بنی آدم

مهر ۰۹، ۱۳۸۷

فطريه

هوالرحيم

عيد فطر، تجلى اوج يك ماه بندگى و عبوديت پروردگار متعال و يك ماه سازندگى و وارستگى و معراج انسانى بر شما عزيزان مبارك باد

اکنون باغ بهارزده ، باغ جان گرفته از نفسهای مسیحایی بهار دلها رمضان پربرکت خدا، آسمان را می نگرد که گاه به رگباری کوتاه از ابرهای رحمتی که به دست نسیم از راه می رسند ، اشک در آیینه چشمانش جوانه می زند.
اکنون بهار حیات آخرین رمضان ، آخرین نوازش ها را بر سر باغ می کشد. آخرین نفسهای مسیحایی را در او می‌دمد. دیری نخواهد پایید که وقت خداحافظی فرا رسد، شاید هم اکنون فرارسیده است و همین بغضی بر گلوی باغ می‌نشاند، دل آسمان می‌گیرد و باران اشک می بارد و از گوشه چشم برگ‌ها و شاخه ها جاری می شود. یاد اعجاز سبز بهار رمضان ، دل باغ را به وجد می آورد ، جهان نشاط می گیرد ، آسمان به قرار می رسد و خورشید گیسوان طلایی اش را بر شانه های باغ می افشاند. اینک صدای رودخانه که با دهانی کف آلود به مستی آواز سر داده و سرودخوانان می گذرد ، در فضا طنین انداز است.
جویبار با چراغهای حباب بر سر می رود که به رودخانه بپیوندد. به رودخانه که یاهوکشان سرود سر داده است : «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / بازجوید روزگار وصل خویش» اکنون آخرین روز بهار رمضان است و یاد خداحافظی ، دلهایمان را بی قرارانه در قفسه تنگ سینه هایمان به تپش درآورده است.
امشب آخرین یشتها ، گاثه ها ، سفرها ، سوره ها ، دعا ، کلمات مقدس ، نیایش ها و غزلها در اشتیاق دریا خوانده خواهد شد. امشب دل بی قرارمان یک بار دیگر اشک خواهد بارید و از آن حضور بیکران برای یک مهمانی دیگر وعده خواهد گرفت ؛ وعده ای سبز ، برای ضیافت بهشتی ، ضیافت دوست.
سحر فردا یکی یکی از خانه ها بیرون خواهیم زد ، روزه داران چون دانه دانه دانه های زلال باران ، در کوچه ها به هم خواهند رسید. در خیابان های شهر جاری خواهند شد و در میدان بزرگ مصلا ، در فضایی به وسعت فطرت و آفرینش ، بازگشت به سرشت نخستین را، در خیزابه ای بلندقامت خواهند بست و وصال آن یگانه اقیانوس بیکران را شراب تکبیر سر خواهند کشید. خدایا! فطر از فطرت است و فطرت ما را به اولین روز آفرینش برمی گرداند. آنگاه که جبریل را فرستادی ، تا از خاک زمین مشتی برگیرد و تو خمیره آدم را در بین طائف و مکه به 40 روز سرشتی ،
آفریدگارا تو مرا آفریدی تا نامهای تو را یاد بگیرم ، و تو را به هزار و یک نام مقدس فرابخوانم و با یاد و نام تو صدای عاشق تو را جاودان بر گنبد گیتی مکرر بدارم.
خدایا ، مهربانا ، پروردگارا ، دوستا و آفریدگارا! نیک می دانستی که از خاک بودنم مرا از پرواز باز خواهد داشت و از آنجا که دوستم داشتی ، رهایم نکردی.
بهار رمضان را در چرخش ایام بر سر راهم قرار دادی ، تا سر و تن ، دل و جان ، و خویشتن خویش را در بارش باران های رحمت تو ، باران های رحمت رمضانی ات ، از هرچه آلودگی و سنگینی و گردوغبار ، بشویم و پاک کنم.
تو مرا به مهمانی ات فراخواندی ، تا در برابر نگاهت ، در حضور باشکوه و مهربانت ، در بارگاه معنوی ضیافت نورانی ات ، دوباره به یاد فطرتم ، خود خود خودم بیفتم ، از وابستگی ها ، دلبستگی ها ، شبکه رکودآور روزمرگی ها ، بگذرم و روح تنها و دل مظلومم را ، در آن اعماق در آن انتها بیایم و در آن سویدای دلم ، با فطرت نخستینم ، با آینه ای که در برابر خوبی ها و پاکی ها و خودت داشتم ، به نماز فطر تو بیایم.
خداحافظ ای ماه زلال بارانی ، ای ماه نسیم های بهشتی ، خداحافظ ای ماه کوزه های کوثری ، ای ماه زمزمه های حیدری ، خداحافظ ای ماه طلوع ، اشراق ، نور و رهایی ! تو امروز می روی اما بدان دل به فطرت رسیده من ، تا حضور دوباره تو اشتیاق سبزش را به ذکر و تسبیح به شکوفه خواهد نشاند.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اعمال عيد فطر
از جمله لیالى شریفه شب عید فطر می باشد و درفضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث ‏بسیار وارد شده و روایت‏ شده است كه آن شب كمتراز شب قدر نیست . برای درک این شب عزیز انجام اعمالی از ائمه علیهم السلام به ما سفارش شده است :
1- در هنگام غروب آفتاب غسل انجام شود.
2- آن شب به نماز، دعا، استغفار، درخواست ازحق تعالى و بیتوته در مسجد احیا گردد.
3- بعد از نماز مغرب و عشا ، نماز صبح و نمازعید فطرذکر؛" الله اكبر الله اكبر، لا اله الا الله و الله اكبر الله اكبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشكر على ما اولانا " گفته شود.
4- بعد ازنماز مغرب و نافله آن ، دستها را بسوى آسمان بلند کرده و بگوید:" یا ذاالمن و الطول یا ذاالجود یا مصطفی محمد و ناصره صل على محمد وآل محمد و اغفرلی كل ذنب احصیته وهو عندك فی كتاب مبین." پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگوید: " اتوب الى الله " پس هرحاجت كه دارد از حق تعالى بخواهد كه ان شاء الله تعالى بر آورده خواهد شد. در روایتی از ‏شیخ آمده كه: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگوید" یا ذاالحول یا ذاالطول یا مصطفیا محمدا و ناصره صل على محمد وآل محمد واغفرلی كل ذنب اذنبته و نسیته انا و هو عندك فی كتاب مبین." سپس صد مرتبه " اتوب الى الله " بگو.
5- زیارت امام حسین علیه السلام كه فضیلت ‏بسیار دارد.
6- ده مرتبه ذكر" یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة یا صاحب المواهب السنیة صل علی محمد وآله خیرالوری سجیة واغفرلنا یا ذاالعلی فی هذه العشیة." كه ازاعمال شب جمعه است، گفته شود.
7- ده ركعت نماز كه در شب آخرماه رمضان اقامه می شود که به صورت پنج نمازدو رکعتی ، درهر رکعت بعد از حمد، سوره توحید ده بارخوانده شود. و در رکوع وسجود ده مرتبه ذکر" سبحان الله والحمدلله ولا اله الاالله والله اکبر" گفته شود. پس از نمازهزارمرتبه استغفار کند وبعد ازآن سربه سجده گذارد وبگوید:" یا حی یا قیوم یا ذاالجلال و الاکرام یا رحمان الدنیا والاخرة و رحیمهما یا ارحم الراحمین یا اله الاولین والآخرین اغفرلنا ذنوبنا و تقبل منا صلواتنا و صیامنا و قیامنا."
8- بعد از نماز مغرب و نافله آن دو ركعت نماز بجا آورد، در ركعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحید و دررکعت دوم بعد از حمد، یك مرتبه توحید بخواند. بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه ذکر" اتوب الى الله " گفته شود. پس ازآن بگوید: " یا ذاالمن والجود یا ذاالمن والطول یا مصطفی محمد صلى الله علیه وآله صل على محمد وآله و افعل بی كذا و كذا و به جاى کذا حاجات خود را بطلبد و روایت است كه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این دو ركعت را به این كیفیت ‏بجا مى‏آورد پس سراز سجده برمى‏داشت و مى‏فرمود به حق آن خداوندى كه جانم به دست قدرت او است هركه این نماز رابخواند، هر حاجتی از خدا بطلبد البته عطا كند و اگر به عدد ریگهاى بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد. و در روایت دیگر به جاى هزارمرتبه توحید صد مرتبه وارد شده است. شیخ و سید بعد از نماز این دعا را نقل كرده‏اند: " یاالله یاالله یاالله یا رحمان یاالله یا رحیم یاالله یا ملك یاالله یا قدوس یاالله یا سلام یاالله یا مؤمن یاالله یا مهیمن یاالله یاعزیز یاالله یا جبار یاالله یا متكبر یاالله یا خالق یاالله یا بارئ یاالله یا مصور یاالله یاعالم یاالله یا عظیم یاالله یا علیم یاالله یا كریم یاالله یا حلیم یاالله یا حكیم یاالله یا سمیع یاالله یا بصیر یاالله یا قریب یاالله یا مجیب یاالله یا جواد یاالله یا ماجد یاالله یا ملی یاالله یا وفی یاالله یا مولى یاالله یا قاضی یاالله یا سریع یاالله یا شدید یاالله یا رئوف یاالله یا رقیب یاالله یا مجید یاالله یا حفیظ یاالله یا محیط یاالله یا سیدالسادات یاالله یا اول یاالله یا آخر یاالله یا ظاهر یاالله یا باطن یاالله یا فاخر یاالله یا قاهر یا الله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا ودود یاالله یا نور یاالله یا رافع یاالله یا مانع یاالله یا دافع یاالله یا فاتح یاالله یا نفاح [نفاع] یاالله یا جلیل یاالله یا جمیل یاالله یا شهید یاالله یا شاهد یاالله یا مغیث ‏یاالله یا حبیب یاالله یا فاطر یاالله یا مطهر یاالله یا ملك یاالله یا مقتدر یاالله یا قابض یاالله یا باسط یاالله یا محیی یاالله یا ممیت ‏یاالله یا باعث‏ یاالله یا وارث یاالله یا معطی یاالله یا مفضل یاالله یا منعم یاالله یا حق یاالله یا مبین یاالله یا طیب یاالله یا محسن یاالله یا مجمل یاالله یا مبدئ یاالله یا معید یاالله یا بارئ یاالله یا بدیع یاالله یا هادی یاالله یا كافی یاالله یا شافی یاالله یا علی یاالله یاعظیم یاالله یا حنان یاالله یا منان یاالله یا ذاالطول یاالله یا متعالی یاالله یا عدل یاالله یا ذاالمعارج یاالله یا صادق یاالله یا صدوق یاالله یا دیان یاالله یا باقی یاالله یا واقی یاالله یا ذاالجلال یاالله یا ذاالاكرام یاالله یا محمود یاالله یا معبود یاالله یا صانع یاالله یا معین یاالله یا مكون یاالله یا فعال یاالله یا لطیف یاالله یا غفور یاالله یا شكور یاالله یا نور یاالله یا قدیر یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله اسالك ان تصلی على محمد و آل محمد و تمن علی برضاك و تعفوعنی بحلمك و توسع علی من رزقك الحلال الطیب من حیث احتسب و من حیث لا احتسب فانی عبدك لیس لی احد سواك ولا احد اساله غیرك یا ارحم الراحمین ما شاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم. پس به سجده مى‏روى و مى‏گویى: یاالله یاالله یاالله یا رب یا رب یا رب یا منزل البركات بك تنزل كل حاجة اسالك بكل اسم فی مخزون الغیب عندك والاسماء المشهورات عندك المكتوبة على سرادق عرشك ان تصلی على محمد وآل محمد وان تقبل منی شهررمضان و تكتبنی من الوافدین الى بیتك الحرام و تصفح لی عن الذنوب العظام و تستخرج لی یا رب كنوزك یا رحمان.
9- چهارده ركعت نمازاقامه كند.بعدازهردو رکعت سلام دهد ودرهر ركعت بعد ازحمد، یکبارآیةالكرسی و سه مرتبه توحید خوانده شود. براى هرركعت، ثواب عبادت چهل سال وعبادت هركه درآن ماه روزه گرفته و نماز خوانده اعطاء می شود.
10- شیخ درمصباح فرموده كه درآخرشب غسل كن وبر سجاده خود تا طلوع فجربنشین وعبادت کن.
11 - دعا برای نويسنده وبلاگ بنی‌آدم!

اعمال روزعید
1- بعد ازنمازصبح ونمازعید آن تكبیراتى را كه درشب عید ذکر شد، گفته شود.
2-پرداخت زکات فطره پیش ازنمازعید.
4- انجام غسل روزعیداست.که زمان آن بعدازطلوع فجر تا زمان به جا آوردن نمازعید است. در هنگام غسل بگو: " اللهم ایمانا بك وتصدیقا بكتابك واتباع سنة نبیك محمد صلى الله علیه وآله." و پس ازغسل بگو:" اللهم اجعله كفارة لذنوبی وطهر دینی اللهم اذهب عنی الدنس."
5- برای اقامه نمازعید لباس نیکو پوشیده وازعطراستفاده نمایید.
6- پیش از نماز عید، دراول روزافطار كنى. و بهتر آن است كه به خرما یا به شیرینى باشد. و شیخ مفید فرموده مستحب است خوردن مقداركمى ازتربت‏ سیدالشهداء علیه السلام كه براى هر دردى شفا است.
7- قبل ازخروج ازمنزل برای نمازعید، دعایی را که ازامام باقرعلیه السلام روایت شده را بخوانی: " اللهم من تهیا فی هذاالیوم اوتعبا اواعد واستعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده ونوافله وفواضله وعطایاه فان الیك یا سیدی تهیئتی و تعبئتی واعدادی واستعدادی رجاء رفدك وجوائزك ونوافلك و فواضلك و فضائلك وعطایاك و قد غدوت الى عید من اعیاد امة نبیك محمد صلوات الله علیه وعلى آله ولم افد الیك الیوم بعمل صالح اثق به قدمته ولا توجهت ‏بمخلوق املته ولكن اتیتك خاضعا مقرا بذنوبی واسائتی الى نفسی فیا عظیم یا عظیم یا عظیم اغفرلی العظیم من ذنوبی فانه لا یغفرالذنوب العظام الا انت ‏یا لا اله الا انت ‏یا ارحم الراحمین."
8- اقامه نمازعید.
9- زیارت امام حسین علیه السلام.
10- دعاى ندبه خوانده شود. سید بن طاوس فرموده كه چون ازدعا فارغ شود به سجده رود و بگوید:" اعوذ بك من نار حرها لا یطفى و جدیدها لا یبلى وعطشانها لا یروى" پس گونه راست را برخاک بگذارد و بگوید:" الهی لا تقلب وجهی فی النار بعد سجودی وتعفیری لك بغیرمن منی علیك بل لك المن علی" سپس گونه چپ را برخاک بگذارد و بگوید: " ارحم من اساء واقترف واستكان واعترف" پس به حال سجده شود وبگوید:" ان كنت‏ بئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدك فلیحسن العفو من عندك یا كریم " پس از آن صد بار بگوید: العفو العفو.
11- دعا برای نويسنده وبلاگ بنی‌آدم!

التماس دعا - خیلی زیاد

برچسب‌ها:

شهریور ۳۰، ۱۳۸۷

ليالی قدر

هوالرحمن


شبانگاهان که خورشید رخ در نقاب غروب می کشد و تاریکی دامن می گسترد، مرگ رنگ فرا می رسد، رنگ ها که درروز تمام چشم راپر می کردند ودیدن ورای آن را مانع می شدند، با رفتن خورشید ، رخت بربسته ، دیدن بی واسطه را ارزانی می دارند. رنگ ها خود پوشاننده حقایقند . ولی تاریکی درغیاب رنگ ، اسرار را هویدا می سازد البته نه برای همگان که برای خاصان. شب قدر که شاه شب همه ایام است رستن از تمام رنگ ها و وابستگی ها و پیو ستن به حقیقت و بی رنگی است. " شب است خلوت توحید وروز شرک وعدد "
به یاد آوریم آیاتی از قرآن کریم را که پیامبر را به تهجد و بیداری در شب فرا می خواند.
" یا ایها المزمل ، قم اللیل الا قلیلا نصفه اوانقص منه قلیلا ( قرآن کریم مزمل آیات 1 الی 3)
ای رسولی که در جامه خفته ایی، هان شب را به نماز وطاعت خدا بر خیز مگرکمی، که نصف یا چیزی کمتراز نصف باشد (به استراحت بپرداز)"
این چه شگفتی است دربیداری شب که خداوند ، حیببش را با دستور موکد ومستقیم بدان رهنمون می سازد؟
" بدانک آب حیات اندرون تاریکیست
چه ماهیی که ره آب بسته ایی برخود؟...
درون کعبه شب یک نماز صد باشد
زبهر خواب ندارد کسی چنین معبد"1
اگر یک شب عادی ( غیر از شب قدر) یک نمازرا در کعبه خود صد نمازکند، شب قدر که از هزار ماه بهتر است چگونه است؟ در نظر داشته باشیم که توصیفات خداوند با توصیفات آمیخته با اغراق و تعارف ما بس متفاوت است. خداوند در قرآن کریم فرموده : "لیله القدر خیر من الف شهر "( قدر،3) و پیش از آن متذکر شده است " وما ادرئک ما لیله القدر " (قدر،2)
ما را بر عظمت و شناسایی آن راهی نیست ، تنها می توان درزیر باران رحمت "لیله القدر" ایستاد تا برما ببارد و جانهایمان را از آب زلال خود شست وشو دهد و پاک سازد.
" انزل من السماء مآء فسالت اودیه بقدرها ( خداوند آبی را از آسمان نازل کرد، پس جوی ها هر کدام به تناسب ظرفیت خود آب گرفته به حرکت در آمدند( رعد،17) ... برحسب معنای باطن، مراد از باران هر رحمتی است که از جانب خدا بر انسان فرود می آید ودر شریان های جانش قرار گرفته او را به حرکتی هماهنگ با هستی درمی آورد ... )2
از سوی ائمه اطهار و بزرگان دین شب زنده داری و احیاء لیالی قدر بسیار سفارش شده است، آیا در این شب ماهستیم که بیداریم یا این شب قدر است که ما را بیدارنگه می دارد؟ آیا دراین شب جسم بیدار، ما را به مقصود می رساند یا آنکه بیداری جان باید تا راه نمایان گردد؟
چشم سر را باید بیدار داشت تا چشم جان بیداری و بینایی یابد ، دل از بندها برهد و پرده ها از دیده گان فرو افتد . آیا درتمام لیالی قدری که ما سپری کرده ایم این فرآیند ، این بینایی برما حاصل شده است؟ و ما چه زیانکاریم اگر از شب قدر تنها بیداری چشم نصیبمان شود و راهی به ورای آن ، بر اقلیم جان نیابیم.
مخسب ای یار مهمان دارامشب
که تو روحی و ما بیمار امشب
برون کن خواب را ازچشم اسرار
که تا پیدا شود ،اسرار امشب
اگرتو مشتریی ، گرد مه گرد
به گرد گنبد دوار امشب...
ترا حق داد صیقل تا زدایی
زهجرازرق زنگار امشب...
زهی کرو فرو اقبال بیدار
که حق بیدار و ما بیدارامشب
اگرچشمم بخسبد تا سحر گه
زچشم خود شوم بیزار امشب" 3
می گویند دراین شب قرآن از لوح محفوظ بربیت المعمور نازل شده است و پس از آن بر قلب پیامبر، می گویند دراین شب سرنوشت تمام جهانیان بر قطب عالم امکان عرضه می شود، می گویند دراین شب فرشتگان نازل می شوند و بر گرد امام عصر طواف می کنند ، می گویند دراین شب فرشتگان از کنار هیچ مومنی عبور نمی کنند جزآنکه برا و سلام کنند ، می گویند دراین شب سکینه و آرامش برتمام کائنات حکمفرماست ، می گویند از شب تا به سحر، نعم والطاف خداوند است که بربندگانش نازل می شود...
و با این همه ما از شب قدر چه می دانیم که چه بزرگ است ؟ خطاب " ما ادرئک " ماهستیم نه رسول الله که او شهر علم است ، ولی بی گمان راه دانستن مسدود نیست .
ای خداجان را پذیرا کن ز رزق پاک خویش
بی تردید ، دانستن ، فهمیدن ، ایمان آوردن و چشم جان گشودن و دل صافی یافتن ، رزق های پاک خداوندند. امید که در شبی چنین بزرگ ازاین نعم بی بهره نمانیم.

پی نوشت ها :
1- کلیات دیوان شمس. کاسبی ، عزیزالله ص 380
2- طالقانی ، سید هدایت الله برکرانه ... ص 157
3- دیوان شمس کاسبی ،عزیرالله ص 123


ما قرآن را، در شب قدر، فرو فرستادیم.
تو شب قدر را چگونه شبی می‌دانی؟
شب قدر، از هزار ماه بهتر است.
در آن شب فرشتگان و روح (جبرئیل)، به اذن خدا، همه فرمان‌ها و سرنوشت‌ها را فرود می‌آورند.
آن شب، تا سپیده دمان، همه، سلام است و سلامت.

آیا كدامین شب؟
این امر بزرگ چیست؟ و این شب كدام است؟
آن شب فرخنده، كه قرآن فرود آمده است، چه شب است؟
آن شب كه از هزار ماه بهتر است، كدام لحظات گرانقدر است؟
آن شب، كه فرشتگان فرود می‌آیند، و روح (جبرئیل)(1) نیز فرود می‌آید، كدامین است؟
آن شب، كه فرمان‌ها و تقدیرها را به زمین می‌آورند، و بر طبق حكمت بر می‌نهند، و معین می‌دارند؟ …
آن شب، كه تا سپیده دمان، همه آنات و لحظات آن، درود است و سلام، و رحمت است و سلامت، و ایمنی است و فرخندگی؟…
این واقعیت بزرگ، كه با "فعل مضارع" بیان شده است، و استمرار را می‌رساند چیست: "تنزل الملائكة و الروح …" فرشتگان و روح، همی فرود آیند، و همی فرود آیند، به كجا؟
آری، فرشتگان و روح، در هر سال، در شب هنگام "قدر" پیوسته فرود آیند، و به "اذن خدا"، هر "امری" و "تقدیری" را فرود آورند… این امر چگونه است؟ این فرشتگان نزد چه كسی می‌روند، و فرمان‌ها و تقدیرها را به چه كسی می‌سپارند؟ آنجا كه روح بزرگ فرود می‌آید كجاست؟ و آن آستان مقدس، و مطلع نور، و مركز ناموس، كه "كل امر"، به همراه فرشتگان، به جانب آن فرود آورده می‌شود، كدام آستان است؟ در شب قدر، فرودگاه فرشتگان آسمان، در كدام سرمنزل قدس، و مهبط مطهر است؟

شب قدر است و طی شد نامه هجر
آن شب، كه باید شكوائیه هجران را در نوردید، و به امید وصل و دیدار بیدار نشست، و از جام طهور "سلام"، تا "مطلع فجر"، سرمست بود، كدام شب است؟
آن شب، كه شاعر حافظ قرآن، با الهام گرفتن از قرآن، آن شب را "شب وصل" می‌نامد، و نامه هجران را، در آن شب، طی شده و پایان یافته می‌خواند، كدام شب نورانی و دل افروز است؟ شبی كه باید در عاشقی ثابت قدم بود، در طلب كوشید، و بیدار ماند و دیدار جست و احیا گرفت، و به نیایش پرداخت، و كار خیر كرد، و صالحات به جا آورد، و به نیازمندان رسید، و دانایی طلبید، و مذاكره علم كرد؟(2) شبی كه در آن، كاری بی‌اجر نخواهد ماند؟ شبی كه باید به یاد روی آن محبوب عزیز، و آن یار آواره از دیار، و پنهان رخسار، با دردمندی‌های عاشقانه نالید، و دیدار روی او را از خدای طلبید؟ … كدام شب عزیز است؟

شبی در هر سال
چنانكه از آیه‌های "سوره قدر"(3)، بروشنی فهمیده می‌شود، در هر سال شبی هست، كه از هزار ماه – به ارزش، و قدر و فضیلت – برتر است.(4) و این شب، در هر سال، هست. و در هر سال، یك شب، شب قدر است. در این شب، فرشتگان به همراه بزرگ خویش (روح) به زمین می‌آیند، و هر امر و فرمان و تقدیری، كه از سوی خدا معین شده است – برای یك سال، تا شب قدر سال آینده – فرود می‌آورند.
آنچه از احادیثی كه در تفسیر این سوره، و تفسیر آیات آغاز سوره "دخان" و جز آن رسیده است، فهمیده می‌شود، این است كه فرشتگان در شب قدر مقدرات یك ساله را به نزد "ولی مطلق زمان" می‌آورند، و بر او عرضه می‌دارند و به او تسلیم می‌كنند. این واقعیت، همواره، بوده است و خواهد بود. در روزگار پیامبر اكرم، محل نزول فرشتگان شب قدر، آستان مصطفی صلی الله علیه و آله بوده است. این امر مورد قبول همگان است. امر دیگری كه مورد قبول است این است كه پس از پیامبر اكرم نیز "شب قدر" هست، چنانكه در "قرآن كریم"، در "سوره قدر" و "سوره دخان" بروشنی ذكر شده است، كه شب قدر، در هر سال هست، رشید الدین میبدی، مفسر معروف سنی، می‌گوید:
برخی گفته‌اند: این شب قدر، به روزگاران پیامبر صلی الله علیه و آله بود، و سپس از میان رفت. اما چنین نیست، زیرا كه همه اصحاب پیامبر و علمای اسلام معتقدند كه شب قدر، تا قیام قیامت، باقی است.(5)
شیخ طبرسی نیز، در این باره، روایتی از ابوذر غفاری نقل می‌كند:
- از ابوذر غفاری روایت است كه گفت: به پیامبر خدا گفتم: ای پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان، در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد، و چون پیامبران از جهان رفتند، دیگر شب قدری نیست (پیامبر فرمود: "نه، بلكه شب قدر، تا قیام قیامت هست."
درباره این امر شناختی مهم، احادیث متعدد رسیده است، و این موضوع عظیم قرآنی، مورد تشریح و توضیح قرار گرفته است. از این جمله است حدیث دیگری، كه در كتاب "اصول كافی" نقل شده است. در این حدیث، از قول امام جعفر صادق علیه السلام چنین آمده است:
علی علیه السلام بسیار می‌فرمود، كه هر گاه دو تن از اصحاب نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، و آن حضرت سوره "انا انزلناه" را با خشوع و گریه تلاوت می‌كرد، می‌گفتند: چقدر در برابر این سوره حساسی؟ می‌فرمود: "این حساسیت برای چیزی است كه چشمانم دیده است، و جانم نیوشیده است. و پس از من، جان این مرد (اشاره به علی) خواهد نیوشید". می‌پرسیدند: تو چه دیده‌ای، و او چه خواهد دید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله در پاسخ آنها روی خاك می‌نوشت: "تنزل الملائكة والروح فیها باذن ربهم من كل امر. در شب قدر فرشتگان و روح، به اذن خدا، هر امری (و تقدیری) را فرود می‌آورند". آنگاه می‌فرمود: "پس از این كه خدای متعال فرموده است: "من كل امر"، (هر امری)، آیا چیز دیگری باقی خواهد ماند؟" می‌گفتند: نه … (7)
صاحب شب قدر
هنگامی كه در شناخت قرآنی، به این نتیجه می‌رسیم كه "شب قدر" در هر سال هست، باید توجه كنیم كه پس "صاحب شب قدر" نیز باید همیشه وجود داشته باشد – چنانكه در احادیث آمده است(8) – وگرنه فرشتگان بر چه كسی فرود می‌آیند؟ و كتاب تقدیر را نزد چه كسی می‌گشایند؟ و مجاری امور را، به اذن خدا، به چه كسی می‌سپارند؟
هدایت و ولایت "تكوینی"، از هدایت و ولایت "تشریعی" جدا نیست. عكس این قضیه نیز صادق است. پس چنانكه "قرآن كریم" تا قیام قیامت هست و "حجت" است، صاحب شب قدر نیز همواره هست و همو "حجت" است. و پس از رحلت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، این مقام، از آن جانشینان پیامبر است. و همین دو واقعیت بزرگ است (یعنی: وجود شب قدر در هر سال، و وجود صاحب شب قدر در هر عصر)، كه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، از آنها، این چنین یاد می‌كند:
شب قدر، در هر سال هست. در این شی امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشت‌ها) فرو فرستاده می‌شود، پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز، این شب، صاحبانی دارد …
بسیار جالب توجه است كه عالمان اهل سنت نیز، در مواردی این حقایق را به صراحت گفته‌اند، از جمله در شرح "حدیث ثقلین".(10) حدیث ثقلین، حدیث مشهور و متواتری است، كه صدها مدرك سنی و شیعه آن را نقل كرده‌اند و یكی از مسلم‌ترین حقایق اسلامی و احادیث نبوی است. پیامبر اكرم، در این حدیث شریف، می‌فرماید:
- من، در میان شما امت، دو شئ گرانقدر می‌گذارم و می‌روم، تا هنگامی كه به آن هر دو چنگ زنید (و از هر دو با هم و در كنار هم پیروی كنید)، گمراه نخواهید شد. یكی از این دو، كتاب خداست و عترت من (ائمه طاهرین علیهم السلام).(11)
درباره این حدیث، عالمان و محققان اهل سنت، بیانات بسیار مهمی دارند. در اینجا، به عنوان نمونه، یكی از آن بیانات را می‌آورم. محدث معروف، ابن حجر هیثمی مكی شافعی، مولف كتاب‌هایی چند، از جمله "الصواعق المحرقه"، می‌گوید:
- احادیثی كه از پیامبر رسیده است و در آنها تأكید شده است بر پیروی از خاندان پیامبر و چنگ زدن به هدایت آنان می‌فهماند كه همیشه، تا قیام قیامت، كسی از خاندان پیامبر وجود دارد كه شایسته رهبری و هدایت است، چنانكه قرآن نیز تا به قیامت راهبر و هادی است. و برای همین (كه همیشه كسی از ایشان در جهان هست)، آنان سبب ایمنی و بقایند برای اهل زمین …
واقعیت بزرگ و محتوای سترگ است كه علامه مجاهد، و مرزبان حماسه جاوید، حضرت میرحامد حسین نیشابوری هندی نیز آن را یادآور می‌شود. وی می‌گوید:
حدیث ثقلین چنانكه برهان با هر امامت ائمه اثناعشر – سلام الله علیهم – عموما، و سلطان قاهر خلافت بلافصل جناب امیرالمؤمنین – علیه السلام – خصوصا می‌باشد … همچنین این حدیث شریف، دلیل واضح امامت امام دوازدهم – علیه السلام – و حجت قائمه وجود و بقای آن امام عصر – عجل الله طهوره – نیز هست، زیرا كه این حدیث شریف، بلاشبهه، دلالت بر موافقت و ملازمت كتاب و عترت، تا به قیام قیامت … دارد. پس چنانكه قرآن مجید، تا به یوم آخر، باقی است، همچنین از عترت معصومه جناب رسالت مآب صلی الله علیه و آله، كسی كه امام زمان، و حجت وقت باشد، بقاء او لازم و حتمی است.(12)
علامه میرحامد حسین، سپس یاد می‌كند كه گروهی از دانشمندان و حافظان حدیث و بزرگان اهل سنت، به این حقیقت، تصریح كرده‌اند، و در توضیح "حدیث ثقلین"، به این امر عظیم توجه كرده‌اند، دانشمندان و حافظانی چون:
شهاب الدین دولت آبادی در كتاب هدایة السعداء.
نور الدین سمهودی در كتاب جواهر العقدین.
شهاب الدین ابن حجر هیثمی مكی در كتاب صواعق المحرقه.
كمال الدین جهرمی در كتاب براهین قاطعه.
عبدالرؤوف مناوی در كتاب فیض القدیر.
ابو عبدالله زرقانی مصری در كتاب شرح المواهب اللدنیه.
احمد بن عبدالقادر عجیلی در كتاب ذخیره المآل.
مولوی حسن زمان در كتاب قول مستحسن.(13)
من، پیش از نقل سخنان علامه میرحامد حسین هندی، گفته ابن حجر هیثمی را، در توضیح حدیث ثقلین، از كتاب "عبقات" نقل كردم.(14) و آن، نمونه‌ای است از گفته‌های دانشمندان دیگر اهل قبله.
باری، سخن درباره شب قدر بود. در فصل آینده، درباره اهمیت "شب قدر"، از نظرگاه دو قانون عظیم حاكم بر كاینات، سخن خواهیم گفت، یعنی: "قانون وساطت در فیض"، و "قانون اجمال و تفصیل در خلق و تقدیر". در اینجا همین اندازه تأكید می‌كنم كه مسئله "تداوم تقدیر"، و "تداوم مجری تقدیر"، مسئله‌ای حتمی و قانونی الهی است. و قانون‌های الهی، هرگز تبدیل نمی‌پذیرد، و تغییر نمی‌كند.(15) این دو واقعیت توامان و همیشگی است، همواره بوده است و هست و خواهد بود.
در این مقام، از حضرت ابن الرضا، امام جواد علیه السلام تعلیمی رسیده است. خوب است خلاصه آن تعلیم را، در این مقام بیاوریم، كه بیان ولوی همین حقیقت حقه، و واقعیت ثابته است:
خداوند متعال، شب قدر را، در ابتدای آفرینش دنیا آفرید. همچنین در آن شب، نخستین پیامبر و نخستین وصی را آفرید. در قضای الهی چنان گذشت كه در هر سال شبی باشد، كه در آن شب، تفصیل امور و مقدرات یك ساله فرود آید …
بی‌شك پیامبران با شب قدر در ارتباط بوده‌اند. پس از پیامبران نیز، باید حجت خدا وجود داشته باشد. زیرا زمین از نخستین روز خلقت خود تا آخر فنای دنیا، بی‌حجت نخواهد بود. خداوند در شب قدر، مقدرات را به نزد آن كس كه اراده فرموده است (وصی و حجت) فرو می‌فرستد. به خدا سوگند، روح و ملائكه در شب قدر، بر آدم نازل شدند و مقدرات امور را نزد او آوردند و حضرت آدم در نگذشت مگر این كه برای خود وصی و جانشین تعیین كرد. همه پیامبرانی كه پس از آدم آمدند نیز، بر هر كدام، در شب قدر، امر خداوند نازل می‌گشت و هر پیامبری، این مرتبت را، به وصی خویش می‌سپرد… (16)
در این حدیث شریف و تعلیم بزرگ – كه تنها بخشی از آن آورده شد – نكته‌های مهم چندی است، كه از نظر شناخت و معرفت، در خور توجه بسیار و فراگیری عمیق است. و شناخت واقع وجود و ماهیت جهان و روابت كائنات و قوام ماهوی حقایق، بدون این معرفت‌ها و معرفت این نهادها و پیوندها، جز شناختی پیوسته‌ای و قشری نخواهد بود، چنانكه "قرآن كریم" درباره علم‌های كسانی كه از این حقیقت‌ها بی‌اطلاعند، فرموده است:
یعلمون ظاهرا" من الحیاة الدنیا … (17)
- اینان، تنها صورتی ظاهری، از جهان و زندگی جهان، می‌شناسند.
البته شناخت ظاهر اشیاء و جهان، منافات ندارد با پی‌بردن به خواص پاره‌ای از اجسام و فلزات و تركیبات شیمیایی و معادن، و اطلاع یافتن از مقداری از كهكشان‌ها… و اختراع برخی وسایل رفاهی و مسافرتی و جنگی و پزشكی و اطلاعاتی و كیهان نوردی. اینها نیز – به گونه‌ای – هنوز همان صورت ظاهر است، در قیاس با درك حقایق. باری، سخن درباره نكته‌هایی بود، كه در حدیث مذكور، آمده است. در اینجا به پنج نكته اشاره می‌كنیم:
1- ضرورت وجود نظم و تقدیر، تا جایی كه نخستین چیزی كه از این جهان آفریده می‌شود، شب قدر است – یعنی: ظرف زمانی تقدیر و تنظیم امور.
2- ضرورت وجود اجرا كننده، به گونه‌ای كه می‌بینیم همراه ظرف زمانی تقدیر، دست اجرا كننده نیز پدیدار می‌گردد.
3- ضرورت وجود حجت، در جریان امور، كه همان اجرا كننده مقدورات است به اذن خدا، و خلیفه خداست: پیامبر، یا وصی پیامبر.
4- ضرورت واسطه فیض، در پیوند باطنی عالم، كه همان ولی و حجت است، و وجود او مقدم است بر دیگران.
5- ضرورت تداوم سنت‌های الاهی تاریخ، و استمرار آنها، بی‌وقفه و بی‌گسست، تا هنگامه رستاخیز و قیام قیامت.
پس می‌نگریم كه شب قدر و تقدیر، از نخستین هنگام آفرینش این جهان بوده است، و در امت‌های پیش از ما نیز مورد توجه قرار داشته است. گفته‌اند: امت‌های پیشین نیز در طلب شب قدر بوده‌اند، و به این شب و اهمیت آن توجه داشته‌اند.(18)

پاورقی‌ها:
1- در برخی از احادیث، "روح" را – در این آیه – "جبرئیل" گفته‌اند، و در برخی، مخلوقی با عظمت‌تر از ملائكه و جبرئیل.
2- "و قال شیخنا الصدوق، فیما املی علی المشایخ، فی مجلس واحد، من مذهب الامامیه: و من احیی هاتین اللیلتین بمذاكره العلم فهو افضل" – یعنی: شیخ بزرگوار صدوق، در بیانیه‌ای كه در محفل مشایخ حدیث درباره مذهب تشیع عرضه داشت گفت: "افضل اعمال، در شب قدر، مذاكره علم است" – "مفاتیح الجنان"، فصل "اعمال مخصوصه شب قدر"، ص 226- 227.
3- همچنین آیات آغاز "سوره دخان" كه ذكر آنها خواهد آمد.
4- "شب زنده‌داری و عبادت كردن و انجام دادن كار خیر، در این شب، بهتر است از شب زنده‌دار و عبادت و كار خیر، در هزار ماه، كه شب قدر نداشته باشد"، "مجمع البیان"، ج 10، ص 520. هزار ماه، 83 سال و 4 ماه است.
5- "كشف الاسرار"، ج 10، ص 559.
6- "مجمع البیان"، ج 10، ص 518.
7- "اصول كافی"، كتاب الحجه، "باب فی شأن انا انزلناه فی لیلة القدر و تفسیرها"، حدیث 5.
8- كتاب پیشین، همانجا، حدیث 7.
9- كتاب پیشین، همانجا، حدیث 2.
10- نام این حدیث مهم و مشهور اسلامی، از همین كلمه "ثقلین" كه در آن آمده گرفته شده است.
11- "عبقات الانوار"، مجلدات "حدیث ثقلین"، چاپ اصفهان.
12- همان مأخذ.
13- "عقات"، ج 3، ص 65-66.
14- كتاب پیشین، ج 3، ص 66-68.
15- سوره اسراه (17)، آیه 77، سوره احزاب (33)، آیه 62، سوره فاطر (35)، آیه 43، سوره فتح (48)، آیه 23.
16- "اصول كافی"، كتاب الحجة، "باب فی شأن انا انزلنا …". حدیث 2.
17- سوره روم (30)، آیه 7.
18- تفسیر "كشف الاسرار"، ج 10، ص 559.

" محمدرضا حكیمی"

اعمال شب‌هاى قدر

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محراب کوفه امشب در موج خون نشسته
یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته

سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین

از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید

دیگر نوای تکبیر از کوفه بر نیامد
نان آور یتیمان دیگر ز در نیامد

غمخوار دردمندان امشب شهید گردید
امشب جهان ز فیض حق ناامید گردید

تنها نه خون به محراب از فرق مرتضی ریخت
امشب شرنگ بیداد در کام مجتبی ریخت

امشب به کوفه بذر کفر و ضلال کِشتند
مرغان کربلا را امشب به خون کشیدند

تیغ نفاق امشب بر فرق وحدت آمد
امشب به نام سجاد خط اسارت آمد

امشب به محو خادم، خائن دلیر گردید
آری برادر امشب زینب اسیر گردید

باب عدالت امشب مسدود شد بر انسان
امشب بنای وحدت در کوفه گشت ویران

امشب جهان ز فیض حق ناامید گردید
امشب بنام قرآن، قرآن شهید گردید

سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین

"حمید سبزواری"

التماس دعا

شهریور ۱۱، ۱۳۸۷

فصل عاشقی

هوالرئوف

بوی بهار می آید، عطرگل ، وگویی هلهله برپاست ...

آسمان همه رحمت است ، همه روشنی وزمین پهنه ای از نور در این ضیافت عاشقانه !
و من نمی دانم ازکجای این فصل عاشقی باید بنویسم ، که چون نظر می کنم همه شوراست وبی قراری
ازآن هنگام که دلدادگان یار سحرگاهان دیده ازخواب برمی گیرند وعاشقانه دردل شب باآن یگانه بی همتا
رازونیازمی کنند ...
یاازآن لحظه که دهان ازطعام فرومی بنددودل ازغیراومی شویند. نمی دانم ازکدام لحظه بگویم......
" بهاردل است این ماه رحمت " رمضان با آمدنش شمیم بهشت را به ارمغان می آورد وروزه داران رادرحریم
خلوت دلدادگی شوری دوباره می بخشد.
اما... چگونه این فاصله را طی کنیم؟ نشانی این فصل بی خزان راازکجا بجوییم وچگونه باشیم ازآنانکه دراین ماه رحمت ،آیینه قلبشان اززنگارسیاهی تهی می گردد.
پروردگارا !
می دانم که وجودم را تاریکی گناهان پرکرده اما درپیشگاه تونشسته ام ، تویی که بی کرانه نوری ،
قلبم را به نور خود روشنی ده
الها !
دراین ماه صیام ،این ماه رحمت مرایاری کن تادرحریم نیایشت دل ازغیر برگیرم وازدریای معرفتت باده بنوشم ودرلیالی مبارک قدرمشمول مغفرت بی دریغ توباشم
آمین

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گردش روزها ما را در آستانه حلول ماه رحمت و مغفرت الهی قرار داد. ماهی كه سالكان و عاشقان كوی دوست آداب و مناسك ماههای رجب و شعبان را به امید و هدف ورود به ماه رمضان آن هم با پاكیزگی روح و روان به جا آورده اند ونفس و جان و روح خود را برای ضیافتی مهیا ساختند كه در آن میهمانی به جای طعام چرب و شیرین و نوشیدنی های گوارا از وارد شوندگان با غفران و رحمت و دیدار وجه یار پذیرایی می كنند. آنان اندرون را از طعام و شراب تهی داشتند تا در آن ،نور خیره كننده وجه میزبان را مشاهده كنند و با دوست فارغ از قیل و قال عالم ملك و زدوبندهای حیوانی خلوت كنند و از خرمن معرفت الهی خوشه هایی را بر گرفته و توشه و آذوقه بقیه سال خود قرار دهند.
در قدیم آنگاه كه عرب نام ماههای خود را تعیین می كرده ، دقت داشت كه آن ماه با چه زمانی مقارن است و به آن مناسبت نامگذاری می كرد.آنان زمانی ماه رمضان را نام نهادند كه اوج گرمای تابستان مستقیم شعاع خورشید بر زمین بود. به این دلیل آن را رمضان خواندند چون رمض یعنی تابش شدید خورشید بر زمین و صلاه الرمضان یعنی نماز ظهر.
ماه رمضان ماه با مسمایی است زیرا محور نامگذاری این ماه توسط عرب ، با توجه به شدن گرما و سوختن و داغی زمین بوده است. در ماه رمضان هم سوختن هست ، سوختن گناه و پاك شدن انسان از آن.

از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند : چرا به ماه رمضان ،ماه رمضان گفته اند؟ فرمود : زیرا “ امرض الله فیه ذنوب العباد ” یعنی خدا در آن ماه گناهان بندگانش را می سوزاند و می ریزد. به طوری كه بنده با خروج از ماه مبارك رمضان آنگونه پاك می شود كه گویا تازه از مادر متولد شده است. ماه رمضان ماه صبر خوانده شده است زیرا مسلمانان با روزه داری صبر و استقامت خود را د راین ماه به نمایش می گذارند و یكی از مصادیق صبر در قرآن كریم روزه است. رمضان یكی از اسماء الهی نیز می باشد علیهذا در آداب خواندن این ماه تأكید شدهاست كه به ماه رمضان نگویید “ رمضان ” چون نام خدا را در اذهان تداعی می كند؛ بلكه بگویید “ ماه رمضان ”.
ازمیان ماههای الهی كه در میان عرب و غیر عرب نامگذاری شده ، تنها نام ماه رمضان در كتاب الهی مذكور شده است. ذكر این ماه با تجلیل فراوان در قرآن و به یادآوردن عبادت و اهمیت خاص آن نشانه عظمت این ماه می‌باشد . اهمیت این ماه از جنبه‌های مختلف مورد توجه خداوند است كه پرداختن به آنها مجالی مستقل می طلبد.

محمد ناصر حسینی علایی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

التماس دعا