بنی آدم

بهمن ۱۵، ۱۳۸۴

سوگ‌نامه ششم محرم

هوالبصير




سلام

گاه شمار كربلا - روز ششم محرم :

روز ششم محرم عبيدالله در اين روز نامه اى به عمر بن سعد نوشت كه : من از نظر كثرت لشكر اعم از سواره و پياده و تجهيزات ، چيزى را از تو فرو گذار نكردم ، توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را براى من مى فرستند! وضعيت لشكر دشمن چون مردم مى دانستند كه جنگ با امام حسين عليه السلام در حكم جنگ با خدا و پيامبر اوست ، تعدادى در اثناى راه از لشكر دشمن جدا شده و فرار كردند نوشته اند: فرمانده اى كه از كوفه با هزار سرباز حركت كرده بود، چون به كربلا مى رسيد فقط سيصد يا چهار صد نفر و يا كمتر از اين تعداد همراه او بودند و بقيه به علت بى اعتقادى به اين جنگ ، اقدام به فرار كرده بودند.


نامه امام عليه السلام از كربلا به محمد بن حنفيه:
امام باقر عليه السلام فرمودند: امام حسين از كربلا نامه اى براى محمد بن حنفيه فرستاد كه متن آن چنين بود:بسم الله الرحمن الرحيم من الحسين بن على الى محمد بن على و من قبله من بنى هاشم ، اما بعد فكان الدنيا لم تكن و كان الاخره لم تزل و السلام نامه اى است از حسين بن على به محمد بن على و ديگر بنى هاشم . اما بعد، مثل اين كه دنيا اصلا وجود نداشته و آخرت هميشگى و دائم بوده و هست .


بنى اسد و يارى امام عليه السلام:
در اين روز حبيب بن مظاهر به آن حضرت عرض كرد: يابن رسول الله ! در اين نزديكى طايفه‌اى از بنى اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهى من به نزد آنها روم و ايشان را به سوى تو دعوت كنم ، شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنى اسد در كربلا دفع كند.امام ، اجازه داد و حبيب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت : بهترين ارمغان را براى شمابه همراه آورده ايم ، شما را به يارى پسر پيامبر خدا دعوت مى كنم ، او يارانى دارد كه هريك از آنها بهتر از هزار مرد جنگى اند و هرگز او را تنها نخواهند گذارد و او را به دشمن تسليم نكنند. عمر بن سعد با لشكريانى انبوه او را محاصره كرده است ، چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايى مى كنم ، امروز از من فرمان بريد و به يارى او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد، من به خدا سوگند ياد مى كنم كه اگر يك نفر از شما در راه خدا با پسر دختر پيغمبرش در اينجا كشته شود و شكيبايى و رزد و اميد ثواب از خداى داشته باشد، رسول خدا در عليين بهشت ، رفيق و همدم او خواهد بود.در اين هنگام مردى از بنى اسد كه او را عبدالله بن بشير مى ناميدند به پا خاست و گفت : من اولين كسى هستم كه اين دعوت را اجابت مى‌كنم، و رجزى حماسى برخواند:


قد علم القوم اذ تواكلوا

و احجم الفرسان اذ تثاقلوا

انى شجاع بطل مقاتل

كاننى ليث عرين باسل

آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر مى رسيد به پا خاستند و براى يارى امام حركت كردند. در آن هنگام ، مردى نزد عمر بن سعد رفته و او را از جريان كار آگاه كرد و او مردى را به نام ارزاق با چهارصد سوار به سوى آن گروه روانه ساخت ، و در دل شب سواران ابن سعد در كنار فرات راه را بر آنها گرفتند در حالى كه با امام فاصله چندانى نداشتند.طايفه بنى اسد با سواران ابن سعد در آويختند، حبيب بن مظاهر بر ارزق بانگ زد كه : واى بر تو بگذار ديگرى اين مظلمه را بر گردن بگيرد.هنگامى كه طايفه بنى اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند، در سياهى شب پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد.حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت ، امام حسين عليه السلام فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله .



پاداش زيارت امام حسين عليه السلام


آنچه درزيارت حسين بن على(ع) بسيار چشمگير است، ثوابهاى كلان و پاداشهاى عظيم و محيرالعقولى است كه در روايات ائمه، براى آن بيان شده است.امام صادق(ع) در روايتى، براى زيارت حسين بن على، ثوابى همچون پاداش نبرد در ركاب پيامبر و امام عادل بيان مى‏كند.(1) در جاى ديگر، پاداشى همچون اجر شهيدان ( بدر ) را نويد مى‏دهد.(2) و در احاديث بسيارى، ثواب حج و عمره مكرر را براى آن بر مى‏شمارد. و در سخنى، امام صادق(ع) براى كسى كه به زيارت حسين برود، با اين خصوصيت كه نسبت به حق آن حضرت، معرفت و شناخت داشته باشد (عارفا بحقه) پاداش آزاد كردن هزار برده، و آماده كردن هزار اسب براى مجاهدان راه خدا را بشارت داده است.(3) و با تعبيرات ديگر، پاداشهايى كمتر و بيشتر نقل شده است. راز آن چيست؟
مى‏دانيم كه هرعمل، با توجه به اين كه در چه زمانى، در چه مكانى، و در چه شرايطى و از سوى چه كسى و با چه انگيزه و هدفى و با چه ميزان رشد و آگاهى و بصيرت، انجام بگيرد، ارزشهاى متفاوت و تاثيراتى مختلف پيدا مى‏كند.
مرحوم علامه مجلسى، در بيان رمز اين اختلاف پاداشها و گوناگونى تعبيرها در ثواب آن، مى‏گويد:
( ... شايد اختلاف اين اخبار، در اندازه ارزش و فضيلت و ثواب زيارت را بتوان بر اختلاف اشخاص و عملها، و نيز، كم و زيادى ترس در راه زيارت، يا دورى و نزديكى مسافت و ...حمل كرد. زيرا هر عمل نيكى، نسبت به اختلاف مراتب اخلاص و شناخت و تقوا و ديگر شرايطى كه موجب كمال يك عمل است، داراى ثواب و ارزشهاى متفاوت مى‏شود.علاوه بر اين كه در بسيارى از احاديث، امامان، طبق درك و شعور و اندازه ايمان و ظرفيت و گنجايش فكرى طرف، سخن مى‏گفتند...)(4) آنچه مسلم است، زيارت ‏كربلا، هميشه آزاد نبوده، بلكه همراه با گرفتاريها و محدوديتهايى بوده است كه موجب دشوارى زيارت مى‏گشته است. ولى ائمه، براى همين شرايط هم، تكليف را ساقط ندانسته و به زيارت حسين(ع) دستور مى‏دادند.
به اين قطعه از تاريخ، دقت كنيد:
يكى از شيعيان، به ‏نام حسين، نوه ( ابو حمزه ثمالى )، نقل كرده است كه: در اواخر دوره بنى اميه به قصد زيارت حسين بن على، بيرون آمدم ‏ولى مخفيانه حركت مى‏كردم تا اهل شام، نفهمند، تا اين كه شب فرا رسيد و مردم به خواب رفتند. شب، از نيمه گذشته بود كه غسل زيارت كردم و به سوى قبر سيدالشهدا عزيمت كردم.
نزديكيهاى ‏قبر كه رسيدم، با مردى رو به رو شدم، زيبا روى و خوشبو و سفيد چهره، كه به من گفت:
برگرد، الان ‏نمى‏توانى زيارت كنى. برگشتم. اواخر شب باز رفتم، باز هم آن مرد را ديدم كه گفت: دسترسى پيدا نمى‏كنى.
گفتم: چرا نتوانتم ‏به زيارت فرزند پيامبر و سالار جوانان بهشت برسم؟ من پياده از كوفه در اين شب جمعه به اينجا آمده‏ام. مى‏ترسم كه صبح شود و هوا روشن گردد و نيروهاى مسلح بنى‏اميه مرا بكشد. گفت: برگرد، فعلا نمى‏شود، چون حضرت موسى و فرشتگان، هم اكنون به زيارت مشغولند. برگشتم و صبر كردم تا اين كه سحر شد.غسل كردم و نزديك قبر رفتم و آن مرقد را زيارت نمودم و نماز صبح را در آنجا خواندم و از ترس شاميان، به سرعت از آنجا برگشتم.) (5) آيا كسى كه‏ در چنين وضعيت مخفيانه، به زيارت قبر مولايش حسين برود و همراه با دلهره و هراس از نگهبانانى كه مامور كنترل و ممانعت از زائران تربت كربلا هستند، زيارت كند، مستحق ثوابى بيشتر نيست؟! ( معاويه بن وهب ) مى‏گويد وارد منزل حضرت صادق(ع) شدم. در نمازخانه منزلش، به نماز ايستاده بود، صبر كردم تا نمازش تمام شد. ديدم پس از نماز، دست به دعا برداشت و براى زائران قبر حسين بن على دعا كرد، آنان كه با انفاق مال و تلاش بدنى به زيارت مى‏روند، براى پيوند با ائمه و شاد كردن رسول خدا و پاسخگويى به فرمان امامان و خشمگين ساختن دشمنان و راضى كردن خداوند. و چنين دعا كرد:
" خدايا، از آنان‏ راضى باش، و خود و خانواده ‏شان را، شب و روز نگهدار، و همراهى‏شان كن و از شر هر جبار سركشى و ستمگر، و از گزند شياطين نهان‏ و آشكار در امانشان بدار و نيازهايشان را برآور...خدايا به آنان، به خاطر اين كه از وطن، دور ماندند و ما را بر فرزندان و بستگان خود برگزيدند، بهترين پاداشها را عطا كن. خدايا! دشمنان ما، اين زائران را به خاطر سفر، ملامت كردند ولى اين سرزنشها، هرگز پيروان ما را از اين زيارت، مانع نگشت. آمدند تا با مخالفان ما مخالفت كرده باشند! خدايا! آن چهره‏ها را كه آفتاب در اين راه تغيير داد، رحمت كن، آن صورتهايى را كه بر تربت حسين، قرار گرفت، مورد لطف قرار بده، آن چشمهايى را كه در راه ما اشك ريخت، آن دلهايى‏ كه براى ما و تشنگى ما سوخت، آن ناله‏هايى كه براى ما سر داده شد، رحمت كن.
خدايا! من آن بدنها و جانها را تا قيامت، تا هنگام ورود به كوثر در آن روز تشنگى بزرگ، به تو امانت مى‏سپارم..."
امام، همچنان دعا مى‏خواند و سجده مى‏كرد.
پس از فراغت‏از نماز، گفتم: اين دعاهايى را كه از شما شنيدم، اگر در حق كسى بود كه خدا را نمى‏شناخت، مى‏پنداشتم كه هرگز به آتش دوزخ نخواهد سوخت به خدا قسم، (با اين دعاهاى شما؟ آرزو كردم كه اى كاش به حج نرفته بودم و حسين را زيارت مى‏كردم.
امام فرمود: تو به او بسيار نزديكى. پس چه چيز مانع از آن مى‏شود كه به زيارتش بروى؟ اى معاويه بن وهب! مبادا كه اين كار را ترك كنى؟
گفتم: نمى‏پنداشتم‏ كه كار، به اين ارزش و عظمت مى‏رسد.(6) همين معاويه بن وهب، نقل مى‏كند كه:
امام صادق(ع) به من فرمود، هرگز زيارت حسين(ع) را به خاطر ترس، رها مكن. هر كس زيارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زيارت نكند، حسرت فراوان خواهد ديد. اى معاويه! آيا دوست ندارى كه خداوند تو را در ميان كسانى ببيند كه پيامبر دعايشان كرده است؟ آيا دوست ندارى كه با فرشتگان همدوش باشى و در قيامت، بى گناه به محشر آيى و جزء كسانى باشى كه با پيامبر دست مى‏دهند؟!...(7) رسول خدا ، در ضمن گفتار مفصلى ‏به اميرالمومنين، كه فضيلت زيارت قبر على و فرزندش حسين و تشويق به زيارت آنان را بيان مى‏كند و ثواب اخروى آن را مى‏گويد، مى‏فرمايد:
ليكن عده‏اى پست‏ و فرومايه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت مى‏كنند، آنچنان كه زن بدكاره را ملامت مى‏كنند، آنان بدترين افراد امت من مى‏باشند كه هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض كوثر وارد نشوند...)(8) در سخنى ديگر، پيامبراسلام خطاب به حسين (ع )، هنگامى كه جاى شمشير را بر پيكر او مى‏بوسيد، فرمود:
تو و پدرت و برادرت، شهيد خواهيد شد.
حسين، مى‏پرسد: از امت تو، چه كسانى ما را زيارت خواهند كرد؟
پيامبر فرمود: " مرا و پدر و برادرت و خودت را، جز كسانى از امت راستين من، زيارت نمى‏كند."(9) در حديث هم، زيارت ائمه، در رديف جهاد با دشمنان به حساب آمده است.(10) زيارت حسين، براى تهيدستان، به جاى زيارت حج محسوب مى‏شود و خداوند، پاداش حج را به آنان مى‏دهد.(11) يكى از زنان‏ شيعه، به نام ( ام سعيد احمسيه ) كه اهل عراق بود و براى زيارت قبور شهداى احد، به مدينه مشرف شده بود، در مدينه، به خدمتكار خود گفت: مركبى براى رفتن به مزار شهدا كرايه كن.آنگاه، تصميم گرفت تا آماده شدن مركب، به ديدار فرزند پيامبر، حضرت صادق(ع) برود. در حالى كه ديدار وى با امام در منزل آن حضرت، طول كشيده و كرايه‏چى، معطل گشته بود، خدمتكارش آمد و به ( ام احمسيه ) گفت: مركب، آماده است.
امام صادق(ع) پرسيد: مركب چرا؟ كجا مى‏خواهى بروى؟
آن زن مى‏گويد گفتم: سر خاك شهدا، حضرت صادق(ع) فرمود: تعجب از شما مردم عراق است، براى زيارت شهدا، راهى طولانى و سفرى دراز را طى ‏مى‏كنيد ولى ( سيدالشهدا ) را وا مى‏گذاريد و به زيارتش نمى‏رويد! گفتم: سيد الشهدا كيست؟
فرمود: حسين بن على.
گفتم: من زنى بيش نيستم.
امام: باشد!... براى‏ كسى مثل تو، مانعى ندارد كه به زيارتش بروى، آنگاه از ثواب عظيم اين زيارت، برايم بيان فرمود. (12) در مورد زيارت شائقانه ‏و عاشقانه كه از روي محبت و شيفتگى انجام گيرد، نيز احاديثى نقل شده است كه به ذكر دو نمونه اكتفا مى‏شود:
امام صادق(ع) فرمود:
روز قيامت، يك منادى ندا مى‏دهد:( زائران حسين كجايند؟) جمعى بر مى‏خيزند. به آنان گفته مى‏شود: در زيارت حسين، چه مى‏خواستيد و چه اراده كرديد؟
مى‏گويند: زيارت‏ ما، به خاطر محبت به پيامبر و على و فاطمه بود.
به آنان گفته مى‏شود:اينك،اين محمد (ص) و على (ع) و فاطمه (س) و حسين (ع ) و حسين (ع )! پس به آنان بپيونديد. شما در درجات آنان هستيد. به پرچم پيامبر ملحق شويد.
آنگاه آنان، در سايه سار لواى خاصى كه در دست على بن ابى طالب (ع) است قرار مى‏گيرند تا وارد بهشت گردند.(13) محبت، انسان را در دنيا به اين دودمان، پيوند ميدهد. زيارت محبت آميز هم، در نهايت انسان را در آخرت به خاندان رسالت پيوند ميدهد. آشنايى انسانها را در اين دنيا با دستگاه‏ ولايت و خاندان پيامبر عامل جذب به اين ( عروه الوثقى ) است كه در آن دنيا هم ( حبل المتين ) نجات و سعادت خواهد شد.
از امام صادق(ع) روايت شده است كه: خواستار سكونت در بهشت بايد زيارت ( مظلوم ) را رها نكند.
مى‏پرسند: مظلوم كيست؟
مى‏فرمايد: حسين است. هر كس با شوق به او و محبت به رسول الله‏ و فاطمه و على، او را زيارت كند بر سفره‏هاى بهشتى مهمان اهل بيت خواهد بود.(14) تاكيدى كه امام، روى عنصر ( مظلوميت ) در زيارت سيد الشهدا دارد، جاى دقت و تامل است و انگيزه حمايت از مظلوم و احياء ياد او و سپاس از فداكارى انسانى والا در برابر ظالمان را بيان مى‏كند.
ائمه، در صدد تشويق‏ مردم به زيارتند.يعنى ايجاد شوق و رغبت و انگيزه و علاقه، و اين اشتياق، در صورتى فراهم مى‏آيد كه آثار يك عمل و نتايج يك اقدام، براى شخص، روشن باشد.
در زيارت كربلا، چه پاداشى مى‏تواند بزرگتر از ( بهشت ) باشد؟
و چه انگيزه‏اى ‏قوى‏تر از ( مرضى حق ) بودن، و خشنودى رسول خدا را جذب كردن؟ و چه نتيجه اى بالاتر از پيوند با اهل بيت، در دنيا و آخرت؟

پي نوشت ها:
1 - ثواب الاعمال، ص 81 .
2 - كامل الزيارت ، ص 183.
3 - همان، ص 164.
4 - بحارالانوار، ج 98 ص 44.
5- بحارالانوار، ج 98، صص 57 و 59 .
6 - كامل‏الزيارات، ص 116/ وسائل الشعيه، ج 10 ص 320.
7 - كامل الزيارات، ص 117.
8 - بحارالانوار، ج 97 ص 121.
9 - بحارالانوار، ج 97 ص 119/ كامل الزيارات، ص 70.
10 - بحارالانوار، ج 97 ص 124 .
11 - وسائل الشيعه، ج 10 ص 360.
12- همان، ص 339/ بحارالانوار، ج 98، صص 36 و 71
13 - وسايل الشيعه ج 10، ص 387.
14 - همان.
با استفاده از كتاب : كربلا كعبه دلها ، اثر: جواد محدثى.

نوحه دل حضرت قاسم - 1 (س)

نوحه دل حضرت قاسم - 2 (س)

نوای دل (زيارت عاشورا)

كليپ شد تا محرم

التماس دعا

نظرات رسيده: 3

  • بهمن ۱۶, ۱۳۸۴ ۱:۴۱ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامي . ممنون از زحماتي كه در تهيه اين مجموعه تاريخي مذهبي مي كشيد .اجرتون با سيد الشهداء - منكه خيلي بهره بردم . انشالله براي همه دوستان مفيد باشه. راستي اگر فرصت كرديد سري به كلبه خرابه خواهرتون بزنيد . در حد بضاعت كم خود در همين زمينه مطلبي نوشتم . خوشحال ميشم از نظرات مفيد شما هم بهره مند بشم - التماس دعا

     
  • بهمن ۱۶, ۱۳۸۴ ۱:۴۴ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    در حصار لحظه های خاکستری، کاروان آهسته آهسته وارد فضایی عجیب میشود، فضایی که از آن عطر مدینه به مشام میرسد و هوای شرجی اش آکنده از یاد احد به ورود سیدالشهدا خوش آمد میگوید.
    غربتی ژرف بر دل کاروانیان چنگ می اندازد " اینجا کجاست؟"
    اینک اولین روز از ماه محرم سال 61 هجری است و تمام کاینات چشم به آغز و پایان این ماه دوخته اند. فصلی آغاز شده است سرشار از شگفتیها، لبریز از لحظه های ناب آفرینش! فصلی سراسر سرخ! به سرخی حنجره های پر از فریاد!
    اینجا به طرز عجیبی غم آلود است: غم آلود! می پرسند: نام این سرزمین چیست؟ میگویند: کربلا.
    امام میفرمایند: خدایا! به تو پناه میبرم از غم ها و بلاها.
    مولا جان! مولای تمام غریبانه های شگرف!
    اینجا همانجاست! همانجا که آدم حتی پیش از شهادت هابیل مرثیه سرایش بود!
    اینجا همانجاست! همانجا که نوح تمام گریه هایش را نذر غریبانه های شام غریبان کرده است!
    اینجا سجده گاه اشکهای خونین پیامبر، اینجا بیت الاحزان جاودانه های زهراست!
    اینجا همراز شب های بارانی چشم علی است!
    اینجا یادگار بغضهای زهرآلود حسن است!
    اینجا همان سایه زار گسترده تا ابدیت طوباست: که آهنگ غریبانه ثانیه هایش لحظه به لحظه رسیدن به مرز قالو بلی را مینوازد!
    اینجا هر جا که باشد در قاموس عاشقان شهادت فقط کربلاست!

     
  • بهمن ۱۶, ۱۳۸۴ ۱:۴۵ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    انگار دوباره تکرار میشود نه؟ مثل هر سال انگار همین امسال میخواهد اتفاق بیفتد همراه مسلم نگاه میکنند شاید دری باز باشد.....
    از ته دل فریاد میزنند " نکن ای صبح طلوع"
    همراه کودکان حرم چشم به راه دارند شاید عمو بیاید........
    روی تل زینبیه همراه زینب ایستاده اند..............
    آری دوباره محرم است یک طرف سپاه امام حسین، یک طرف سپاه یزید، ندای هل من ناصر ینصرنی از یک سو ، برق سکه و شمشیر از سوی دیگر.....
    باز فرصتی برای " یا لیتنی کنت معک" ما میتوانیم در این سوی باشیم یا آن سوی.........
    هنوز مبارزه پایان نیافته و گرنه هر سال محرم تکرار نمیشد...گرچه به ظاهر نبردی نیست ولی مبارزه بین حق و باطل در تمام زمینه هاست.
    همه فضایل در برابر همه رذایل
    اخلاق نیکو، اراده قوی، حق شناسی، معرفت و ارادت واقعی، بینش عمیق، انجام واجباتو......لباس و سلاح لشکریان حسین است.....
    و انواع گناهان از دروغ ، تهمت، تنبلی در انجام وظایف و....سلاح جبهه های باطل....
    راستی میشود لباس سربازان دشمن را پوشید و گفت: من از یاران حسین هستم؟؟!!!

     

نظر شما چيه؟

بازگشت به صفحه اصلی