگذريم كه بايد گذاشت و گذشت. اگر خدا قسمت كند و شما هم دعايم كنيد قصد دارم همراه با همسرم امسال زائر خانه خدا باشيم. ممكنه مدت زيادی نتونم اين‌جا رو به‌روز كنم. ولی به ياد تك تكتون هستم . از همتون حلاليت می‌طلبم . شما هم مرا تو اين مدت از ياد نبريد.

التماس دعا