بنی آدم

اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۵

رابطه در دنیای مجازی (5) - آسيب شناسی چت

با سرعت انگشتانش را روی دكمه‌ها فشار می‌داد و حروف به سرعت به هم می‌چسبیدند و روی صفحه حك می‌شدند.
«از همان روزی كه وبلاگ تو را دیدم و با افكار زیبایت آشنا شدم فهمیدم كه تو با همه فرق داری. تو مثل دخترهای دیگر نبودی و نیستی. و شاید برای همین است كه من عاشقت شدم و دوست دارم بدانی كه تو اولین و آخرین عشق من هستی, برای همیشه.»
با خود گفت: "همین‌قدر كافیه. بیشتر از این ممكنه مصنوعی بشه. حالا فقط باید برای چهار پنج تا‌شون آف بزارم و منتظر جواب باشم".

(برگرفته از سایت موازی با اندكی تغییر)





هوالاعلی

سلام

خب دیگه فكر كنم وقت آن رسیده كه وارد آسیب شناسی چت شویم . در قسمت اول رابطه در دنیای مجازی چند سوال كرده بودم و خواسته بودم دوستان نظر خودشان را بدهند. بهتره با طرح مجدد اون ها وارد بحث اصلی بشیم و ببینیم آیا واقعا این‌طوری كه عنوان می‌شود هست یا نه.

1 - خیلی‌ها معتقدند انسان در ارتباطات مجازی مانند ای‌میل ، مسنجر ، كامنت و ... به دلیل نداشتن هویت واقعی و یا رد پا از تبعات رابطه در دنیای واقعی در امان بوده و به راحتی و بدون هیچ‌گونه مشكلی می‌تواند دوست و یا شریك زندگی آینده اش را از میان هزاران نفری كه در این دنیای مجازی حضور دارند انتخاب كند و اگر مورد پسند نبود به سراغ یكی دیگر برود. نظر شما هم همینه؟ یا نه نظر دیگه‌ای دارید؟

2 – خیلی ها معتقدند ارتباطات این دنیا برای انسان وابستگی ، دل بستگی ، دل مشغولی و یا به عبارتی عشق ایجاد نمی‌كند و هر وقت فهمید اشتباه كرده به راحتی میتواند این ارتباط را قطع و یك ارتباط دیگر را شروع كند. واقعا همین‌طوره؟

به راستی جوان امروز در ارتباط با جنس مخالف خود ( در دنیای واقعی یا مجازی ) به دنبال چیست؟ ازدواج، عاطفه، محبت، وقت كشی، عشق یا ...؟
روان شناسان معتقدند، میل و كشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یك نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنان می گویند در تمام فرهنگ‌ها و كشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می كنند. اما مرز این كشش در هر فرهنگی تعریف شده است، برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شكلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است كه طبیعتا تبعات و عوارض آن نیز بر عهده همان افراد خواهد بود. اما در كشورهای مسلمان و برخی فرهنگ‌ها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد.
اما رابطه دخترها و پسرها در جامعه ی ما چگونه است؟
در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شكل وسیع نبود، از این رو كنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است كه بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فكر نمی كنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن كه مبتنی بر ارزشهای دینی نیست، احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار كرده است. این عوامل باعث می‌شود كه جوانان به دنبال برقراری ارتباط با جنس مخالف خود باشند. و طبیعتا در اكثر این ارتباط‌گیری‌ها، پسران به دنبال ارضای غرایز جنسی خود ، و دختران در پی ارضای غرایز عاطفی خود (ابراز محبت و .... ) هستند ( این اصل را به خاطر بسپاریم كه مردان بنده شهوت و زنان اسیر محبتند).

اما آیا نیاز به محبت از سوی دیگران گناه است؟
انسان ذاتا موجودی است که محبت دیگران را می طلبد.و هیچ انسانی بدون محبت نمی تواند زندگی سالمی داشته باشد. انسانی که محبت ندیده است زندگی او در پریشانی و تلاطم روحی و روانی خواهد بود.کمبود محبت می تواند تبعات سنگینی را متوجه انسان کند. انسانی كه كمبود محبت داشته باشد چگونه می تواند شاد باشد و چگونه می تواند عزت نفس و اعتماد به نفس داشته باشد. با بررسی محتوای چت روم‌ها ، پروفایل‌های بسیاری از كاربران و یا صحبت با جوانان به این نتیجه می‌رسیم كه بسیاری از کاربران دختر و حتی پسر دنبال ارضای غرایز عاطفی خود(محبت ) هستند. به راحتی می‌توان در اتاق‌های چت گریه دختران را احساس كرد. گریه ای که به طور ضمنی به ما پیامهای بی محبتی و بی توجهی به او را می دهد. و یا پسرانی که در سایت‌های دوست یابی از تنهایی خود حرف می زنند و دنبال همدمی می گردند. بسیاری از این افراد بخصوص دختران تشنه توجه و محبت اند که از آنان دریغ شده است. در ابتدا لازم هم نبود که حتما این محبت از طرف جنس مخالف صورت گیرد. شاید ارتباط عاطفی این‌ها با والدین خود کم بوده است. پدر و مادر نتوانستند و یا نخواستند با فرزندان خود ارتباط محبت آمیز و صمیمانه داشته باشند.گر چه برخی از والدین از نظر مادی فرزندان خود را به‌خوبی تامین می کنند. اما ارتباط عاطفی نزدیک با آنها ندارند.( باید به معنی واقعی ارتباط توجه شود). کمبود محبت می تواند انسان را دچار آسیب هایی کند، که آثار آن تا آخر عمر باقی بماند. داشتن احساس حقارت، عزت نفس پائین، عقده ای رفتار کردن، خشنونت، احساس بدبختی، عجز وناتوانی از آثار کمبود محبت است. ( این امر هشداری است به پدران و مادران در برخورد با فرزندان خود. به ویژه پدران در ارتباط با رفتار خود نسبت به فرزندان دختر).

و اما چرا چت؟
چت یا گفتگوی اینترنتی ، و در معنای گسترده آن ارتباطات مجازی ، همانند دوستی‌های خیابانی دوام و اصالت ندارند و تنها انسان را به خود معتاد می‌کنند. اما چت یک نکته بسیار منفی دیگر هم نسبت به دوستی‌های خیابانی دارد و آن این که علاوه بر این‌که در چت نمی‌توان از رفتارشناسی فیزیکی یا روان شناسی فردی برای درک و بررسی خصوصیات افراد استفاده کرد بلکه بعد از مدتی با چند پیام یا تصویر عاشقانه ، از شخص مقابل تصویری بسیار زیبا و مثبت ساخته می‌شود که شاید با دنیای واقعی آن شخص تضاد زیادی داشته باشد و همین امر باعث دل‌بستگی شدید به شخص مورد نظر شود. به حدی كه در هر نقطه و مکانی در جستجوی یک رایانه با یک خط تلفن بوده تا بتوان با شخص مورد علاقه ارتباط برقرار کرد. هر چند که در چت نیز راه‌کارهایی برای بررسی صحت و سقم ادعای دوستی افراد وجود دارد اما به نسبت دنیای واقعی مشکل‌تر و پیچیده تر بوده و در عمل بسیاری از افراد بالاخص خانم‌ها از درك و استفاده از این راه‌كارها عاجزند. در دنیای واقعی اگر چهره و اندام و واقعیت‌های ظاهری افراد مورد پسند نباشد از همان ابتدا ارتباط شكل نمی‌گیرد و یا اگر شكل بگیرد عمق نمی‌یابد. اما در چت این‌طور نیست. در چت كلام و گفتار زیبا آن چنان بر روح انسان اثر می‌گذارد كه اگر دل بستگی كلامی صورت پذیرد و بعد از مدتی هم‌دیگر را در دنیای واقعی رویت كنند ، دل بستگی قبلی مانع از تاثیر نقش چهره و ظاهر شده و ارتباط تداوم می‌یابد. بسیاری از افراد بالاخص دختران تصورشان بر این است كه در این دنیای مجازی بسیار راحت و بدون هیچ دغدغه‌ای می‌توانند نیازهای خود را برطرف كنند بدون آن كه آسیبی ببینند و یا با مشكلی مواجه شوند.

چت ، به آن دلیل كه بسیاری تصور می‌كنند می‌توانند در پشت دنیای مجازی آن پنهان بمانند و شناخته نشوند و به راحتی با هر كسی كه دوست داشته باشند ارتباط بگیرند و هر وقت بخواهند و اراده كنند رها كنند، بسیاری از جوانان ( بخصوص دخترانی كه از آسیب‌های اجتماعی ارتباط با جنس مخالف و دیدگاه اجتماع نسبت به خود نگرانند ) را به خود جذب كرده است. حتی در این امر بسیارند دخترانی كه مقید به اصول مذهبی بوده و به دلیل نارسایی‌های عاطفی و ... دردوران زندگی خود ، و یا كنجكاوی در ارتباط با جنس مخالف و ... به تصور پنهان ماندن هویت واقعی خود در ارتباط مجازی و دور ماندن از تبعات اجتماعی آن ، به چت و ارتباط مجازی روی می‌آورند. و متاسفانه زمانی حقایق این دنیای مجازی و ترفندهای آن برایشان رو می‌شود كه دیگر امكان بازگشت ندارند. بسیاری از دختران تصورشان بر این است كه با یافتن اشتراك بین سلایق خود و جنس مخالف در فضای مجازی می‌توانند به شریك رویایی خود دست یابند. اما آیا اشتراك سلایق دو پسر و دختر جوان در فضای مجازی می‌تواند زمینه مناسبی برای ازدواج آن دو در جامعه باشد؟ آیا این فضای مجازی می‌تواند واقعیت ها را برای ما بیان كند؟ آیا صرف این‌كه كسی بتواند خوب و زیبا سخن بگوید می‌تواند خوب باشد و یا شریك خوبی برای زندگی باشد؟ آیا ازدواج‌های اینترنتی ازدواج‌های موفقی خواهند بود؟
اگر به دادگاه‌های خانواده و مراجع قضایی مراجعه كنیم به سادگی با چند زوج روبرو می‌شویم كه از طریق اینترنت با یكدیگر ازدواج كرده اند و حال برای جدایی به این مكان‌ها آمده اند. یك كارشناس امور اجتماعی با اشاره به لزوم فرهنگ سازی در مورد ازدواج‌های اینترنتی، در این زمینه می گوید: برقراری ارتباط میان دختر و پسر از طریق اینترنت جرم محسوب نمی‌شود، چرا كه وقوع جرم مستلزم وجود ادوات و مقدمات جرم است. اما آنچه مسلم است این ارتباط باعث بروز شرایط سوء استفاده و استفاده نامطلوب از شرایط موجود می شود. وی معتقد است: در كشورهای اروپایی ارتباط سالم از طریق اینترنت صورت می‌گیرد و طرفین پس از این كه تصمیم به ازدواج گرفتند شرایط خود را صادقانه بیان نموده و با هم ازدواج می‌كنند. اما چون در كشور ما این فرهنگ وجود ندارد، آن‌چه كه در چت رومها بیان می‌شود اكثراً دروغ است یا با دیدگاهی منفی نظاره می‌شود. نهایتاً همین دروغ‌ها باعث فروپاشی خانواده پس از ازدواج می‌گردند، چرا كه طرفین واقعیت‌های فرد مقابل را از نزدیك می‌بینند.
در قسمت های بعدی با ما باشید تا با آسیب‌های چت و دنیای مجازی بیشتر و بهتر آشنا شویم.

التماس دعا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این عكس هم به خاطر ساموئل عزیز كه عكس پسرم رو خواسته بودند




اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۵

شخصی‌جات

هوالاعلم

سلام




فكر كردم قدری استراحت یا به قولی آنتراكت بین بحث دنیای مجازی داشته باشیم بد نباشه ( به عبارتی شايد پیام های بازرگانی )
چندی پیش یك سری اتفاقاتی افتاد كه برام از سویی خیلی جالب بود و از سویی نگران كننده. یكی این كه از طریق یكی از كامنت ها و یكی از مسیج ها متوجه شدم با آی دی من برای دیگران پیام ارسال می‌شه. خانم محترم ( وبلاگ نویس ) دیگری نیز توسط یك نفر ناشناس تهدید شده بود كه سراغ برخی وبلاگ ها نره و براشون كامنت نذاره ( از جمله وبلاگ بنی آدم ) و اگر این كار رو بكنه و حتی اگر وارد اون وبلاگ ها بشه با ردیابی آی پی اینترنتی اون !!!! متوجه این امر شده و به جای آن خواهر محترم در وبلاگ های دیگران كامنت های عاشقانه و ... خواهد گذاشت و او را آزار خواهد داد.
از این رو لازم دیدم چند نكته رو نسبت به خودم برای اطمينان خوانندگان و دوستان این‌جا بنویسم.
1 – من متاهل ، و دارای دو فرزند می‌باشم و به خانواده‌ام عشق می‌ورزم. ( قابل توجه برخی دوشیزگان محترم كه نسبت به این امر كنجكاو هستند )
2 – من هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی پیام های عاشقانه برای كسی غیر از همسرم نمی‌نویسم و اگر پیامی از سوی من به دستتان رسید خواهش می‌كنم برام ارسال كنید تا اگر توطئه‌ای در بین باشه مطلع باشم.
3 – هر كدوم از دوستان نسبت به درج كامنت در این وبلاگ مشكل داره ازش خواهش می‌كنم كامنت نذاره. من به هیچ عنوان هیچ انتظاری از دوستان برای درج كامنت و نظر ندارم. هر چند كه با دیدن نظرات دوستان خوشحال می‌شم اما ملاحظات خواهران محترمه رو كاملا درك می‌كنم.
4 – هیچ احدی امكان ردیابی لحظه به لحظه افراد رو از روی اینترنت بجز پرووایدر اینترنت اون شخص ( شركتی كه كارت اینترنت رو ازش گرفته ) و یا كسی كه سیستم شما رو هك كرده نداره. پس خیالتون از این بابت راحت باشه و اگر فكر میكنید هك شدید از فایروال های معتبر و آنتی اسپای ورهای معروف استفاده كنید. این را هم بدانید كه اگر نسبت به این مزاحمت ها حساسیت نشون بدید باید بذارید و برید اما اگر بی خیال باشید و حساسیت نشون ندید اونا میزارن و میرن . ( از خصوصیات افرادی كه سادیسم دارن همینه كه اگر بی محلی بشن خورد میشن و میرن) منتهی سعی كنید هیچ‌گاه اطلاعات محرمانه خودتون رو روی سیستم نذارید . سعی كنید آن ها را روی سی دی نگهدارید و سی دی ها را در جایی امن نگهدارید تا موجب سوء استفاده دیگران نشود.
5 – هر كسی احساس می‌كنه از دست من خدمتی یا كمكی بر میاد با كمال میل با مسنجر و ای میل در خدمتم و تا هر زمانی كه بشه وقت میزارم. اما این رو بدونید كه ممكنه در هنگام مشاوره زبان من تلخ باشه. چون من هنگام مشاوره آن چه را واقعیت می‌پندارم می‌گم نه آن چه را كه شما انتظار دارید. پس اگر كسی واقعا احساس می‌كنه نیاز به راهنمایی داره و من می‌تونم در این زمینه كمكش كنم با كمال میل در خدمتم. اما اگر كسی مصمم به انجام كاری هست و دنبال یك نفر می‌گرده كه وجدانش رو نسبت به انجام اون كار توجیه و یا راضی كنه بدونه كه من چیزی رو كه به نظرم درست میاد همون رو می‌گم. برای من سلامت مسیری رو كه طی می‌كنید مهمه نه چیزی كه برایتان خوش آیند باشه. معمولا مشاوره ‌های واقعی همین طوریه. خیلی ها انتظار دارند آن چه را دوست دارند بشنوند نه آن چه را كه هست. به خصوص كه این مشاوره درباره ارتباط با جنس مخالف باشه و فرد علاقه و یا دل بستگی نسبت به فرد مورد نظرش داشته باشه و بخواد در این رابطه با كسی مشورت كنه. خب طبیعیه كه اگر مشاور نظر مثبتی نداشته باشه در نظر بعضی افراد مشاور خوبی نخواهد بود. یاد یكی از دوستانم افتادم كه می‌خواست خمس بده ، داشت توی استفتائات مراجع می‌گشت كه ساده ترین و سهل ترین نظر رو راجع به خمس پیدا كنه بعد به همون عمل كنه !!! . تا جایی كه یادمه می‌گن اول باید مرجع اعلم رو پیدا كرد بعد حكم را از توی احكام آن مرجع پیدا كرد. ولی بسیاری از افراد اول حكم را می‌دن بعد دنبال مرجعی می‌گردن كه حكم رو تایید كنه!!.
6 – مهم ترین نكته اینه كه انسان جایز الخطا است. و هر انسانی ممكنه دست از پا خطا كنه. از این رو من نیز كه خود را از خطا بری نمی‌دانم اكثر اوقات هنگام مشاوره سعی می‌كنم همسرم را در كنار خودم بنشانم.

و اما چند سوال درباره مشاوره‌های اینترنتی:

1 – به نظر شما آیا كسی كه اختلاف سنی زیادی با شما نداره و نسبت به بسیاری از مسائل تجربه بیشتری نسبت به شما نداره می‌تونه مشاور خوبی برای شما باشه؟
2 – آیا كسی كه هنوز ازدواج نكرده می‌تونه برای ازدواج مشاور خوبی باشه؟ یعنی می‌شه نسبت به همه زوایای زندگی و مسائل ازدواج به نظریات این‌طور افراد اكتفا كرد؟
3 – آیا هر حرفی كه برای شما قشنگ به نظر بیاد نظر درستیه؟

این دنیا خیلی رنگارنگه. پس بايد خیلی مواظب باشید

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



و اما در رابطه با عكس‌‌های بالا:

این عكس ها مربوط به جشن تكلیف دختر عزیزم در چند روز گذشته است كه دوست داشتم این روز بسیار مهم در زندگی‌اش رو در همين ‌جا بهش تبريك بگم. ( مابقی عكس‌ها رو می‌تونید در اين لينك ببينيد )

بسياری از دوستان راجع به نحوه كامنت گذاشتن سوال كرده بودند كه اين‌جا برای دوستانی كه مايلند می‌نويسم.



همانطوری كه در تصوير بالا می‌بينيد سه گزينه در انتهای قسمت كامنت وجود داره كه بايستی دومين گزينه (other) رو انتخاب كنيد. پس از نوشتن كامنت در كادر بالا و انتخاب گزينه دوم زير كادر ، كليد آبی رنگ ( PUBLISH YOUR COMMENT ) رو بزنيد تا نظرتون ثبت بشه. نكته این‌كه در كادر جلوی قسمت نام ، اسم خودتون و در كادر مقابل قسمت Your web page بايستی آدرس وبلاگ خودتون ( يا آدرس ای ميل و يا بدون آدرس) رو ثبت كنيد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



مدت زیادی است كه یكی از وبلاگ نویسان عزیز گرفتار بیماری سختی شده . به حدی كه مجبور شده این ترم دانشگاهش رو حذف كنه. بر خودم لازم دیدم همین جا از همه دوستان و آشنايان بخوام كه برای سلامتی عاجل و كامل ایشون دعا كنند. هر كدام از شما دوستان و عزيزان كه مایل بوديد به این عزیز كمكی كرده باشيد سه مرتبه آیه شریفه زير رو به نيت سلامتی ايشان قرائت كنيد.


امن یجیب المضطر اذا دعاه و یكشف السوء
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یكشف السوء
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یكشف السوء


التماس دعا



اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۵

رابطه در دنیای مجازی (4) - آسيب شناسی يك رابطه

هوالمولا

سلام

خجسته میلاد یازدهمین اختر تابناك ولایت و امامت ، اباالمهدی (عج) ، حضرت امام حسن عسگری (ع) بر شما دوستان و عزیزان و عموم مسلمانان مبارك باد



" نصيب‌ها مراتبی دارد، بنابراين برای ميوه ای که نرسيده شتاب مکن زيرا که هر ميوه ای در وقت خودش می‌رسد و آن که امور تو را تدبير می کند بهتر می‌داند که چه وقتی برای تو صلاح است "

از سخنان گهربار امام حسن عسگری (ع)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


قبل از آن كه پاسخ پرسش‌ها و چراهای داستان رابطه 1 و 2 را بنویسم لازم دیدم نكته‌‌هایی را برای درك بهتر مطلب و آسیب شناسی این پدیده بازگو كنم.

- همان‌طور كه می‌دانید شیطان بر انحراف انسان‌ها از مسیر سلامت و سعادت قسم یاد كرده و در این راه از همه روش‌های مختلف برای فریب انسان‌ها بهره می‌جوید. از این‌رو اگر شیطان در انحراف مسیر افراد معتقد و با ایمان از طریق ترویج منكرات موفق نشود از راه‌های دیگر از جمله از در مذهب وارد شده و با استفاده از عقاید مذهبی سعی در انحراف انسان‌ها می‌نماید. افراط در عبادت ، پرستش معصومین (شرك) ، توجیهات مذهبی در برخورد با معاصی و ... از این قبیل انحرافات است كه انسان‌های با ایمان را بدان دچار می‌نماید و تبعات آن‌ها باعث تغییر مسیر اصلی زندگی آن‌ها شده و در نهایت آنان را از اصل مذهب بیزار می‌نماید. از دیگر مصادیق این انحرافات كه برای انسان توجیه شرعی و مذهبی نیز دارد احساس دستگیری و لزوم كمك فكری به یك جنس مخالف ، كه ادعا می‌كند تنها است و كسی را ندارد (حربه بسیاری از افراد و وبلاگی‌های مذكر) ، شركت در مباحثات علمی و مذهبی طولانی با جنس مخالف و بسط آن به مباحث غیر ضروری دیگر، مصاحبت با جنس مخالف با توجیه امر به معروف و نهی از منكر وی ، احساس خدایی بودن و آسمانی بودن در طرف مقابل ، احساس تفاهم زیاد و همفكری با یك جنس مخالف ، كمك خواستن در امور مذهبی و اعتقادی از جنس مخالف و یا ... است كه لزوم هوشیاری و مراقبت انسان‌ها را در برخورد با شیطان و شیاطین انسان‌نما و مقابله با حربه‌های شیطانی دوچندان می‌كند. ( در دوران جوانی دوستی داشتم كه می‌گفت با دختری دوست شده و از او خواسته‌ام نماز و عبادتش ترك نشود !!! و خودم هم هر روز برای آن‌كه بتوانم كمكش كنم تا ایمانش را قوی كند در نمازهایم از خدا كمك خواسته‌ام !!!! )
- همیشه در مباحثاتی كه به هر دلیلی احساس می‌كنید نیاز به تداوم دارد ، نسبت به لزوم طرح هر سوالی از سوی جنس مخالف ، و ارتباط آن با بحث مورد نظر حساس و كنجكاو باشید و در صورتی كه ارتباطی پیدا نكردید بر روی لزوم تداوم آن ارتباط تجدید نظر كنید.

و اما در مورد این داستان:

مدتی بود كه هر وقت به یكی از وبلاگ‌ها ( فرض كنید وبلاگ دختری به نام زهره ) سر می‌زدم ، غبار غم را در نوشته‌های آن وبلاگ احساس می‌كردم و مطالبی كه می‌نوشت مرا مطمئن ساخته بود كه این دختر معصوم نیز در این دنیای مجازی اسیر خیانت یك ناجوانمرد ( فرض كنید پسری به نام نادر) شده و به دنبال گم شده‌ای سرگردان است. هرچند خیلی نگران او بودم ولی به خودم اجازه ندادم كه پیش‌قدم شوم و مسئله را جویا شوم. تا این‌كه پس از مدتی ، هنگامی كه آی دی مسنجرم روشن بود خود او درباره مسئله‌ای از من سوال نمود و من نیز پس از پاسخ ، از وی در این‌باره سوال كردم. هر چند كه مسئله ختم به خیر شده بود ولی حدسم درست بود و او نیز داستان خود را همان‌گونه كه در قسمت اول و دوم رابطه مجازی خواندید برایم ارسال كرد و از من خواست تا به هر نحوی كه صلاح بدانم این تجربه تلخ را برای دیگران در اختیار دوستان قرار دهم.

همان‌طور كه بسیاری از دوستان نیز اشاره كرده بودند ، این داستان نقاط مبهم بسیاری برای خوانندگان داشت. از جمله خوابی را كه نادر ( قبل از رویت چهره و یا عكس زهره ) برای زهره تعریف كرده بود و در آن مدعی شده بود كه دختری به خوابش آمده و خود را به نام زهره معرفی كرده است و مشخصات آن دختر را برای زهره تعریف می‌كند. زهره هم وقتی مشخصات را از نادر می‌شنود می‌بیند كه دقیقا همان مشخصات خود او است و به همین دلیل و با توجه به خواب‌های معنوی كه قبلا نادر از خودش تعریف كرده بود شیفته منویات وی شده و احساس می كند كه با فردی خدایی ارتباط دارد و ....

وقتی داشتم داستان را می‌خواندم ، به این قسمت كه رسیدم تمام وقایع بعد از آن را حدث زدم و متوجه نقشه پلیدی كه نادر برای جذب زهره به خود كشیده شدم. اما برای اطمینان ، زمانی كه زهره روی مسنجر ظاهر شد از وی پرسیدم كه آیا روی سیستم خود و یا ای‌میل خود ، عكسی از خود دارد یا نه كه جواب او مثبت بود. او هم بر روی سیستم خود عكس خود را داشته و هم بر روی ای میل عكس خود را برای دوستان هم كلاسی‌اش فرستاده بود. و همان طوری كه حدث زده بودم نادر توانسته بود با هك كردن سیستم و یا ای‌میل زهره ( كه به آسانی امكان پذیر است ) به عكس و نوشته‌های زهره ، و در حقیقت علاقه‌ها و اعتقادات زهره دست یابد و از طریق آن ها بر روح و احساسات زهره تسلط یابد. ( بد نیست بدانید كه 80 درصد دوستانی كه از نرم افزارهای ضد ويروس (anti virus ) و ضد جاسوسی ( anti spyware ) قوی بر روی سیستم خود استفاده نمی‌كنند در معرض هك و يا به عبارتی جاسوسی اطلاعات شخصی و محرمانه خود توسط دیگران و چه بسا دوستان نزدیك و آشنای خود هستند و دیگران به راحتی قادر به كشف و جمع آوری اطلاعات شخصی و بعضا خطرناك آن‌ها از جمله شماره تلفن، ‌آدرس و ... می‌باشند و از طریق این اطلاعات به راحتی اقدام به سوء استفاده و گاهی باج خواهی از آنان می‌كنند ). نادر نیز با به دست آوردن این اطلاعات و آگاهی از احساسات و علاقمندی‌های زهره توانست بر روح او تسلط و وی را مجذوب خود نماید و مدتی او را به بازی بگیرد. برای نمونه خواب‌های عرفانی نادر و تعریف آن برای زهره ( با آگاهی از اعتقادات زهره ) و مشورت با زهره در هر امری !!! ( واقعا پسری هست كه از دختر كوچكتر از خودش در همه امور مشورت بخواهد ؟؟؟ می‌دانم كه جواب آقایان با تاكید فراوان نه هست و برخی خانم‌ها می‌گویند ممكنه باشه !!!). پس از مدتی نادر با این بهانه كه سیستمش دچار مشكل شده و نمی‌تواند روی خط بیاید شماره تلفن خود را داده و از زهره به طور غیر مستقیم می‌خواهد تا با وی تماس بگیرد ولی زهره نمی‌پذیرد و چند روز دیگر با این امید كه سیستم نادر درست می‌شود روی خط منتظر او می‌ماند تا این‌كه نادر اقدام به ارسال ویروس مخصوص تخریب بایوس بر روی سیستم زهره نموده و سیستم زهره را از كار می‌اندازد. با این كار همه امیدهای زهره قطع و بالاخره نقشه نادر عملی می‌شود و زهره با وی تماس ‌گرفته و باب تماس زنده بین این دو باز می‌شود. پس از مدتی زهره كه احساس گناه می‌كرده از نادر می‌خواهد كه تكلیف او را مشخص كند و اگر واقعا طالب است پا پیش بگذارد. نادر سعی می‌كند با بهانه‌های مختلف از این امر سرباز زند و زهره را باز هم بازی دهد كه با اصرار زهره مواجه و قرار می‌شود استخاره كند. نادر كه می‌بیند برای ادامه باید بازی را كنار بگذارد و از طرفی اصلا به ازدواج با زهره فكر نمی‌كرد ، به این نتیجه می‌رسد كه باید بازی با زهره را تمام كند و به همین خاطر با وی تماس می‌گیرد و برای آن‌كه خیال زهره را راحت كرده و خود را از اتهام خیانت و نامردی تبرئه كند ، اظهار می‌دارد كه دوبار ( برای تاكید فراوان ) استخاره كرده و هر دوبار بد آمده است و قرار میشود چند روزی تماس نگیرد تا دوباره استخاره كند شاید خوب بیاید!!. نادر بازی را تمام شده پنداشته بود ولی زهره كه به نادر كاملا دل بسته بود نمی‌توانست به خود بقبولاند كه با یك استخاره همه رویاهایش بر باد رفته است. این بود كه علی رغم كشف ارتباط توسط والدین و تاكیدات فراوان مادر و پدر مبنی بر قطع ارتباط با نادر و ... پس از چند هفته ( اوج دلتنگی‌های زهره در وبلاگ خود ) بالاخره با نادر تماس می‌گیرد و نادر كه اوج عشق و علاقه زهره را به خود می‌بیند ، خوشحال از این‌كه هنوز بازی را از دست نداده ، مجددا با حیله و نیرنگ و وعده‌های كذایی ، بازی‌های خود را از سر می‌گیرد و ...
و اما پدر مهربان
چرا پدر زهره از همان ابتدا علی رغم تعریف های دخترش از نادر و خوبی‌های او ، بدون هیچ تحقیقی نادر را نامرد توصیف می‌كند و به دخترش هشدار می‌دهد و او را از ادامه ارتباط با نادر بر حذر می‌دارد؟ بسیار ساده است . پدر از جنس نادر است و با روحیات مردان آشنا است. پدر به خوبی می‌داند كه هیچ مردی پیدا نمی‌شود كه در مقابل دختری كه می‌خواهد با او ازدواج كند این قدر كوچك و خوار برخورد كند. بسیار كم پیدا می‌شود كه حتی مردی پس از سال ها زندگی با همسر خود ، حتی در اوج عشق و علاقه ، احساسات عاشقانه خود را بروز دهد و ابراز نماید. چه رسد كه مردی خود را در برابر دختری ببیند كه هنوز هیچ نسبتی با هم نداشته و در همه امورات خود نیز از وی مشورت بخواهد. من نمی‌گویم زنان قابل مشورت نیستند . چه بسیار زنانی هستند كه از بسیاری از مردان هم سن خود ، و یا بزرگ تر از خود در سطوح بسیار بالاتری از تفكر و تعقل قرار دارند. بلكه نظر من این است كه اصولا نوع تفكر و روحیات مردان این اجازه را به آنان نمی‌دهد كه این امر را در مقابل یك دختر و یا ... بروز دهند. اگر هم روزی دیدید كه واقعا مردی پیدا شده كه در تمام امورات زندگی خود بالاخص امورات مهم و اساسی از دختر مورد علاقه خود مشورت می‌خواهد و در گفته‌اش هم صداقت دارد بدانید كه او مردی بی اراده و بدون اعتماد به نفس است ( نگاهی به اقوام و روابط بین مرد و زن آن‌ها بیندازید. واقعا این‌طور نیست؟ ) . نه این‌كه اصل مشورت با زنان غلط باشد. بلكه مردی كه حتی از هم جنس خود در همه امورات مشورت بخواهد مرد تصمیم و اراده نیست و از خودش فكر ندارد. و كسی كه فكر ندارد زندگی با او مصیبتی بیش نیست.

خب فكر می‌كنم هم ذهن من یاری نمی‌كنه و هم این‌كه شما خسته شدید. انشاالله مابقی مطلب در قسمت‌های بعدی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

و اما شما خواهر خوبی كه در قسمت نظرات ، در مورد رابطه‌هایی كه به ازدواج‌های موفق انجامیده نوشته‌اید:
آیا شما نقاط تاریك و شكست‌های خودتان را برای همه دوستانتان تعریف می‌كنید یا فقط سعی می‌كنید نقاط زیبا و روشن را ( حتی اگر نداشته باشید ) بازگو كنید؟ پس این را بدانید كه واقعیت‌ها همیشه همان‌طوری كه برای شما نقل می‌شوند نیستند. در مورد ارتباط در دنیای واقعی نیز منكر این امری كه فرمودید نیستم و می‌توانید تبعات آن را در قسمت‌های فلسفه رابطه ( 1 تا 6 ) بخوانید. ولی به نظر من ارتباط در دنیای مجازی بنا به دلایلی ، برخلاف آن‌چه كه تصور می‌شود خطرناك تر و تبعات آن بیشتر است. در قسمت‌های بعدی همراه ما باش تا واقعیت‌ها برایت ملموس‌تر باشد. اما اگر واقعا سوالتان برای خودتان حیاتی است و جواب سریع می‌خواهید از طریق ای‌میل در خدمتتان هستم.

ایام به كام

التماس دعا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالب مرتبط قبلی :
__________

رابطه در دنیای مجازی - 3
رابطه در دنيای مجازی - 2
رابطه در دنيای مجازی - 1
فلسفه رابطه (6) - نقش عشق در ازدواج
فلسفه رابطه - انتخاب همسر
فلسفه رابطه 4
فلسفه رابطه 3
فلسفه رابطه 2
فلسفه رابطه 1

اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۵

رابطه در دنیای مجازی - 3

هوالعليم

" سلام آقا مهدی. می‌بخشین که بازم بهتون زحمت میدم. می‌دونم که سرتون شلوغه و شرمنده از اینکه انقدر زحمت میدم. راستش همون‌طور که گفتم بعد از خوندن کامنت‌ها ، که البته این‌دفعه با آرامش کامل خوندم ، یه سری حرف به ذهنم رسید که گفتم بگم. من دونه به دونه برای کامنت ها حرف دارم و می دونم که برای شما زحمته و لی لطف کنین اگه آشفتگی در متن ها بود با نظر خودتون اون رو اصلاح کنین. چیزی که از همه برام جالب توجه بود این بود که اکثر کسانی که کامنت گذاشتن به نقش مهم پدر و مادر اشاره کرده بودن و از این ماجرا و اتفاق تلخ ، حضور موثر پدر و مادر رو درک کرده بودن.

مثل نظرات برخی از دوستان:

- چه خوب نقش پدر و مادر رو اجرا کردن
- برخورد عاقلانه‌ی پدر و مادر و در چنین مسایلی و یاد دادن فرهنگ استفاده از وسیله‌ای مثل کامپیوتر.
- پیش اومدن این مسایل و به خطا رفتن به خاطر عدم توجه به دلسوزی پدر و مادر.
- صحبت پدر و مادر با بچه هاشون و ایجاد صمیمت و دوستی بین اونها.
- هیچ چیز در زندگی جای محبت پدر و مادر رو نمیگیره.
- و تاکیدی که چند تا از دوستان داشتن بر اینکه در این قضیه پدر من عاقلانه عمل کردن. که البته قابل ذکره که دعاها و نیازهای هم پدر و هم مادرمن بی تاثیر نبوده. منتهی به خاطر صبر جمیلی که پدر من داشتن و کنترل ناراحتی مادرم از جانب ایشون ، باعث شد که از این مهلکه نجات پیدا کنم.
- دوستی گفته بودن به ندرت چنین پدر مادر هایی پیدا میشن. (( که با نظرشون مخالفم. چون همه‌ی پدر و مادرها صلاح بچه‌هاشون رو می‌خوان. )).
- منطقی بودن پدر و مادرها در صحبت کردن ، تا بچه ها بتونن به راحتی درد دل کنن.
- اطمینان کردن به پدر و مادر تحت هر شرایطی.
- پدر و مادرها خیر و صلاح بچه‌هاشون رو می‌خوان.

و اما موارد دیگه که به نظرم جالب می اومد:

- این اتفاق ممکنه برای هرکسی بیافته.
- شیطان از هر دری وارد میشه.
- اساس هر رابطه ای باید "خدا" باشه.
- تقویت ایمان و تقوی.
- قربانی شدن دختران در این قضایا به خاطر عواطف و احساسات خاصی که دارن ، و شکست اصلی برای اونهاست.
- و اما دوستی گفته بودن که این گونه ارتباطات ممکنه خارج از نت هم باشه کما اینکه زندگی خوبی هم دارند ((در اینجا باید بگم: به نظر من اگر هم کسی خوشبخت بشه این خوشبختی دوام نخواهد داشت و شاید ظاهر زندگی زیبا باشه و درون زندگی الله اعلم ))
- کمبود محبت از جانب خانواده و ارضا شدن از این طریق.
- استاد شهيد مطهری:" مرد بنده شهوت است و زن اسير محبت"
- بازم از شهيد مطهری:" زن مادامی كه دوشيزه است و هنوز صابون مردان به جامه اش نخورده است زمزمه‌های محبت مرد رو به سهولت باور می‌كنه. اينجاست كه لازمه دختره « مرد ناآزموده » با پدرش كه از احساسات مردان بهتر آگاه است و پدران جز در شرايط استثنايی براي دختراشون خير وسعادت می‌خوان مشورت كنه و لزوما موافقتش رو جلب كنه."

تشکر ویژه ای از دو تا از عزیزان داشتم:

که با توجه و دقت خاصی این مطالب رو خوندن و نکات جالبی رو هم مطرح کرده بودن.

با توجه به کامنت هایی که از دوستان خوندم مطالبی رو قابل ذکر می دونم:

روی صحبتم با اون خواهرای گلمه که این مطلب رو می خونن.
همونطور که گفتم من 9 ماه زندگیم رو به پای آدم نامردی خراب کردم. منم مثل خیلی از دختران ديگه فکر می‌کردم که این مرد رویاهامه و خوشبختم می‌کنه و اگه جایی هم از این ارتباطات که به شکست انجامیده می‌خوندم یا می‌شنیدم توجه نمی‌کردم و می‌گفتم من فرق می‌کنم. ولی حالا دیدم که نه منم مثل بقیه هستم. اگر پسری واقعاً علاقه مند و یا شیفته‌ی دختری باشه تمام تلاشش رو برای رسیدن و به دست آوردن اون دختر میکنه. این آقای نامرد اگه واقعاً حرف‌هاش حرف بود. چرا یکبار مردونه جلو نیومد و با خانواده‌ی من حرف نزد ؟ چرا نترسید از اینکه من خواستگارهای مختلف دارم و امکان داره شرایطی پیش بیاد و به اونها جواب مثبت بدم؟! چون فقط قصد اینو داشت که با من بازی کنه و نه این‌که برای تشکیل زندگی و خانواده جلو بیاد. شما آقا پسری که اینها رو می‌خونی جواب منو بده که آیا برای رسیدن به دختر دل‌خواهت خودت رو هر آب و آتشی نمی زنی؟! به خدا هر کاری می‌کنی. من تو این مدت کم حرف‌های عاشقانه و رمانتیک و جذاب نشنیدم. ولی حالا که یاد اون حرف‌ها میافتم حالم بد میشه. ز این‌که این حرف‌ها از دهن چنین آدمی بیرون اومده.
من کم محبت از پدر و برادرم ندیدم. شاید هرکس رابطه‌ی ما و حرف‌های بین ما رو بشنوه فکر کنه عاشق و معشوق دارن حرف می‌زنن. و من که هیچ وقت در زندگیم خودم رو تشنه‌ی محبت مرد دیگه‌ای غیر از پدر و برادرم نمی‌دونستم ولی به این راحتی گول خوردم. شاید مربوط به این بحث نباشه که من از ارتباطم با پدر و برادرم بگم. ولی من به شخصه کمبود محبتی از جانب خانوادم نداشتم. و حالا دلم می‌سوزه که من در جواب این‌همه محبت، محبت خودم رو از خانوادم دریغ کردم و به پای آدم بی ارزشی ریختم. البته بگم که من مثل او نبودم و حرف نمی زدم. حتی یک‌بار هم بعد از آوردن اسمش از کلماتی مثل جان و عزیز و ......این چیزهایی که مرسومه بکار نبردم. منظورم از محبت اینه که اونو همکلام خودم کردم. ولی حالا هیچ‌کس غیر از خانواده ام رو هم‌کلام خصوصی ترین‌های زندگیم نمی‌کنم و فقط محبت و عشق و علاقم برای خونوادمه. تا زمانی که خدا بخواد و قسمتم باشه تا مردی که هم او لیاقت من رو داره و هم من لیاقت او رو دارم نصیبم کنه. تا او هم عضوی از خانوادم باشه و هم خانوادم اونو بپذیرن.
نمی دونم تونستم منظورم از از حرفهام برسونم یا نه. امیدوارم که تونسته باشم. و آخرین توصیه ام به تمام خواهرای گلم و برادرای خوبم اینه که تو انتخاب شریک و همراه زندگیتون خیلی دقت کنین. اول از همه توکل به خدا و دوم رضایت خانوادتون. فکر نکنین که آدم دیگه‌ای غیر از پدرو مادرتون می‌تونه براتون دلسوزتر باشه. حتی دوست مدرسه یا دانشگاهتون. همیشه اینو یادتون باشه که شیطون از هر دری و طوری که ما نفهمیم وارد میشه. پس چشم و گوشتون رو باز کنین که یه وقت فریبش رو نخورین. تجربه های تلخ زندگی دیگران رو سرمشق زندگیمون قرار بدیم و سعی نکنیم که خدای نکرده اونا رو تکرار کنیم."
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلام

بله درست حدث زدید. این مطلب بالا حرف‌های صادقانه همان دختری است كه داستانش رو در قسمت‌های 1 و 2 خواندید. این قسمت قرار بود كه آسیب شناسی این داستان و جواب سوالاتی كه در پایان داستان كرده بودم بنویسم كه با دریافت این مطلب از آن خواهر محترم ، بهتر دیدم كه اون رو براتون بذارم و مطلب خودم رو به قسمت بعدی موكول كنم. نظرات زیادی درباره این داستان توسط دوستان داده شد اما این رو هم همیشه به یاد داشته باشیم كه ایمان هیچ فردی ، غیر از معصومین ، حتی من و شما كامل نیست و چه بسا انسان‌هایی كه 70 سال از زندگی خود را در عبادت و خداپرستی بوده اند با یك نگاه شیطان تمام عمر خود را بر باد داده و اسیر شیطان شده اند. آیا قدرت مقاومت ما از آنان بیشتر است؟ بزرگترین عاملی كه در سقوط انسان‌ها به دره پلیدی‌ها و تباهی نقش داره منیت و خودبرتربینی ما است. این كه ایمان خود را كامل بدونیم و ذره‌ای به خود احتمال خطا ندیم. پس نه تنها ایمان و توكل به خدا و ... در مبارزه با پلیدی‌ها باید سرلوحه امورات باشد بلكه هوشیاری و پرهیز از كبر و غرور تقدس و عوامل دیگری كه انسان را از خداپرستی به خودپرستی می‌رساند نیز لازم است. در مواجهه با دیگران هم این نكته را همیشه به خاطر داشته باشیم كه خوب نوشتن ، خوب صحبت كردن ، ظاهر خدایی داشتن ، عرفانی نوشتن و ... هیچ كدام ملاك پاكی و صداقت انسان‌ها و در یك كلام خدایی بودن آن‌ها نیست. به زودی قسمت بعدی را در خدمت شما دوستان و عزيزان خواهم بود. قسمت‌های بعدی نیز با ما باشید تا شناخت بیشتری از این دنیای مجازی داشته باشیم.
دعا فراموش نشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مطالب مرتبط قبلی :
__________