بنی آدم

خرداد ۲۴، ۱۳۸۶

والاترين الگوی زندگی عاشقانه

هوالشاهد

باسلام خدمت شما دوستان و بزرگواران

طی اين دو پستی كه در مورد زندگی مشترك نوشته بودم برخی از دوستان انتقاداتی را نسبت به اين نوع زندگی داشتند. خواستم ادامه مطلب به همراه طرح انتقادات و پاسخ آن‌ها را بنويسم كه ديدم بهتر است كه الگوی عملی يك زندگی عاشقانه را اين‌جا بازگو كنم. البته تعدادی از خوانندگان نيز از اين‌كه بايدها و نبايدهای زندگی را برای مردان ننوشته‌ام گله داشتند كه ان‌شاالله به آن نكات نيز خواهيم رسيد.

الگوهای رفتاری حضرت زهرا (س) در زندگی با اميرالمؤمنين علی (ع)

آراستگى و معطر بودن براى همسر
براى زن در رسيدگى به وضع ظاهريش به خاطر همسرش سزاوار نيست كه به خود و سر و وضعش نرسد ولو اينكه گردنبندى را در گردن خويش بياويزد و نيز پسنديده نيست كه دستش را بدون رنگ رها كند ولو اينكه مختصر حنائى بگذارد گرچه سالخورده باشد.
در زندگى حضرت فاطمه زهرا سلام‏اللَّه‏عليه نقل مى‏كنند كه ام‏سلمه همسر پيامبر (ص) از حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه پرسيدند آيا عطر و بوى خوش ذخيره كرده‏ايد فرمودند: آرى، رفتند و مقدارى عطر آوردند و مقدارى در كف دست من ريختند بوى خوشى داشت كه هرگز نشنيده بودم.
پيامبر اكرم (ص) به عمار ياسر مأموريت داد براى شب عروسى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه عطرهاى خوشبو تهيه نمائيد عمار ياسر مى‏گويد: عطر خوبى تهيه كرده به منزل حضرت فاطمه سلام‏اللَّه‏عليه بردم و گفتم پدر شما رسول خدا (ص) مرا امر كرد تا اين عطر را فراهم نمايم.

شرم و حيا در كنار همسر
حيا دو گونه است: يكى پسنديده و ديگرى ناپسند. حياى ناپسند آن حالتى است كه انسان را از رشد و كمال‌يابى و رسيدن به حقوق بازمى‏دارد و يا باعث تضييع حقوق ديگرى مى‏گردد. چنين صفتى در روايات اسلامى به شدت تقبيح گرديده است... (1) و همچنين در آداب همسردارى آمده است كه حيا دو گونه‏ى متصور است: يكى مطلوب و ديگرى مذموم و نامطلوب. حياى مذموم آن حالتى است كه يكى از زوجين را در استيفاى حقوق طرف مقابل بازدارد و قيد و بندى شود در مسائل زوجيت و ساير امور مربوطه... و لذا حضرت امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايند: زن خوب، زنى است كه در خلوت با شوهرش حيا را نيز از تنش خارج كند، و سپس در شرايط عادى، حيا را نيز مانند لباس به اندامش بپوشاند. (2)
حضرت فاطمه عليهاالسلام در طول مدت شوهردارى خود با اميرالمؤمنين، در هيچ فرصتى حريم آن حضرت را ناديده نگرفت و در مورد شخصيت آن بزرگوار كوتاهى نكرد. تا جايى كه اميرالمؤمنين در اين باره مى‏فرمايند: سوگند به خدا زندگى با صفاى من و فاطمه عليهاالسلام طورى بود كه نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانى كرد، حتى غصه‏هاى ديگرم با حضور او و تماشاى جمالش برطرف مى‏گرديد. (3)
اين حديث شريف كه از دل آتشين على عليه‏السلام در فراق فاطمه عليهاالسلام برخاسته است، نشان مى‏دهد كه دختر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله تا چه ميزانى در اطاعت شوهر بود و كوچكترين اسائه ادب از او ديده نشد.
در اظهار ديگرى از اميرالمؤمنين مى‏خوانيم كه آن حضرت زن و بچه‏هايش را در وضع بسيار اسفناك (گرسنگى) ديد، به فاطمه عليهاالسلام گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگى بچه‏هايم مرا آگاه نساخته‏اى؟ فاطمه عليهاالسلام در جواب فرمودند:
يا اباالحسن! من از خدايم شرم و حيا مى‏كنم تو را به كارى بگمارم كه قدرت تهيه آن را ندارى. (4)
اگر چه تأمين رفاه زندگى زن و بچه براى شوهر در حدّ معمول واجب است، ولى روح ايثارگرى خاندان رسالت و ولايت در تمام ابعاد زندگى، باعث شده بود كه خانواده‏ى اميرالمؤمنين پيوسته در فقر و پريشانى بسر برند و لذا فاطمه از وضع مالى شوهرش آگاه بود، و مى‏دانست كه وى قدرت تهيّه مايحتاج خانه را ندارد. از اين جهت شرم و حياى فاطمه عليهاالسلام كه از ايمان و اعتقاد او به خدا سرچشمه مى‏گرفت مى‏گويد: «من از خدايم شرم مى‏كنم...»
اين درسى است به تمام بانوان محترم كه گرفتار زرق و برق و تشريفات كمرشكن نگردند و درآمد و امكانات شوهرانشان را مراعات كنند...

تواضع و فروتنى حضرت زهرا در مقابل همسر
تواضع حضرت زهرا عليهاالسلام در خانه‏ى على عليه‏السلام و احترام او به على در حدى بود كه وقتى ماجراى فشار بين در و ديوار و بسترى شدن حضرت زهرا در رابطه با مخالفت او با خلفا رخ داد، عمر و ابوبكر چندين بار از حضرت على عليه‏السلام تقاضا كردند تا واسطه شود، كه آنها به حضور حضرت زهرا عليهاالسلام بيايند و احوال‌پرسى كنند و رضايت او را به دست آورند، سرانجام على عليه‏السلام ضامن شد كه آنها را نزد فاطمه عليهاالسلام ببرد. حضرت على نزد فاطمه آمد و تقاضاى آنها را مطرح كرد، ولى فاطمه عليهاالسلام به شدت اين تقاضا را رد كرد، حضرت على عليه‏السلام فرمود: من از طرف آنها ضامن شده‏ام كه از تو اجازه بگيرم. در اين هنگام حضرت زهرا عليهاالسلام در برابر على عليه‏السلام در چنان شرايطى آنچنان تواضع كرد كه گفت: «اگر از ظرف آنها چيزى را ضامن شده‏اى، خانه خانه‏ى توست و من در هيچ چيز با رأى تو مخالفت نمى‏كنم». (5)

سازش با مشكلات و سختى‏ها در طول زندگى
رسول خدا فرموده‏اند از بركات اخلاقى و فكرى زن خوب اين است كه هزينه و مخارجش كم باشد. (6) و در اداره‏ى خانه و صرفه‏جويى در مصرف، ياور و همكار شوهر به حساب مى‏آيد. (7) تمام اين ويژگيها در وجود مبارك حضرت زهرا جمع بود و آن حضرت با مديريت لازم و با صبر و بردبارى، همه‏ى تلخيها را به كام على عليه‏السلام شيرين مى‏كرد و در برابر مشكلات مالى عقب‏نشينى نمى‏نمود.
حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايند: من در حالى با حضرت زهرا ازدواج كردم، كه زيراندازى در خانه نداشتم، در حالى كه در همان تاريخ احسان و بخشش من به نيازمندان بقدرى زياد بود كه اگر به بنى‏هاشم تقسيم مى‏شد همه‏ى آنان را غنى و بى‏نياز مى‏كرد. (8) اين حديث نشان مى‏دهد كه فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با چه مشكلاتى در خانه على عليه‏السلام دست و پنجه نرم كرده و خم به ابرو نياورده است. و در يك روايت ديگر از طريق امام صادق عليه‏السلام از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل شده كه: روزى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به خانه دخترش فاطمه عليهاالسلام وارد شد، ولى زهرا را در حالتى ديد كه در نتيجه چشمان مباركش پر از اشك گرديد، زيرا لباس آن حضرت بسيار نامناسب بود. زهرا با آن وضع از يك طرف مشغول آرد كردن جو و تهيه‏ى نان و از طرف ديگر به بچه‏اش شير مى‏داد، پيامبر الهى فرمودند:
اى دختر عزيزم! اين‌گونه تلخي‌ها را در دنيا براى رسيدن به پاداش و شيريني‌هاى اخروى پذيرا باش و صبر و بردبارى را از دست نده. آن بانوى گرامى اسلام گفتند: اى رسول خدا! سپاس خدايى را كه نعمتهايش را ارزانى داشته و باز شكر در برابر عطاياى بى‏پايان الهى. (9) در اين حال اين آيه نازل شد كه اى پيامبر! ما آن قدر پاداش خواهيم داد كه راضى شوى. (10) اين حديث و قضيه تاريخى نشان مى‏دهد كه فاطمه عليهاالسلام دختر رسول خدا در برابر مشكلات و نارسايي‌هاى مالى هيچ‏گونه تغيرى نداشت و سپاس الهى را بجا مى‏آورد.
حضرت زهرا در كنار ساير تحملات خود در برابر سختيها، روزهاى زيادى را به گرسنگى گذرانيد، ولى دردش را به كسى نگفت و حتى به رخ على عليه‏السلام نياورد و تا دم مرگ و شهادت چيزى از شوهر درخواست نكرد. دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در خانه مولى على عليه‏السلام با سختيها انس گرفت و درد گرسنگى چشيد و بچه‏هايش را نيز با اين روش عادت داد، تا رنگ رخسارشان از ناتوانى و گرسنگى زرد شد.... حضرت امام باقر عليه‏السلام از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل مى‏كنند كه روزى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله وارد خانه‏ى دخترش شد و پس از سلام و احوال‏پرسى فرمود:
چرا رنگ رخسارت اين قدر پريده است؟ فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پيامبر خدا! از گرسنگى به اين حالت افتاده‏ام... (11) اين حديث نشان مى‏دهد كه وضع فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام از گرسنگى به جايى رسيده بود، كه رنگ رخسارش تغيير يافته بود، و پدر بزرگوارش با ديدن او نگران گرديده و از عوامل پريشانى درونى و تغير چهره سؤال نموده است. و از سوى ديگر مى‏دانيم كه آن بانوى عزيز اسلام تا به يك حالت اضطرارى نمى‏رسيد، گرسنگى خود را حتى به پدرش رسول گرامى اسلام نيز نمى‏گفت.

جهاد زن نسبت به شوهر
موسى بن جعفر عليه‏السلام مى‏فرمايد: جهاد زن اين است كه خوب شوهردارى كند. (13) زهرا عليهاالسلام مى‏دانست كه سپه‌سالار نيرومند و شجاع اسلام در صورتى در ميدان نبرد پيروز مى‏گردد كه از جهت اوضاع داخلى خانه، فكرش آزاد و از تشويقات و مهرباني‌هاى همسرش دلگرم باشد. از اين رهگذر مى‏توان گفت: هنگامى كه سپه‌سالار فداكار اسلام يعنى على بن ابى‏طالب (عليه‏السلام) با تنى خسته و كوفته، از ميدان نبرد به خانه بازمى‏گشت از مهربانى‏ها و دلگرمى‏ها و نوازش‏هاى همسر عزيزش كاملاً برخوردار مى‏شد. زخم‏هاى تنش را پانسمان مى‏كرد. لباس‏هاى خون‏آلود جنگ را مى‏شست و خبرهاى جنگ را از او مى‏شنيد. فاطمه عليهاالسلام زنى نبود كه در گوشه منزل به ادامه زندگى داخلى مشغول باشد و از حوادث و اوضاع مربوط به اسلام بى‏تفاوت بگذرد. بلكه از گوشه‏هائى از تاريخ استفاده مى‏شود كه در جريان امور مربوط به اسلام بوده و بالاخص به حوادث جبهه و جنگ كاملاً عنايت داشته است. نه تنها پدر و شوهرش را تشويق مى‏نموده بلكه در مواقع لزوم در صحنه حضور داشته و كارهائى را انجام مى‏داده است. در تاريخ نوشته‏اند: بعد از جنگ احد، وقتى فاطمه صورت خون‏آلود پدر را ديد او را در بغل گرفت، گريه مى‏كرد و خونها را از چهره پدر پاك مى‏كرد. اميرالمؤمنين عليه‏السلام آب آورد و فاطمه صورت پدر را مى‏شست، ولى خون قطع نمى‏شد، سرانجام فاطمه قطعه حصيرى را سوزاند و خاكسترش را روى زخم ريخت تا خون قطع شد. (14) و نوشته‏اند وقتى رسول خدا از جنگ احد برگشت شمشيرش را به فاطمه داد و فرمود: خون‏هايش را بشوى. على بن ابى‏طالب عليه‏السلام نيز شمشيرش را به فاطمه داد و فرمود: خون‏هايش را بشوى. (15) فاطمه عليهاالسلام، هميشه شوهرش را تحسين و تشويق مى‏كرد و فداكارى‏ها و شجاعت‏هايش را مى‏ستود و بدينوسيله دلش را گرم و براى جنگ آينده آماده‏اش مى‏نمود. بوسيله‏ى نوازشهاى بى‏شائبه، تن خسته و جراحات بدنش را تسكين مى‏داد. على عليه‏السلام مى‏فرمايد: وقتى به خانه مى‏آمدم و به زهرا (عليهاالسلام) نگاه مى‏كردم تمام غم و غصه‏هايم برطرف مى‏شد. (16) فاطمه عليهاالسلام هرگز بدون اجازه على (عليه‏السلام) از خانه خارج نشد. هيچگاه او را غضبناك نكرد. زيرإ مى‏دانست كه اسلام مى‏گويد: هر زنى كه شوهرش را غضبناك كند خدا نماز و روزه‏اش را قبول نمى‏كند تا اين كه شوهرش راضى شود. (17)
فاطمه در خانه‏ى على هرگز دروغ نگفت و خيانت نكرد و هيچ‌گاه از دستوراتش سرپيچى ننمود. على عليه‏السلام مى‏فرمايد: به خدا سوگند هرگز كارى نكردم كه فاطمه (عليهاالسلام) غضبناك شود. فاطمه هم هيچگاه مرا خشمناك ننمود. (18)

ايثار در شوهردارى
فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام در تمام زمينه‏هاى عملى براى بانوان و پيروانش الگوى زندگى است و از جمله شوهردارى و جلب رضايت او مى‏توان از سيره‏ى آن حضرت درس‌ها گرفت و صفا و صميميت كانون خانواده را دو چندان كرد.
روزى اميرالمؤمنين على عليه‏السلام از فاطمه عليهاالسلام طعام خواست، آن حضرت جواب داد:
در نزد من چيزى نيست، جز آنكه دو روز پيش آن را به تو خوراندم و من آن را براى خود و حسن و حسين نگه داشته بودم (21). على عليه‏السلام فرمودند: چرا در طول دو روز مرا مطلع نكرده‏اى، تا برايتان چيزى تهيه مى‏كردم؟ فاطمه عليهاالسلام گفت: من از خدايم شرم كردم تو را به كارى بگمارم كه قدرت تهيه و خريد آن را ندارى. و در عبارتى ديگر اينكه: پدرم به من سفارش كرده كه از على عليه‏السلام چيزى درخواست نكن، هرچه او آورد استفاده كن، وگرنه تحمل بنما. (22)
از اين حديث درس‌هاى زيادى مى‏گيريم، از جمله اين‌كه فاطمه عليهاالسلام خود و فرزندانش گرسنگى كشيده و غذا را به على عليه‏السلام خورانده است، و اين حركت تعجب‏آميز، ايثار و عشق و علاقه‏ى شديد زهرا به آن حضرت را مى‏رساند، هرچند ممكن است نسبت به بچه‏هاى كوچك نيز غذا و طعامى غير از آن داده باشد.

حفظ آبروى خانواده
يكى از ويژگي‌هاى حضرت فاطمه عليهاالسلام اين بود كه آن بزرگوار در حفظ حريم خانواده، بويژه شوهرش فوق‏العاده حساس بود و تمام مشكلات و نارسائي‌ها را تحمل نمود، ولى خم به ابرو نياورد و آبروى على عليه‏السلام را حفظ كرد.
با اين‌كه شخصيت فاطمه عليهاالسلام در جهان اسلام جايگاه خاصى داشته و دارد، ولى او در انتقال از خانه پدر به خانه‏ى شوهر، به يك خانه‏ى محقر و دورافتاده‏ى استيجارى كه صاحب آن حارثه بن نعمان بود، پناه برد و دور از هرگونه امكانات زندگى، با خاك‌هاى نرم، اتاق عروسى را صاف كرد و هرگز محروميت رفاهى را به رخ على نكشيد و به ديگران نگفت.(23)

عشق و علاقه شديد حضرت زهرا به اميرالمؤمنين
فاطمه عليهاالسلام با الهام از دستورات الهى و پدر بزرگوارش، نسبت به اميرالمؤمنين فوق‏العاده علاقه‏مند بود و هرگز برخلاف رضاى او گام برنمى‏داشت و برخورد و زندگيش با مولا طورى بود، كه غمها و غصه‏هاى وارده در بيرون از خانه، با ديدار فاطمه عليهاالسلام برطرف مى‏شد، و حضرت على عليه‏السلام خود در اين باره مى‏فرمايند:
سوگند به خدا، من هرگز زهرا را به خشم نياوردم و او را به كارى مجبور نساختم تا اينكه مرا در فراقش گرفتار ساخت و متقابلاً او نيز مرا خشمگين نساخت، و هيچ وقت نافرمانى نكرد و هرگاه من با او ديدار مى‏كردم، غمها و غصه‏هايم از دلم برطرف مى‏شد. (25)
اين حديث از عشق و علاقه‏ى شديد متقابل دو همسر معصوم حكايت مى‏كند، كه در طول زندگى آنان نه تنها كوچكترين اختلافى پيش نيامده است، بلكه مشكلات خارجى و اجتماعى با ديدار محبت‏آميز مرتفع مى‏گرديد. به همين جهت بود، كه چون اميرالمؤمنين عليه‏السلام را به زور و اجبار براى بيعت با غاصبين خلافت به مسجد آوردند، آن بانوى دو عالم به دنبال على عليه‏السلام در كنار قبر رسول خدا قرار گرفت و فرمود: «اگر پسرعمويم على عليه‏السلام را رها نسازيد، سوگند به خدا موهايم را پريشان نموده و پيرهن پدرم را بر سر گرفته و شما را نفرين مى‏كنم....»
اين روايت كه از طريق امام صادق عليه‏السلام از حضرت سلمان نقل شده، آمده است: «در اين هنگام آثار بلاى آسمانى پديدار گشت و سلمان از فاطمه عليهاالسلام شفاعت كرد كه آن حضرت نفرين ننمايد، همزمان على عليه‏السلام را نيز آزاد كردند... (26)
و در يك روايت ديگر آمده است كه حضرت زهرا اگر چه در بستر بيمارى بود و غمها و غصه‏هاى فراوانى كه در اثر فشار و جنايت مهاجمين خونخوار به خانه آن حضرت پيش آمده بود، وى را فراگرفته بود، ولى پيوسته به ياد على عليه‏السلام و آينده آن بزرگوار در تشويش و اضطراب بسر مى‏برد، و حتى در هنگام مرگ سكرات مرگ را فراموش كرده و در مورد مصائب آتى اميرالمؤمنين گريه مى‏كرد. چنانچه حضرت امام صادق نقل مى‏كنند: چون وقت شهادت فاطمه عليهاالسلام فرارسيد شروع به گريه كرد، حضرت على عليه‏السلام با يك تعبير عالى و تعجب‏آميز پرسيد: اى سرور من چرا گريه مى‏كنى؟!جواب داد: براى آن مشكلاتى كه بعد از من با آنها مواجه خواهى شد. حضرت فرمودند: تو گريه نكن همه‏ى اينها براى من آسان است. (27) تعبير: «يا سيّدتى» در اين حديث، نشان عظمت فاطمه‏ى زهرا از ديدگاه اميرالمؤمنين است و همچنين گريه فاطمه عليهاالسلام براى على عليه‏السلام آن هم در حال مرگ و سكرات آن، كه معمولاً هركسى به فكر خود مى‏باشد، شدت علاقه فاطمه به اميرالمؤمنين را در بر دارد. و بالاخره چون خبر شهادت زهرا را به على عليه‏السلام دادند، آن حضرت در حال حركت به زمين افتاد و هرچه خواست بلند شود ممكن نشد.(28) و در نقلى ديگر حالت غشوه به او دست داد.(29) همه‏ى اين احاديث و قضاياى تاريخى نشان مى‏دهد، كه در ميان على و فاطمه عليهاالسلام محبت، عشق و علاقه‏ى فوق‏العاده‏اى حاكم بود، كه در فراق فاطمه، على به حالت غشوه مى‏افتد و صبر و توانش به ناتوانى و كم‏صبرى تبديل مى‏گردد، و فاطمه عليهاالسلام نيز هرگز على و يارى على را فراموش نمى‏كند. و در هنگام سكرات مرگ كه لحظات بسيار دشوار به حساب مى‏آيد، به ياد گرفتارى و مصائب آن حضرت اشك مى‏ريزد.

رضايت فوق‏العاده اميرالمؤمنين از حضرت زهرا
از بحث‌هاى پيشين استفاده شد كه على عليه‏السلام از فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام فوق‏العاده راضى و خشنود بود، زيرا آن حضرت يك انسان معصوم و بى‏لغزش بود و هرگز كارى برخلاف رضاى اميرالمؤمنين انجام نمى‏داد، ولى در عين حال فاطمه عليهاالسلام در هنگام فراق، در ضمن وصاياى خود به آن حضرت خواستند قلب مبارك على را بار ديگر در مورد خود راضى‏تر نمايند و لذا عرض كرد:
اى پسرعموى پيامبر! من هرگز به تو دروغ نگفتم، خيانت نكردم و به مخالفت تو برنخاستم. على عليه‏السلام چون اين سخنان را شنيد فرمود:
معاذاللَّه انت اعلم باللَّه و ابر و اتقى و اكرم و اشد خوفاً من اللَّه قد عز على مفارقتك و تفقدك الا انه امر لابد منه... (30)
پناه به خدا، نسبت به امور و احكام الهى داناترى. نيكوكارى، تقوا، تقرب و خشيتت از خدا بيشتر است. اين را بدان كه جدايى و مفارقت تو فوق‏العاده براى من سنگين است، ولى اين كار چاره‏پذير نيست.
اين فرازها نشان مى‏دهد كه آن بانوى گرانقدر، آنقدر به مولاى متقيان عظمت قائل است، كه در مقام كسب رضايت خاطر مولا است، هرچند كار خلاف و قصور جزيى نيز از او صادر نشده بود.
به اين مناسبت بود كه اميرالمؤمنين چون پيكر پاك فاطمه عليهاالسلام را بر خاك سپرد، دست دعا به سوى آسمان برداشت و در حق زهرا چنين دعا كرد:
اللهم انى راض عن ابنه نبيك، اللهم انها قد اوحشت فانسها، اللهم انها قد هجرت فصلها، اللهم انها قد ظلمت فاحكم لها و انت خير الحاكمين.(31)
خدايا! من از دختر پيامبرت راضى هستم. بارالها! فاطمه عليهاالسلام نگران و مضطرب بود، تو او را آرامش بخش، خداوندا! زهرا از دوستان و فرزندان مفارقت كرد، تو او را وصل كن. پروردگارا! به فاطمه عليهاالسلام ظلم كردند تو خود حاكم باش.
همه‏ى اين فرازها نشان مى‏دهد كه فاطمه‏ى زهرا با داشتن مقام عصمت نسبت به حقوق شوهر چقدر ارزش قائل بوده و چه‏سان نگران بوده است كه نسبت به مقام ارجدار شوهرش على بن ابيطالب عليه‏السلام مسؤول باشد و لذا على عليه‏السلام رضايت خويش را در مورد فاطمه عليهاالسلام اعلان مى‏نمايد....
به همين جهت حضرت امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايند: «براى زن هيچ شفاعتى به اندازه‏ى رضايت شوهر مفيد و ثمربخش نيست.... » (32)

استفاده از تجربه مشورت در زندگى
در زندگى آن حضرت از كودكى تا هنگام وفات و شهادت كسانى مسئوليت سرپرستى و مشاوره با آن حضرت را داشته‏اند. بعد از رحلت مادر بزرگوارشان خديجه كبرى، سرپرستى و سپس مشاورت آن حضرت بر عهده‏ى فاطمه بنت اسد گذاشته مى‏شود تا سال چهارم هجرت يعنى سالى كه امام حسن مجتبى (ع) به دنيا آمدند در اين سال بعد از رحلت فاطمه بنت اسد امر مشاوره و همفكرى حضرت زهرا (س) به ام‏السلمه محول مى‏شود و ام‏السلمه تا زمان شهادت حضرت زهرا (س) در كنار ايشان بوده است. نكته مورد توجه در اين ماجرا اين است كه پيامبر اكرم (ص) حتى بعد از ازدواج حضرت زهرا (س)، مشاوره را براى ايشان لازم مى‏دانند. وقتى مسئله شنيدنى‏تر مى‏شود كه ما زهرا را داراى مقام عصمت بدانيم. نكته ديگر اينكه آن‌هائى كه تأسى به حضرت زهرا (س) را براى خود فرض و حتم مى‏دانند بايد متوجه باشند كه انسان هميشه محتاج مشاوره است. و اين نكته براى نوعروسان جاى دقت بسيار دارد.

رنج‏هاى حضرت زهرا در زندگى
على (ع) به يكى از يارانش فرمود: فاطمه (ع) در خانه من چندان با مشك آب مى‏آورد كه آثار مشك بر بدنش ديده مى‏شد. چندان دستاس مى‏كرد كه دستهايش تاول زد و آنقدر در تميز كردن خانه و پختن نان و غذا زحمت مى‏كشيد كه لباسهايش ژوليده مى‏شد.(33)
بايد توجه داشت كه در آن زمان آب آشاميدنى مدينه از چند چاه كه در مدينه بود تأمين مى‏شد و همانگونه كه ذكر شد در تقسيم كارها، آوردن آب و كارهاى بيرون منزل به عهده على (ع) گذارده شد؛ اما شركت مداوم او در ميدانهاى جهاد و مأموريتهاى پياپى جنگى موجب مى‏شد كه در غياب على (ع) اينگونه كارها نيز عملاً بر دوش فاطمه (ع) افتد.
روزى فاطمه (عليهاالسلام) احوالش را براى پدر بازگو نمود و تقاضاى خدمتكارى كرد تا در خانه به او كمك كند. رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) گريست و فرمود: فاطمه جان! بخدا سوگند چهار صد فقير از اصحاب صفه در مسجد سكونت دارند و در گرسنگى بسر مى‏برند بيم آن دارم كه اگر خدمتكار داشته باشى اجر و ثواب خدمت در خانه را از دست بدهى. بيم آن دارم كه على (ع) روز قيامت در پيشگاه خداوند از تو طلب حق كند. سپس تسبيحاتى را به او ياد داد كه به تسبيحات حضرت زهرا (ع) معروف شد. وقتى فاطمه (ع) بازگشت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: براى طلب دنيا نزد رسول خدا (ص) رفتى آخرت نصيبمان شد. (34)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت‌ها:

1 ـ بحار، ج 77، ص 149 و ج 71، ص 331 و ج 78، ص 242.
2 ـ وسائل‏الشيعه، ج 14، ص 16، ح 10: خيرالنساء الّتى اذا خلت مع زوجها فخلعت الدرع خلعت معه الحياء و اذا لبست الدّرع لبست معه الحياء.
3 ـ عوالم، ج 11، ص 328- جلاءالعيون، ج 1، ص 170- بحارالانوار، ج 43، ص 134.
4 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 59، ح 51- عوالم، ج 11، ص 158- جلاءالعيون، ج 11، ص 137.
5 ـ بيت‏الاحزان/ 234.
6 ـ بحارالانوار، ج 103، ص 231: من بركة المرأة خفّة مؤنتها.
7 ـ بحارالانوار ج 103، ص 238: المرأة الصالحة احد الكاسبين.
8 ـ بحارالانوار، ج 41، ص 43- كامل ابن‏اثير، ج 3، ص 399 با مختصر تفاوت.
9 ـ ضحى/ 5.
10 ـ عوالم ج 11 ص 267- بحار ج 43 ص 85 و 86.
11 ـ كافى، ج 5، ص 528 و 529، ح 5.
12 ـ سفينةالبحار، ج 1، ص 193.
13 ـ وافى كتاب نكاح ص 114.
14 ـ انساب الاشراف ج 1 ص 324.
15 ـ سيره ابن‏هشام ج 3 ص 106.
16 ـ مناقب خوازمى ص 256.
17 ـ وافى كتاب نكاح ص 114.
18 ـ مناقب خوارزمى ص 256.
21 ـ بحار، ج 41، ص 30 و ج 43، ص 31- 59- عوالم 11، ص 158- جلاءالعيون، ج 1، ص 137.
22 ـ كان رسول‏اللَّه نهانى ان اسئلك شيئاً فقال: لا تسألين ابن عمّك شيئاً ان جائك بشى‏ءٍ و الّا فلا تسأليه.
23 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 113.
24 ـ بحارالانوار، ج 35، ص 237
25 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 134- عوالم، ج 11، ص 328- جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 170.
26 ـ كافى، ج 8، ص 238- بحارالانوار، ج 43، ص 47- عوالم، ج 11، ص 599- جلاءالعيون، ج 1، ص 196.
27 ـ عوالم، ج 11، ص 494- بحارالانوار، ج 43، ص 218.
28 ـ فوقع علىّ على وجهه يقول: بمن العزاء يا بنت محمد!... (جلاءالعيون 1، ص 219 و بحار ج 43 ص 187)
29 ـ فغشى عليه حتى رشّ عليه الماء ثم افاق.... (جلاءالعيون 1، ص 224)
30 ـ جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 217- 218.
31 ـ خصال، ج 2، ص 373- بحارالانوار، ج 103، ص 256- 257- عوالم، ج 11، ص 521.
32 ـ سفينه، ج 1، ص 561: لا شفيع للمرأة انجح عند ربّها من رضا زوجها.
33 ـ بحارالانوار ج 43 ص 82- علل‏الشرايع ص 366.
34 ـ طبقات ج 8 ص 25- علل‏الشرايع ص 366- بحارالانوار ج 43 ص 82 و 85.

مطالب مرتبط:

بايدها و نبايدها در زندگی مشترك -2
بايدها و نبايدها در زندگی مشترك
چه شكوهی دارد اين عشق

التماس دعا

برچسب‌ها:

خرداد ۱۸، ۱۳۸۶

بايدها و نبايدها در زندگی مشترك -2

هوالقادر

با سلام خدمت تمامی دوستان و عزیزان
مدت يكی دو هفته‌ای هست كه سايت بلاگر از طريق برخی از آی اس پی ها در دسترس نمی‌باشد. هرچی هست فعلا مشكل رو برای خودم كه نوشتن در اين مكانه حل كردم و فقط می‌مونه دوستان عزيزی كه قصد كامنت گذاشتن دارند و از طريق لينك مستقيم كامنت نمی‌توانند نظرشون رو بذارند كه اين دوستان نيز می‌توانند از طريق مسنجر كه لينك مستقيمش رو زير همون قسمت كامنت گذاشتم نظر خودشون رو ارسال كنند تا در اولين فرصت در بخش كامنت قرار داده بشه. فقط يك خواهش و اون اين‌كه آدرس وبلاگ رو همراه با اسمتون هنگام نظر دادن بنويسيد كه با اسم و آدرستون در بخش كامنت درج بشه. برای ديدن كامنت‌های نوشته شده نيز از لينك مستقيم خود پست استفاده كنيد تا در زير پست كامنت‌ها رو ببينيد.
و اما ادامه بایدها و نبایدها در زندگی مشترك



رفتارهای مثبت

1 - وقتی راجع به او صحبت می کنید، وی را بالا ببرید (به او شخصیت دهید) و هرگز او را کوچک نکنید
از آنجا كه همه ی انسان‏ها دوست دارند مورد توجه، تعریف و تحسین قرار گیرند، خیلی زود می‏توانیم از این راه، در دل‏های دیگران جا باز كنیم. معمولاً افراد برای به خاطر سپردن اشخاص با اسم و مشخصات، حافظه ی خوبی ندارند ولی اگر از شخصی تعریفی در باره ی خود شنیده باشند حتما آن فرد در خاطرشان خواهد ماند. بنابراین اگر تعریف و تحسین صادقانه باشد و همراه توقع و چشمداشتی نباشد، می‏تواند باعث محبت و دوستی شود، به ویژه اگر تعریف، تأثیرگذار و بااهمیت باشد؛ مثلاً مردها به خاطر اهمیت زیادی كه برای خلقیات و ویژگی‏های مردانه مثل شجاعت، دلیری، مهارت‏های شغلی و ... قائلند، تعریف و تحسین آنها در این موارد خیلی ارزشمند می‏باشد. آیا تاکنون احساس کرده‌اید که وقتی به شوهرتان می‌گویید که چقدر دوستش دارید او به اندازه کافی احساساتی نمی‌شود؟ اما به او بگویید «من تو را تحسین می‌کنم» ببینید که چه اتفاقی می‌افتد. اگر می‌خواهید او افکار و احساساتش را بیان کند، او را آزاد بگذارید، این کار را باید با پرکردن جام خالی وجود او با «تحسین شخصیت و کارهایش» آغاز کنید، زیرا جام وجود او باید ابتدا لبریز از احساس باشد تا قادر به انتقال احساس و افکارش شود و گرنه تا هنگامی که این نیاز روحیش برآورده نشده است، قادر نیست چیزی را به شما عرضه کند و هنگامی که جام وجودش لبریز شد، حدس بزنید که فوران احساساتش متوجه چه کسی خواهد شد؟ آری همان کسی که این جام را پر کرده است یعنی شما! باید به او احترام بگذارید. واژه احترام بنابر تعریف فرهنگ لغت، به معنای: «حفظ حرمت، تکریم شخصیت، ارج نهادن، ستایش و تمجید» است، نه تملق و چاپلوسی و تحقیر خود در برابر دیگری. به عنوان یک زن، شما آرزو دارید که مورد عشق و علاقه همسرتان باشید، اين‌طور نيست؟ اما، شوهر شما به‌عنوانی یک مرد، آرزو دارد که شما وی را تحسین کنید. زیرا این نخستین نیاز اوست. زنان، نقاط قوتی دارند که این نقاط قوت آنها نسبت به مردان بیشتر است. یکی از این نقاط قوت، همان حس رأفت، مهربانی و بخشندگی است، اصولاً طبیعت زن طوری است که بخشنده است. البته بعضی از زنان از این موضوع ناراحت هستند زیرا فکر می‌کنند که این امر موجب سوء استفاده مردان می‌شود. شما دقیقاً همان شخصی هستید که شوهرتان نیاز دارد احساس کند در نظر شما، فردی باارزش و قابل احترام است و در قلب شما جایگاه ویژه‌ای دارد. با شما ازدواج کرد زیرا فکر می‌کرد که شما مناسب‌ترین فرد برای زندگی با او در این دنیا هستید. ممکن است در دنیا بهترین پاداش‌ها را دریافت کرده باشد، ولی بیش از آن او به حمایت و تحسین شما نیاز دارد. یک مرد برای احساس یک زندگی ارزشمند، نیاز به تحسین دارد، و گرنه انگیزه‌های لازم برای تلاش و رشد خود را در صحنه‌های مختلف حیات اجتماعی خویش از دست می‌دهد. روان‌شناسان بیان کرده‌اند که از نیازهای اولیه ی یک مرد، علاوه بر یک عشق گرم و داغ، پذیرش و تحسین او از سوی همسرش می‌باشد. جام احساسات همسر را حتی اگر خالی باشد با تحسین کردن می‌توان پر کرد. طبیعت زن بخشنده است، پس عطوفت خود را به او با پذیرش و تحسین ارزانی کنید تا برای زندگی در کنار شما انگیزه‌ای قوی پیدا کند . هر مردی دلش می‌خواهد که برای همسر خود یک «قهرمان» باشد، نشانه‌ی قبولی او از امتحان، تأیید زنش می‌باشد. نظر تشویق‌آمیز زن، با اظهاراتی که مبین اعتماد به همسرش است، به مرد قدرت و امید می‌دهد تا به صلاحیت و شخصیت خود مطمئن شود. سرچشمه‌ی بزرگ محبت برای مرد، عکس‌العمل‌های محبت‌آمیز همسرش نسبت به رفتارهای اوست.

2 - گذشت از مستحکم‌ترین پایه‌های ساختار یک زندگی ضد زلزله است
به یاد داشته باشیم که لذت بردن از زندگی و حفظ و بقای آن، نیاز به فداکاری و بردباری و چشم‌پوشی از بسیاری خطاهای طرف مقابلمان دارد. و این عفو و گذشت از ناحیه‌ی زن، که مظهر رحمت و بخشایش و جلوه‌ای از سخاوت الهی است، زیباتر و شایسته‌تر است. با همسر خود به گونه‌ای رفتار کنید که گویا او فرمان روایی است که در قصر خود حکم می‌راند و انتظار اطاعت و فرمانبرداری دارد. با تواضع و لطف و نرمی بااوسخن بگوییم. در واقع مردان خواستار زنی هستند که در عین حال که دارای افکار و عقاید مشخصی است، در نهایت تصمیم‌گیری را بر عهده‌ی شوهرش می‌گذارد. به سادگی احساس و نظر خود را بگویید و بعد نتیجه‌ی کار را به او بسپارید.

3 - سعی کنید در طول زندگی، برای شوهرتان همسری کنید، هیچ لزومی ندارد برایش مادری کنید
زنان همیشه سعی می‌کنند که مردها را عوض کنند و اصلاح نمایند. زن فکر می‌کند که اقداماتش برای عوض کردن مرد کاری دوست داشتنی است، امّا مرد احساس می‌کند که تحت نفوذ و کنترل است و این برای هر مردی خفقان‌آور است.( البته بحث امر به معروف و نهی از منکر جداست و یا بحث آداب و معاشرت و سنت‌ها که بحثی جداگانه است) . برای موفّقیت و صمیمیت در زندگی، می‌بایست از رفتار والدگونه- بایدها و نباید‌ها- پرهیز نمود و به تفاوت‌های فردی و فرهنگی و خانوادگی و ... یکدیگر احترام گذاشت. اگر همسرتان را دوست دارید، سعی در عوض کردن او ننمایید.( این بدان معنا نیست که نباید هرگز از همسر انتقاد کرد یا در جهت اصلاح صفت بد او بر آمد بلكه باید دقت کرد و از راه درست آن وارد شد) . پذیرفتن خصوصیات هر کس آسان‌تر از انکار خصوصیات اوست. بهترین راهی که به مرد کمک می‌کند تا به تعالی برسد، این است که به هر طریقی از عوض کردن او صرف نظر کرد. ما هنگامی به آنچه می‌خواهیم دست می‌یابیم، که طرف مقابلمان هم به خواسته‌ی خود برسد؛ با وجود رابطه‌ی عاطفی و دوستانه، زمینه‌ی مناسب جهت رشد و پیشرفت هر دوی ما فراهم می‌شود. زنان باید مواظب باشند که مبادا با اعمال خشونت و زور، روحیه‌ی مردانه‌ی او را بکوبند. او باید مرد باشد تا در خانه و بیرون خانه، وظایف و تکالیف دشوار خود را انجام دهد. درک مرد به او آزادی می‌‌دهد، هیچ لحظه‌ای با شکوه‌تر از آن نیست که مرد احساس کند که او را درک می‌کنند، زیرا باعث اعتماد به نفس او شده و بار فشارهای روانی از دوشش برداشته می‌شود. زن با ارائه ی «توصیه‌های ناخواسته» به مرد سعی در عوض کردن او دارد. امّا مرد می‌خواهد زنش او را همان طوری که هست، پذیرا باشد. مرد ممکن است در برابر ارایه‌ی طریق یک زن، و يا این که زن به صلاحیت و توانایی او در انجام عملی اعتماد ندارد احساس اهانت بکند. کلاًّ زمانی که زن پیشنهاد ناخواسته می‌دهد ، آگاه نیست تا چه اندازه جوّ انتقادی و بی‌مهری برای او ایجاد می‌کند. مردان نیاز دارند تا مورد اطمینان و اعتماد همسران خویش قرار گیرند. با پذیرش شوهر، حسّ اعتماد و اطمینان را به او القا کنید. نسبت به حالات روحی او حساس باشید، هنگام فشارهای روحی به او بگویید: «تو قادر هستی بهترین کار ممکن را انجام دهی، من مطمئن هستم که از عهده‌ی آن بر خواهی آمد». او را همان‌‌گونه‌ که هست بپذیرید. از غر زدن چه به صورت لفظی و چه عملی و چه احساسی بپرهیزید. غر زدن نه تنها رفتار شوهر را تغییر نمی‌دهد بلکه باعث رنجش و آزار شما نیز می‌شود. در حالی که اگر از غر زدن دست برداریدو رفتار و علایق شوهر خود را بپذیرید، همه چیز برای شما دلپذیر می‌شود. اگر شما ویژگی‌های فردی او را نپذیرید، پس چه کسی پذیرای او باشد؟

4 - از همسرتان جلوی بستگانش تعریف کنید
یکی از امتیازات بزرگ زن خوب این است که مردش را در برابر همه‌ی دنیا عوض نمی‌کند و این در دو حال به اثبات می‌رسد، یکی آن که اگر همه از شوهرش بدگویی کنند، او همچنان یاور و پشتیبان شوهرش باشد، دیگر آن که اگر همسرش از مال دنیا بی‌بهره شود او با اعتقاد و اعتماد هر چه تمام‌تر، همانند روزهای آسایش و نعمت در کنار همسرش باشد. یک زن خوب و وفادار در هر شرایط، عاشقانه پشتیبان همسر خویش است. در مورد او به حرف بدگویان گوش نمی‌دهد و هرگاه شیطان خواست او را فریب دهد که شوهر خود را بی‌ارزش سازد، این مطلب را به یاد می‌آورد که او باید زنی بالاتر و بهتر از آن چه هست، بشود. خصوصیات شوهر را پذیرفتن و در مقابل بدخلقی‌ها و ناشکیبایی‌هایش صبر و تدبیر کردن، نوعی گردش اطمینان بخش در باغ زندگی است، که اگر تحمّل خارهایش شود، گل‌هایش، نسیم دل انگیزش، دیدن سبزه‌هایش، همه و همه سعادت خانواده را بیمه می‌نماید.

5 - به پاس قدردانی از زحماتش، دستش را ببوسید
شوهران نیز مانند شما از احساس ناسپاسی عمیقاً رنج می‌برند. شوهری تعریف می‌کرد : «شاید گناه جامعه‌ای باشد که در آن زندگی می‌کنیم. مثل اینکه همه بسیار ناسپاس به نظر می‌رسند و زنم در رأس آنهاست. او هنگامی که برایش هدیه‌ای می‌خرم هیچ‌گونه لذت و شادمانی از خود نشان نمی‌دهد و دلیل عمده‌اش این است که وی بسیار ناسپاس است.» یک زن قدرنشناس همیشه باعث غم و اندوه شوهرش می‌شود، چه بسا، بسیاری از زنان دچار عدم آگاهی از شیوه‌های قدرشناسی می‌باشند. آن‌ها کلمات و روش‌های ساده سپاسگزاری را فراموش کرده‌اند. لحظه‌ای سکوت کنید، به رفتارها و گفتارهای خود بیاندیشید و انعکاس وجودی خویش را در آینه وجود همسرتان و صحنه زندگی خانوادگی خود را بررسی کنید. آیا شما قدرشناس زحمات و تلاش‌های او هستید و یا مرتکب گناه ناسپاسی شده‌اید؟ آیا شما برای پولی که شوهرتان با خون دل به دست می‌آورد و آن را صرف مخارج زندگی می‌کند ارزش قائل هستید! منظور کادوهای مخصوص روز تولد یا عید نیست، بلکه پولی است که صرف خریدهای مختلف منزل از فروشگاه‌های گران قیمت یا پرداخت ویزیت دکتر و خریدهای غیرضروری می‌شود؟ همسری که فقط به حقوق خود می‌اندیشد و از حقوق شوهرش وحدودی که خود باید رعایت کند بی‌اطلاع بوده و آن را به جا نمی‌آورد، نمی‌تواند در زمره زنان قدرشناس باشد. چون فکر می‌کند همه‌چیز حق اوست و همسرش فقط باید در خدمت تأمین خواسته‌های او باشد. یک زن کامل به‌‌خوبی از هنر انصاف که همان توانایی جابجایی نقش‌ها و خود را به‌جای دیگری قرار دادن می‌باشد، آگاه است و معمولاً از شوهرش به خاطر زحمات و تلاش‌های او سپاسگزاری و تشکر می‌کند. قدرشناسی می‌تواند از طریق کلمات، یا رفتار یا هر دوی آن‌ها ابراز شود. این کار دشواری نیست، زیرا یک قلب حق‌شناس باید احساس خوب قدرشناسی‌اش را بیان کند، یک شخص سپاسگزار کمتر از سکوت و خاموشی در بیان احساساتش استفاده می‌کند. اجازه ندهید تأکید بر رعایت حقوق شما، شما را از قدردانی کردن نسبت به شوهرتان بازدارد. از شوهر خود، حتی برای کوچک‌ترین چیزها در زندگی، تشکر کنید تا او بزرگ‌ترین چیزهایی را که در زندگی می‌خواهید، به شما هدیه کند. از او به خاطر حمایت از خانواده تشکر کنید. اگر شما یک خانم شاغل هستید، باز هم او به درک و قدردانی شما نیازمند است، زیرا احساس مردانگی او در اثر ناسپاسی شما ضربه می‌خورد و این جراحت روحی به سادگی و در مدت کوتاه بهبود نخواهد بپذیرفت. وقتی یک مرد به همسرش هدیه‌ای می‌دهد، تنها پاداش او دیدن خوشحالی زنش است. اگر شما واقعاً از دریافت یک هدیه به وجد نمی‌آیید، مراقب واکنش خودتان باشید و در مواقع مختلف به هر صورت امکان‌پذیر است، از آن استفاده کنید. از او قدردانی کنید که اوقاتی از روز پرمشغله خود را صرف این کار کرده است. اگر واقعاً آن هدیه را دوست ندارید، ناسپاس نباشید، بگویید که از آن خوشتان آمده است، هنوز هم دیر نشده همین حالا هم می‌توانید به او بگویید این هدیه نشانه علاقه او به زندگی و توجه و فکر کردن به شما است. اهمیت دادن و با ارزش شمردن یک هدیه بسیار مهم‌تر از دریافت آن است. همیشه خود را به‌جای فرد مقابل بگذارید و آنگاه از خود بپرسید دوست دارید در مورد شما چگونه عمل شود، خود نیز همان عمل را انجام دهید. از تمامی کارهایی که همسرتان برای شما انجام می‌دهد، قدردانی کنید. از ته قلب به او بگویید «واقعاً از تو متشکرم» با کلمات و رفتارهای خود به ویژه با طرز نگاه و لبخند به او توجه بیشتری کنید و سعی کنید موقعی که در خانه است به دوستانتان کمتر تلفن کنید.

6 - به یاد داشته باشید اعتماد یکی از مهم‌ترین عوامل پیوند میان زن و مرد است
شما به راحتی می‌توانید دیگران را دوست داشته باشید ولی اگر به کسی اعتماد نداشته باشید قادر نخواهید بود با او زندگی کنید. روابط پایدار بر پایه اعتماد بنا می‌شود. اعتماد محیط امنی را برای افزایش صمیمیت ایجاد می‌کند. اگر چه کسب اعتماد نیاز به گذشت زمان و تلاش شما دارد، اما به راحتی از بین می‌رود و به سختی ترمیم می‌شود. حس اعتماد به شما اجازه می‌‌دهد خود واقعی‌تان را نشان دهید. شناخت باعث ایجاد روابط صمیمی می‌شود. اگر بدانید همسرتان در حالت عصبانیت چه می‌خواهد؟ هنگام خستگی به چه چیزی نیاز دارد؟ و چه چیزی او را شاد می‌کند؟ او را آن طور که هست خواهید پذیرفت نه آن گونه که شما انتظار دارید. اگر به همسرتان اعتماد داشته باشید او دیگر نیازی به اثبات خود ندارد و تلاشی هم برای مطرح کردن خود نخواهد کرد. شما او را می‌شناسید و دوستش دارید، و این به او احساس آرامش می‌دهد. اعتماد باعث گشوده شدن دری به روی روابط صادقانه می‌شود. اگر همیشه نگران برداشت نادرست همسرتان از صحبت‌ها و رفتار خود هستید، بدانید با او روابط صادقانه‌ای نخواهید داشت.

7 - تفاوت‌های بین خود و همسر خویش را درک کنید و به مناسبت درک تفاوت‌هایتان جشن بگیرید
زنان، تفاوت زیادی با مردان دارند وقتی که می‌خواهند سر صحبت را باز کنند از موضوع‌هایی کاملاً متفاوت و دور از مساله اصلی آغاز می‌کنند. اما یک مرد موقعی با زنش حرف می‌زند که بخواهد افکار و نظرات اصلی خود را در رابطه با موضوع یا اقدامی بیان کند. اغلب مردها در حالی که با همسر خود صحبت می‌کنند، دارند حرف آخر خود را می‌زنند و یا نظر نهایی و قطعی زن را دریافت می‌دارند و براساس آن برنامه‌های اصلی و جدی زندگی خود را تنظیم می‌نمایند. یک زن دوست دارد که درباره احساسات، علائق، برداشت‌ها و آلام روحی خود صحبت کرده و بدین‌وسیله با تخلیه درونی به آرامش مورد نیازش دست یابد. برای مثال وقتی شما از شوهر خود سوال می‌کنید : «آیا مرا دوست داری؟» شما مطمئن هستید که او شما را دوست دارد، چون قبلاً به شما گفته است ولی از نظر عاطفی نیاز دارید که آن کلام را دهها بار، صدها بار و حتی هزاران بار دیگر بشنوید. یک زن محبت خود را از طریق کلمات بیان می‌کند و انتظار دارد که از همان طریق نیز آن را دریافت کند. یک مرد عشقش را به‌طور عملی بیان می‌کند، نظیر روابط جنسی، یا کار کردن و خرید وسایل زندگی و معمولاً به‌همین صورت آن را می‌فهمد و دریافت می‌کند. یک زن خواستار ارتباط کلامی مثبت و محبت‌آمیز است، در حالی که شوهرش افکارش را در عمل بیان می‌کند و از اعمال و رفتار همسرش علاقه و محبت او را نسبت به خویش دریافت می‌دارد. پس آیا باز هم تعجب‌آور است که زنان همیشه در روابط خود با شوهرانشان دچار مشکل می‌شوند؟

8 – این حقیقت را بپذیرید که شما باید پیش از اینکه از ته دل او را دوست بدارید، درکش کنید
یک مرد نیاز به زنی دارد که همدرد و همدل وی بوده و در مسیر پرفراز و نشیب زندگی، همراهی قوی باشد. درک مردی که در کنارش زندگی می‌کنید و شناخت ویژگی‌های او و پذیرش بی‌قید و شرط وی‌ آن‌چنان که هست، عشقی عمیق و ارزشمند در قلب شما به‌وجود می‌آورد که نتیجه آن رهایی از تنش‌ها و فشارهای روحی و درگیری‌های خانوادگی است. این عشق را با آزادی و لذت به شوهرتان ارزانی دارید تا او نیز شما را مانند ارزشمند‌ترین موجود زندگیش بپذیرد. آن وقت ازدواج شما گرم و شیرین و لذت‌بخش می‌گردد.
عشق، محبتی است براساس معرفت.
گذشتن از خویش است و ایثار مطلوب بر محبوب.

9 - به همسرتان به چشم هدیه‌ای مخصوص از جانب خداوند نگاه کنید، چون واقعاً هم‌ همین‌طور است
10 - باور کنید که همسرتان بهترین است
11 - به جای صد در صد، صد و پنجاه درصد عاشق هم باشید
12 - هر زمان که از رادیو ترانه عاشقانه‌ای پخش می‌شود به او بگویید آن ترانه شما را به یاد او می‌اندازد
13 - همیشه و در همه جا به هم احترام بگذارید
14 - فهرستی از صفات خوب و برجسته‌اش تهیه کرده به او بدهید
15 - نشان بدهید که به حرف‌هایش اهمیت می‌دهید
16 - هر چه از شما خواست در اختیارش بگذارید
17 - فهرستی متشکل از ده دلیل که شما او را از هر شخص دیگری در دنیا بیشتر دوست دارید تهیه نمایید
18 - حسن‌نیت، عشق و محبت را به همسرتان ثابت کنید
19 - وقتی بداخلاق و عصبانی است، با ملایمت و مهربانی با او صحبت کنید تا روحیه‌اش را باز یابد
20 - متعهد شوید که زندگی مملو از عشقی را خلق خواهید کرد و به جای اینکه فقط منتظر پیش آمدن لحظات عاشقانه باشید، آن لحظات را بیافرینید
21 - سعی کنید همیشه لبخند بر روی لب‌هایتان شکوفا باشید ،تا دنیا به خاطر آنچه برشما می‌گذرد، حيران گردد
22 - پیوندتان را موهبتی الهی بدانید
23 - چیزهایی به او بدهید که اصلاً توقعش را ندارد . او را شگفت زده کنید
24 - همیشه با هم، هم دل و هم صدا باشید، به عبارت دیگر تصور کنید به جای همسرتان هستید
25 - وقتی به اتفاق هم به گردش می‌روید با هم سازگار باشید تا به هر دو نفرتان خوش بگذرد
26 - وقتی از دست‌هایش زیاد کار کشیده دست‌هایش را ماساژ دهید
27 - آیا دوست دارید یک زوج استثنایی باشید؟ پس بدون انتظار بازپس گرفتن، همه چیزتان را در اختیارش قرار دهید
28 - با او به عنوان مهم‌ترین شخصیت دنیا برخورد کنید
29 - پیش از اینکه همسرتان به منزل بیاید از بعضی خوشبو‌کننده‌های هوا برای برقراری‌ آرامش در خانه بهره بگیرید
30 - بگذارید از ترس‌ها، اسرار و امید‌های شما مطلع باشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالب مرتبط:

چه شكوهی دارد اين عشق
بايدها و نبايدها در زندگی مشترك


دعا فراموش نشه

برچسب‌ها: