بنی آدم

فروردین ۰۹، ۱۳۸۵

فلسفه رابطه (6) - نقش عشق در ازدواج

هوالمحبوب

سلام

مدتی است كه مطالب زيادی رو برای ارسال آماده كرده‌ام. منتهی به خاطر مشغله زيادی كه دارم فرصت نكرده‌ام آن‌ها را خدمتتون ارائه كنم. اميدوارم كه اين بی‌نظمی‌های اخير رو به بزرگواری خود ناديده بگيريد.

بسياری از دوستان تصور كرده بودند كه سلسله مباحث فلسفه رابطه تموم شده و ديگر ادامه ندارد. اما خوشبختانه و يا متاسفانه بايد به عرض برسونم كه هنوز مطالب زيادی از اين سلسله گفتار باقی‌ مانده كه انشاالله سعی ميكنم به نوبت اون‌ها رو ارائه بدم.

چندی پيش داشتم دنبال مطلبی می‌گشتم كه به نوعی كلمه فلسفه در اون بود. با كمال تعجب بسياری از وبلاگ‌ها رو ديدم كه مطالب فلسفه رابطه اين وبلاگ رو بدون كم و كاست در وبلاگ خود و به نام خود ارسال كرده بودند. راستش من هم دنبال اسم و رسم نبوده و همين كه انديشه ترويج بشه برام كافی و مفيده. اما با كمال تعجب و تأسف ديدم كه اين سلسله مباحث رو تا قسمت سوم ادامه داده و مابقی قسمت‌ها رو بی‌خيال شده بودند. وقتی كمی‌ دقت كردم ديدم كه قسمت‌های 4 و 5 به مزاج بعضی افراد خوش نمياد و در حقيقت مسير اصلی ارتباطات بين دو جنس مخالف در همان قسمت‌های بعدی است كه نمايان می‌شه و طبيعتا انتشار اون‌ها باعث می‌شه تا دست بسياری از طرفداران پر و پا قرص ارتباطات مبتنی بر هوا و هوس رو بشه. برای همين از همه عزيزان تقاضا دارم كه اگر هم بدون ذكر منبع خواستيد از مطالب اين وبلاگ بنويسيد تمام و كمال بنويسيد تا مطلب مورد ارائه هيچ شبهه‌ای نداشته باشه.

و اما ادامه مبحث فلسفه رابطه

در قسمت‌های قبلی چند سوال بدون جواب مونده بود كه بسياری از اون‌ها به نقش عشق در ازدواج و ترتيب و اولويت بين اين دو مربوط می‌شد. در ادامه اين بحث به سراغ نقش عشق در ازدواج رفته و سعی می‌كنيم بطور واقع بينانه به آن بنگريم.

یكی از مسائلی كه می باید در زمینه ازدواج مورد بحث و بررسی قرار گیرد ، جایگاه عشق در ازدواج است . به راستی به سؤالاتی كه درباره عشق و نقش آن در زندگی وجود دارد چگونه باید پاسخ گفت ؟ سؤالاتی از قبیل : عشق چیست ؟ آیا عشق گناه است ؟ آیا ازدواج بدون عشق معنایی می تواند داشته باشد ؟ عشق باید قبل از ازدواج به وجود آید و یا بعد از آن ؟ آیا هر عشقی ضرورتاً باید منجر به ازدواج شود ؟ آیا عشق لزوماً باید انسان را به طرف انسانی دیگر سوق دهد ؟ عشق به چه عواملی بستگی دارد ؟ چگونه استمرار می یابد ؟ چگونه خاتمه می یابد ؟ و یا چگونه رشد پیدا كرده و به تعالی می رسد ؟
در ادامه ، به این گونه سئوالات پاسخ خواهیم داد ، هر چند كه اذعان داریم این مطالب تمامی آنچه را كه در این زمینه می توان بیان داشت ، شامل نمی شود .

1ـ عشق عالیترین تجلی روح الهی انسان
به راستی عشق چیست ؟ عشق را می توان جاذبه و كشش قلبی انسان به سوی كمال و جمال دانست . زیبایی یكی از كمالات است و زیبایی مطلق ، خداست . عشق را جز با عشق نمی توان شناخت . عشق را جز عاشق نمی تواند درك كند . اما برای نزدیك شدن موضوع به ذهن ، می توانیم از مثال های موجود در مراتب پایین تر موجودات زنده استفاده نماییم. شعرا و عرفا از جذبه پروانه به سوی شمع بسیار استفاده كرده اند . هنگامی كه شاعر می گوید :

بلبل به چمن ز آن رخسار نشان دید

پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

اشاره به جذبه عاشق به سوی معشوق دارد . از این نوع رفتارها كه تنها می تواند نوعی تقریب به ذهن را در برداشته باشد ، می توان به كشش شاخ و برگ درختان به سوی نور اشاره كرد . انسان وقتی در تاریكی قرار می گیرد ، هر نقطه نورانی او را به سمت خود می كشد و این یك كشش به سوی نور است . حیواناتی از قبیل " سوسك " به طرف تاریكی كشش دارند و وقتی جایی روشن است ، به تاریكی ها پناه می برند و در نقاط و زوایای تاریك پنهان می شوند . حیواناتی وجود دارند كه به طرف جریان ها و میدان های مغناطیسی كشش پیدا می كنند ، مانند ماهی هایی كه به كمك ایجاد حوزه های مغناطیسی در دریا به دام صیادان می افتند . در مورد كوچ پرندگان شواهدی وجود دارد كه نشان می دهد آنها به سمت و سوی خاصی كشش پیدا می كنند . كششی كه شناخت و ادراك ذهن در آن نقشی ندارد . به عبارت دیگر یك كشش ، بدون آن كه موجود زنده بداند به كجا می رود . این ها مثال هایی است كه تا حدودی معنای كشش به سمت یك هدف و تجهیز یك موجود زنده برای سوق یافتن به سوی آن را نشان می دهد .
عشق در مرتبه ای بسیار عالی تر و به عنوان عالی ترین تجلی عالم هستی ، قلب انسان را به سوی كمال و زیبایی مطلق سوق می دهد . خدا انسان را به گونه ای آفریده است كه وقتی به سوی نور و وجود مطلق متمایل می شود با تمام وجود به سمت آن كشیده می شود . به این ترتیب عشق ، كشش قلب انسان است به سوی خداوند . این تعبیر در قرآن كریم و در متون اسلامی باعباراتی مانند " حُب " نشان داده شده است . در قرآن كریم آمده است : اگر خدا را دوست دارید ، تبعیت من ( پیامبر) را بنمایید كه در نتیجه خدا نیز شما را دوست خواهد داشت و یا زبانم را به یاد خودت گویا كن و قلبم را به عشق خودت شیفته ساز . حب یا عشق ماهیتی انسانی دارد و هدف اصلی آن نیز خداست . ولی " چرا عشق كه اصالتاً‌ می باید متوجه خدا باشد ، به انسان ها تعلق پیدا می كند ؟ " سئوالی است كه می توان به این طریق به آن پاسخ داد كه عشق در مراتب پایین تر انسانی ، به سمت نشانه هایی از جمال و كمال الهی كه در انسان ها به عنوان خلیفه او به ودیعت گذاشته شده است متوجه می شود . انسانی كه هنوز نمی تواند دركی از جمال و كمال مطلق داشته باشد لاجرم به سوی جمال های عینی و قابل رؤیت كشیده می شود و به سوی كمالات و عواطف انسانی كه نشانه هایی از رأفت الهی در وجود انسان هستند ، سوق پیدا می كند . به عبارت دیگر عشق یك انسان به انسان دیگر، اگر خالی از هواها و امیال باشد نشانه ای از عشق به كمال مطلق است . با این دیدگاه است كه عشق ، یك كمال برای انسان محسوب می شود . قلب عاشق ، اشرف بر قلب غیر عاشق است . انسان عاشق ، افضل بر انسان غیر عاشق است .
برای این كه بتوانیم این نكات را بیشتر و دقیق تر توضیح دهیم می باید محورهای دیگری نیز مورد بحث قرار دهیم .


2 - تفاوت عشق با هوای نفس
عشق را باید عامل تكامل بخش انسان بدانیم . بنابراین باید آن را از ارضای نیازهای معمولی و مشترك حیوانی متمایز نماییم . اگر ما برای رفع نیازهای خود به چیزی یا به انسانی نیازمند باشیم ، این نیاز میان ما و آن شیء یا انسان ، نوعی وابستگی ایجاد می كند ، ولی این وابستگی را نباید با كشش عاشقانه یكی بدانیم . این را باید از نوع هوای نفس بدانیم ، حال آنكه عشق از جمله صفات برتر و متعالی انسانی است . هدف هوای نفس ، ارضای خویشتن است ، ‌ولی هدف عشق ، بقا و حضور معشوق است ، حتی اگر به فنای عاشق بینجامد . بنابراین ملاك مشخص برای تمیز بین عشق و كشش امیال ، در همین است كه عاشق درصدد رضایت معشوق است ، نه رضایت خویش . عاشق وقتی با معشوق كامل مواجه می شود ، می خواهد همه چیزش را ، حتی خود را از دست بدهد و عبارت معروف حافظ كه می گوید :


میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست

تو خود حجاب خودی ، حافظ از میان برخیز


اشاره به این دارد كه می باید فردیت فرد و خود بودن او نیز زایل شود تا معشوق نزد وی تجلی كامل بیابد . با این توصیف باید عشق یك انسان به انسان دیگر را از تمایل و كشش مبتنی بر نیازهای وی منفك و مجزا كرد . به این ترتیب است كه اگر فردی نشانه ای از عشق را در دل خویش نسبت به فردی دیگر دارد ، می باید در درجه اول به معشوق خود بیندیشد نه به خویشتن خویش . اگر برای ارضای تمایل خود ، معشوق را به طـُرق مختلف قربانی می كند و از آن جمله دست به عملی می زند كه آبروی وی را خدشه دار سازد ، باید مطمئن باشد كه این عشق نیست ، بلكه یك كشش از نوع حیوانی است .


3ـ عشق موجب تعالی و عفت است
باید این نكته را بدانیم كه عشق ، انسان را رو به رشد می برد و موجب كمال اخلاقی و عرفانی انسان می شود و از آن جمله عفت و پاكدامنی را در او افزایش می دهد . انسان عاشق می خواهد پاك زندگی كند ، به پاكی ها برسد و به سوی روشنایی ها سوق پیدا كند و شاید با همین تبیین از عشق است كه كلامی معروف از پیامبر گرامی اسلام نقل می شود كه فرمود : آن كه عاشق شود و عفت بورزد و از این عشق بمیرد ، او شهید مرده است .


4ـ عشق مكمل ازدواج است نه عامل آن
با این بحث ، به موضوع جایگاه عشق در ازدواج وارد می شویم . سئوال این است كه اگر كسی فردی از جنس مخالف را دوست بدارد و به راستی عاشق او باشد ، آیا این امر می تواند تنها عامل تعیین كننده ازدواج آن دو به شمار آید ؟ باید در پاسخ بگوییم : نه . زیرا ازدواج در حقیقت نوعی مشاركت اجتماعی است كه در آن دو انسان باید از جهات گوناگون با یكدیگر تناسب عملی داشته باشند ، از آن جمله تناسب اعتقادی ، تناسب اجتماعی ، تناسب عقلانی و تحصیلی و امثال این موارد . انسان در ازدواج تمامی نیازهای سطوح مختلف خود را از ابتدایی ترین نیازهای حیوانی تا عالی ترین نیازهای انسانی به مشاركت می گذارد. برای تشكیل یك خانواده می باید تناسب بین دو انسان برای برآوردن تمامی نیازها در حد بالایی وجود داشته باشد . بنابراین برای ازدواج ما باید به انسانی بیندیشیم كه بتواند قسمت اعظم نیازهای مختلف ما را مرتفع كند .
به این ترتیب عشق می تواند مكمل چنین ازدواجی باشد ، نه فقط عامل تعیین كننده آن . باید اذعان كنیم كه به رغم اهمیت و تعالی عشق در زندگی ، نیازهای واقعی انسان نیز حقیقتی انكارناپذیرند . انسان عاشق نمی تواند به عشق اكتفا كند و از نیازهای خود از این طریق چشم بپوشد . از این رو بهتر است كه برای ازدواج انسانی را انتخاب كنیم كه در برآوردن نیازهای مختلف ، ما را یار ، همراه و همسر باشد ، نه اینكه تنها به دلیل عشق ، انسانی را برگزینیم كه از جهات عدیده با ما تباین ( اختلاف ) داشته باشد . ازدواجی كه بدون توجه به نیازهای گوناگون انسان ، حتی نیازهای مربوط به خورد و خواب و ... صورت پذیرد و تنها بخواهد عشق را تأمین نماید ، در واقعیت بسیار زود شكست خواهد خورد .


5ـ عشق در قلب سالم جوانه می زند و در آن رشد می كند
با این عبارت وارد این موضوع می شویم كه عشق قبل از ازدواج اساسی تر و با دوام تر است یا عشق بعد از ازدواج ؟ باید به این نكته توجه كنیم كه عشق در بستر قلب سالم ، حقیقت جو و به دور از تعصبات و هواهای نفسانی جوانه می زند و رشد پیدا می كند . در صورتی كه ما انسان ها در تلطیف و تطهیر روح خود بكوشیم ، هر روز خویش را برتر و والاتر از روز قبل قرار دهیم و غل و غش را از درون خود برانیم ، قلب را بستر جوانه زدن عشق و رشد روزافزون آن ساخته ایم . بدین ترتیب پس از آن كه انسان مناسبی را برای ازدواج برگزیدیم و با او در یك مشاركت انسانی وارد شدیم ، باید منتظر آن باشیم كه عشقی پاك میان ما زاده شود و به كمال برسد و در سایه لطف و مرحمت الهی به معشوق حقیقی متصل گردد . چنین عشقی در زندگی ، روشنایی می آفریند و هر قدر زن و شوهر به پختگی و كمال نزدیكتر می شوند پاكی و خلوص این علاقه مندی را بیش از پیش در قلب خود احساس می كنند .
بنابراین بیاییم برای این كه عشق را زنده نگه داریم ، پاسدار حریم آن باشیم و آن را به عنوان گل سرسبد نعمت های الهی به انسان ها هدیه دهیم ، در كمال و صلاح درونی خویش بكوشیم و از این طریق دنیا را تبدیل به گلستان عشق كنیم .

ادامه دارد - التماس دعا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالب مرتبط قبلی:

فلسفه رابطه - انتخاب همسر

فلسفه رابطه 4

فلسفه رابطه 3

فلسفه رابطه 2

فلسفه رابطه 1

نظرات رسيده: 25

  • فروردین ۱۱, ۱۳۸۵ ۱۲:۰۶ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام...
    امیدوارم که حالتون خوب باشه...
    وحالا که ماه صفر تموم شده سال نو رو تبریک میگم...
    ممنون بابت اینکه ادامه ی این مطلب رو نوشتین...
    واقعاً برام کاربردی بود...
    راستی من دوباره با یه کلبه تازه برگشتم...
    خوشحال میشم از حضورتون...

    درپناه خدا ،شادباشین وامیدوار.

     
  • فروردین ۱۲, ۱۳۸۵ ۳:۳۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    خسته نباشيد.انشاالله كه خوش گذشته
    باز هم با اون مطالب قشنگ و پرمحتوا
    اما دردسر ساز (برا من؟)
    بگذريم مطالب 28ماه صفر هم چون دسترسي به سيستم نداشم از همين جا تسليت عرض ميكنم.شروع ماه ربيع را هم تبريك ميگم.اميد كه هميشه موفق و پيروز باشيد.
    ياعلي

     
  • فروردین ۱۲, ۱۳۸۵ ۱۱:۵۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام استاد. از مطالب پر مغزتان بسيار استفاده كردم.ولي نمي دونم چرا همينكه مي خوام براي قسمتهايي از آن نقد بنويسم ناگهان به ياد انگشت مبارك شما كه يك هو ميره روي ديليت مي افتم و منصرف مي شم.اگر ضمانت حفظ امانات را بدهيد نقدهايم را مي فرستم. با تشكر. علي دربدر.

     
  • فروردین ۱۳, ۱۳۸۵ ۱:۰۰ قبل‌ازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    سلام دوست عزيز ناشناس. از اين‌كه به وبلاگ حقير لطف داريد سپاسگزارم. اما در مورد انتقادها بايد يك نكته رو ياد‌آوري كنم و اون اينه كه رعايت سه نكته ضامن حفظ امانات شما در اين وبلاگ است. نكته اول هويت (مجازي و يا حقيقي) شما است. به اين طريق كه شما قطعا داراي يك نام و نشان مجازي در اين دنياي مجازي هستيد ( داراي اي‌ميل و وبلاگ يا سايت هستيد) و بايستي براي مباحثه عادلانه و دوطرفه نام و نشان خود را ثبت كنيد. دوم اين‌كه نقد شما توهين ، تهمت و يا ... به كسي يا جمعي نباشد و سوم آن‌كه آداب قلم و حرمت آن در "اين محيط" با توجه به محتوا ، حدود و مخاطبين آن حفظ شود. در اين صورت مطمئن باشيد محفوظ خواهد ماند و موجب خوشحالي بنده خواهد بود.

     
  • فروردین ۱۳, ۱۳۸۵ ۱:۲۹ قبل‌ازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    يك نكته مهم‌تر اين كه من استاد نيستم و فكر نكنم جايي چنين ادعايي كرده باشم. من نيز يكي از بندگان خدا و يكي از پسران آدم هستم. به ياد ندارم كامنتي را هم پاك ( ديليت ) كرده باشم. براي شما آرزوي موفقيت و شادكامي دارم. التماس دعا

     
  • فروردین ۱۴, ۱۳۸۵ ۱:۳۸ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    برادر بزرگورام سلام. سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما . نميدونم در خصوص اين مطلب زيبا چي بگم. حقيقتا كاملترين تفسير رو از عشق ارائه داديد . واقعا جاي حرف باقي نمي مونه . فقط من متاسفم كه اين حقيقت زيبا چرا ماهيتش رو در جامعه انساني از دست داده. و هر احساسي همنام ميشه با عشق و به ابتذال كشيده ميشه . چقدر خوبه كه شما اين مبحث رو ادامه بديد و به اتنتها برسونيد . شايد حقيقت و ماهيت عشق براي ديگران آشكار بشه - براتون آرزوي توفيق روزافزون دارم

     
  • فروردین ۱۴, ۱۳۸۵ ۱۰:۲۱ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام استاد. اولا که از اینکه آداب قلم را به بنده آموزش دادید ممنون!ثانیا یا با پدیده دمکراسی آشنایی ندارید و یا به صلاحتون نیست که آشنایی داشته باشید و گرنه برای داشتن نظرات دیگران که نباید اینقدر اما و اگر آورد ثالثا اگر خوب بیندیشید به یاد خواهید آورد که کم نبود دفعاتی را که نظرات خلق الله را دیلیت( بخوانید ادیت9 نموده اید رابعا مباحث نظری دارای یک خصیصه مهم است که عبارت است از قابلیت تاویل و توسیع.می شه لطف کنید در مورد موضع عشق الهی توضیح دهید که چگونه ممکن است بدون تجربه عشق فیزیکی یک موجود زمینی بتواند یک مفهوم آسمانی را درک کند و آیا منظور خداوند در حدیث قدسی الله جمیل و یحب الجمال زیبایی آسمانی است یا زمینی؟

     
  • فروردین ۱۴, ۱۳۸۵ ۷:۲۶ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    سلام دوست عزيز و آشنا جناب علی آقای دربدر يا جناب دكتر علی‌رضا ... . قطعا تكيه كلام‌های شما و شيوه مباحثه و پيچ و خم‌های مباحث شما هيچ‌گاه از ياد من نرفته و نخواهد رفت. برای من نيز جای بسی خوشحالی و مسرت است كه شما به اين مكان قدم رنجه فرموده و كلبه حقير را منور كرده‌ايد. اما از باب نكاتي كه فرموده‌ايد و نهايت انصاف را همچون گذشته به خرج داده و مرا نوازش فرموده‌ايد. اين حقير به هيچ عنوان قصد آموزش آداب قلم به كسی بالاخص حضرت‌عالی نداشته و ندارم. بلكه هرچه بوده قصد اصلاح آن را داشته‌ام چه كه همه انسان‌ها از جمله اين حقير و جنابعالي نيازمند اصلاح هستيم. بعيد مي‌دانم خود را معصوم بدانيد و اين نكته را تاييد نفرماييد. در باب دمكراسي تفاوت عمده‌اي بين ديدگاه بنده و شما موجود است كه بارها نسبت به آن بحث شده است اما براي روشني اذهان ديگران نسبت به اين واژه‌ و لزوم وجود اما و اگر به عرض مي‌رسانم كه واژه دمكراسي كه شما آن از آن حمايت مي‌كنيد دقيقا همانند آن است كه كسي عريان در كوچه و خيابان و يا در جمع خانواده خود ظاهر شود. در حالي جاي عريان شدن در حمام و دستشويي و يا در غياب كساني است كه مجاز به رويت نيستند. و يا همانند اين است كه دختر 5 ساله خود بخواهد جزييات روابط جنسي را ببيند و كسي هم پيدا شود كه بخواهد به او آموزش دهد و شما هم به خاطر احترام به دمكراسي ممانعت نكنيد. دمكراسي شما همانگونه كه فرموده ايد هيچ قيد و بندي ندارد درحالي كه به نظر اين حقير در دمكراسي ايده‌آل و آنچه كه در دنياي اسلام به عنوان اولين پايه گذار دمكراسي واقعي ( و نه هرج و مرج خواهي ) مطرح شده ، هر چيزي و هر مطلبي در كمال آزادي بيان خود ، ظرف و جايگاه خود را مي‌طلبد. دمكراسي و آزادي بياني كه شما به آن روي كرده‌ايد همان آزادي بياني است كه انديشمندان صهيون براي سرنگوني دولت‌هاي غير يهود آن را ترويج كرده‌اند. (براي درك بهتر آزادي بيان انديشمندان صهيون به وبلاگ بلف به آدرس http://bolof.parsiblog.com/15945.htm مراجعه كنيد) سخن در اين ارتباط فراوان است و در اين قسمت نمي‌گنجد ولي خلاصه كلام اين است كه دمكراسي من آن دمكراسي كه شما از آن ياد مي‌كنيد نيست. قطعا بعيد مي‌دانم شما كه يكي از مروجين دمكراسي هستيد بگذاريد كسي بطور ناشناس و بدون مقدمه و اطلاع قبلي به منزلتان بيايد و به اهل خانواده اهانت كند و يا در برابر خانواده و فرزندان از كلمات ركيك و ... استفاده كند.
    در باب پاك كردن و يا اصلاح نظرات ، قضاوت را به خوانندگان مي‌سپارم. ولي دوستاني كه به ياد ندارند مي‌توانند به كامنت‌هاي ارايه شده در قسمت‌هاي قبلي اين مبحث مراجعه كنند و عكس‌العمل حقير نسبت به انتقادات تند ولي داراي آداب قلم را ببينند. اگر هم در همين كامنت خود مطلبي را مي‌بينيد كه اصلاح شده و يا ديليت شده بفرماييد تا بيافزايم.

     
  • فروردین ۱۴, ۱۳۸۵ ۷:۲۷ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    و اما در باب عشق الهي
    مشكل شما در اين است كه از يك درياي بيكران ، پياله‌اي از آب برداشته و تمامي اتفاقات درون آن پياله را بر تمامي دريا مصداق مي‌بنديد. آن‌چه كه بنده تصور مي‌كنم اين است كه فكر مي‌كنم همچون گذشته اصلا به جزييات مطالبي كه نوشته شده دقت نكرده‌ايد و از همان ابتدا به قصد نگاه منتقدانه فقط برداشت‌هاي سطحي و گذرا به مطلب داشته‌ايد. چرا كه اگر به بند بند مطالب اشاره شده بنگريد خواهيد ديد كه جواب تمامي سوالات خود در اين زمينه را در خود مطلب خواهيد يافت و فكر نكنم نكته مبهمي از نظر تاويل و توسيعي كه اشاره فرموديد موجود باشد. اما اگر همين اندازه نيز براي شما نامفهوم است بفرماييد تا با كمال ميل در خدمت باشم.
    در باب زيبايي نيز مشكل شما همان است كه مفهوم زيبايي را زيبايي ظاهري ببينيد. در حالي كه بسياري از افراد هستند علي‌رغم دارا بودن ظاهري نازيبا ، به دليل دارا بودن باطني زيبا بسيار محبوبند و بالعكس افرادي كه علي رغم داشتن چهره‌اي زيبا و ... بسيار تنها و غريبند و كساني كه از باطن آنان باخبرند هيچ تمايلي به جذب شدن و ... به سوي آنان ندارند و هميشه از آنان فراري هستند ( فكر كنم با توجه به تجربيات ملموسي كه در اين زمينه داشته‌ايد نيازي به مصداق نداشته باشيد ) زيبايي انسان‌ها در فطرت و سرشت آنان است نه در ظاهر و ... .
    در خاتمه اميدوارم اين پاسخ را در حد همان مجادلات كلامي ببينيد و موجب تكدر خاطر شما نشده باشد. اگر جسارتي شده به بزرگواري خود ببخشيد. اين‌جا خانه شما است و هميشه براي من عزيز خواهيد بود. به اعتقاد من انتقاد هرچقدر هم كه بي ارتباط به مبحث باشد باز هم نكاتي براي اصلاح در آن پيدا مي‌شود. قطعا انگيزه شما هم از اين نقد ، با توجه به شناختي كه از حضرت عالي دارم ، انگيزه اصلاحي بوده ( و نه تخريبي ) و از اين بابت صميمانه سپاسگزارم. التماس دعا

     
  • فروردین ۱۵, ۱۳۸۵ ۱:۰۶ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    يك نكته ديگر آن‌كه ايجاد وبلاگ و انتشار انديشه در دنياي وب بسيار آسان و راحت است. بطوري‌كه حتي كودكان و نوجوانان نيز وبلاگ دارند . از شما با اين‌همه تحصيلات عاليه بعيد است كه براي انتشار انديشه‌هاي خود به صورت ناشناس در وبلاگ‌هاي ديگران مطلب خود را بنويسيد. اگر براي ايجاد وبلاگ مشكلي داريد با تجربه اندكي كه در اين زمينه دارم خوشحال مي‌شوم در خدمت باشم. مگر آن‌كه انگيزه شما ترويج انديشه نباشد و يا مقاصد ديگري !!! داشته باشيد كه باز هم از شما بعيد مي‌دانم. درهرصورت تا زماني كه بدون نام و نشان هستيد از طريق اي‌ميل در خدمت شما خواهم بود. موفق و شادكام باشيد

     
  • فروردین ۱۵, ۱۳۸۵ ۴:۲۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    دوباره سلام استاد.نمی دونم من را با کی اشتباه گرفتید ولی به هر حال از اینکه مرا با کلمات زیبا مورد تفقد قرار داده اید ممنون.و اما بعد... ببینید چرا همش سعی می کنید از روش کسانی که تخصصشان کشف مشکلات و ضعفهای دیگران است تبعیت کنید. در همین نوشته کوتاه و مفیدتان چند بار از کلمه "مشکل شما این است..." استفاده کردید. مگر شما تخصصتان مشکل کشف کردن از دیگران است. چرا سعی نمی کنید بیشتر به عمق بروید و پیوسته سعی می کنید در سطح شنا کنید و شاید سوار بر موج ...
    حالا که قرار بر کشف مشکلات شده اجازه بدهید عرض کنم که عزیز دل برادر،دمکراسی واژه ای علمی است و بسته به سلیقه من و شما قابل تغییر نیست. پایه اساسی این واژه مبتنی بر تحمل آراء دیگران است و نه متهم کردن آنان به تبعیت از آراء صهیونیستها! واقعا از این انگ زدنها خسته نشدید؟

     
  • فروردین ۱۵, ۱۳۸۵ ۴:۲۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    استاد علم اخلاق از شما بعید است که اینقدر زود کم بیارید.چرا دامنه تحملتات اینقدر آستین کوتاه است؟

     
  • فروردین ۱۵, ۱۳۸۵ ۵:۰۲ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    سلام آقاي دكتر. تا اين‌جاي گفتمان شما به شخص خودم برمي‌گشت و نيازي به پاسخگويي نمي‌بينم. شايد من از اين كه شما فرموده‌ايد هم بدتر باشم. انشاالله خداوند همه ما را اصلاح كند. در همان متن قبلي هم به شما گفته‌ام كه پيرو آن دمكراسي واژه‌اي كه شما فرموده ايد نيستم. پس فكر نكنم نيازي به آموزش آن باشد. خدانگهدار

     
  • فروردین ۱۸, ۱۳۸۵ ۱۲:۳۷ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام بزرگوار. خیلی استفاده کردم . انشاالله که خداوند زندگی هایی در راهش نصیبمان نماید. التماس دعا

     
  • فروردین ۱۸, ۱۳۸۵ ۳:۲۴ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    از لطفتان ممنونم.شهادت امام حسن عسکری(ع)رو تسلیت میگم.چشم.اگر اجازه بدهید با اجازتون بعدا مزاحم می شم و ایمیلی می زنم.
    التماس دعا

     
  • فروردین ۱۸, ۱۳۸۵ ۵:۰۲ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت برادر
    بزرگوارم.
    نهم ربيع الاول



    سالروز آغاز ولايت و امامت و زعامت



    آخرين سحاب رحمت و يگانه ذريه ذخيره دودمان آل طاها، حضرت مهـدي



    مـوعـود (عج) بر منتظران و چشم انتظــاران ظهــور تبريك و تهنيت باد.

    ** اللهم عجل لوليك الفرج **

     
  • فروردین ۱۸, ۱۳۸۵ ۵:۰۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    اي ناجي عاطفه! به نامت سوگند، بي تو بارها در غبار تنهايي شكستم، و دور از تو بارها در زندان غم به زنجير كشيده شدم. اي همرنگ الماس! درحضورخلوت تو، شراب را در جام مينايي مي نوشم، تا دوباره رنگين شوم. از خود بي خود شوم. تا آسماني شوم... اي صاحب دل هاي آسماني! ديدنت براي عاشقان زميني! ديدن پروانه هاست، و از تو سرودن معني فرداهاست، و با تو بودن، لحظه اي باراني، لحظه اي شفاف شدن، لحظه اي مهتاب بودن، و تا ابد سرمست بودن است:

     
  • فروردین ۱۸, ۱۳۸۵ ۵:۰۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    www.ParsiSun.com

    اينهم يك نوانماي بسيار زيبا از شعر شاعر دلسوخته اهل بيت عليهم السلام ، مرحوم آغاسي هست . نميدونستم چطور ميتونم براتون فعالش كنم - براي همين گذاشتم كه خودتون گوش بديد - التماس دعا

     
  • فروردین ۱۸, ۱۳۸۵ ۵:۱۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام او که هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود .
    عشق را می یابی
    اگر
    از سر کوی دگرها
    بی تفاوت
    دل را به سر کوی عشاق بری
    کوی عشق ،
    کوی پر دردیست
    ای عاشق....
    سلام .
    مثل همیشه جامع و کامل . حقا که نام استاد برازنده شماست . هر وقت آدم اینجا میاد احساس آرامش می کنه چون همه اون چیزایی که خدا به صورت غریزی توی وجود هر آدمی گذاشته و خود آدما ازش بی خبرن یا اینکه دلشون می خواد یه جور دیگه ، اون طوری که دوست دارند ببینش و حتی گاهی وارونه جلوه اش بدن اینجا به روشنی روز براشون عینیت پیدا می کنه . آدم هر موقع اینجا سر می زنه یه چیزی یاد می گیره ....
    خدا خیرتون بده .
    راستی تاخیر منو ببخشید ، می دونم قصور خدمت دارم اما شما همیشه با بزرگواریتون منو شرمنده می کنید.
    منتظر ادامه مطلبتون هستم....

     
  • فروردین ۱۹, ۱۳۸۵ ۲:۰۶ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام بزرگوار. سالروز آغاز امامت و ولایت مولایمان(عج) را به شما تبریک می گویم. ان شاالله که از شیعیان و منتظران راستین حضرت باشیم. اللهم عجل لولیک الفرج. التماس دعا

     
  • فروردین ۱۹, ۱۳۸۵ ۳:۵۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    طرح شکر نعمت روز نهم ربيع الاول...........

    بسم رب المهدي ارواحنا الفداه.....

    سلام بر مهدي فاطمه ...... سلام بر منتظران حضرتش
    منتظر واقعي مولا .. سلام عليکم .. با عرض سلام و تبريک به مناسبت آغاز امامت منجي عالم بشريت ، حضرت ولي عصر ( عج ) خدمت شما ، باستحضار مي رساند ...
    جمعي از منتظران حضرت صاحب الزمان (عج) در حرکتي نمادين اقدام به برگزاري مراسم شکر گذاري نعمت نموده اند .. در اين طرح منتظران با 313 گل صلوات براي سلامتي و تعجيل در ظهور حضرتش ، خود را براي ظهور آن مولا آماده مي سازند ............با تشکر از همکاري پيشاپيش شما منتظر گرامي ...... سعي کنيد دوستان ديگر را هم مطلع کنيد ......به اميد ظهور دولت يار .. التماس دعا .. يا حق
    اجرتون با مولا

     
  • فروردین ۲۰, ۱۳۸۵ ۱:۰۶ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    یا رفیق من لا رفیق له
    هیچ چیز نمی تواند جای خالی شهدارا برای ما پر کند؛
    نه آواز پرندگان دریاهای شمال و نه پرواز مرغان مهاجر دریا ، نه لهجه همسنگران ، نه شعرهای ما و نه این کلمات کبود که اینک روی کاغذ کاهی می لغزند
    سید مرتضی آوینی
    سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم ، شهید آوینی تسلیت باد

     
  • فروردین ۲۰, ۱۳۸۵ ۱:۴۴ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    يا رفيق من لا رفيق له

    خداي من

    دلم به ياد تو زنده است و قلبم به تيمن حضور تو مي تپد.

    دست تمنا به ضريح تو گرفته ام و در اين ورطه هول و هراس به ريسمان طاعت تو آويخته ام.



    التماس دعا

    يا علي

     
  • فروردین ۲۳, ۱۳۸۵ ۹:۵۰ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    Ba salam, har cheh az Eshg begouim baz ham kam goftim... matalebeh khoobi boud... dar panaheh khoda!

     
  • فروردین ۲۷, ۱۳۸۵ ۱۲:۱۷ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    خيلي أموزنده بود
    mamanun
    estefade kardam
    movafagh bashid

     

نظر شما چيه؟

بازگشت به صفحه اصلی