بنی آدم

آبان ۲۹، ۱۳۸۴

فلسفه رابطه - 3

هوالمعشوق

سلام

در قسمت‌های اول و دوم به انواع برخوردها و نحوه صحیح رفتار در برخورد با جنس مخالف اشاره كردیم. قبل از ادامه بحث یك نكته رو لازم می‌دونم این‌جا توضیح بدم. البته جا داشت این نكته در ابتدای طرح مطلب گنجانده می‌شد كه آن زمان فكر ‌كردم لزومی ندارد. اما به‌دلیل نگرانی‌های به‌جای برخی دوستان از نحوه طرح مطلب و امكان سوء برداشت از نظرات مطرح شده در این قسمت به آن اشاره می‌كنم. آن نكته این است كه از ابتدای طرح مطلب سعی كرده‌ام تمامی مطالب ارائه شده بر مبنای آن‌چیزی كه قابل رؤیت است و عقل و منطق به‌راحتی می‌پذیرد باشد و فعلا به دیدگاه اسلام در این زمینه و مصلحت‌ها ، بایدها و نباید‌های آن در ایجاد رابطه نپردازم. به‌طور مثال این‌كه برخوردهای پرخاشگرانه و یا خشك و محدود رفتار مناسبی نیست و نباید برای انسان ملاك انتخاب باشد امری بسیار واضح و غیر قابل تردید است. اما در این‌كه رابطه پنهانی آری یا نه فرض را بر این گذاشته‌ایم كه مجاز بودن یا نبودن آن محل تردید است و سعی بر این است كه ابتدا همه تردیدها و چراها و تمامی تبعات مثبت و یا منفی احتمالی آن بررسی شود تا به این نقطه برسیم كه بتوانیم تشخیص دهیم كه آیا ایجاد رابطه پنهانی درست است یا نه و آیا استثنائی در آن هست یا نیست. و در انتها نیز با ضمیری روشن از این مطلب به بررسی نظر اسلام بپردازیم و راه‌كارهای آن را در این رابطه بازبینی كنیم.



فكر نمی‌كنم غیر از بحث رابطه پنهانی ، در مباحث دیگر نقطه ابهامی باقی مانده باشد. نظرات ارائه شده در قسمت نظرات از طرف دوستان ، و همچنین پیام‌های رسیده توسط ای‌میل و یا مسنجر ( كه اگر آن‌ها هم در قسمت نظرات مطرح می‌شد و مابقی دوستان نیز می‌توانستند از نظرات این عزیزان بهره‌مند شوند بهتر بود ) نیز گویای این مطلب می‌باشد.

حال ادامه مطلب :

یكی از مهم‌ترین دلایلی كه برخی افراد برای توجیه ارتباط بین دختر و پسر عنوان می‌كنند این است كه طرفین ، قبل از ازدواج به شناخت كاملی از هم‌دیگر دست یابند. شكی نیست كه رسیدن به شناخت كافی قبل از ازدواج از ملزومات یك زندگی موفق است. ولی در نحوه رسیدن به این شناخت راه‌كارهای مختلفی پیشنهاد می‌شود كه اسلام نیز در راستای این موضوع راه‌كارهای زیادی را عنوان نموده و بر آن تاكید دارد. اما آن‌چه كه مهم است این است كه در بسیاری از پیشنهادات ، راه‌كارهای اسلام را مبتنی بر جامعه امروز ندانسته و عواملی هم‌چون تنگ‌نظری والدین ، نداشتن شرایط مناسب برای دختران و پسران و ... این راه‌كارها را عملی نمی‌دانند و ایجاد روابط پنهانی بین دو جنس مخالف را برای شناخت بهتر از یك‌دیگر مجاز می‌دانند. حال ببینیم رابطه پنهانی چیست و چگونه شكل می‌گیرد و چه انگیزه‌هایی را می‌تواند در بر داشته باشد؟

رابطه پنهانی رابطه‌ای است كه دور از چشم والدین و بدون آگاهی آنان از این رابطه ، بین دو جنس مخالف شكل می‌گیرد. معمولا در ایجاد رابطه پنهانی ، دختر و پسر از هم‌دیگر شناختی ندارند و چون محل اولیه شكل‌گیری این ارتباط كوچه و خیابان است به آن دوستی‌های خیابانی نیز اطلاق می‌شود. این دوستی‌ها که معمولا از سوی پسران درخواست می‌شود می‌تواند بر مبنای یكی از سه دلیل زیر باشد. یا بر اساس میل به زیبایی است ، یا بر اساس تجربه لذت مصاحبت و ارتباط با جنس مخالف است و یا رسیدن به شناخت كافی نسبت به طرف مقابل برای انتخاب همسر آینده. اگر ارتباط بر اساس جلب توجه و علاقه پسر به زیبایی دختر ( و یا برعكس ) صورت گرفته باشد باید بپذیریم كه هیچ فردی زیبای مطلق نیست و قطعا پس گذشت زمانی از این ارتباط ، دختر ( و یا پسر ) زیباتری نظر فرد را به خود جلب می‌کند. و اگر بر اساس تجربه لذت مصاحبت با جنس مخالف باشد ، لذت نیز تمامی ندارد و پس از مدتی ، انسان تنوع طلب به سوی لذت مصاحبت و ارتباط با افراد دیگر ، با احساسات و چهره‌های متنوع خواهد رفت. از این‌رو در ارتباطات و دوستی‌های خیابانی ، عشق و عاشقی برای یكی از طرفین ( معمولا پسران ) و یا هر دو معنی و مفهومی ندارد و احساسات او نیز مقطعی و زودگذر بوده و هر آن‌چه كه از او به عنوان احساسات بروز می‌كند معمولا برای نیل به آن اهداف ، و در حقیقت در جهت ارضای غریزه جنسی است. نكته مهمی كه در دوستی‌های خیابانی وجود دارد و باعث می‌شود كه دختران به سادگی به این ارتباط گیری پاسخ مثبت دهند این است كه پسران ( بالاخص آن‌هایی كه حرفه‌ای ترند ) شیوه ارتباط گیری با دختران را می‌دانند. معمولا پسران در محیط خانواده كمتر احساسات درونی خود را بروز می‌دهند و در عوض ، دختران آن‌چه را كه از احساسات درونی خود دارند به‌راحتی در محیط خانواده بیرون می‌ریزند. از این‌رو پسران از احساسات ، نیازهای روحی و همچنین نقاط ضعف و قوت آنان ، با تمسك به‌آن‌چه كه در خانواده و یا فامیل خود دیده‌اند باخبرند و به راحتی و با استفاده از گفتار یا نامه‌های عاشقانه دختر مورد نظر را به سمت خود جذب می‌كنند تا او را به این ارتباط راضی كنند. از یك سو با ذكر كلمات تحقیرآمیز خود همچون امل ، عقب مانده و ... دختران را نسبت به عدم توجه به خود مردد می‌كنند و از سوی دیگر با كلامی جذاب و عاشقانه وی را به سمت خود جلب می‌كنند. افراد ناشی و تازه‌كار برخورهای ناشیانه‌ای هم دارند اما آن‌ها كه حرفه‌ای تر عمل می‌كنند عموما سعی می‌كنند به برخوردهای نوع اول (مبتنی بر شناخت و احترام متقابل) روی آورند و تا آن‌جا كه می‌توانند سعی بر هم‌سان سازی خود با طرف مقابل می نمایند. به‌طور مثال این‌گونه افراد با دیدن دختری كه اكثر اوقات تنها به خانه می‌رود اظهار می‌دارند كه خود نیز تنها هستند و با الفاظ و گفتار عاشقانه و محترمانه سعی می‌كنند خود را هم‌درد و هم‌غم او نشان دهند. بعضی افراد نیز سعی می‌كنند طرف مقابل را تكریم كنند ( دست گذاشتن بر روی بزرگ‌ترین نقطه ضعف انسان‌ها ). ذكر مطالبی همچون تو فرشته نجات من هستی ، من با تو به همه آرزوهام می‌رسم ، تو تنها كسی هستی كه من در این دنیا دارم و تنها تو می‌توانی مرا خوشبخت كنی و ... از این دست رفتارها است. توصیه‌ام به دختران این است كه همیشه این نكته را به یاد بسپارید كه " بسیار به‌ندرت اتفاق می‌افتد پسری به‌خود اجازه ‌دهد هم سن‌و سالان خود ( چه رسد به افراد كوچك‌تر ) را از خود بالاتر ببیند و آن را اظهار نمايد و یا آن‌ها را تكریم كند و در برابر آن‌ها اظهار عجز نماید". این مطلب در برخورد با یك دختر كه از جنس مخالف او است دوچندان می‌شود. حتی مردانی كه به همسر خود به تمام معنی عشق می‌ورزند و با تمام وجود او را می‌پرستند به ندرت از این رفتار و گفتار استفاده می‌كنند چه رسد به فردی كه هنوز هیچ رابطه عاطفی با فرد دیگری نبسته است. ممكن است مرد عاشقی فدای معشوق خود شود ولی به زبان آوردن احساسات درونی نسبت به طرف مقابل در مردان را می‌توان در حد محال دانست. حتی به زبان آوردن كلمه بسیار ساده " دوستت دارم " نیز برای پسران در دنیای حقیقی بسیار سخت است. پس این مطلب را همیشه به یاد داشته باشید كه " اگر پسری شما را تكریم كرد و شما را منجی ، تنها یار و یاور و ... معرفی كرد برایتان دام گذاشته است. اگر دیدید مرد و یا پسری زنان را موجودی برتر از مردان می‌داند بدانید فریبی بیش نیست. به ندرت ممكن است مردی حقوق برابر با زنان را بپذیرد چه برسد به این‌كه حقوق بالاتر قائل باشد. این خصوصیت ذاتی همه مردان است و استثناء پذیر نیست.

بزرگ‌ترین مشكل دختران نیز همین است كه پسران نحوه رفتار و شیوه جلب نظر آن‌ها را می‌دانند و از طرفی ، دختران نیز به‌خاطر لطافت و صفای روحی‌ خود همه چیز را درست و راست می‌پندارند و اصلا قادر به تشخیص صحت رفتار و گفتار پسران نیستند. چون خود اهل نیرنگ و حیله نیستند پسران را نیز با همین دیده می‌نگرند. در این میان راهنمایی‌های انحرافی و كنایه‌های دوستان و هم‌كلاسی‌های دختر نیز این پذیرش را برای او معقول جلوه می‌دهد. متاسفانه محیط‌های آموزشی جامعه ما بالاخص در دبیرستان‌های دخترانه ، به جایی رسیده كه دختران در جمع هم‌كلاسی‌های خود به‌راحتی از ارتباط خود با پسران و صحبت‌های مبادله شده سخن گفته و بعضا با گوشه و كنایه با دخترانی كه آلوده چنین ارتباطاتی نیستند صحبت می‌كنند تا جایی كه بسیاری از دختران در این سنین داشتن دوستی از جنس مخالف را برای خود موقعیت اجتماعی قلمداد كرده و نداشتن آن را مایه كسر شان و نشان كمبود شخصیت می‌دانند. هر چند كه در این میان شیطان نیز نقش خود را به‌خوبی ایفا می‌كند و برای توجیه آن از خدا و پیامبران نیز مایه می‌گذارد ( افكاری كه در توجیه اين ارتباط به ذهن خطور می‌كند مثل: او تنها است و به كمك من نیاز دارد!! ، اين‌كه همیشه از خدا و نماز و ... حرف می‌زنه پس نباید آدم بدی باشه و نبايد تنهاش بذارم ، بذار كمكش كنم تا به سمت خدا بياد !! ، و ... همه و همه حربه‌هایی است كه شيطان برای توجیه ارتباط در ذهن ما ایجاد می‌كند. حتی در مكالمات آن‌ها نیز دخیل شده و برای مقدس جلوه دادن آن و در حين ارتباط صحبت‌ها رنگ و بوی خدایی هم به خود می‌گيرد !!. ) این نكته را نیز به یاد داشته باشید كه شیطان اگر نتواند انسان‌ها را از طریق خروج از دین از مسیر خود منحرف كند از در دین وارد می‌شود. اعمالی مانند افراط در عبادت ، كج فهمی در دين ( هم‌چون خوارج ) ، مقدس مآبی ، ریا در عبادت و ... همه از این دسته از انحرافاتند.

اصولا در دوست‌یابی چه در دنیای واقعی و چه در دنیای مجازی آن‌چه که به تجربه اثبات شده این است که دوستی‌ای که برپایه کنجکاوی‌ها و یا لذت مصاحبت و ... پایه ریزی شود به همان راحتی که ایجاد می‌شود به همان راحتی هم از بین می‌رود. منتهی در این میان یکی از دو سوی ارتباط ( که معمولا خانم‌ها هستند ) ضربه روحی شدیدی می‌خورند. چرا که به‌خاطر لطافت و صفای درونی خود به ابراز احساسات طرف مقابل ، که معمولا به نیت جذب مخاطب به سمت خود ابراز می‌شوند ( و هیچ اعتقادی به‌ آن ندارند ) ، واکنش مثبت نشان داده و آن را واقعیت می‌پندارند. از این‌رو است که هنگامی که طرف مقابل ، طعمه جدید و جذاب‌تری می‌یابد و وی را به راحتی رها می‌کند ، آن دختر، که برای خود دنیایی رویایی ساخته و به‌خاطر آن سختی‌ها و رنج‌های بسیاری را تحمل كرده و از بسیاری از موقعیت‌ها و فرصت‌های خود چشم‌پوشی کرده بود ( مهمترین آن‌ها موقعیت‌های تحصیلی و یا خواستگارانی مناسب ) به یک‌باره خود را مغبون می‌بیند و دنیا را تمام شده می‌پندارد. این‌جا است كه برای جبران گذشته تلخ خود یا به سوی تجربه‌ای دیگر ، با ذلتی بیشتر ( برای جلوگیری از تكرار جدایی ) ، قدم بر‌می‌دارد و یا گوشه‌نشین و منزوی گشته و از همه كناره می‌گیرد. این افراد پس از ازدواج با هر شخص دیگری دائما در سراب ارتباط قبلی خود به‌سر برده و سعی می‌كنند همسر فعلی خود را با دنیای رویایی گذشته خود مقایسه كنند. از طرفی همیشه مضطرب و نگران آنند كه مبادا روزی این ارتباط بر همسر خود آشكار شود و ... از این‌رو تبدیل به افرادی عصبی و زود رنج می‌شوند. كه هر كدام از این رفتارها انسان و زندگی او را به سمت تباهی می‌كشاند. كمتر كسی است كه بتواند از كابوس‌های این ارتباط رهایی یابد.

و اما بررسی دلیل سوم ارتباط پنهانی:
با توجه به این‌كه معمولا در ابتدای ارتباط گیری ، پسران هیچ آمادگی و ذهنیتی نسبت به انتخاب همسر بالاخص در سنین نوجوانی ندارند و از طرفی عرف فرهنگی ما طوری است كه حتی پسران جلف نیز مایل به انتخاب همسر خود از كوچه و خیابان و از طریق ارتباط نیستند بحث ارتباط برای شناخت بیشتر اصولا در پسران منتفی است. شناخت بیشتر و لزوم رسیدن به تفاهم و یا بررسی آن مستلزم یك شناخت ظاهری و اولیه از طرف مقابل است. هر فردی ( بدون استثنا ) برای خود ملاك‌ها و معیارهایی در ازدواج دارد. مثل میزان تحصیلات ، توانایی ، اخلاق و فرهنگ فردی و خانوادگی و ... و تا این شناخت اولیه وجود نداشته باشد اقدام به ارتباط برای شناخت و تفاهم بیشتر نیز دور از منطق است. ممكن است این شناخت اولیه در محیط‌های كاری و تحصیلی مثل ادارات و یا دانشگاه‌ها و محیط‌های علمی صورت پذیرفته باشد ( به این دلیل كه بیشتر اوقات زیر نظر هم‌دیگر هستند و رفتار ، كردار و گفتار هر فردی را ، بدون ایجاد ارتباط با او می‌توان زیر نظر داشت) و برای رسیدن به شناخت بیشتر و بررسی وجود تفاهم ارتباط صورت گیرد ولی در كوچه و خیابان و صرف عبور از كنار یك فرد ، ارتباط با جنس مخالف نمی‌تواند توجیهی غیر از دو مورد اول و دوم ( میل به زیبایی و چشیدن لذت ارتباط ) داشته باشد. از این‌رو به‌ندرت پیش می‌آید كه ارتباط‌های پنهانی بین دو جنس مخالف منجر به ازدواج شود. در مواردی هم كه این ارتباط ، به هر دلیلی به پیوند می‌انجامد ، پس از مدتی از این پیوند و با كمرنگ شدن تدریجی احساسات طرفین نسبت به هم پس از ازدواج و شناخت واقعی دو طرف از یک‌دیگر ، به تدریج پرده‌های رویایی كنار رفته و این فکر در ذهن آن‌دو ( بخصوص مردها ) تداعی می‌شود که "او که به این صورت با درخواست من با من ارتباط برقرار کرد چه بسا قبل از من نیز به همین سبک با دیگران ارتباط داشته است" و این تفكرات اساس از هم پاشیدن زندگی آن‌دو یا آغاز تلخی‌ها و شك و تردیدهای بین آن‌ها در آینده خواهد شد. تجربه نشان داده است كه هفتاد درصد طلاق‌ها در بین زوج‌هایی صورت می‌گیرد که از طریق ارتباط‌های نادرست و یا به‌اصطلاح خیابانی و پنهانی به هم رسیده‌اند. و آن‌ دسته از پیوندهایی هم که به طلاق منجر نشده است دارای زندگی سرد و بی‌روح و توام با شک و تردید و در نهایت بی‌تفاوتی زوجین نسبت به هم خواهد بود. باز هم تجربه نشان داده است که تمامی مردان تنوع طلب ، که علی‌رغم داشتن همسر به دیگر دختران توجه خاصی دارند ، دارای ارتباط با جنس مخالف قبل از ازدواج بوده‌اند. چرا که کسی که لذت مصاحبت با یک دختر را لمس كند ، پس از ازدواج و گذشتن مدتی از آن ، زندگی با یك فرد ثابت ، دیگر آن شیرینی سابق را برایش ندارد و بر مبنای عادت گذشته مجددا به مصاحبت با دختران یا زنان دیگر روی می‌آورد. در این بین تنها کسی که در این نوع زندگی از این واقعیت رنج می‌برد و در طول زندگی زجر می‌کشد و توان درد دل با کسی را در این مورد ندارد باز هم زن است.

خب حالا این سوال پیش می‌آید كه آیا این مسئله و این موارد برای كسی كه دارای ارتباط غیر پنهانی ( با رعایت اصول و شرایط مذهبی و با آگاهی خانواده ) می‌باشد پیش نمی‌آید؟
آیا همین رفتار از سوی كسی كه در چارچوب‌های تعریف شده قرار می‌گیرد صورت نمی‌پذیرد؟

نظر شما چيه ؟

انشاالله اگر فرصتی باقی بود در قسمت ( یا قسمت‌های ) بعدی به تفاوت‌های رابطه دوجنس مخالف در حالت‌های پنهانی و غیرپنهانی ، نظر اسلام در مورد ازدواج و لزوم شناخت قبل از ازدواج و راه‌كارهای آن ، عشق و معنی آن و بسط آن در دنیای انسان‌ها ، عشق باید قبل از ازدواج به وجود بیاید یا بعد از آن و ... خواهیم پرداخت. پس در قسمت‌های بعد نیز همراه ما باشید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

يك نكته درباره قسمت نظرخواهی يا بخش كامنت. اين بخش نظرات را در سه دسته تقسيم می‌نمايد كه توسط علامت در پشت دايره هركدام از آن‌ها مشخص می‌شود ( در انتهای بخش كامنت ).

1 - Blooger

2 - Other

3 - Anonymouse

دسته اول مخصوص افرادی است كه از سيستم وبلاگ بلاگر استفاده می‌كنند.

دسته دوم مربوط به دوستانی است كه مايل به ذكر نام خود و وبلاگ يا ای‌ميل خود هستند.

و دسته سوم مخصوص افرادی است كه می‌خواهند گمنام نظر دهند.

التماس دعا

نظرات رسيده: 23

  • آبان ۲۹, ۱۳۸۴ ۱۱:۳۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام داداش . باز هم انگار من سعادت داشتم كه اول بشم

     
  • آبان ۲۹, ۱۳۸۴ ۱۱:۴۲ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    داداش هنوز متنتونرو نخوندم- الان ميخونم و بر ميگردم

     
  • آبان ۳۰, ۱۳۸۴ ۱۲:۱۳ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام خدا...سلام...می بینم که دونفر جلوتر از من بودند!!نمیشه دیگه ..بخونید بعد نظر بدهید..حقم ضایع شد !!!!...و اما درباره متن...راستش خیلی خوشحالم که شما این مطالب را اینجا می نویسید...فکر کنم دانستنش برای همه لازمه...اما مسئله ای که هست اینه که به نظر من این میان نه تنها دختر ها بلکه پسرها هم ضربه می خورند...شاید بدتر از دخترها حتی...اما خوب این را قبول دارم که دخترها حساس تر هستند...فعلا با اجازه..باز هم میام..التماس دعا...

     
  • آبان ۳۰, ۱۳۸۴ ۱۰:۱۵ قبل‌ازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    سلام خدمت خواهر خوبم فاطمه خانم. من هم با شما در اين‌خصوص موافقم. اما آن‌چه كه من عنوان كرده‌ام ضربه‌ای است كه اثر آن تامدت‌ها باقی می‌ماند. به عبارتی ممكن است بر پسران نيز در اين ارتباط ضربه وارد شود و حتی آن شخص را نيز به مرز خودكشی برساند اما به مرور زمان پسران بهتر مي‌توانند خود را با واقعيات وفق دهند. اما در دختران ممكن است اثرات از بين رفتن روياها و بالاخص تبعاتی كه به‌خاطر ارتباط در جامعه متحمل می‌شوند قابل قياس نباشد. به عنوان مثال انگشت نما شدن در بين عام و خاص برای پسران شايد اهميت چندانی نداشته باشد اما برای دختران چطور؟ آيا نگرانی‌های پس از ازدواج و استرس‌ها و ... از كشف ارتباطات پنهانی گذشته و تاثير آن در ادامه زندگی برای پسران اهميت دارد يا دختران؟ و هزاران مشكل ديگری كه طبعا بين دختر و پسر اختلاف فاحشی ايجاد می‌كند باعث می‌شود كه نگرانی‌ها را به سمت دختران سوق دهد. شكی نيست كه در مردان نيز هستند افرادی كه ضربه تبعات ارتباط و جدائی را تا مدت‌های مدیدی داشته باشند اما مقايسه آماری بين اين دوجنس ، اهميت جنس مؤنث را بسيار بالا نشان می‌دهد. به هر حال خیلی خوشحال شدم كه به اين نكته اشاره فرموديد و نكته مبهم ديگری را يادآوری كرديد. انشاالله در همه امور زندگی خود موفق باشيد. التماس دعا

     
  • آبان ۳۰, ۱۳۸۴ ۱۱:۴۴ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام . صحبتتون خيلی آموزنده بود موفق باشين. اما يه سوالی که من دارم اينه که شما ارتباط با جنس مخالف حالا چه پنهانی چه غير پنهانی در شرايطی مطرح می کنید که می خواد به ازدواج منتهی بشه .ولی ما خیلی از رابطه ها رو می بینیم که اصلا مساله ازدواج مطرح نیست . فقط می خوان ارضا بشن تازه والدینم خبر دارن . مثلا دختر به مامانش میگه من می خوام با یه پسری دوست بشم فقط به خاطره اینکه از نظر عاطفی ارضا بشم (حالا دانشجو هم بوده ) يا يکی ديگه (که دختر بوده) با پسری دوست ميشه وقتی پيشنهاد ازدواج بهش ميده دختره ميگه نه! من ميخواستم همينجوری با هم باشيم .. یعنی تو این رابطه ها اصلا بحث ازدواج مطرح نیست . سوال من اينه که جامعه ی اسلامی چه بلايی سرش اومده که جووناش به اينجا رسيدن ( در واقع ميخوام نظر شما رو بدونم )
    يا زهرا

     
  • آبان ۳۰, ۱۳۸۴ ۸:۱۶ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    سلام دوست عزيز از وبلاگ ياس من زهرا. از حضور صميمانه شما سپاسگزارم. و اما در مورد جواب سوالتان. اگر ابتداي همين بحث را به دقت مطالعه كرده باشيد خواهيد ديد كه سه دليل براي ايجاد ارتباط ذكر شده كه بحث ازدواج به عنوان ضعيف‌ترين دليل عنوان شده و بر اين‌كه دو دليل ديگر، دلايل عمده ارتباط پنهاني هستند (و منشا هر دو ارضا تمايلات جنسي است، از جمله مسئله‌اي كه شما ذكر كرده‌ايد ) تاكيد شده است. و اما در مورد جامعه اسلامي. هر جا كه انسان باشد شيطان هم هست چه آن‌جا يك جامعه اسلامي باشد و يا غير اسلامي و تا شيطان باشد خطا و گناه هم هست. با مسئله‌اي كه شما فرموديد كاملا موافقم اما اين‌طور نيست كه در جامعه اسلامي بيشتر باشد. خير در جوامع غير اسلامي بسيار بيشتر است منتهي چون قبح ندارد و آزاد است مورد اعتراض هم نيست. آمارهاي جهاني نشان مي‌دهد كه هرچه جامعه‌اي بي‌بند و بارتر باشد ميل به فساد و گسترش آن بيشتر و سطح آن بالاتر است. به‌طور مثال در كشورهاي خارجي سر چهار راه نمي‌ايستند تا مزاحم خانمي شوند. و برخي با مغلطه از اين مطلب سوء استفاده كرده و آن را نشانه تمدن و پيشرفت يك جامعه غير اسلامي ‌دانسته و جوانان يك جامعه اسلامي را افرادي شهوت‌ران و ... معرفي كرده و فرهنگ اسلام را زير سوال مي‌برند. در حالي واقعيت امر اين است كه در جوامع غير اسلامي به دليل اين‌كه ارتباط جنسي آزاد است و قبحي ندارد ( كمونيسم جنسي) نيازي هم به ايجاد مزاحمت بر سر چهار راه ندارند و به راحتي در هر كجا اراده كنند به اميال حيواني و شهواني خود مي‌رسند. هرچند كه تغييراتي كه در اين چند سال اخير در چهره جامعه خود مشاهده مي‌كنيم حاصل بي تدبيري و بي برنامگي مديران فرهنگي ما در چند سال گذشته است. يك نوجوان و يا جوان براي گذران سالم اوقات فراغت خود ، و حتي ارضاي غرايز جنسي خود نياز به طرح‌هاي معقول، منطقي و اصولي دارد و عدم برنامه‌ريزي صحيح از سوي مسئولان مربوطه، او را به سمت ناهنجاري‌هاي اجتماعي مي‌كشاند و طبعا ديگران كه براي او كمين كرده‌اند برايش برنامه‌ريزي مي‌كنند. به هر حال مسائل زيادي در اين رابطه هست كه مجال طرح آن‌ها در اين قسمت نيست. التماس دعا

     
  • آبان ۳۰, ۱۳۸۴ ۸:۴۹ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    هوالباقي.سلام مومن.تو فازي زدي كه به مزاج بعضي ها خوش نمياد.نمودنم چه برنامه بوده كه به فكر اين موضوع افتادي.بايد مفصل با هم بعدا صحبت كنيم اما اگه كسي كه توجه كنه خيلي اثر ميتونه داشته باشه .ولي نميدونم با صحبت من موافق هستي يا نه هم به خانواده بستگي داره هم خود افراد اين روابط.تمام اين روابط روي دوطرف اثر زياد مخصوصا منفي داره(اثر منفي تو روحيه).
    سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد.
    وآنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد.
    گوهري كز صدف كون و مكان بيرونست.
    طلب از گمشدگان لب دريا مي كرد.

     
  • آبان ۳۰, ۱۳۸۴ ۹:۰۴ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام...بازم مثل همیشه ممنون...مطالب وگفته هاتون واقعاً عالیه...راستش درمورداون سوالتون هم بایدبگم،ممکنه که پیش بیاد...ودرضمن منتظرادمه ی این مطالب کامل وجامع هستم...درپناه خدا،شادباشیدوامیدوار.

     
  • آذر ۰۱, ۱۳۸۴ ۲:۵۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام برادر بزرگوار و عزیزم آقا مهدی.اول از همه بابت توضیح شما در اول بحثتان ممنون و بعد هم بابت مطلب امروزتان که به نظرم جامع و مفید بود.البته یک چیزی که به نظرم می رسد و شما هم اشاره داشته اید این است که گاهی اوقات بعضی رابطه ها با جوامع امروزی متاسفانه توسط دختران اغاز می گردد که فکر کنم از بدترین نوعش نیز باشد و این که همه ی تقصیر را پسرها دارند را فکر نکنم صحیح باشدو اگر در ان مورد هم یک توضیح بیشتری بدهید فکر کنم مطلب کامل تر خواهد شد.التماس دعا.

     
  • آذر ۰۱, ۱۳۸۴ ۱۱:۰۱ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    سلام دوست و برادر عزيزم محمد حسين. از نظر لطفتون صميمانه سپاسگزارم. من نيز با نظر شما موافقم و چنين جسارتي را نيز نسبت به پسران نكرده و از الفاظي همچون معمولا و عموما و ... استفاده كرده‌ام كه آن هم دو دليل دارد. يكي كثرت آماري آن‌ها و ديگري اهميت و لزوم توجه به مشكلات و تبعات منفي آتي آن در دختران است كه در جواب يكي ديگر از دوستان نوشته ام. اين را بايد پذيرفت كه اگر دختري در محيط خانوادگي مناسبي رشد يافته باشد براي بار اول به ارتباط بين دو جنس مخالف اين‌گونه نمي‌نگرد و عموما از روي سادگي و صداقت به آن نگاه مي كند. و اگر دختري را آغاز كننده يك رابطه بيابيد خواهيد ديد كه آن دختر قبلا در اين مسئله گرفتار شده است. از سويي كنترل رفتاري دختران به حدي در بسياري از خانواده‌ها ( برعكس پسران ) اهميت دارد كه معمولا دختران كمتر به خود جرات مي‌دهند آغاز كننده باشند. باز هم منكر اين نيستم كه دختراني هم هستند كه حتي بار اول نيز با جسارت رابطه را آغاز مي‌كنند ولي آمار آن‌ها در مقايسه با آمار پسران بسيار كمتر است. آن‌چه كه در جامعه ما مهم است و بايد به آن پرداخته شود تبعات منفي و اثرات طولاني ناشي از ارتباط بر روي دختران است. به هرحال خوشحالم از اين‌كه اين‌قدر موشكافانه و با دقت اين بحث را دنبال كرده و مرا در اين امر ياري مي‌كنيد. التماس دعا

     
  • آذر ۰۲, ۱۳۸۴ ۹:۳۷ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    مهدي جان سلام
    مطلبتان را خواندم مثل هميشه عالي و پر محتوا بود.
    اميدوارم هميشه سرشار از مطلب نو باشي.
    ارادتمند شما فطرس

     
  • آذر ۰۳, ۱۳۸۴ ۸:۵۷ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام برادر بزرگوارم اقا مهدی عزیز.کاملا با حرف شما موافقم و این توضیح را پسندیدم و قانع شدم.با ارزوی موفقیت.التماس دعا

     
  • آذر ۰۴, ۱۳۸۴ ۱۲:۲۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام داداش مهدي و عرض ادب و احترام و تشكر از حضور هميشگي و دلگرم كننده تون و پيام تبريكتون.ببخشيد كه اينقدر دير اومدم براي نظر دادن به مطلبتون. راستش رو بخواهيد مردد بودم كه چيزي بنويسم يا ننويسم. حقيقت اينه كه من در مورد ارتباط نوع سوم يه كمي با شما اختلاف عقيده دارم . البته تعريف من از ارتباط پنهاني با تعريف شما خيلي متفاوته. كه من در قسمت قبلي در اين خصوص توضيح دادم . و باز تاكيد مي كنم در شرايط خاص و در صورت تسلط فرد بر رفتارها و برخوردهاي خود و صرفا به منظور شناخت بيشتر و در حد گفتگو در محافل عمومي اونهم به قول شمانه با يك نوجوان كه هيچ تصوري از زندگي و انتخاب همسر نداره - بلكه با فرد ي كه مراحل و احساسات زودگذر نوجواني رو پشت سر گذاشته و تصوير روشني از اينده داره اين نوع رابطه قابل پذيرش هست گرچه احتمال پيامدهاي منفي در اينده مشترك انها قابل تصور هست . ولي همانطور كه ذكر كردم . طرفين ميتوانيد با درايت و هوشياري در صد آسيبهاي احتمالي رو به حداقل برسونند

     
  • آذر ۰۴, ۱۳۸۴ ۱۲:۳۷ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    فر موده ايد :هر فردی ( بدون استثنا ) برای خود ملاك‌ها و معیارهایی در ازدواج دارد. مثل میزان تحصیلات ، توانایی ، اخلاق و فرهنگ فردی و خانوادگی و ... و تا این شناخت اولیه وجود نداشته باشد اقدام به ارتباط برای شناخت و تفاهم بیشتر نیز دور از منطق است. ممكن است این شناخت اولیه در محیط‌های كاری و تحصیلی مثل ادارات و یا دانشگاه‌ها و محیط‌های علمی صورت پذیرفته باشد ( به این دلیل كه بیشتر اوقات زیر نظر هم‌دیگر هستند و رفتار ، كردار و گفتار هر فردی را ، بدون ایجاد ارتباط با او می‌توان زیر نظر داشت. اما آيا اين مقدار شناخت ، آنهم در جامعه امروزي كه آدمها كمتر اهل صداقت رفتار هستند كافيه ؟؟؟ متاسفانه من به خوشبين شما نيستم . شايد دليلش شغل من هست و چيزهايي كه هر روز مي بينم و مي شنوم. من يقين دارم كه به اين ظواهر اصلا نميشه اعتماد كرد. و آدمها بايد در شرايط مختلف و موقعيتهاي مختلف قرار بگيرند تا شخصيت حقيقي خود رو نشان دهند . هرگز نميشه اينكه مثلا فردي در محل كار يا در دانشگاه يا ... رفتار متيني داره . ظاهر معقولي داره . پوشش قابل قبولي داره و يا ظاهري مذهبي داره ملاك براي خوبي و درستي و سلامت شخصيتي كسي دانست . چون به چشم خود ديدم چه بسا همين ادمها در شرايط ديگه و در محيطي غير از محيط عمومي در همه اين موارد صدو هشتاد درجه تغيير مي كنند .

     
  • آذر ۰۴, ۱۳۸۴ ۱۲:۴۴ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    و طرز لباس پوشيدنشون - حرف زدنشون - حتي عقايدشون كاملا با اونچه كه نشون ميدادند فرق داره .پس بنابراين نميشه بر اساس اين ظواهر تصميم گيري كرد خصوصا"خانمها بايد در اين زمينه بسيار عاقلانه تر و هشيار تر تصميم گيري كنند . و اين ممكن نيست مگر با ايجاد ارتباط بيشتر و نزديكتر شدن به فرد مقابل و قرار دادنش در شرايط متفاوت و بررسي عكس العلمها و شناخت زواياي پنهان شخصيت فرد مورد نظر .و اگر خانواده در اين خصوص همكاري نكنند و چنين فرصتي رو در اختيار جوانان خودشون قرار ندهند . چاره اي جز ارتباط به دور از چشم اونها نيست. چون بحث خريد كفش و كلاه كه نيست . بحث يك عمر زندگي ست . ببخشيد خيلي پر حرفي كردم. اما همه اينها بخش بسيار كوچكي از چيزهايي بود كه در اين ارتباط ميخواستم بگم. اما به همين ميزان بسنده مي كنم - خواهرتون رو از دعاي خير فراموش نكنيد

     
  • آذر ۰۴, ۱۳۸۴ ۸:۱۱ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    سلام خواهر خوب و مهربانم از وبلاگ همسفر مهتاب.
    از لطفی كه به این حقیر و این وب‌نوشت دارید صمیمانه سپاسگزارم و خوشحالم كه با مطرح كردن نظرات و انتقادات سازنده خود در پربارتر شدن و رفع ابهامات این مطلب كوشا هستید. هرچند كه پاسخ مطالبی را كه مطرح كرده‌اید در پست بعدی خواهید یافت ولی به رسم ادب بر خود لازم دیدم در همین‌جا ضمن تشكر از شما ابهامات مطرح شده را پاسخ‌گو باشم. در مورد ارتباط پنهانی و تعریف آن ، حق با شما است و تعاریف گوناگونی را می‌شود برای آن یافت. ولی آن‌چه كه این حقیر به عنوان رابطه پنهانی مطرح كرده‌ام در مقابل رابطه آشكار از دید خانواده است نه جامعه. در رابطه پنهانی و غیر پنهانی آن‌چه كه مهم است و تفاوت بین این دو را متمایز می‌كند دیدگاه خانواده است نه جامعه و یا ... و اسلام نیز بر این دید توجه و تاكید دارد. نظر شما در مورد افرادی كه بر روی خود كنترل رفتاری دارند و با درایت و هوشیاری می‌توانند درصد آسیب‌های احتمالی را به حداقل برسانند نیز نظر درستی است. اما كیست كه بگوید من درایت ندارم؟ چه كسی است كه بگوید من هوشیار نیستم؟ هرچند كه دلیل رد این نظریه نیز در قسمت بعدی خواهد آمد. اما وجود عاملان آگاه از ارتباط ، كه حقیقتا صلاح و آینده فرد را ملاك نظرات خود قرار می‌دهند و ارتباط را از رابطه‌ای پنهانی خارج می‌سازد مشاوره ، تحقیق و تجزیه و تحلیل رفتارهای واقعی و غیر واقعی را برای انسان میسر می‌سازد. و اما در مورد شناخت مقدماتی در ارتباط. اگر كمی در مطلبی كه نوشته‌ام دقت شود خواهید دید كه من نگفته‌ام شناخت اولیه و مقدماتی كه در محیط‌های اداری و علمی صورت می‌گیرد برای ازدواج كافی است. بلكه اگر كمی به عقب‌تر رجوع كنید گفته‌ام " تا این شناخت اولیه وجود نداشته باشد اقدام به ارتباط برای شناخت و تفاهم بیشتر نیز دور از منطق است ". آیا از نظر شما كسی‌كه بدون آگاهی از مشخصات فردی و حتی ظاهری كسی باخبر باشد به سراغ ارتباط با جنس مخالف ، برای شناخت بیشتر ، برود كار عاقلانه‌ای است؟ آیا می‌توان از بین افرادی كه در ظاهر ملاك‌های مورد نظر ما را رعایت نمی‌كنند باطنی موافق با نظرات خود پیدا كرد؟ شرط عقل آن است كه برای شناخت بیشتر به سراغ كسانی برویم كه در درجه اول ظاهر رفتار و كردارشان با آن‌چه كه مورد نظر ما است مطابقت كند و در درجه بعد ، برای شناخت بیشتر و این‌كه بدانیم این رفتار صادقانه است یا نیست اقدام كنیم و كسی كه در ظاهر رفتار مورد نظر ما را تامین نمی‌كند قطعا در باطن نیز به مراتب از خواسته‌های ما فاصله دارند. پس لازمه شناخت بیشتر و بررسی باطن افراد ، یك شناخت مقدماتی از رفتار ، كردار و خلق و خوی ظاهری آن‌ها است. و اما در مورد این‌كه ارتباط پنهانی را برای شناخت بیشتر در افرادی كه دوره نوجوانی را سپری كرده و با خانواده در این‌گونه موارد مشكل دارند مجاز دانسته‌اید. اتفاقا نظر من نیز فراتر از بحث خرید كفش و لباس است. بلكه بحث انسان جانداری است كه دارای عقل و هوش است و مانند لباس نیست كه بتوانید با در دست گرفتن و مدتی آن را پوشیدن جنس آن را بیازمایید. در ارتباط بین دو جنس مخالف و پس از مدتی از شروع آن ، عاطفه و احساسات جای تعقل و تفكر را می‌گیرد و قدرت تشخیص فرد را كاهش می‌دهد و از سویی همان‌گونه كه اشاره شد فرد مقابل سعی در جلب نظر و به اصطلاح فريب خواهد كرد. برخلاف نظر شما سن افراد بخصوص دختران هرچه بالاتر می‌رود عاطفه و احساسات در برخورد با جنس مخالف ، بالاخص زمانی كه طرف مقابل از عنصر فریب استفاده می‌كند و به تكریم فرد می‌پردازد ، نقش بیشتری داشته و ضربات و صدماتی كه به‌خاطر آن به فرد وارد می‌شود به مراتب بیشتر و سنگین‌تر است. آیا شما توانسته‌اید دوستان هم‌جنس خود را كه سالیان سال با آن‌ها در ارتباطید و بسیار به هم نزدیك بوده و بیشتر اوقات خود را با هم سپری كرده‌اید بطور كامل بشناسید؟ حال چطور می‌خواهید یك جنس مخالف را آن‌قدر با استفاده از ارتباط نزدیك زیر و رو كنید تا زوایای پنهان او را بیابید؟ در چه مدتی قادر به این امر خواهید بود؟ 6 ماه ؟ یكسال ؟ دو سال ؟ آیا پس از آن‌كه بعد از این‌همه مدت او را شناختید و دیدید به دردتان نمی‌خورد می‌خواهید دوباره همین مدت را برای شناخت فرد دیگری صرف كنید؟ آیا با آزمایش یكی دو نفر به نتیجه خواهید رسید؟ یك نكته‌ای كه در بسیاری از نظرات نادیده گرفته می‌شود این است كه افراد روش‌ها و ملاك‌های شناخت جنس مخالف را با هم‌جنس‌ خود یكی می‌دانند. در حالی كه از همان بدو ارتباط توافقی بین دو جنس مخالف ، به دلیل كسب و چشیدن لذت ارتباط بین آن دو، مساله شناخت ، جای خود را به ارضاء نیازهای جنسی طرفین ( حتی در حد مكالمه و گفتگو ) داده و به تدریج چشم انسان بر خطاها و نواقص فرد بسته می‌شود. انشاالله سعی خواهم كرد در قسمت بعدی زوایای این امر را بیشتر باز كنم. امیدوارم مابقی نظرات خود را ، كه از نوشتن آن صرف نظر كرده‌اید ، در این قسمت ببینم و پاسخ مرا كه به‌خاطر رفع ابهام است ، جواب انتقادات صمیمانه خود نپندارید. التماس دعا

     
  • آذر ۰۵, ۱۳۸۴ ۷:۴۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    ازمطالب وومرقومات شمااستفاده وبهره كافي ووافي برديم خواهشمنديم درخصوص متعه كه متاسفانه درجامعه مافراموش شده ويكي عوامل به انحطاط كشيده شدن جوانان مي باشدنيزمواردي فرموده ودرراه ماندگان راكمك كنيد.
    باتشكروالتماس دعا

     
  • آذر ۰۷, ۱۳۸۴ ۲:۰۵ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    حسرت گرفته باز حصار مدينه را
    غم تيره كرده است ديار مدينه را

    داغ عزاى حضرت صادق فكنده باز
    با اشك و آه ما، سر و كار مدينه را







    سلام و عرض ادب خدمت شما برادر بزرگوارم .فرار رسيدن 25 شوال سالروز شهادت مظلومانه ششمين گوهر امامت و هشتمين اختر تابناك عصمت، حضرت امام جعفر صادق عليه أفضل الصلاة و السلام را محضر فرزند بزرگوارشان حضرت بقية الله الاعظم (روحي لتراب مقدمهي فداه( و همه شما عاشقان و دل سوختگان خاندان عصمت و طهارت تسليت و تعزيت عرض مي نمائيم.

     
  • آذر ۰۷, ۱۳۸۴ ۲:۱۲ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام مجدد خدمت برادر بزرگوارم. از اينكه لطف كرديد و پاسخ منو داديد بي نهايت ممنونم . متاسفانه اشگال نوشتاري اين هست كه آدمي نميتونه همه اونچه كه ميخواد بگه و يا بايد بگه رو خوب جا بندازه- من تصور مي كنم كه هردو بر روي اصول توافق داريم و اگر تفاوتي هم هست در برداشتهاي ما از رابطه پنهاني ست . كه اميدوارم در مباحث آتي شما تا حدود زيادي اين مشگل تفاوت برداشتها حل بشه. انشالله

     
  • آذر ۱۰, ۱۳۸۴ ۱:۲۶ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام...امیدوارم حاتون خوب باشه...من منتظرادامه ی مبحث"فلسفه رابطه"هستم...می خواستم ببینم که انشالله که به روزمیشین؟!.درپناه خدا،شادباشیدوامیدوار.

     
  • آذر ۱۰, ۱۳۸۴ ۴:۵۴ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    salam baradare khoobam matlabeton ali bood va daghighan bayan konandeye mozale jameye emrooz va ama rabaeteye 2khtar va pesar harfeshoma kamelan manteghiye che basa pesarani ke fagaht be fekre khodkhahiye khodeshon hastand va 2khtaran dar kamale sadegi vali gahi ham barax mishe va pesarani vojood darand ke eshgh vasashon moghadase vali 2khtar az sadegiye oo sooestefade mikone ke in ham natijeii joz talagh nadare

     
  • آذر ۱۰, ۱۳۸۴ ۴:۵۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    vali khob bazi az ravabete penhani ham boode ke akhare khoobi dashte va bar khalafe entezar khoshbakhtrinha hastand be har hal omidvaram khodavand hameye maro be rahe rast hedayat kone age dir omadam bebakhshid manam khili vaghte upam sari behem bezanid khoshhal misham

     
  • آذر ۱۶, ۱۳۸۵ ۱۲:۲۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سام علک !
    اولا" که داداش من به جنابعالی حق میدم ! چون جمهوری اسلامی با وجود آدامهایی مثل شما به نون و آبی رسیدن ! شماها نبودین اینجا الان جمهوری دمکراتیک ایران بود !
    در ثانی یه نصیحتی هم دارم خدمتتون که یه چیزی رو یا کامل بدونین ! یا اگه ناقص میدونین و یا کلا" هیچی نمیدونین لطف کنین نظر ندین ! من همیشه میگم ! ندونستن بهتر از کم دونستن و الکی نظر دادنه
    بعدشم حضرت عالی می فرمایید یعنی پاشیم ننه دده رو برداریم بریم خواستگاری کسی که نه میشناسیم نه چیزی بدون شناخت خودمونو بندازیم تو هچل که به فرمایشات اسلام گرامی گوش داده باشیم !؟
    بنده که الان خارج کشور زندگی می کنم حدود 2 ساله و خودمم از اون راستی های تندرو بودم که می گفتم اسلام و اسلام الان می بینم زندگیم بدون اسلام تروریستی خیلی بهتر از موقعیه که بنده ایران بودم و روزی 8 ساعت کار می کنم و 8 ساعت خواب و 8 ساعت تفریح به همه کارامم می رسم ومعنی زندگی رو کم کم دارم احساس می کنم !
    اگه کمی فکر کنیم می فهمیم که ماها نه پاچه خوارهای جمهوری اسلامی هستیم نه چیزی ! بدون اسلام و خدا و این بساط ها زندگی ما خیلی بهتر از گذشته میگذره و جای تفریح هم خیلی خوبه و هم جای کار و کلا" زندگی بر وفق مراده
    در ضمن در مورد این کس شعر های شما باید عرض کنم که این مشکلات در ایران هست ! اینجایی که من دارم الان زندگی می کنم خیلی راحت با دختری که دوست هستم خونوادشم خبر دارند و 3 ساله دوستیم و خونه هم میریم میاییم احترام می کنند و. فعلا" به عنوان داماد آینده قلمداد میشیم و بنده روابط قبل از ازدواج هم دارم و دوست دخترم رو هم از جهت سکسی هم بدنی هم خوش سکسی و هر جهتی که بگین قبولش دارم و فعلا" خوشبخت ترینم ! در ضمن گفته باشم که بنده الان دارم دانشگاه اینجا رشته روانشناسی می خونم و گفتم ایران این مشکلات هست بخاطر دخترای ایران هست که خیلی تاقچه بالا میذارن و خیلی مسائل دیگه و من باکره ام و از این قبیل حرفا! که اینجا همیشه میگیم ! باهم دوستیم اگه شد رفتیم سر خونه و زندگی که چه بهتر (که میریم!) اگه نشد برای من دختر تموم نشده و برای تو پسر! درحال حاضر هم فکر میکنم خوشبخت تر از من کسی ایرانی تو دنیا نباشه
    در ضمن! اسلام و این چیزا همه کشکن ! آدم باید آدم باشه! خوب زندگی کنه ! به کسی آزار نرسونه ! اگه خوب باشی و مردی اون دنیایی بود پاداش میدن و میریم بهشت ! اگه نبود هم به درک ! میگیم به وجدان آسوده مردیم! همین
    پس جای این همه کس شعر لطف کنین علم و عرفان مملکتو تقویت کنین ! که بتونیم تو دنیا حرف بزنیم ! نه اینکه تروریست باشیم
    شما هم لطف کن در اینجا رو تخته کن برو سعی کن جای این کس شعرا یکم علم یاد بگیری و تو جامعه مفید واقع شی ! گوش مردم از اسلام و این کس شعرا پره !

     

نظر شما چيه؟

بازگشت به صفحه اصلی