بنی آدم

آذر ۱۱، ۱۳۸۴

فلسفه رابطه - 4

هوالعشق

سلام

معذرت از تاخیر در به‌روز رسانی این وبلاگ

در قسمت قبلی یك سوالی پیش آمده بود كه چه فرقی بین ارتباط پنهانی و غیر پنهانی وجود دارد؟ مگر نمی‌شود با نیت هوس‌رانی و سرگرمی پا به دنیای ارتباط غیر پنهانی ( یا ارتباط بین دو جنس مخالف با آگاهی والدین ) گذاشت؟ و ....


وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصیات رفتاری از مهم‌ترین عواملی است كه ارتباط بین دختران و پسران را در جامعه ما توجیه می كند. بخصوص دختران كه معمولا با وعده ازدواج به این نوع دوستی‌ها تن می‌دهند. به اعتقاد روان‌شناسان ، میل و كشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یك نیاز طبیعی ، فطری و روانی است و در تمام فرهنگ‌ها و كشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می‌كنند. اما مرز این كشش در هر فرهنگی تعریف شده است. به‌طور مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شكلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در كشورهای اسلامی و برخی فرهنگ‌ها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد.
بزرگ‌ترین تفاوت بین دو نوع ارتباط پنهانی و آشكار در همین نكته پنهانی بودن و یا نبودن آن نهفته است. تقریبا تمام سوء استفاده‌هایی كه از ارتباط پنهانی می‌شود در همین پنهانی بودن آن بالاخص برای دختران است. و طرف مقابل با دانستن و آگاهی بر این موضوع كه اگر دختر ارتباط خود و مسائل اتفاق افتاده و نهفته در آن را برای والدین خود بازگو نماید علاوه بر این‌كه اعتماد خانواده به خود را از دست می‌دهد بلكه در حقیقت با آبرو و حیثیت خود بازی كرده است. با توجه به این نكته ، افراد مختلف روش‌های رفتاری مختلفی را در پیش می‌گیرند. برخی از افراد سعی می‌كنند برای آن‌كه ارتباط مداومی داشته باشند تا آن‌جا كه ممكن است به دختر مورد نظر خود محبت كرده و او را شیفته و دلبسته خود ‌كنند. متاسفانه بسیاری از دختران ، پس از آن‌كه شیفته و دلداده پسری شدند به این سادگی از او جدا نمی‌شوند و این مطلب عمده‌ترین دلیل جدایی دختران از محیط خانواده و به عبارتی فرار آن‌ها از خانه پس از آشكار شدن ارتباط و مخالفت والدین با ادامه ارتباط است. این افراد با آگاهی از این موضوع ، ابتدا سعی می‌كنند دختر را به خود وابسته نمایند و بعد از مدتی او را محك می‌زنند ( به ناگاه او را به بهانه‌های واهی ترك می‌كنند و رفتار او را می‌سنجند. دختری كه وابسته باشد از هیچ كاری دریغ نمی‌كند و به هر دری می‌زند تا پسر مورد علاقه خود را منصرف كنند) پس از اطمینان از وابستگی او ، او را همانند عروسكی به این سو و آن‌سو كشیده و به هر نحوی كه دوست داشته باشند با او و شخصیت او بازی می‌كنند و در انتها نیز ... عده‌ای دیگر در هنگام ارتباط سعی در جمع‌آوری مدرك و سند ارتباط می‌كنند ( جمع آوری نامه‌های عاشقانه از دختر ، ضبط مكالمات تلفنی ، عكس برداری و ... ) و پس از مدتی با استفاده از آن‌ها دختر را تهدید به آشكار كردن ارتباط آن‌ها نزد خانواده می‌نمایند و به این وسیله دختر را بازیچه خود قرار می‌دهند. اما هیچ‌كدام از این موارد در ارتباط‌های آگاهانه صورت نمی‌پذیرد و امكان سوء استفاده دو طرف به حداقل ممكن می‌رسد. وجود مشاوران با تجربه مثل پدر و مادر ، و كنترل رفتارهای طرفین از سوی افرادی كه دچار عاطفه و احساسات نیستند و امكان تشخیص صحت و سقم رفتارها را به خاطر تجربیاتشان دارند همه و همه امكان سوء استفاده و فریب طرفین را به حداقل ممكن می‌رساند.

در ارتباط آگاهانه ( منظور ارتباطی است كه برای شناخت طرفین از یك‌دیگر به منظور ازدواج و از طریق توافق خانواده‌ها صورت می‌پذیرد. به عبارتی مراحل شناخت طرفین پس از انجام مراحل خواستگاری و قبل از ازدواج ) طرفین قبل از شروع ارتباط ، نیت خود ( ازدواج ) را مشخص كرده و به نوعی خود را متعهد به آن می‌دانند. هرچند ممكن است عده‌ای با ظاهرفریبی و طرح ادعای دروغین قصد ازدواج به این مرحله نیز قدم بگذارند اما وجود عاملانی همچون والدین و آگاهی آن‌ها از این ارتباط ، علم به كنترل والدین بر رفتارهای آنان و ... این افراد را نیز در اعمال خود بسیار محتاط كرده و امكان سوء استفاده افراد از این موضوع را به حداقل می‌رساند. یكی از مهمترین دلایلی كه اسلام اذن پدر را شرط ازدواج یا عقد دختر و به عبارتی ارتباط او با جنس مخالف قرار داده است همین است. چرا كه پدر ، از جنس طرف مقابل بوده و كوچكترین حركات وی را به راحتی تحلیل كرده و صداقت یا كذب رفتار وی را تشخیص می‌دهد. اما دختر به‌واسطه ورود در یك دنیای عاطفی امكان تشخیص این رفتار را ندارد و از سویی بسیاری از ریزه‌كاری‌ها و صفات مردانه را نمی‌داند و از این‌رو قادر به تشخیص آن‌ها نیست. متاسفانه دختران به تناسب سنشان ، غرورشان نیز بالا می‌رود و احساس استقلال بیشتری در این موارد داشته و به تدریج خود را از مشورت والدین و یا مشاورانی خبره بی‌نیاز می‌بینند كه همین امر موجب می‌شود سنگین‌ترین ضربه‌ها را در این‌گونه ارتباطات متحمل شوند. متاسفانه در اكثر قریب به اتفاق ارتباطات پنهانی كه به بهانه شناخت بیشتر برای ازدواج صورت می‌پذیرد به تنها چیزی كه پرداخته نمی‌شود شناخت از طرفین است. موارد بسیار نادری بوده كه كسی برای شناخت بیشتر وارد ارتباط پنهانی شود و به این نتیجه برسد كه با فرد مورد نظر تفاهم ندارد و جدا شود. تقریبا در تمامی موارد ، این امر به تداوم ارتباط و طولانی شدن آن ، به دلیل كشش فطری و ذاتی بین دو جنس مخالف ، منجر شده و در نتیجه تبعات و صدمات وارده آن ، به‌خاطر دل بستگی‌ها و به عبارتی دل‌مشغولی‌های منتج از آن ، بالاخص برای دختران اجتناب ناپذیر است.

حال با این تفاسیر آیا گفت‌گو و شناخت دختر و پسر قبل از ازدواج ضرورتی دارد؟

بله به‌طور قطع گفت و گوی دختر و پسر قبل از ازدواج لازم و ضروری است. منتهی این امر بایستی پس از طی مراحل شناخت مقدماتی صورت پذیرد. بهترین راه طی مرحله شناخت مقدماتی همان مراسم خواستگاری پسر از دختر است و این به معنای وقوع ازدواج حتمی نیست. خواستگاری و مراحل پس از آن تا عقد شرعی درحقیقت از مبانی اصلی شناخت اولیه است كه به ترتیب از اولین قدم‌ها شروع می‌شود و به تدریج و مرحله به مرحله انسان را به شناخت كامل در مرحله مقدماتی می‌رساند. مراحل خواستگاری در حقیقت تعهد دو خانواده در همان بدو آشنایی ، به كمك برای رسیدن پسر و دختر به هم در صورت داشتن شرایط اصلی نسبت به هم است. مرحله اول ، گفتگوی خانواده‌ها برای تعیین و تشخیص شرایط اصلی است. مراحل بعدی دیدن و گفتگوی كوتاه بین آن دو برای درك شرایط یك‌دیگر ، انجام تحقیقات محلی ، تحصیلی و ... و بررسی ملاك‌ها و شرایط اساسی مورد نظر طرفین ، آزمایشات پزشكی برای بررسی عدم ایجاد مشكلات ژنتیكی در اثر پیوند و ... است و پس از طی این مراحل اولیه است كه این دو برای شناخت بیشتر از یك‌دیگر باید فرصت گفتگوی بیشتر را تا آن‌جا كه لازم است داشته باشند. در این‌صورت است كه اگر عاطفه و احساسات شكل بگیرد و به هر طریقی این دو را به هم نزدیك كند دیگر مراحل قبلی ذكر شده مانع این ازدواج نخواهند بود. چه بسا زوج‌هایی بوده‌اند كه به واسطه ارتباطات پنهانی به هم علاقمند شده و در مراحل خواستگاری و یا پزشكی به مانع برخورده و شدیدترین ضربه‌ها را متحمل شده‌اند. افراد بسیاری بوده‌اند كه پس از دل‌بستگی یا وابستگی و علاقه شدید به هم اقدام به خواستگاری كرده‌اند و با مخالفت جدی خانواده یكی از طرفین با این پیوند مواجه شده‌اند . و یا پس از طی تمام مراحل متوجه وجود اشكال ژنتیكی در این پیوند شده‌اند در حالی كه بسیار به هم وابسته شده‌اند. دشواری طی این مراحل برای هر خواستگار به ندرت افراد فرصت طلب و هوس‌ران را به سوی این شیوه می‌كشاند و افرادی به این وادی قدم خواهند گذارد كه طالب واقعی ازدواج با فرد مورد نظر خود هستند. از مهم ترین و مؤثرترین راه‌های شناخت بیشتر قبل از ازدواج صحبت و گفت و گوی رو در روی دختر و پسر ، پس از طی مراحل فوق است. لازم و ضروری است كه دختر و پسر، مذاكره مستقیم داشته باشند و در فضایی آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران، مسائل و نظرات خود را بررسی كنند. ( این گفت و گو باید خونسردانه و با آمادگی قبلی باشد. بین تصمیم گفت و گو و انجام آن ، باید فاصله باشد تا طرفین بتوانند خود را آماده كنند و آنچه را می خواهند مطرح كنند، یادداشت نمایند.)
اگر این مذاكرات ، چند جلسه و با فاصله زمانی بین جلسات باشد ، بهتر است . به طور كلی ، هرچه وقت نیاز دارند ، باید در اختیارشان گذارده شود.
یكی از فایده های مهم این گفت و گوها این است كه : از سخنان شخص و صحبت با او، می توان تا حد زیادی به مكنونات درونی اش پی برد و از احوال و صفاتش آگاه شد .
امیرمؤمنان (ع) دراین باره می فرمایند:" انسان هرچه را در دل و درونش پنهان كند، از لغزش های زبان و حالت های چهره اش آشكار می شود!".
این یكی از اصول روان شناسی است كه امام به این گونه بیان فرموده اند كه : مسائل پنهانی و احوال درونی انسان، گاهی از زبان او می پرد و گاهی قیافه و حالات چهره‌اش به آن گواهی می دهد. و این دریچه خوبی برای راه یافتن به درون و ضمیر باطن اشخاص است .
پدران و مادران ، كه سعادت فرزندانشان را می خواهند ، باید آنان را در این مسئله مهم یاری كنند و زمینه انجام آن را فراهم نمایند و آرامش لازم را برایشان به وجود آورند. مبادا ، خدای ناخواسته ، از این كار جلوگیری كنند و تعصب بی‌جا به خرج دهند. این گفت و گو ، از نظر اسلام و عقل ، پسندیده است . مبادا از اسلام ، داغ تر شویم و از پیغمبر اكرم ، مسلمان تر! بسیار دیده ایم كه پدر و مادر دختر، از این گفت و گو ممانعت می كنند و این كارشان را به حساب اسلام و غیرت می گذارند! در صورتی كه اسلام و غیرت ، حكم می كنند كه وسائل سعادت و خوشبختی فرزندان را فراهم كنیم . و این گفت و گو، در سعادت و تفاهم بین زن و شوهر ، تأثیر به سزایی دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امروز قصد داشتم به مسائل بیشتری در این زمینه بپردازم. ولی به‌دلیل بستن بار سفر ( تهران ) و خداحافظی با تاشكند ، فكرم بيشتر از اين كار نمی‌كنه و انشاالله سعی می‌كنم در پست‌های بعدی به مابقی مسائل بپردازم. و اما درمورد تاشكند. با اين‌كه با خودم عهد بستم به جایی ، به چيزی و به كسی دل نبندم اما اعتراف می‌كنم كه به اين شهر و دوستان بسيار عزيزی كه طی اين مدت نصيبم شده بود خيلی عادت كرده‌ام و جدایی از آن‌ها برايم بسيار سخت است. از دست دادن يك دوست برای انسان سنگين است چه برسد به اين‌كه آدمی به ناگاه جمعی از دوستان خود را از دست بدهد. هرچند كه هميشه در قلب من خواهند بود اما ديدار مجدد آن‌ها كی نصيبم شود خدا می‌داند. بالاخص بهترين دوست و برادر عزيزم عباس زينلی نژاد كه علاوه بر تحمل من ، در بسياری از مشكلات يار و همراه من بوده است. طی اين مدت كه در تاشكند بودم جز صداقت و صميميت چيزی از وی نديدم و جدایی از او واقعا برايم سخت و دشوار است. اميدوارم هركجا هست خداوند يار و نگهدارش باشد و در آن دنيا با حضرت عباس كه ارادت زيادی به آن‌حضرت دارد محشور شود.

هم‌چنين سفير محترم كه علاوه بر تدبير و توانمندی در مديريت ، برايم همچون برادری مهربان و دلسوز بود. از اين رو بر خودم لازم می‌دانم كه از اين طريق هم كه شده سپاسگزار الطاف و عنايات ايشان ، خانواده محترم و تمامی دوستان و برادرانم در تاشكند باشم.

بگذريم كه بايد گذاشت و گذشت. اگر خدا قسمت كند و شما هم دعايم كنيد قصد دارم همراه با همسرم امسال زائر خانه خدا باشيم. ممكنه مدت زيادی نتونم اين‌جا رو به‌روز كنم. ولی به ياد تك تكتون هستم . از همتون حلاليت می‌طلبم . شما هم مرا تو اين مدت از ياد نبريد.

التماس دعا

نظرات رسيده: 37

  • آذر ۱۲, ۱۳۸۴ ۱۲:۴۵ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام و عرض ادب خدمت شما برادر بزرگوارم. فعلا هيچي نميتونم بگم جز اين كه برام دعا كنيد. خيلي زياد . خيلي زياد

     
  • آذر ۱۲, ۱۳۸۴ ۹:۵۸ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام...امیدوارم حالتون خوب باشه...خوندن وبلاگ شما،به من آرامش عجیبی میده..نمی دونم چرا؟...بازم مثل همیشه ازتون خیلی تشکرمیکنم به خاطرحرفایی که میزنین،چون ازدل براومده وحسابی هم بردل نشسته...امیدوارم سفرخوبی داشته باشین...خونه ی خداکه میرین خیییییلی التماس دعا...یادتون باشه که تواین دنیای مجازی خواهروبرادرای زیادی دارین که محتاج دعاتون هستن...انشالله که دست پربرگردین ومنتظرخاطره هاوحرفای قشنگتون ازسفرتون هستم...بازم خیلی التماس دعا...هم ازشماوهم ازهمسرعزیزومحترمتون...درپناه خدا،شادباشیدوامیدواروخانوم کوچولوروازدعای خیرتون فراموش ننید.

     
  • آذر ۱۲, ۱۳۸۴ ۱۱:۵۸ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    بسم رب المهدی..سلام به شما بزرگوار..ممنونم از حضورتون در وبلاگ آقا...باید بگم وبلاگ شما هم خیلی بی نظیره با مطالب و محتویات آموزنده..خوشحالم از آشنایی با این وبلاگ..امیدوارم موفق باشید
    فرمودید که راهی سفر به سرزمین وحی هستید..پس من هم به موقع رسیدم برای التماس دعا گفتن...التماس دعای فرج آقامون در آن مکان مقدس که دعاها در آن سرزمین وحی به اجابت نزدیکتر است...یا حق

     
  • آذر ۱۲, ۱۳۸۴ ۳:۰۰ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام خدا ..سلام...فعلا که هنوز متن شما را نخواندم انشاالله سر فرصت..فقط یک چیزی نمی گید این همه خبر را یک جا بگین ما که می خوانیم ممکنه یک وقت بلایی سرمان بیاد؟؟؟(حالا خوبه من خبرها را می دانستم!!!!)خوشحالم که انشاالله شما اولین کسی هستید که بعد از امدن من از مکه(از کسانی که بیادشون بودم)به سفر حج عازم خواهیدبود...

     
  • آذر ۱۲, ۱۳۸۴ ۸:۴۰ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    آقا مهدی عزيز . من اعتقادی به کمونيسم جنسي ندارم . اما معتقدم بايد روابط جنسي صحيح در هر چارچوبي آموزش داده بشه . کما اينکه بسياری از افراد هم در چارجوب ازدواج آلوده و بيمار شده اند . و به شدت اعتقاد دارم که در روابط جاری در جامعه ما - چه مشروع و چه نامشروع - به شدت نابرابری و تبعيض به نفع مردان وجود داره و همينه که زنها رو آسيب پذيرتر ميکنه. به کلون سازی و يکسان سازی آدمها اعتقاد ندارم . به تعداد آدمهای روی زمين از آغاز خلقت تا پايان دنيا طرز فکر و سليقه وجود داره و نميشه همه رو به يک چوب راند.
    ضمنا هميشه به شما سر ميزنم ولي کامنت نميگذارم . کلا به ندرت پيش مياد برای کسي کامنت بذارم . از توصيه شما هم ممنون . آرزومند آرزوهايتان .

     
  • آذر ۱۲, ۱۳۸۴ ۸:۴۲ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    راستي اول ميايين ايران بعد ميرين مکه يا يکسره ميرين مکه ؟ هرجا هستين سلامت باشين .

     
  • آذر ۱۲, ۱۳۸۴ ۱۰:۲۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    باز هم سلام...یک چیزی...توجیح می کند یا توجیه می کند؟؟؟(چشمک)...متن را هم خواندم...و مثل همیشه استفاده کردم...برای نظر فکر کنم هنوز هم وقت دارم...راستی یک وقت بی خداحافظی نرین مکه هاااا...

     
  • آذر ۱۳, ۱۳۸۴ ۱۲:۴۹ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    salam . man fekr kardam be khatere oon ghaziye dige delet nemikhahi biaii oonvara . khastam aziyatet nakonam. man hamishe be fekretam khodet ham midooni pas baram doa kon hamiahe!

     
  • آذر ۱۳, ۱۳۸۴ ۱۲:۵۰ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    khosh be halet! oonja baram kheili doa kon!

     
  • آذر ۱۳, ۱۳۸۴ ۲:۱۵ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    روشن شده زين عيد، جهان تاريك **
    يا رب بنما ظهور مهدى نزديك **

    در گلشن زهرا، گل ديگر بشكفت **
    شد مولود معصومه، به احمد (ص) تبريك**

    ولادت باسعادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهارا به پیشگاه امام عصر (عج) ، برادر گرامیشان حضرت ثامن الحجج ُ امام رضا علیه السلام و شما برادر گرامی تبریک و تهنیت عرض می کنم - التماس دعا

     
  • آذر ۱۳, ۱۳۸۴ ۲:۱۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    احاديث درباره حضرت معصومه سلام الله عليها

    روى القاضى نور اللّه عن الصادق عليه السلام قال:
    ان للّه حرماً و هو مكه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدينة ألا وان لاميرالمؤمنين عليه السلام حرماً و هو الكوفه الا و انَّ قم الكوفة الضغيرة ألا ان للجنة ثمانيه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فيها اموأة من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى عليهاالسلام و تدخل بشفاعتها شيعتى الجنة با جمعهم .
    خداوند حرمى دارد كه مكه است پيامبر حرمى دارد و آن مدينه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن كوفه است و قم كوفه كوچك است كه از 8 درب بهشت سه درب آن به قم باز مى شود - زنى از فرزندان من در قم از دنيا مى رود كه اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شيعيان من وارد بهشت مى شوند.




    عن سعد عن الرضا(ع) قال:
    يا سعد من زارها فله الجنة
    ثواب الأعمال و عيون اخبار الرضا(ع): عن سعد بن سعد قال: سالت اباالحسن الرضا(ع) عن فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) فقال:
    من زارها فله الجنة
    امام رضا (ع) فرمود- كسى كه حضرت فاطمه معصومه را زيارت كند پاداش او بهشت است .




    كامل الزيارة:عن ابن الرضا عليهماالسلام قال:
    من زار قبر عمتى بقم فله الجنة
    امام جواد - كسى كه عمه ام را در قم زيارت كند پاداش او بهشت است .

     
  • آذر ۱۳, ۱۳۸۴ ۷:۲۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    هوالحبيب

    ميلاد با سعادت كوثر هميشه جاري كوير قم حضرت فاطمه معصومه ( س ) بر شما مبارك باد .

     
  • آذر ۱۴, ۱۳۸۴ ۷:۳۷ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام. اول يه ليوان آب بخوريد . ثانيا منظور اين نيست که بياييم آموزش روابط جنسي بدهيم . آنچه شما ميگين يک جامعه آرمانيه . پسر و دختری که به سني رسيدن که به هر علتي - چه شهوت ، چه بي عقلي های دوران نوجواني ، چه تجربه کسب کردن و چه عشق های خاص اين دوران - باعث ميشه که رابطه جنسي خارج از چارچوب ازدواج داشته باشن ، اگه آموزش نبينن در معرض ابتلا هستن و اين بيماری نيست که فقط گريبان خودشونو بگيره . ثانيا هر انساني جايزالخطا است . اگه جواني مرتکب خلاف بشه و بعد پشيمون بشه و بخواد ازدواج کنه، اين نا آگاهي باعث بيماريش و بيماری همسرش و فرزند آينده خواهد بود . همونطور که ميدونيين دوره نهفتگي اين ويروس تا 20 سال هم ميرسه

     
  • آذر ۱۴, ۱۳۸۴ ۷:۴۰ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    ضمنا يکي از موارد آموزش ، نشان دادن روابط جنسي پر خطر به افراده . خيلي ها اينو نميدونن . اگه به افراد آموزش داده بشه که برقراری رابطه جنسي با زنان خياباني ، داشتن بيشتر از يک شريک جنسي و ... افراد رو در معرض خطر بسيار زيادی قرار ميده ، اين خودش باعث کاهش اين نوع روابط ميشه .

     
  • آذر ۱۴, ۱۳۸۴ ۷:۴۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    جايي اين تعريف رو در مورد فاحشه خانه خواندم : "جايي که مردان فاحشه زنان رو به فحشا واميدارند . " عميقا به اين تعريف اعتقاد دارم و خود شما هم قطعا ميدونيد که درصد بسيار بالايي از اين زنان نگون بخت به واسطه اجبار و تسلط يک مرد - همسر دايمي ، صيغه ای ، پدر يا برادر و .. - به اين راه کشانده شدن يا زنان بدبختي هستن که تنها راه امرار معاششون در اين جامعه بحران زده ما همينه . به خاطر فقر ، بيکاری و گراني که باعث افزايش سن ازدواج شده و بحران هويت و شخصيت که امروزه گريبان جامعه ما رو گرفته ريال روز به روز بر تعداد مشتريان اين زنان اضافه ميشه و متاسفانه دختراني هم هستن که برای ارضای نيازشون به اين کار روی ميارن .

     
  • آذر ۱۴, ۱۳۸۴ ۷:۵۰ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    درسته که اول بار اين بيماری به وسيله افرادی که در خارج از کشور روابط پرخطر داشتن وارد ايران شد . اما حالا انتقال در خود ايرانه . اگه اين همه لاپوشاني نميشد از 5 بيمار رسمي در سال 1372 به 70 هزار بيمار رسمي در سال 83 نميرسيديم . بهتره سرمون رو از زير برف در بياريم و واقعيات رو ببينيم ، هر چقدر هم که تلخ و بر خلاف ميلمون باشه . ضمنا راه حل پيدا کنيد . پاک کردن صورت مساله درست نيست .

     
  • آذر ۱۴, ۱۳۸۴ ۷:۵۴ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    آقا مهدی . اميدوارم هر جا که هستي سلامت باشي . من که جز خوبي چيزی از شما نديدم . اميدوارم سالها زنده باشيد و سايه تان بالای سر همسر و فرزندانتان باشد . اگر تند رفتم ببخشيد

     
  • آذر ۱۴, ۱۳۸۴ ۸:۱۰ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    سلام بر دخترك محترم. من چند بار پاسخ‌های شما را خواندم. هرچه گشتم نه جواب مطالبی را كه در اين‌جا نوشته‌ام يافتم و نه پاسخ نظری كه در وبلاگ شما دادم ! اگر منظور شما نقدی بر مطالب فلسفه رابطه است كه من هيچ‌كدام از اين مطالب را كه شما فرموده‌ايد در اين‌جا عنوان نكرده‌ام بلكه از همان ابتدا ( اگر مطالعه بفرماييد ) حساب افرادی را كه در روابط به اصطلاح شما پرخطر گرفتارند را جدا كرده‌ام و آن‌ها را مقوله‌ای جدا می‌دانم كه اساسا راه‌كارهای آن نيز بسيار متفاوتند. اين بحث فقط به ابتدای راه ارتباط ، روش‌های برخورد با جنس مخالف ، و بررسی دلايل ارتباط بين دو جنس مخالف ، تبعات ارتباط پنهانی و ... با فرض ارتباط سالم می‌پردازد. اما اگر كسی وارد اين مقوله شد و گرفتار مشكلات آن ، از جمله روابط جنسی پرخطر ، شد چه بايد بكند بحثی است كه اساسا با اين مبحث متفاوت است و راه‌كارهای مخصوص به خود را می‌طلبد.

     
  • آذر ۱۴, ۱۳۸۴ ۸:۱۵ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    اما اگر پاسخ‌های شما در ارتباط با نظری است كه برای مطلب شما در وبلاگتان نوشته‌ام معمول آن است كه پاسخ انتقادات در همان بخش نظرات وبلاگ خودتان داده شود. هرچند كه اين‌جا هم خانه خودتان است و خوشحال می‌شوم پاسخ خود را در اين‌جا ( نه به‌خاطر افزايش تعداد كامنت ) ببينم. اما با اين‌حال ، باز هم هرچه نظراتم را در وبلاگ شما خواندم مطلبی در باره عدم لزوم آموزش پيشگيری از ايدز ، عدم لزوم مبارزه با آن يا عدم لزوم مهار آن ، كه از سوی اين حقير نوشته شده باشد نيافتم. مطالبی را هم كه در مورد فاحشه‌خانه و ... نوشته‌ايد خب طبعا همانطور كه فرموده‌ايد نظر و اعتقاد شما است و لزوما نبايستي انتظار داشته باشيد كه اين حقير هم به آنان معتقد باشم. اما فكر می‌كنم اگر در ارتباط با مسائلی كه ذكر كرده‌ايد به جای استفاده از تعاريف و خواندن مطالب وبلاگ‌ها، از آمارهای ارائه شده در سايت‌های معتبر تحقيقاتی در اين زمينه استفاده بشه بهتر بشه نتيجه‌گيری كرد. و اما نظريه آموزش روابط جنسی برای همه افراد و از هر سني ، نظريه جديدی نيست و سال‌ها پيش در آمريكا و كشورهای غربی آزمايش خود را پس داده و هم‌اكنون منسوخ شده و ديگر كسی نيست كه از آن دفاع كند. و در حقيقت آموزش اين روابط را به سنين خاص محدود كرده‌اند. اين‌كه فرموده‌ايد در آمريكا مهار شده است برای من قدری جالب است و نمی‌دانم از چه منبعی برای ذكر اين نكته استفاده كرده‌ايد. اما آن‌چه كه خود مستقيما در آن‌جا و اكثر كشورهای غربی و شرقی در اين زمينه ( كه از آموزش در هرچارچوبی استفاده كرده‌اند) ديده‌ام چيز ديگری می‌‌گويد كه لزومی برای طرح آن در اين وبلاگ ، كه متعلق به سن خاصی و نبوده و از هر سني در آن حضور می‌يابند نمی‌بينم. مسائل در اين مورد بسيار زياد است كه مهم‌ترين آن‌ها رشد بی‌سابقه هم‌جنس گرائی و قانون‌مند شدن آن و بی‌بندوباری‌های بی‌حد و حصر جنسی‌ در كشورهای غربی و كمونيستی است.

     
  • آذر ۱۴, ۱۳۸۴ ۸:۲۰ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    اما آن‌چه كه مرا به فكر واداشته اين است كه فكر نمی‌كنم اعلام مخالفت با يك نظر ، كه خود آن نيز صرفا يك نظر است تا اين حد كسی را برآشفته نمايد. و هرچه گشتم مطلبی غير از اين ، كه شما را به اين عمل وادارد تا چنين نظری بنويسيد پيدا نكردم. جالب تر اين‌كه شما در جواب آقای اطاق خالی در وبلاگتان به همان مطلبی كه اين حقير نوشته‌ام و شما را برآشفته است اشاره كرده‌ايد. ذكر جملاتی هم‌چون "يك ليوان آب بخوريد" و "يا سرمان را از زير برف در بياوريم" و ... جملاتی نيستند كه شايسته يك فرد فرهيخته و تحصيل كرده مانند شما باشد. تصويری كه اين حقير از شما داشته و دارم جز يك فرد فرهيخته و علمی چيز ديگری نيست. و توصيه‌ام به شما به عنوان يك برادر اين است كه هميشه در مقابل انتقادات با سعه صدر بنگريد. هر انتقادی حتی اگر كاملا بی ربط باشد يك نظر است و قطعا مطلبی را برای رشد فكری خود می‌توان در آن يافت به نحوی كه در هيچ تعريف و تمجيدی يافت نشود. به هر حال اگر نظر من باعث اين رنجش و عكس‌العمل شما شده است از حضورتان عذر می‌خواهم. از نظر لطفتون هم نسبت به اين حقير سپاسگزارم و برايتان آرزوی سعادت و سلامت دارم. موفق و شادكام باشيد.

     
  • آذر ۱۴, ۱۳۸۴ ۱۱:۰۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام.مردمومن داري ميري. پس ميري اونجا كه يه دنياي ديگه هست .
    پيشاپيش اين سفر پر بركت رابه شما و همسر گراميتان تبريك ميگم.
    زيارتتان هم پيشاپيش مقبول درگاه حق.
    البته كسي كه ميره اونجا حتما همه چيزش قبول هست كه اون مي طلبه.
    اگه قبول باشه من هم تازه برگشتم.
    يه دنيا پر از راز بود.سرزمين وحي سرزمين عشق_صفا_لطف و.......
    هرچه همه تعريف كنن باز هم تا پاي به اون مكان مقدس نگذاري همهش هيچ.
    يه جمله از حج زدي تمام مطالب يادم رفت .
    يه مرور كردم.
    زياد نميتون بگم فقط ميگم تا ميتونم سعي ميكنم نه فكرش رو بگم نه راهش را برم.
    به اميد قبولي طاعات .
    ياعلي

     
  • آذر ۱۵, ۱۳۸۴ ۸:۱۴ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام . اولا حرفای من ربطي به نوشته شما نداشت . ثانيا ديدم که خيلي عصباني هستين ، گفتم يه ليوان آب بخورين بد نيست . قصد توهين نداشتم . حرف بدی هم نزدم . ضمنا من برآشفته نيستم . حقيقت تلخه و اين قلب منو به درد مياره . فقط دلم ميخاد وقتي به ايران اومدين ، قدم رنجه کنيد و يک چرخي تو دانشگاه ها بزنين . چه آزاد و چه دولتي . اونوقت قطعا قلب شما هم به درد مياد. همين.

     
  • آذر ۱۵, ۱۳۸۴ ۱:۳۶ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    سلام خانم دخترك. من بر خلاف تصور شما با جامعه و سطح دانشگاه‌های خودمون غريبه نيستم. و فكر كنم شما هستيد كه دانشگاه‌ها و جوامع ديگر ، بالاخص كشورهای به اصطلاح پيشرفته صنعتی رو از نزديك مشاهده نكرده‌ايد. به قولی آوای دهل شنيدن از دور خوش است. من بر اين‌كه دانشگاه‌ها و سطح فرهنگی كشور خودمون دچار بحران فرهنگی شده شكی ندارم. ولی دليلی كه من می‌بينم با دليلی كه شما می‌بينيد فرق می‌كنه. به نظر من علت اصلی اين نزول فرهنگی و به‌وجود آمدن اين بحران‌ها نتيجه تسامح و تساهل فرهنگی و بی‌كفايتی مديران و مجريان فرهنگی ما است. سوء تفاهم نشود. من با زور و فشار برای ايجاد فضای فرهنگی مثبت كاملا مخالفم. اما تفريط‌ها و بی مبالاتی‌های اين چند سال در عرصه فرهنگی بر كسی پوشيده نيست. تعجبم از اين‌كه شما كه از تردد من به تهران در طول اين مدت اخير باخبريد چرا دوری از وطن و بیگانگی از اوضاع آن را به من نسبت می‌دهيد. اما به هر حال جای بسی خوشحالی است كه شما نيز از اين وضع دلتان به درد آمده است و از بابت اين‌كه هنوز افراد دلسوزی همچون شما هستند كه اصالت فرهنگی ، و ايرانی بودن خود را فراموش نكرده‌اند خرسندم. خواهر خوبم: همانقدر كه اميدواری مفرط به جامعه و سطح فرهنگی آن خطر بزرگی محسوب می‌شود و نبايستی از كنار كوچك‌ترين ضعف‌ها به راحتی گذشت ، سياه نمایی و ياس و نا اميدی از اوضاع نيز دست ما را در بازسازی و بهبود آن می‌بندد كه اين امر نيز خطرش دست كمی از خطر خوش‌بينی مفرط ندارد. به هر حال اين حقير به دلسوزی و دغدغه‌هایی كه حضرت عالی از اوضاع اجتماعی داريد كاملا واقفم و به آن ارج می‌نهم و اميدوارم در تمامی عرصه‌های زندگی موفق و سلامت باشيد.

     
  • آذر ۱۵, ۱۳۸۴ ۳:۳۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    برادر بزرگوار و عزیزم آفا مهدی سلام
    اول از همه پوزش بابت تاخیر و ممنون از الطاف شما.دوم از بحث این بار لذت بردم و باید بگویم که جامع بود و دلنشین خصوصا قسمت اولش.سوما خوش به حالتان که به ایران باز می گردید و دعا کنید که من هم بتونم خدمت برسم و در آخر ان شاالله که سفر پر باری را به سرزمین پیامبر(ص) داشته باشید. التماس دعا

     
  • آذر ۱۶, ۱۳۸۴ ۵:۲۳ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام حضرت دوست ....

    اى مهربان؛
    بگذار تا در ميان ستاره‏هاى شب و تنهايى شب با تو سخنى داشته باشم؛
    بگذار تا از درد جدائيت كه با غيبتت همه تكيه‏گاه مظلومان ازبين‏رفته بنالم؛
    پيش از تو آب معنىِ دريا شدن نداشت ولى مى‏دانم كه با حضورت در ميان مردم هر قطره آب معنى يك دريا را مى‏دهد و حتى گياهانى كه با نبودنت اجازه زيبا شدن نداشتند ولى با تو گلستان مى‏شوند؛
    اما افسوس كه بوى غيبتت به مشام تنهاييم مى‏رسد
    اى آقاى من؛
    شنيده‏ام كه با نماز خواندن شماست كه خورشيد جان مى‏گيرد و
    با هر نفس شماست كه روشنتر مى‏شود!
    آخر از حريم كدامين بهارى كه عاشقانت با شنيدن نامت به قامت سبزت مى‏ايستند
    و قلبهايشان را به سوى شما روانه مى‏سازند؛
    من مى‏دانم كه دل شما مانند دريا پاك است،
    روييدن خورشيد از خاك، معناى وجود تو را مى‏دهد و بهار را در نام شما مى‏جويم.

    سلام بزرگوار ....

    مطالب بسیار شیوا و دلنشین بود ....

    موید و مهدوی باشید ....

    در پناه حضرت دوست ....

     
  • آذر ۱۶, ۱۳۸۴ ۴:۱۹ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام مهدي جوون
    منم حاج حسن
    تشكر از مطالب جديد
    ببخشيد من يه كم از قافله عقبم
    دير مي رسم اما باور كن كه زود مي خونم.
    انشاء الله هميشه با هم رفيق باشيم.
    رهرو آن است ...
    در ضمن ريكاوري رو هم نبود. بذار تو نرم افزارها
    ارادت
    حاج حسن فطرس

     
  • آذر ۱۶, ۱۳۸۴ ۸:۲۴ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام علیکم
    پاینده و منصور باشید
    ما رو هم دعا کنید
    اجر کاراتون با خدا

     
  • آذر ۱۶, ۱۳۸۴ ۱۰:۳۷ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    انا لله و انا اليه راجعون

    با سلام خدمت تمامي دوستان. شهادت جمع كثيري از اصحاب مطبوعات و جان بركفان ارتش جمهوري اسلامي ايران و ديگر عزيزان سانحه هوايي تهران را به آقا امام زمان ، مقام معظم رهبري ، خانواده معظم آن شهيدان و تمامي مسلمانان و شما دوستان و عزيزان گرامي تسليت عرض مي‌نمايم.

     
  • آذر ۱۷, ۱۳۸۴ ۴:۴۹ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام منم تسلیت میگم امیدوارم در جرگه مقربین خداوند قرار بگیرن

     
  • آذر ۱۹, ۱۳۸۴ ۵:۴۰ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام.ممنون که به من لطف دارید.سربلند و منتظر باشید. التماس دعا

     
  • آذر ۲۱, ۱۳۸۴ ۳:۲۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    دوباره سلام برادربزرگوارم......امیدوارم حالتون خوب باشه....بازم التماس دعای فراوون ازتون دارم.....راستی ایستگاه خداتووبلاگ خانوم کوچولومنتظرتونه....خوشحال میشم ازحضورتون......درپناه خدا،شادباشین وامیدوار.

     
  • آذر ۲۴, ۱۳۸۴ ۱:۲۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام و عرض ادب خدمت شما برادر گرامي
    فرا رسيدن سالروز ميلاد با سعادت
    سراج الله ،نورالهدي،
    مكيده الملحدينن، سلطان انس و الاجان ،غريب الغربا ،
    معين الضعفاء، شمس الشموس ،
    حضرت علي ابن الموسي الرضا المرتضي
    مبارك باد

     
  • آذر ۲۴, ۱۳۸۴ ۱:۲۸ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    مي دوم آن سوي نامعلوم کز بويت پراست
    تا خراساني که از نور فراسويت پر است
    مي دوم آن سو که عطري از تو سوسو مي زند
    تا زميني کز گلستانهاي خوشبويت پر است
    با زيارتنامه اي در دست مي بينم چنان
    چشمهام از قطره هاي گرم آمويت پراست
    دامنم از هر چه غير از توست " اي مولا " تهي است
    جان من از بارگاه گرم هوهويت پر است
    پر بده در آستانت مرغ پر شور مرا
    بالهام از شوق پرواز پرستويت پر است
    من گرفتارم رهايم کن امام مهربان
    سينه از جوش و جلاي پاک آهويت پر است
    مي شوم پروانه اي وقتي که من دورم ز طوس
    شمع هم از جلوه زار قدس سوسويت پر است

     
  • آذر ۲۴, ۱۳۸۴ ۱:۳۱ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    واسه اون گنبد زرين
    پشت كوه های خراسون مرقد پاكتو ديدن
    واسه او صحن مطهر تو غروب كنار ايوون
    واسه كفترای معصوم كه تو آسمون می گردن واسه آدمای مغموم كه ميان دخيل می بندن
    واسه اون هوای تازه كه پر از عطر گلابه اگه دستم به ضريحت برسه واسم يه خوابه
    واسه اون حوض قشنگی كه پر از آب زلاله واسه سنگ فرشای ايوون كه برام خواب و خياله
    دل من تنگه ميدونی كاشكی قابلم بدونی
    چقدر آرزو دارم لب حوض وضو بگيرم يا كه از تربت پاكت مثل ياسا بو بگيرم
    واسه اون اوج شكفتن توی عالم زيارت واسه اون لحظه كه آدم می رسه به بی نهايت
    واسه اون كفشا كه مردم روی پله در ميارن واسه اون شمعی كه روشن توی صحن تو می زارن
    واسه اون ساحت پاكی كه درش هميشه بازه واسه دستای نيازی كه به سوی تو درازه
    دل من تنگه می دونی كاشكی قابلم بدونی

     
  • آذر ۲۴, ۱۳۸۴ ۷:۱۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    تقديم به شما كه مرا مورد لطف خود قرار داديد.
    *****
    ياد داري كه چه سان دست گرفتي از من
    كه چه با عشق مرا پر داري
    با وجودي كه همه مي رفتند
    نغمه ي زود بيا سر دادي
    ******
    از تو ممنونم و از آن همه لطف
    چه كنم بار محبت سنگين
    حال رفتي و من و تنهايي
    چشم از زخمِ جدايي رنگين

     
  • آذر ۲۵, ۱۳۸۴ ۴:۱۲ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    Ba salam! miladeh emam hashtom bar shoma va khanevadeh mobarak bashad. baad ham agar inshallah safareh haj dashtid man va khanevadam ra ham doa konid... deletan noorani!

     
  • آذر ۲۶, ۱۳۸۴ ۱۱:۴۷ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام. گفتم سلامی عرض کرده باشم و احوال شما را بپرسم. کم پیدایید. راستی ممنون که لطف کرده بودید. التماس دعا

     

نظر شما چيه؟

بازگشت به صفحه اصلی