فلسفه رابطه - 3
هوالمعشوق
سلام
در قسمتهای اول و دوم به انواع برخوردها و نحوه صحیح رفتار در برخورد با جنس مخالف اشاره كردیم. قبل از ادامه بحث یك نكته رو لازم میدونم اینجا توضیح بدم. البته جا داشت این نكته در ابتدای طرح مطلب گنجانده میشد كه آن زمان فكر كردم لزومی ندارد. اما بهدلیل نگرانیهای بهجای برخی دوستان از نحوه طرح مطلب و امكان سوء برداشت از نظرات مطرح شده در این قسمت به آن اشاره میكنم. آن نكته این است كه از ابتدای طرح مطلب سعی كردهام تمامی مطالب ارائه شده بر مبنای آنچیزی كه قابل رؤیت است و عقل و منطق بهراحتی میپذیرد باشد و فعلا به دیدگاه اسلام در این زمینه و مصلحتها ، بایدها و نبایدهای آن در ایجاد رابطه نپردازم. بهطور مثال اینكه برخوردهای پرخاشگرانه و یا خشك و محدود رفتار مناسبی نیست و نباید برای انسان ملاك انتخاب باشد امری بسیار واضح و غیر قابل تردید است. اما در اینكه رابطه پنهانی آری یا نه فرض را بر این گذاشتهایم كه مجاز بودن یا نبودن آن محل تردید است و سعی بر این است كه ابتدا همه تردیدها و چراها و تمامی تبعات مثبت و یا منفی احتمالی آن بررسی شود تا به این نقطه برسیم كه بتوانیم تشخیص دهیم كه آیا ایجاد رابطه پنهانی درست است یا نه و آیا استثنائی در آن هست یا نیست. و در انتها نیز با ضمیری روشن از این مطلب به بررسی نظر اسلام بپردازیم و راهكارهای آن را در این رابطه بازبینی كنیم.

فكر نمیكنم غیر از بحث رابطه پنهانی ، در مباحث دیگر نقطه ابهامی باقی مانده باشد. نظرات ارائه شده در قسمت نظرات از طرف دوستان ، و همچنین پیامهای رسیده توسط ایمیل و یا مسنجر ( كه اگر آنها هم در قسمت نظرات مطرح میشد و مابقی دوستان نیز میتوانستند از نظرات این عزیزان بهرهمند شوند بهتر بود ) نیز گویای این مطلب میباشد.
حال ادامه مطلب :
یكی از مهمترین دلایلی كه برخی افراد برای توجیه ارتباط بین دختر و پسر عنوان میكنند این است كه طرفین ، قبل از ازدواج به شناخت كاملی از همدیگر دست یابند. شكی نیست كه رسیدن به شناخت كافی قبل از ازدواج از ملزومات یك زندگی موفق است. ولی در نحوه رسیدن به این شناخت راهكارهای مختلفی پیشنهاد میشود كه اسلام نیز در راستای این موضوع راهكارهای زیادی را عنوان نموده و بر آن تاكید دارد. اما آنچه كه مهم است این است كه در بسیاری از پیشنهادات ، راهكارهای اسلام را مبتنی بر جامعه امروز ندانسته و عواملی همچون تنگنظری والدین ، نداشتن شرایط مناسب برای دختران و پسران و ... این راهكارها را عملی نمیدانند و ایجاد روابط پنهانی بین دو جنس مخالف را برای شناخت بهتر از یكدیگر مجاز میدانند. حال ببینیم رابطه پنهانی چیست و چگونه شكل میگیرد و چه انگیزههایی را میتواند در بر داشته باشد؟
رابطه پنهانی رابطهای است كه دور از چشم والدین و بدون آگاهی آنان از این رابطه ، بین دو جنس مخالف شكل میگیرد. معمولا در ایجاد رابطه پنهانی ، دختر و پسر از همدیگر شناختی ندارند و چون محل اولیه شكلگیری این ارتباط كوچه و خیابان است به آن دوستیهای خیابانی نیز اطلاق میشود. این دوستیها که معمولا از سوی پسران درخواست میشود میتواند بر مبنای یكی از سه دلیل زیر باشد. یا بر اساس میل به زیبایی است ، یا بر اساس تجربه لذت مصاحبت و ارتباط با جنس مخالف است و یا رسیدن به شناخت كافی نسبت به طرف مقابل برای انتخاب همسر آینده. اگر ارتباط بر اساس جلب توجه و علاقه پسر به زیبایی دختر ( و یا برعكس ) صورت گرفته باشد باید بپذیریم كه هیچ فردی زیبای مطلق نیست و قطعا پس گذشت زمانی از این ارتباط ، دختر ( و یا پسر ) زیباتری نظر فرد را به خود جلب میکند. و اگر بر اساس تجربه لذت مصاحبت با جنس مخالف باشد ، لذت نیز تمامی ندارد و پس از مدتی ، انسان تنوع طلب به سوی لذت مصاحبت و ارتباط با افراد دیگر ، با احساسات و چهرههای متنوع خواهد رفت. از اینرو در ارتباطات و دوستیهای خیابانی ، عشق و عاشقی برای یكی از طرفین ( معمولا پسران ) و یا هر دو معنی و مفهومی ندارد و احساسات او نیز مقطعی و زودگذر بوده و هر آنچه كه از او به عنوان احساسات بروز میكند معمولا برای نیل به آن اهداف ، و در حقیقت در جهت ارضای غریزه جنسی است. نكته مهمی كه در دوستیهای خیابانی وجود دارد و باعث میشود كه دختران به سادگی به این ارتباط گیری پاسخ مثبت دهند این است كه پسران ( بالاخص آنهایی كه حرفهای ترند ) شیوه ارتباط گیری با دختران را میدانند. معمولا پسران در محیط خانواده كمتر احساسات درونی خود را بروز میدهند و در عوض ، دختران آنچه را كه از احساسات درونی خود دارند بهراحتی در محیط خانواده بیرون میریزند. از اینرو پسران از احساسات ، نیازهای روحی و همچنین نقاط ضعف و قوت آنان ، با تمسك بهآنچه كه در خانواده و یا فامیل خود دیدهاند باخبرند و به راحتی و با استفاده از گفتار یا نامههای عاشقانه دختر مورد نظر را به سمت خود جذب میكنند تا او را به این ارتباط راضی كنند. از یك سو با ذكر كلمات تحقیرآمیز خود همچون امل ، عقب مانده و ... دختران را نسبت به عدم توجه به خود مردد میكنند و از سوی دیگر با كلامی جذاب و عاشقانه وی را به سمت خود جلب میكنند. افراد ناشی و تازهكار برخورهای ناشیانهای هم دارند اما آنها كه حرفهای تر عمل میكنند عموما سعی میكنند به برخوردهای نوع اول (مبتنی بر شناخت و احترام متقابل) روی آورند و تا آنجا كه میتوانند سعی بر همسان سازی خود با طرف مقابل می نمایند. بهطور مثال اینگونه افراد با دیدن دختری كه اكثر اوقات تنها به خانه میرود اظهار میدارند كه خود نیز تنها هستند و با الفاظ و گفتار عاشقانه و محترمانه سعی میكنند خود را همدرد و همغم او نشان دهند. بعضی افراد نیز سعی میكنند طرف مقابل را تكریم كنند ( دست گذاشتن بر روی بزرگترین نقطه ضعف انسانها ). ذكر مطالبی همچون تو فرشته نجات من هستی ، من با تو به همه آرزوهام میرسم ، تو تنها كسی هستی كه من در این دنیا دارم و تنها تو میتوانی مرا خوشبخت كنی و ... از این دست رفتارها است. توصیهام به دختران این است كه همیشه این نكته را به یاد بسپارید كه " بسیار بهندرت اتفاق میافتد پسری بهخود اجازه دهد هم سنو سالان خود ( چه رسد به افراد كوچكتر ) را از خود بالاتر ببیند و آن را اظهار نمايد و یا آنها را تكریم كند و در برابر آنها اظهار عجز نماید". این مطلب در برخورد با یك دختر كه از جنس مخالف او است دوچندان میشود. حتی مردانی كه به همسر خود به تمام معنی عشق میورزند و با تمام وجود او را میپرستند به ندرت از این رفتار و گفتار استفاده میكنند چه رسد به فردی كه هنوز هیچ رابطه عاطفی با فرد دیگری نبسته است. ممكن است مرد عاشقی فدای معشوق خود شود ولی به زبان آوردن احساسات درونی نسبت به طرف مقابل در مردان را میتوان در حد محال دانست. حتی به زبان آوردن كلمه بسیار ساده " دوستت دارم " نیز برای پسران در دنیای حقیقی بسیار سخت است. پس این مطلب را همیشه به یاد داشته باشید كه " اگر پسری شما را تكریم كرد و شما را منجی ، تنها یار و یاور و ... معرفی كرد برایتان دام گذاشته است. اگر دیدید مرد و یا پسری زنان را موجودی برتر از مردان میداند بدانید فریبی بیش نیست. به ندرت ممكن است مردی حقوق برابر با زنان را بپذیرد چه برسد به اینكه حقوق بالاتر قائل باشد. این خصوصیت ذاتی همه مردان است و استثناء پذیر نیست.
بزرگترین مشكل دختران نیز همین است كه پسران نحوه رفتار و شیوه جلب نظر آنها را میدانند و از طرفی ، دختران نیز بهخاطر لطافت و صفای روحی خود همه چیز را درست و راست میپندارند و اصلا قادر به تشخیص صحت رفتار و گفتار پسران نیستند. چون خود اهل نیرنگ و حیله نیستند پسران را نیز با همین دیده مینگرند. در این میان راهنماییهای انحرافی و كنایههای دوستان و همكلاسیهای دختر نیز این پذیرش را برای او معقول جلوه میدهد. متاسفانه محیطهای آموزشی جامعه ما بالاخص در دبیرستانهای دخترانه ، به جایی رسیده كه دختران در جمع همكلاسیهای خود بهراحتی از ارتباط خود با پسران و صحبتهای مبادله شده سخن گفته و بعضا با گوشه و كنایه با دخترانی كه آلوده چنین ارتباطاتی نیستند صحبت میكنند تا جایی كه بسیاری از دختران در این سنین داشتن دوستی از جنس مخالف را برای خود موقعیت اجتماعی قلمداد كرده و نداشتن آن را مایه كسر شان و نشان كمبود شخصیت میدانند. هر چند كه در این میان شیطان نیز نقش خود را بهخوبی ایفا میكند و برای توجیه آن از خدا و پیامبران نیز مایه میگذارد ( افكاری كه در توجیه اين ارتباط به ذهن خطور میكند مثل: او تنها است و به كمك من نیاز دارد!! ، اينكه همیشه از خدا و نماز و ... حرف میزنه پس نباید آدم بدی باشه و نبايد تنهاش بذارم ، بذار كمكش كنم تا به سمت خدا بياد !! ، و ... همه و همه حربههایی است كه شيطان برای توجیه ارتباط در ذهن ما ایجاد میكند. حتی در مكالمات آنها نیز دخیل شده و برای مقدس جلوه دادن آن و در حين ارتباط صحبتها رنگ و بوی خدایی هم به خود میگيرد !!. ) این نكته را نیز به یاد داشته باشید كه شیطان اگر نتواند انسانها را از طریق خروج از دین از مسیر خود منحرف كند از در دین وارد میشود. اعمالی مانند افراط در عبادت ، كج فهمی در دين ( همچون خوارج ) ، مقدس مآبی ، ریا در عبادت و ... همه از این دسته از انحرافاتند.
اصولا در دوستیابی چه در دنیای واقعی و چه در دنیای مجازی آنچه که به تجربه اثبات شده این است که دوستیای که برپایه کنجکاویها و یا لذت مصاحبت و ... پایه ریزی شود به همان راحتی که ایجاد میشود به همان راحتی هم از بین میرود. منتهی در این میان یکی از دو سوی ارتباط ( که معمولا خانمها هستند ) ضربه روحی شدیدی میخورند. چرا که بهخاطر لطافت و صفای درونی خود به ابراز احساسات طرف مقابل ، که معمولا به نیت جذب مخاطب به سمت خود ابراز میشوند ( و هیچ اعتقادی به آن ندارند ) ، واکنش مثبت نشان داده و آن را واقعیت میپندارند. از اینرو است که هنگامی که طرف مقابل ، طعمه جدید و جذابتری مییابد و وی را به راحتی رها میکند ، آن دختر، که برای خود دنیایی رویایی ساخته و بهخاطر آن سختیها و رنجهای بسیاری را تحمل كرده و از بسیاری از موقعیتها و فرصتهای خود چشمپوشی کرده بود ( مهمترین آنها موقعیتهای تحصیلی و یا خواستگارانی مناسب ) به یکباره خود را مغبون میبیند و دنیا را تمام شده میپندارد. اینجا است كه برای جبران گذشته تلخ خود یا به سوی تجربهای دیگر ، با ذلتی بیشتر ( برای جلوگیری از تكرار جدایی ) ، قدم برمیدارد و یا گوشهنشین و منزوی گشته و از همه كناره میگیرد. این افراد پس از ازدواج با هر شخص دیگری دائما در سراب ارتباط قبلی خود بهسر برده و سعی میكنند همسر فعلی خود را با دنیای رویایی گذشته خود مقایسه كنند. از طرفی همیشه مضطرب و نگران آنند كه مبادا روزی این ارتباط بر همسر خود آشكار شود و ... از اینرو تبدیل به افرادی عصبی و زود رنج میشوند. كه هر كدام از این رفتارها انسان و زندگی او را به سمت تباهی میكشاند. كمتر كسی است كه بتواند از كابوسهای این ارتباط رهایی یابد.
و اما بررسی دلیل سوم ارتباط پنهانی:
با توجه به اینكه معمولا در ابتدای ارتباط گیری ، پسران هیچ آمادگی و ذهنیتی نسبت به انتخاب همسر بالاخص در سنین نوجوانی ندارند و از طرفی عرف فرهنگی ما طوری است كه حتی پسران جلف نیز مایل به انتخاب همسر خود از كوچه و خیابان و از طریق ارتباط نیستند بحث ارتباط برای شناخت بیشتر اصولا در پسران منتفی است. شناخت بیشتر و لزوم رسیدن به تفاهم و یا بررسی آن مستلزم یك شناخت ظاهری و اولیه از طرف مقابل است. هر فردی ( بدون استثنا ) برای خود ملاكها و معیارهایی در ازدواج دارد. مثل میزان تحصیلات ، توانایی ، اخلاق و فرهنگ فردی و خانوادگی و ... و تا این شناخت اولیه وجود نداشته باشد اقدام به ارتباط برای شناخت و تفاهم بیشتر نیز دور از منطق است. ممكن است این شناخت اولیه در محیطهای كاری و تحصیلی مثل ادارات و یا دانشگاهها و محیطهای علمی صورت پذیرفته باشد ( به این دلیل كه بیشتر اوقات زیر نظر همدیگر هستند و رفتار ، كردار و گفتار هر فردی را ، بدون ایجاد ارتباط با او میتوان زیر نظر داشت) و برای رسیدن به شناخت بیشتر و بررسی وجود تفاهم ارتباط صورت گیرد ولی در كوچه و خیابان و صرف عبور از كنار یك فرد ، ارتباط با جنس مخالف نمیتواند توجیهی غیر از دو مورد اول و دوم ( میل به زیبایی و چشیدن لذت ارتباط ) داشته باشد. از اینرو بهندرت پیش میآید كه ارتباطهای پنهانی بین دو جنس مخالف منجر به ازدواج شود. در مواردی هم كه این ارتباط ، به هر دلیلی به پیوند میانجامد ، پس از مدتی از این پیوند و با كمرنگ شدن تدریجی احساسات طرفین نسبت به هم پس از ازدواج و شناخت واقعی دو طرف از یکدیگر ، به تدریج پردههای رویایی كنار رفته و این فکر در ذهن آندو ( بخصوص مردها ) تداعی میشود که "او که به این صورت با درخواست من با من ارتباط برقرار کرد چه بسا قبل از من نیز به همین سبک با دیگران ارتباط داشته است" و این تفكرات اساس از هم پاشیدن زندگی آندو یا آغاز تلخیها و شك و تردیدهای بین آنها در آینده خواهد شد. تجربه نشان داده است كه هفتاد درصد طلاقها در بین زوجهایی صورت میگیرد که از طریق ارتباطهای نادرست و یا بهاصطلاح خیابانی و پنهانی به هم رسیدهاند. و آن دسته از پیوندهایی هم که به طلاق منجر نشده است دارای زندگی سرد و بیروح و توام با شک و تردید و در نهایت بیتفاوتی زوجین نسبت به هم خواهد بود. باز هم تجربه نشان داده است که تمامی مردان تنوع طلب ، که علیرغم داشتن همسر به دیگر دختران توجه خاصی دارند ، دارای ارتباط با جنس مخالف قبل از ازدواج بودهاند. چرا که کسی که لذت مصاحبت با یک دختر را لمس كند ، پس از ازدواج و گذشتن مدتی از آن ، زندگی با یك فرد ثابت ، دیگر آن شیرینی سابق را برایش ندارد و بر مبنای عادت گذشته مجددا به مصاحبت با دختران یا زنان دیگر روی میآورد. در این بین تنها کسی که در این نوع زندگی از این واقعیت رنج میبرد و در طول زندگی زجر میکشد و توان درد دل با کسی را در این مورد ندارد باز هم زن است.
خب حالا این سوال پیش میآید كه آیا این مسئله و این موارد برای كسی كه دارای ارتباط غیر پنهانی ( با رعایت اصول و شرایط مذهبی و با آگاهی خانواده ) میباشد پیش نمیآید؟
آیا همین رفتار از سوی كسی كه در چارچوبهای تعریف شده قرار میگیرد صورت نمیپذیرد؟
انشاالله اگر فرصتی باقی بود در قسمت ( یا قسمتهای ) بعدی به تفاوتهای رابطه دوجنس مخالف در حالتهای پنهانی و غیرپنهانی ، نظر اسلام در مورد ازدواج و لزوم شناخت قبل از ازدواج و راهكارهای آن ، عشق و معنی آن و بسط آن در دنیای انسانها ، عشق باید قبل از ازدواج به وجود بیاید یا بعد از آن و ... خواهیم پرداخت. پس در قسمتهای بعد نیز همراه ما باشید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
يك نكته درباره قسمت نظرخواهی يا بخش كامنت. اين بخش نظرات را در سه دسته تقسيم مینمايد كه توسط علامت در پشت دايره هركدام از آنها مشخص میشود ( در انتهای بخش كامنت ).
1 - Blooger
2 - Other
3 - Anonymouse
دسته اول مخصوص افرادی است كه از سيستم وبلاگ بلاگر استفاده میكنند.
دسته دوم مربوط به دوستانی است كه مايل به ذكر نام خود و وبلاگ يا ایميل خود هستند.
و دسته سوم مخصوص افرادی است كه میخواهند گمنام نظر دهند.
التماس دعا