فلسفه رابطه - انتخاب همسر
سلام
این روزها خیلی درگیر كارهام بودم و در نتیجه نتونستم به بسیاری از شما و دوستان سر بزنم كه به این واسطه از همتون عذر میخواهم. یكی دو روزی سرم خلوت شد گفتم ادامه مطلب رو بنویسم.
و اما ادامه مطلب:
سوال این است كه برای شناخت بیشتر به چه مسائلی باید پرداخته شود؟ بسیاری از دختران و پسران هنگام مصاحبت قبل از ازدواج نمیدانند كه برای شناخت و تفاهم چه باید بكنند. بسیاری از همان ابتدا وارد جزئیات غیر ضروری میشوند و یا خاطرات خود را تعریف میكنند. در حالی كه مهمترین مقطع یك ازدواج موفق ، مرحله شناخت از یكدیگر قبل از ازدواج است. و این مرحله برای آن نیست كه دو نفر صرفا با هم ارتباط داشته باشند. بلكه برای آن است كه با صحبت و گفتگو و كنترل رفتاری محترمانه یكدیگر ، بتوانند شناخت بیشتری نسبت به فرد مورد نظر خود پیدا كنند و به مرحلهای برسند كه بتوانند تشخیص دهند آیا قادر به زندگی با آن فرد هستند یا نه. یكی از نكات بسیار مهم این مرحله كه متاسفانه در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود این است كه طرفین باید از ایجاد روابط صمیمانه با یكدیگر تا قبل از عقد شرعی و رسمی پرهیز كنند. چرا كه ایجاد روابط صمیمانه و ابراز علاقمندی هر كدام از طرفین به دیگری ، موجب بسته شدن مسیر شناخت او از طرف مقابل شده و دخیل شدن احساسات و عواطف موجب میشود كه انسان نتواند به شناخت كافی نسبت به فرد مورد نظر خود برسد و هر آنچه را كه از طرف مقابل میبیند برایش توجیه مثبت میسازد. از این رو، این مرحله هر قدر هم طولانی شود نه تنها تاثیری در شناخت وی نسبت به طرف مقابل ندارد بلكه وی را شیفتهتر و وابستهتر مینماید. این نكته را به خاطر بسپارید كه مرحله مصاحبت قبل از ازدواج ، فرصتی برای مطالعه رفتار و كردار و گفتار فرد مورد نظر و تطبیق آنها با معیارهای ازدواج خود است نه برای ایجاد یك ارتباط صمیمانه بین دو جنس مخالف.
خب بهتر است قبل از ورود به جلسه خواستگاری و مراحل شناخت قبل از ازدواج ، نگاهی به معیارهای ازدواج و نكاتی كه باید در نظر داشته باشیم بیاندازیم. البته این معیارها مطلق نیستند و ممكن است مواردی پیدا شوند كه در آنها این معیارها صدق نكند ولی آنچه كه مهم است این است كه عمومیت دارد و قطعا رعایت این نكات در زندگی آینده و موفقیتهای ازدواج تاثیر بسزایی دارد.
معیارهای انتخاب همسر : (1)
معیارها و ملاک هایی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است:
الف – آنهایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتماً لازم اند.
ب – آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی لازم اند و بیشتر به سلیقه افراد و موقعیت آنها بستگی دارند.
مذهب:
یکی از معیارهایی که باید حتماً در ازدواج در نظر گرفته شود، عامل مذهب و نگرش فرد مقابل نسبت به مذهب است. طبیعی است فردی که به اصول و ارزشهای مذهبی معتقد است با شخصی كه نسبت به مذهب بی اعتماد یا بی تفاوت باشد، زندگی خوبی نخواهد داشت. انسان متدین، همسری متدین می خواهد، اگر یکی متدین و دیگری بی دین و بی قید باشد، خوشبخت نخواهند شد. بنابراین از این لحاظ باید فردی را انتخاب کنید که همانند شما فکر کند.
تناسب خانوادگی:
یکی دیگر از مسائل تناسب خانوادگی است. بر خلاف تصور بسیاری از افراد ، ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده، فامیل و یک نسل. خانواده دختر و پسر باید با یکدیگر سنخیت و تناسب داشته باشند. در انتخاب همسر معقول نیست شما بگویید «من می خواهم با این فرد زندگی کنم و کاری با خانواده اش ندارم» چرا که این فرد جزیی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای از همان درخت است. این شاخه، از ریشه همان درخت تغذیه کرده؛ مسلم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل از راه وراثت و تربیت و محیط به این فرد منتقل شده است، این فرد در دامن همان خانواده بزرگ شده است. باید موقع ازدواج ارزش های درون خانواده فرد را بررسی کنید و با ارزش های درون خانواده خودتان مقایسه نمایید. اگر این ارزشها با یکدیگر تناسب داشته باشند، زندگی آرامی خواهید داشت. در مقایسه ارزشها دقت داشته باشید. برای مثال اگر در خانواده شما تحصیل یک ارزش است، در خانواده فرد مقابل نیز تحصیل یک ارزش باشد، اگر در خانواده شما حجاب یک ارزش است، در خانواده طرف مقابل حجاب ضد ارزش نباشد.
آنچه در تناسب اجتماعی باید در نظر داشت، ارتباطات و رفت و آمدهای خانوادگی است. این که خانواده با چه افرادی رفت و آمد می کنند و دارای چه جایگاهی هستند، آیا شهرت اجتماعی دارند یا خیر، مهم است. همه اینها در جایی جمع می شود که به آن تناسب اجتماعی می گوییم. در حقیقت مردم دوست دارند با افرادی رفت و آمد کنند که از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار باشند. دو خانواده باید از این حیث با یکدیگر تناسب داشته باشند. مسئله دوم تناسب رفتار اجتماعی دختر و پسر است. مثلاً اگر یک دختر لوس و جلف با مرد متین و موقری ازدواج کند، تحمل رفتار اجتماعی زن برای مرد مشکل است.
بنابراین از مسائل مهم انتخاب همسر در نظر گرفتن تناسب اجتماعی دو خانواده است و چقدر خوب است که پسر و دختر در یک ردیف اجتماعی با هم ازدواج کنند.
مسائل مالی و اقتصادی:
تناسب تحصیلی :
یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفته شود، تناسب تحصیلی است. بسیار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند و در ردیف یکدیگر باشند تا تفاهم بیشتر در زندگی شان به وجود آید. مهم است که زن و شوهر سطح دانششان به هم نزدیک باشد، زنی که تحصیل کرده و دانشگاهی است نمیتواند همسر یک مرد بی سواد یا کم سواد باشد. اگر هم توانست مدت کوتاهی میتواند ولی در درازمدت خیر. متقابلاً مردی که دارای تحصیلات عالی است نمی تواند با زنی که دارای تحصیلات پایینی است ازدواج کند. حتی بهتر است مردان یا زنان پزشک با هم ردیفان خود ازدواج بکنند. یکی از چیزهایی که باید در ازدواج رعایت شود فاکتورهای حرفهای است. بنابراین سطح تحصیلات و سطح حرفه در زندگی زناشویی بسیار مهم است.
سطح فكر:
اولین چیزی که در تفکر جلوه گر می شود، عامل هوش است. زندگی با یک آدم کم هوش بسیار مشکل است. ممکن است بپرسید چگونه می شود هوش یک نفر را قبل از ازدواج تشخیص داد؟ پاسخ بسیار آسان است. افرادی که درجه هوشی خیلی پائین دارند کاملاً در رفتار و کردارشان مشخص است، پختگی لازم را ندارند، قدرت تشخیصشان ضعیف است. عامل دیگر تشخیص هوش، تفکر انتزاعی است. انتزاع کردن یعنی بیرون کشیدن، و تفکر انتزاعی یعنی توانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیتهای کلی. این نوع تفکر ابعادش بسیار گسترده است، افرادی که تفکر انتزاعی دارند خیلی زود شما را میفهمند. لازم نیست که دائم برایشان تکرار کنید. بعد دیگرش، تفکر حل مسئلهای است، تفکری که در آن انسان می تواند مسائل خودش را حل کند. کسانی که این نوع تفکر را ندارند دائم دور خودشان می چرخند، گیجند، دائم می پرسند چه گفتی، یعنی چه، منظورت چه بود…. کسی که این نوع تفکر را ندارد به همسری برنگزینید. گاهی اوقات افراد از روی ترحم با فردی ازدواج می کنند که از نظر هوشی در سطح پایینی است، می خواهند ایثار کنند ولی سخت در اشتباهند. زندگی با افراد کم هوش بسیار مشکل است. کسی که تفکر و هوش خوبی دارد کیفیت فراوان در مدیریت دارد. یکی از ارکان اصلی مدیریت ، تفکر خوب است.
گذشته:
یکی از مسائلی که در گذشته ماست، عشق و عاطفه در زندگی است. بعضیها در گذشته ، بسیار دوست داشته شدهاند، مثل این که هیچکس به اندازه اینها مهم نبوده است، مانند عروسک در دست این و آن مورد نوازش و محبت قرار گرفتهاند. عدهای دیگر اصلاً مورد توجه نبودهاند و کسی به اینها اهمیتی نداده است مثل این که اصلاً شناسنامهای ندارند . حالا اگر این دو نفر با هم ازدواج کنند، نمیدانند چه اتفاقی میافتد . گاهی میگویند این شخصیت خلاء عاطفی مرا پر خواهد کرد. در صورتی که چنین نیست. کسی که هیچوقت مورد محبت قرار نگرفته، تشنه محبت است، هرچه محبت کنید سیراب نمیشود. همیشه میپرسد مرا دوست داری، می گویید بله، باز میپرسد، قسم میخورید، ولی باور نمیکند. برعکس، شخصی که برایش همه چیز مهیا بوده سیراب است هیچ چیز چشمش را نمیگیرد، به زحمت هدیهای را برایش فراهم میکنید اما جلب توجهش را نمیکند. گاهی اصلاً شما را تحویل نمیگیرد، آنها آدم های سردیاند، هر کاری کنید فایدهای ندارد، در مقابل آنها وضعیت شما مثل فردی است که می گوید نمی دانم چرا دستم نمک ندارد. می گوییم دست شما نمک دارد اما این شخص سیراب است. پس بهترین حالت، تعادل است. باید دنبال کسی بگردید که گذشته معتدل داشته است گذشته ما سرنوشت ما را تعیین میکند. خب حالا چطور میتوانید به این مسئله پی ببرید؟ کافی است از او سؤال کنید شما را چقدر دوست داشته اند. اگر گفت «تا حالا هیچکس را به اندازه من دوست نداشتهاند و از ابتدای امر هر چه خواستهام برایم فراهم بوده است.» قدری دست نگه دارید. یا مثلاً چنانچه مادر دختر خانم می گوید «اگر قسمت شد و داماد ما شدید این را بدانید که ما تا حالا بالاتر از گل به این دختر نگفتهایم.» قدری تامل كنید. ممكن است این دختر خیلی به درد شما نخورد. پدر و مادرها در محبت کردن به بچه ها، باید حد تعادل را رعایت کنند.
رديف فرزندان:
بچه های آخری چه وضعیتی دارند؟ بچه آخر معمولاًً هیچ مسئولیتی ندارد. ریلکس است خیلی راحت است. بعد از او دیگر بچه ای به دنیا نیامده و تاج پادشاهی همچنان بر سرش باقی مانده است. اگر در خانه مشکلاتی به وجود بیاید این قدر افراد هستند که مشکلات را حل بکنند بنابراین کاری به این فرد ندارند. به اینها سرویس زیاد داده شده و خیلی به آنها خوش گذشته است به کسی هم که زیاد خوش بگذرد ... تمام افرادی که به این ترتیب بزرگ می شوند تحمل اتفاقات عادی زندگی را ندارند. هیچ استرسی را نمی توانند تحمل بکنند.
حالا اگر بچه اول خانواده ( پسر) با دختری ازدواج کند که فرزند آخر خانواده است چه اتفاقی می افتد؟ بیچاره پسر، عمری حقش ضایع شده بود و در خانه بچه داری کرده بود حالا هم بایستی از خانمش به عنوان یک بچه نگهداری کند! این دختر خانم هم به کوچکترین مطلبی قهر می کند. اینها همان افرادی هستند که دو ماه بعد از ازدواج چمدانهایشان را بسته اند و راهی خانه پدرشان می شوند.
اگر دختر فرزند اول باشد و پسر فرزند آخر، چه خواهد شد؟ خانم ها معمولاً تحملشان خیلی زیاد است معمولاً دندان روی جگر می گذارند، گاهی نقش مادر را برای همسر بازی می کنند و بعضی مردها نیز از این حالت استقبال می کنند. بچه های اول عادت کرده اند بگویند خب حالا مهم نیست و بعد می بینند که به دردهای روان تنی دچار شده اند.
اما آنچه كه مسلم است اين است كه تربیت خانوادگی بر شخصیت و نحوه رشد افراد اثر میگذارد. به نظر میرسد آنچه بیشتر از ردیف و جایگاه فرزندان خانه اهمیت دارد نحوه تربیت آنهاست. اگر در خانواده راه و رسم زندگی مشترک به افراد آموخته شود و آنها را برای پذیرش یک سری از مسائل و واقعیات زندگی آماده نمایند آخر یا اول بودن آنها چندان اهمیتی ندارد. نکته دیگر این که همیشه برای فرزندان آخر همه چیز مهیا نبوده است. گاهی فرزندان آخر بیشتر از دیگر فرزندان دچار استرس می شوند برای این که پدر و مادر در جوانی بیمار نبوده اند و حالا بیمار شده اند و این در حالی است که دیگر فرزندان خانواده ازدواج کرده اند و مسئولیت پدر و مادر بیمار بر عهده فرزند آخر است. گاهی نیز فرزند آخر خانواده نقش مربی مهد كودك را بازی می کند و خواهران و برادران جهت نگهداری فرزندانشان از بچه آخر کمک می گیرند. از همه اینها گذشته اگر در یک خانواده دو فرزند بیشتر وجود نداشت، یکی اولی بود و دیگری آخری، تکلیف چیست؟ در اینجاست که می گوییم نوع تربیت، نحوه برخورد و گذشته افراد مهمتر از جایگاه آنها در خانواده است.
تناسب سنی:
در انتخاب همسر توجه به همتایی و تناسب در سن نیز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است، پسر حدود چهار سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می رسد. پس خوب است که تفاوت سن آنها در امر ازدواج نیز حداقل به همین مقدار باشد ( پسر بزرگتر باشد) بهتر است چنین باشد ولی الزامی نیست. اگر در بقیه موارد گفته شده یعنی زمینههای اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، عاطفی، تناسب وجود داشته باشد ولی تناسب سنی وجود نداشته باشد مثلاً زن و شوهر هم سن باشند و یا حتی زن یک سال نیز بزرگتر باشد به شرط این که مرد وقوف و آگاهی کامل به این موضوع داشته باشد مشکل خاصی ایجاد نمیشود. اما ازدواج هایی که اختلاف سنی زیاد وجود دارد مثلاً یک نفر بیست سال از دیگری بزرگتر است اصلاً صلاح نیست.
اخلاق نیک:
یکی از ویژگی های اساسی و لازم برای زندگی شاد، اخلاق نیک است. منظور از اخلاق نیک تنها خنده رویی وخوش خلقی اصطلاحی نیست، زیرا خندیدن و ... در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست بلکه ضداخلاق نیز هست. منظور از اخلاق نیک ، داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده از نظر عقل و شرع است.
سلامت جسمانی و روانی در موفقیت و سعادت زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده دارد. بعضی از بیماریهای جسمانی و روانی اهمیت چندانی ندارند و مانع زندگی نیستند و لطمه ای به آن وارد نمیکنند و با معالجه و مراقبت، درمان می شوند. آنچه باید در زمینه انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد بیماریها و نقصها و معلولیتهای جسمی و روحی عمیق و غیرقابل درمان است که در طول عمر همراه انسان است و تحملش برای همسر سخت است. توجه نکردن به این امر و برخورد «احساساتی و غیرمنطقی» با آن ممکن است لطمههای سنگینی به زندگی بزند.
تفاهم و توافق فکری و فرهنگی میان دو همسر در زندگی مشترک، نقش اساسی دارد. برای ایجاد یک زندگی پربار و سعادتمند، باید معماران این کانون بتوانند یکدیگر را درک کنند و مکنونات و محتویات درونی خود را به هم تفهیم کنند و در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترک و یکسان بگیرند و بر مبنای آن عمل کنند و در نشیب و فرازهای زندگی، یاور هم باشند و فرزندانشان را براساس یک طرح هماهنگ تربیت کنند.
چنانچه امام صادق (ع) می فرمایند:
«العارفة لا توضع الا عند العارف».
زن عارفه ( فهمیده فرزانه ) باید در کنار مرد عارف ( اهل معرفت ) قرار گیرد نه غیر آن.
دختر و پسر باید از لحاظ گرایش نسبت به مسائل سیاسی شبیه به هم باشند. اگر یک نفر علاقه شدیدی به مسائل سیاسی و شرکت در آن دارد و برای دیگری سیاست هیچ جایی در زندگیش ندارد، در زندگی مشترک دچار مشکلاتی خواهند شد و آرامش لازم را از دست می دهند.
دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، بهتر است تناسب شخصیتی داشته باشند و از نظر صفات شخصیتی با یکدیگر همسان باشند.
البته يك نكته خيلی مهم اين است كه با وجود تمام معيارهای بالا نبايستی در امر ازدواج زياد سخت گيری كرد و به همان اندازه ای كه خودمان خوب هستيم بايستی انتظار خوبی و بی نقصی از طرف مقابل داشته باشيم. تمامی اين موارد همگی در طی دو تا چهار جلسه قابل بررسی هستند و نيازی به يك دوره طولانی نيست و هر چه سريعتر بتوانيد به نتيجه برسيد اثرات روحی و روانی كمتري نصيبتان خواهد شد و بهتر می توانيد نسبت به زندگی مشترك با او تصميم بگيريد.
ادامه دارد
(1) - منابع مورد استفاده:
- مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج - تألیف زهره رئیسی
- خانواده در اسلام - تالیف حسین مظاهری
- مشاوره ازدواج - تألیف علی اسلامی بجنوردی نسب
خب انشاالله سه شنبه عازم بیتالله الحرام خواهیم بود. از تمامی دوستان و عزیزان طلب حلالیت میكنم.
التماس دعا