چه شكوهی دارد اين عشق
هوالعشق
عشق نیرو میدهد ، عشق زندگی میدهد، عشق شهامت و قدرت میبخشد. عشق بزرگترین ودیعهای است که خداوند بزرگ در نهاد بشر به امانت گذاشته است. اگر عشق نبود زندگی هم نبود . کسی که عاشق میشود باید خود را برای پرداخت بهای آن عشق آماده سازد که عشق همانطور که لذّت و شادکامی در پی دارد، غم و سردرگمی هم به دنبال خواهد داشت. امّا غم عشق چه غم شیرینی است و چه گوارا بهکام دل عاشق میریزد حتی اگر دل عاشق را بشکند. زیرا هر چیز شکستهاش بیخریدار است، مگر دل که شکستهاش قیمتیتر است و خدایش دوستتر دارد.
امام باقر (ع) در این باره فرموده اند:«خداوند بر مردان و زنان هر دو جهاد نوشته است جهاد مرد بذل مال و جان است تا كشته شود و جهاد زن آن است كه بر غیرت و ناراحتیهای شوهر صبر كند».
مردی به محضر پیامبر اسلام (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا، همسری دارم كه چون به خانه می روم، به پیشبازم می آید و وقتی بیرون می روم بدرقه ام می نماید و اگر مرا غصّه دار ببیند می گوید: غم مخور كه اگر غم روزی میخوری خداوند آن را به عهده گرفته و اگر برای آخرت غم داری و فكر میكنی خداوند بر فكر و غم تو بیفزاید. پیامبر (ص) فرمود: او را بشارت بهشت ده و به وی بگو كه تو یكی از عاملان خداوندی و در هر روز پاداش 70 شهید برای تو خواهد بود (مكارم الاخلاق ج 1 ص 382)

سلام
تا بهحال به معنی اصلی زندگی مشترك فكر كردید؟ یك همسر چه نقشی برای شما داره و یا شما چه نقشی برای همسرتون دارید یا باید داشته باشید؟ آیا " همسر " همانند یك پدر ، برادر ، بهترین دوست و .... در زندگی نقش داره ؟ كمتر ؟ بیشتر؟ تا چه حد؟ اصلا معنی كلمه "همسر" یعنی چی؟ چرا نمیگن همدل؟ چرا ....
فرق یك شریك زندگی با یك شریك تجاری چیه؟ فكر كنم معنی شریك تجاری رو تقریبا همه بدونند.
وقتی یك نفر در یك كار تجاری با دیگری شریك میشود (البته در یك شراكت صادقانه) در حقیقت در همه مشكلات و منافع مالی همدیگر شریك شدهاند. به این معنا كه ضرر یك نفر دقیقا ضرر دیگری و منفعت یك نفر دقیقا منفعت دیگری را بهدنبال دارد. هر رشدی در مسائل مالی یك نفر دقیقا رشد دیگری را در آن مسائل به دنبال خواهد داشت. تا اینجای مسئله ساده است. ولی اگر در یك شراكت تجاری یكی از طرفین نتواند پا به پای شریك خود تلاش كند و یا به عبارتی قدرت و همت و زرنگی شریك خود را نداشته باشد، و یا از نظر مالی نتواند همطراز دیگری پیش برود، به تدریج نظر شریك خود را نسبت به ادامه شراكت تغییر میدهد. این نوع شراكت در حقیقت یك شراكت پایاپای و یا یك به یك است. یعنی هم در سرمایهگذاری و هم در همه مسائل كاری و فعالیت، تقریبا متناسب باید باشند تا بتوانند شراكت بادوامی را داشته باشند. اما آیا این قانون را میتوان در یك زندگی مشترك به كار برد؟
زندگی مشترك برخلاف یك تجارت مشترك ، یك به یك نیست و یا پایاپای نیست. یك زندگی مشترك در حقیقت به معنای یك زندگی واحد است. یعنی هر دو نفر شریك در زندگی ، عینا همان زندگی را خواهند داشت كه دیگری دارد. تمامی ضعف ها و قوتهای یك زندگی مشترك دقیقا به هر دو نفر نسبت داده میشود . در یك شراكت تجاری ، رشد علمی و یا اقتصادی فردی یكی از شركا ، هیچ ارتباطی به شریك دیگر ندارد و دیگری به اندازه سهمی كه در شراكت دارد بهرهمند خواهد شد اما رشد علمی و یا اقتصادی و هر موفقیت یا شكستی كه نصیب هر یك از طرفین زندگی مشترك میشود ، عینا نصیب دیگری هم خواهد شد و بالعكس. چرا كه زندگی هر دو نفر در یك چارچوب واحد معنا دارد و هر چیزی كه وارد این چارچوب شود به هر دو نفر وارد خواهد شد. حتی این معنا در پدر و یا برادر و یا خواهر و .... نیز به این شدت صدق نمیكند .
متاسفانه خیلی از افراد به زندگی مشترك به مثابه یك شراكت تجاری مینگرند و از این بابت تصورشان این است كه یك زندگی مشترك یك زندگی یك به یك است. و همین تعریف غلط باعث میشود كه انسان در برابر هر گذشتی توقع گذشت در جای دیگر را داشته باشد. به عبارتی در برابر هر عملی منتظر یك عكسالعمل از جانب طرف مقابل خواهد بود. اما آیا میتوان با چنین تعریفی یك زندگی عاشقانه داشت؟
راستی ، ایثار یعنی چی؟ معنی گذشت چیه؟ ایثار یعنی گذشتن از یك حق ( و نه باطل و یا تصور حق) بدون هیچ چشمداشت (و یا انتظار جبران) . اگر گذشت ، انتظار متقابلی در پی داشته باشد دیگر گذشت نیست معامله است. دو دست انسان را در نظر بگیرید. هر دو در یك چارچوبی به نام بدن هستند. اگر دست چپ كار نكند و دست راست هم بگوید چون او كم كار است من هم كم كاری میكنم چه اتفاقی میافتد؟ یا اینكه دست راست سعی میكند كم كاری دست چپ را نیز جبران كند؟
حال بیایید در نظر بگیرید كه زن و مرد در یك زندگی مشترك ، در حقیقت یك نفرند در دو بدن. اگر یكی به دیگری خوبی كند به خودش خوبی كرده و بالعكس. اگر بدی كند به خودش كرده . اگر در مقابل ناملایمتیها گذشت كند در مقابل خودش گذشت كرده و اگر محبت میكند به خودش محبت كرده. مگر نه این است كه تمامی آثار و تبعات رفتارها و كردارهای طرفین ، نصیب هر دو طرف این زندگی خواهد بود؟ پس اگر بر فرض عشقی هم در این زندگی دركار نباشد و یكی نخواهد برای دیگری و یا به خاطر دیگری گذشت كند به خاطر خودش هم كه شده آیا گذشت بهترین راه نخواهد بود؟ برخی تصور میكنند كه گذشت و مهربانی یك طرفه در زندگی، باعث سوء استفاده دیگری میشود. در حالی كه این تفكر در یك زندگی مشترك با مفهوم واقعی خودش اشتباه است و ناشی از دیدگاه یك به یك بودن در زندگی است . در یك زندگی مشترك ، مرد و زن نباید همدیگر را در مقابل هم فرض كنند بلكه باید خود را در كنار هم و همسو با هم ببینند. با این تفكر هیچگاه شائبه سوء استفاده در ذهن طرفین بهوجود نخواهد آمد.
همه این موارد و بایدها برای یك زندگی مشترك عادی است. اما اگر زندگی عاشقانه شد باز هم بسیاری از معیارها تغییر میكند. در زندگی عاشقانه دوست داشتن برای او است نه برای خود. یعنی او را برای خودش و بهخاطر خودش دوست بدارید نه به خاطر خود و آرامش خود. بله منفعت هركدام از طرفین در یك زندگی مشترك ساده این است كه همیشه در جهت ارتقاء زندگی باشند و با گذشت و اغماض نسبت به رفتار طرفین ، زندگی خود را نیز آرامش بخشند. اما در زندگی عاشقانه ، منفعت شخصی نیز كنار میرود و یك زوج عاشق هم دیگر را فدای دیگری میكنند. ممكن است شدت این عشق در طرفین برابر نباشد كه قطعا هم همینگونه است. اما پایداری همین عشق یكطرفه یا نابرابر ، بسیاری از التهابات و ناآرامیها را از زندگی انسان میزداید و از سویی خود موجب رشد و دوام عشق به زندگی در طرف مقابل میگردد.
بسیاری از افراد هستند كه عاشق همسر خود هستند ولی از این كه همسرشان چنین تصوری را نسبت به او ندارد و یا نمیتواند ابراز كند رنج میبرند. این مسئله بالاخص در زنان نمود بسیار بالایی دارد چرا كه مردان بهخاطر غرور مردانهای كه در خود دارند ، نمیتوانند این عشق را بهدرستی ابراز كنند. ولی اصل مطلب این است كه در خیلی از موارد این عشق در مرد وجود دارد ولی نمیتواند ابراز كند و یا راه آن را نمیداند. در مقابل هستند بسیاری از زنانی كه عشق به همسر دارند ولی شیوه رفتار و یا برخورد با همسرشان را نمیدانند و تصور میكنند مردان نیز خصوصیات زنان را داشته و همانند آنان به احساسات پاسخ میگویند. در حالیكه اینگونه نیست و چه بسا بسیاری از رفتارهایی را كه زنان دوست دارند از سوی همسر خود ببینند، مردان دوست نداشته باشند و یا به نوع دیگری بدانها بنگرند.
اینجا است كه زن باید بداند چه رفتاری عشق و علاقه مرد را نسبت به خودش میافزاید و او را وادار به ابراز عشق و علاقه نمایدو چه رفتار و كرداری توجه همسر را از او دور مینماید.
بگذارید رفتارها را از دوجنبه بنگریم. یكی ترك رفتارهای منفی ( رفتارهایی كه ما فكر میكنیم مسئله خاصی نیستند ولی تبعات آن بسیار منفی و مخرب است) و دیگری انجام رفتارهای مثبت ( رفتارهایی كه شاید به نظر ما ساده و بیارزش بوده ولی برای طرف مقابل از ارزش والایی برخوردار باشند ) .
خب فكر كنم چشمهاتون قرمز شده و دیگه حوصله خوندن ادامهاش رو نداشته باشید. به همین دلیل برای راحتی شما هم كه شده بقیه این مطلب رو به پست بعدی موكول میكنم منتهی قول میدم به زودی ادامهاش رو بنویسم. فعلا تا همینجا رو داشته باشید و روی معیارهای یك زندگی مشترك ولی عاشقانه فكر كنید. انشاالله در قسمت بعدی به بررسی رفتارهای خوب و بد در یك زندگی مشترك خواهیم پرداخت.
اين ايام سالروز (شمسی) پیوندم با هستيام (17 اردیبهشت ماه 1375، و شب عید غدیر ) نيز هست. از همينجا به اين تك ستاره زندگیام اين پيوند رو تبريك عرض میكنم.
(بر روی Play و click كليك نماييد)
برچسبها: اجتماعی، خانواده، همسرداری