بنی آدم

فروردین ۱۶، ۱۳۸۶

سفرنامه هانوفر

هوالحميد


با سلام خدمت تمامی دوستان و عزيزان


راستش قصد داشتم يك پست بلند بالا در مورد سفر به هانوفر به همراه تفسيرهای مصورش براتون بنويسم اما وضع جسمانی‌ام مجال نمی‌داد و چون بهتون قول داده بودم نمی‌تونستم قولم رو هم نديد بگيرم. از اين‌رو تصميم گرفتم خلاصه اهم سفر رو براتون بنويسم.


چند روز آخر سال 85 برای ديدار از نمايشگاه سبيت آلمان با يكی از دوستان به هانوفر رفته بودم. در كل نمايشگاه جالبی بود اما به اون صورت حرف جديدی نسبت به آن‌چه كه در بازار رايانه و اينترنت وجود داره نداشت. منتهی فرقش اين بود كه همه محصولات رو می‌شد در يك مجموعه بزرگ مشاهده و بررسی كرد و قابليت‌هاشون رو ديد. جالب اين‌جا بود كه بسياری از ايرانی‌ها رو كه از قسمت‌های مختلف دولتی ، تجاری و ... آمده بودند می‌ديدم كه محصولاتی رو از نمايشگاه (با كلی ذوق و نشاط) خريده بودند كه به راحتی می‌شد اون‌ها رو از تهران با دو سوم قيمت موجود در نمايشگاه تهيه كرد. به عنوان مثال همون دستگاهی رو كه در تهران می‌شد با يك‌صد هزار تومان به همراه ضمانت‌نامه دوساله تهيه كرد ( دقيقا با همون مشخصات ، كشور و كارخانه ) ، از نمايشگاه به قيمت 124 يورو ( حدودا معادل يك‌صد و پنجاه هزار تومان) خريده بودند (اين‌هم از دست‌آوردهای مهم يك نمايشگاه بين‌المللی است).

اما از اين‌ها مهم‌تر وضعيت فرهنگی غرب ، بالاخص ارزش و مقام والایی كه برای زن قائلند ، بود كه هرچند برایم تازگی نداشت و در سفرهای مختلفی كه به ديگر كشورها داشتم شاهد آن بوده‌ام ولی اين بار به‌خاطر برخی دوستان وبلاگی و نتی كه از غرب و دست‌آوردهای فرهنگی اون و ... بالاخص ارزش زن در غرب و مقايسه با ارزش آن در ايران ، تعريف و تمجيد می‌كنند، تصميم گرفتم اين وضعيت رو به تصوير بكشونم.


البته می دونم كه اين دو عكس برای خيلی‌ها طبيعيه (به احترام نظر تعدادی از دوستان يكی از عكس‌ها برداشته شد) و شايد خيلی‌ها بگن اين مسائل و اين نوع پوشش توی غرب حل شده است و برای امثال ما مشكل داره و يا بسيار بدتر از اين وضع رو می‌شه توی هر كوچه و خيابونی ديد. اما آن‌چه كه برای من مهم هست و به همين خاطر اونا رو به تصوير كشوندم وضع پوشش اين دختر خانوم‌ها نيست بلكه وظيفه‌ای است كه در طول برگزاری نمايشگاه برعهده دارند. وظيفه اين دخترخانوم‌ها ، كه در بسياری از غرفه‌ها می‌شد انواع مختلف و با پوشش‌های مختلف‌شون رو ديد اين است كه بايد در كمين تجار و بازرگانانی باشند كه احتمال دارد مشتريان پرسودی برای شركت مورد نظر باشند. هر مردی كه بوی تجارت و بازرگانی می داد (بالاخص مردان ميان‌سال و با پرستيژ) و از كنار اين غرفه‌ها عبور می‌كرد ، اينان وظيفه داشتند با عشوه‌ها و حركات زنانه به شكار آن‌ها رفته و آن‌ها را به سمت غرفه مورد نظر جذب كنند. تصوير اول به‌خوبي نشان می‌دهد كه حتی در هنگام مذاكرات اوليه تجاری ، شكارچی نيز در كنار دو طرف مذاكره حضور فعال!! دارد.

و اما اين دو تصوير بالا ( به احترام نظر تعدادی از دوستان دو عكس بالا برداشته شد )، مربوط به تبليغات شركت مموری (Memeory Corp) می‌باشد كه من هنوز ارتباط محصولات اين شركت رو با اين خانم نيمه عريان (از اون لحاظ) و رنگ‌آميزی بدنش پيدا نكردم. جالب اين‌جا بود كه اين غرفه بسيار شلوغ بود و همه به‌دنبال مشاهده محصول جديد!!! اين شركت بودند ( از حالت چشم و لب تماشاچيا به‌خوبی پيدا است) جالب اينه كه خود خانوم‌های تماشاچی بيشتر از آقايون از اين صحنه ذوق كرده بودند. اين نشون می‌ده كه خود زنان غربی اين وضعيت و اين نوع ديدگاه رو می‌پذيرند. خب اين هم اوج ارزش و مقام والای زن در جوامع غربی است كه به‌راحتی در اين عكس‌ها به‌خوبی مشهوده و نيازی به توضيح و تفسير نداره.




و اما در مورد شهر هانوفر

در بسياری از نقاط شهر به‌راحتی می‌شد خانه‌های فحشا رو پيدا كرد. اصلا نيازی به پيدا كردن هم نداشت. در بسياری از كوچه و خيابون‌های شهر ، به‌خصوص مناطق مركزی، انواع و اقسام اين خانه‌ها ، سينماها و كلوپ‌ها به راحتی در برابر انظار عمومی قرار داره. من و دوستم شب‌ها برای صرف شام به يكی از رستوران‌های ترك‌ها كه در مركز شهر ( اشتين تور ) قرار داشت و اسلامی بود می‌رفتيم. يك شب كه باد سرد شديدی می‌اومد گفتيم از يك مسير ديگری كه به نظر می‌رسيد نزديك‌تر بود برويم. وارد يكی از خيابون‌هایی كه انتهاش يك سه‌راهی بود شديم. از دور چشمم به يك ساختمانی روبروی همين خيابون واقع در سه‌راهی بود افتاد كه به نظر مسكونی می‌آمد و پنجره‌های زيادی به فاصله يك متر از هم داشت كه فاصله‌شون از سطح پياده‌رو فقط نيم متر بود و هر پنجره‌ای با نور خاصی (قرمز ، آبی و ... ) نورپردازی شده بود. كمی كه نزديك‌تر شديم ديدم كه يك زنی بدون لباس پشت يكی از همون پنجره‌ها روی يك مبل و مشرف به خيابون تكيه داده. نگاهم رو برگردوندم و پيش خودم گفتم عجب آدم‌هايی هستن. حالا درسته براشون طبيعيه كه هر طور دوست دارن تو خونه‌شون بچرخند ولی چرا رو به خيابون نشسته. بعد نگاهم به پنجره‌های ديگر افتاد ديدم نه‌خير اين‌جا خونه نيست نمايشگاهه!!! و اينا هم همشون دنبال مشتری هستند. راه خيلی زيادی رو طی كرده بوديم و امكان برگشتن توی اون هوا رو نداشتيم. در حال عبور از خيابان كنار اون ساختمان بوديم كه ناگهان متوجه شدم يك نفر داره به شيشه می‌زنه. تا برگشتم ببينم كيه و با من چی‌كار داره ديدم يكی از همان زنان با همون عشوه‌های خاص خودش لبخندی ( مثل همون لبخند‌های گربه ماده‌ها توی تام و جری) به من زد. با يك حالت تنفر سرم رو برگردوندم و به‌راه خودمون ادامه داديم. شب كه رفتيم به هتل خودمون يكی از نقشه‌های توريستی شهر رو كه در ورودی هتل وجود داشت نگاه كردم و موقعيت اون خونه رو پيدا كردم ديدم كه با رنگ قرمز مشخص شده. به كل نقشه كه نگاه كردم ديدم تقريبا اين محل‌ها 40 درصد نقشه شهر ، بالاخص مناطق مركزی رو به خودش اختصاص داده.



خب اين اوج فرهنگ والا و همچنين اوج ارزش و مقامی است كه زنان در كشورهای غربی دارند. آزادی كامل!!! و بی‌قيد و بند!! آن‌قدر ارزش زن در كشورهای غربی بالا است كه حتی برای دختران خردسال ، نوجوان و جوان اين كشورها ، زنان فاحشه‌ای همچون پاريس هيلتون، بريتنی اسپيرز و ليندزی لوهان و ... الگوی كامل يك زن هستند و آن‌ها را پرستش می‌كنند.


اين‌ لينك‌های زير هم نمونه‌های كوچكی از خبرهایی است كه هر از گاهی توسط رسانه‌های غربی منتشر می‌شوند.


زنان، قربانی صنعت پورنوگرافی 20 ميليارد دلاری در آمريكا
كشف بی‌سابقه‌ترين سوءاستفاده جنسی از كودكان در آمريكا
آمار تكان‌دهنده فروپاشی خانواده در اروپا: از هر سه كودك، يكی نامشروع!
آمار تکان‌دهنده كودكان نامشروع در آمريكا

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


سخنم با تو است


از چه فرار می‌كنی؟
از من ؟ يا از خودت ، وجدانت يا خدا؟
يا از آينده مبهمی كه در انتظار تو است؟


دختر خوبم


چه كسی را می‌فريبی؟
من؟ خودت؟ يا خدا؟
تو كه در مقابل ارتباط دوستانت با غير هم‌جنس قد علم می‌كردی و روضه‌می‌خواندی ، تو كه بر اراده خودت در برابر پرهيز از خطا به خودت می‌باليدی ، و تو كه ..... پس چه شد؟ چه شد كه يك ارتباط دوستانه معمولی !! با يك پسر برات بدون اشكال شده ؟ ارتباط تلفنی و ديدارهای دوستانه! هم ارتباطات مجازی است؟ يا اين‌كه آن روضه‌ها برای ديگران بوده و ارتباطی با شما ندارد؟


و اما شما پسر خوب


ای كسی كه دم از اسلام و مذهب و امام زمان (عج) و ... می‌زنی
به كجا می‌روی؟
چه شده كه برای شما نيز ارتباط با يك دختر در حد يك دوستی معمولی مشكلی ندارد؟
نكند شما از معصومان پاك‌تريد و از خطا بری هستيد؟


اين قانون الهی را به‌خاطر بسپاريد
اگر بی‌جهت كسی را به خودتان وابسته كرديد ، عزيزانتان را بی‌جهت به خودشان وابسته می‌كنند.
اگر دل كسی را شكستيد در همان حد و اندازه‌ اهميت آن دل شكسته دل شما يا عزيزانتان را می‌شكنند
اگر دل پدری را به خاطر دخترش خون كرديد دل شما را خون خواهند كرد.
اگر حرمتی را شكستيد حرمت خود يا عزيزانتان را خواهند شكست.
اگر يك زندگی را فروپاشيديد زندگی خود و يا عزيزتان را فرو‌ می‌پاشند.
دنيا دار مكافات است. پس از مكافات عملتان بترسيد. به خودتان بياييد، از وسوسه‌های شيطان به خدا پناه ببريد و به نام اسلام ، خدا و معصومين ، خود و ديگران را نفريبيد.


التماس دعا

نظرات رسيده: 32

  • فروردین ۱۶, ۱۳۸۶ ۶:۵۳ قبل‌ازظهر

    نظر Blogger **maryam :

    سلام. برای منم همیشه سوال بوده که چرا اقایون تو اینجور جاها لباس مشخصشون کت و شلواره..اما خانومها با این اوضاع!همه جا از زن سو استفاده میشه.خصوصا اینجور جاها.همون یکم حرمتی که زن داره باید کلی شکر کرد.

     
  • فروردین ۱۶, ۱۳۸۶ ۱۲:۱۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام بر حاج آقا مهدی عزیز
    من هم این عید قشنگ رو به شما تبریک میگم ... مرسی که همیشه منت میذارید و اون ورا دست خطی از خودتون میذارید...
    یه کم حرف زیاد دارم اما همه جا که نمیشه آدم سخنرانی کنه!باشه سر فرصت
    عکسهاتون به شدت گویا بود و متاثر کننده
    و راستش خیلی خوشحالم ...خوشحالم که دیگه برای زندگی کردن توی اون شرایط مجبور نیستم!عکس این محیط ها رعشه به اندام آدم میندازه چه برسه به ...
    راستی این لقب دختر خوبم و حسادت و از این حرفا!
    و چرا توی یکی از کامنتها نوشته بودین متاسفم برای کسالت و ... من سه نقطه اش رو نفهمیدم چیه!راهنمایی می کنید دیگه

    در پناه خالق

     
  • فروردین ۱۶, ۱۳۸۶ ۱۲:۲۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    آهنگ وبلاگتون ....
    عالی بود با اینکه از رضا صادقی اصلاً خوشم نمیاد!مرسی

     
  • فروردین ۱۷, ۱۳۸۶ ۱:۳۰ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    salam , sale no va milade payambar ro be shoma tabrik migam .inshallah ma ro ham to safare akhiretoon doa karde bashid !

     
  • فروردین ۱۷, ۱۳۸۶ ۶:۴۲ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام. ميلادت با سعادت پيامبر اعظم ختم المرسلين محمد مصطفي (ص) بر شما و دوستداران كريم اهل بيت تبريك و تهنيت باد.
    ممنونم كه با مطالب شيوا و رساي تون ابهامات موجود رو برطرف مي كنيد .

     
  • فروردین ۱۷, ۱۳۸۶ ۶:۳۲ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    *** بنام تو اي قرار هستي ***

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما برادر بزرگوار

    **********************
    امروز صفا با دل و جان همراه است
    هنگام طلوع آفتاب و ماه است

    هم جشن ولادت امام صادق (ع)
    هم عيد محمدابن عبد ا... (ص) است
    *******************
    ولادت با سعادت حضرت ختمي مرتبت محمد مصطفي صلوات الله عليه و ششمين گل بوستان امامت ، صادق آل طه ، امام جعفر صادق عليه السلام بر شما مبارك باد

     
  • فروردین ۱۷, ۱۳۸۶ ۶:۳۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    هنگام سرور كائنات است امروز

    اوقات گرفتن برات است امروز

    بفرست مدام بر محمد صلوات

    زيراكه بهار صلوات است امروز

     
  • فروردین ۱۸, ۱۳۸۶ ۴:۱۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    SALAM ........MATALEB SAFAR NAMATOON RO KHONDAM KHEYLI KHOSHAM OMAD KHEYLI JALEB BOOD ......VA GERYEH AVAR .........KHODA KONEH YE ROOZ HAMEH EN CHEZA AZ BEYN BEREH

     
  • فروردین ۱۸, ۱۳۸۶ ۱۰:۴۷ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام حاج مهدی
    من هم این عید بزرگ رو به شما و خانواده محترمتون و همچنین همه مسلمانان تبریک عرض میکنم.
    انشاالله قسمت بشه و چنین روزی تو مدینه باشیم.
    راستی بهتر شدید انشاالله هرچه زودتر بهبود یابید اگر هم کار بتونیم انجام بدیم همه جوره در خدمتیم.
    من هم که دیر اومدم یه مشغولی و گرفتاری فکری از یک هفته قبل اذیتم میکرد.
    ..
    ..
    ..
    خب بریم سراغ آلمان،زیارت قبول؟؟
    دعا کن ما هم آره......./
    موفق باشید.همراه باسلامتی کامل.
    یا علی.

     
  • فروردین ۱۹, ۱۳۸۶ ۱۲:۴۱ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام حق و حقیقت
    سلام ... از حضور سبزتون ممنونم ..مطالبتون جالب بود و یه خورده تلخ اونم بخاطر ابزاری شدن شخصیت زن ...راستی
    یه خواهش ازتون داشتم اونم اینه که خیلی واسم دعا کنید چون شدیدا محتاج دعا هستم.
    بهاری باشید
    و سبز با انتظاری سبز
    بیا حوالی یک گل ز عشق خانه بسازیم
    برای غربت گنجشک آشیانه بسازیم
    بیا سپیده که آمد صدا کنیم خدا را
    و تا افق برسانیم دست سبز دعا را

     
  • فروردین ۱۹, ۱۳۸۶ ۱۲:۴۱ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام حق و حقیقت
    سلام ... از حضور سبزتون ممنونم ..مطالبتون جالب بود و یه خورده تلخ اونم بخاطر ابزاری شدن شخصیت زن ...راستی
    یه خواهش ازتون داشتم اونم اینه که خیلی واسم دعا کنید چون شدیدا محتاج دعا هستم.
    بهاری باشید
    و سبز با انتظاری سبز
    بیا حوالی یک گل ز عشق خانه بسازیم
    برای غربت گنجشک آشیانه بسازیم
    بیا سپیده که آمد صدا کنیم خدا را
    و تا افق برسانیم دست سبز دعا را

     
  • فروردین ۱۹, ۱۳۸۶ ۸:۲۹ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام حق
    سلام به حاج آقا مهدي بزرگوارمون
    سال نو رو به شما و خانواده محترمتون تبريك عرض ميكنم انشالله سال خوبي داشته باشيد
    خيلي وقت بود كه سعادت استفاده از مطالب مفيدتونو پيدا نكرده بودم...كسالت به دور باشه انشالله....
    از سفرنامتون مطالبي رو گلچين كردين كه حتي با بردن نام غرب همه چيز تداعي ميشه بخصوص استفاده از زن بعنوان ابزار تبليغاتي روز...چيزي كه دنيا داره روش سرمايه گذاري ميكنه واين يعني فاجعه...
    اللهم عجل لوليك الفرج
    خيلي التماس دعا
    يا علي

     
  • فروردین ۲۱, ۱۳۸۶ ۱۱:۱۶ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    salam ....khobid shoma?khanevade khoban enshalah ?
    chon mataleb ziad bod ,badan mikhonam ,vali be nazaram kheyli jaleb bod mozoeesh ...
    be ma ham ye sar bezanid
    ya ali ....eltemase doa
    dar panahe hagh

     
  • فروردین ۲۲, ۱۳۸۶ ۱:۲۰ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام خدا

    باسلام به شما بزرگوار

    ازمطالب و عکسهای بسیار گویاتون(کمی درجه گویاییشون بالاست برای این وبلاگ)ممنونم.نمیدونم برای چه کاری به این سفر رفته بوده اید،ولی فکر میکنم مجموعه بینظیری از این عکسها جمع آوری کرده باشید وقصد دارید هراز گاهی قسمتی از اونها رو به خوانندگان وبلاگتون نشون بدین.دستتون درد نکنه که مارو با فضای کشورهای غربی آشنا میکنید و مقام بیمقدار زن و استفاده های ابزاری از زن رو در این کشورها برای ما بیان میکنید.البته نمیدونم روی مطالب وبلاگتون با چه افرادی هستش .افرادی که طرفدار آزادی زنان در غرب هستن یا افرادی که طرفدار حقوق زنان هستن.درهر صورت با این برداشت که این وبلاگ مخاطبان مختلفی داره این مطالب رو مینویسم.به نظرتون بهتر نیست از سوءاستفاده هایی که به طرق مختلف از زنان و دختران ایرانی ودر قالبهای مختلف میشه صحبت کرد؟یا اگر هم از غرب صحبت میشه علت این مسائل بیان بشه؟علت بیحجابی در غرب بیان بشه،علت تزلزل خانواده ها و...بیان بشه .تنها بد گفتن سودی نخواهد داشت .درضمن تاوقتی که در جامعه اسلامی ما هم به مقام زن ظلم میشه ،بیان ظلمهایی که در مورد زن انجام میشه در غرب ،بیمعنا خواهد بود.آیا این سوءاستفاده ها از زن مربوط به مکان خاصیست یا در سراسر جهان بانامهای مختلفی انجام میشه؟
    ببخشید که مطالبم از نظم وترتیب برخوردار نیست .چرا که کمی عجله دارم وباید برم.به طور حتم شما منظور من رو متوجه میشین.انشاءالله
    التماس دعا...خدانگهدار

     
  • فروردین ۲۲, ۱۳۸۶ ۱۰:۵۴ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    با سلام خدمت خواهر خوبم مهمان خدا
    تشكر مي‌كنم از اين‌كه با اين همه عجله‌اي كه داشتيد نظر پرمهرتون رو نوشتيد. در مورد عكس‌ها قبلا هم از آن دسته از دوستاني كه با انتشار اين عكس‌ها موجبات ناراحتي‌شون رو فراهم آورده‌ام معذرت خواسته و خواهم خواست. بعضي حرف‌ها و بعضي هشدارها نيازمند به اين است كه مصور باشند و بتوان عمق فاجعه را ديد. مثل يك زلزله. هر قدر هم كه از زلزله و عواقب آن صحبت كنند، هيچ‌گاه به اندازه نمايش يك زلزله واقعي ، حتي از طريق تلويزيون ، مردم را تكان نمي‌دهد و آنان را متاثر نمي‌سازد. چه بسيارند كتاب‌ها و مقاله‌هايي كه عليه غرب و ارزش‌هاي فرهنگي آن قلم‌فرسايي كرده‌اند ولي آيا در هيچ‌كدام از آن‌ها توانسته‌ايد به اندازه اين تصاوير متاثر شده باشيد؟ و اما اين‌كه چرا در اين وبلاگ اين تصاوير را منتشر كرده‌ام:
    من همان‌طوري كه به شما نيز گفته‌ام ديدگاهي كه افراد نسبت به شخص من دارند اصلا برايم مهم نيست. و هيچ‌گاه سعي نكرده‌ام بر وفق مراد يا براي رضايت عده‌اي خاص عمل كنم. چرا كه بسيارند افرادي كه نسبت به خشك بودن وبلاگ حقير انتقادات شديد دارند و مرا روحاني افراطي، انصاري و ... مي‌پندارند و از آن‌طرف هم عده بسيار زيادي هستند كه بنده و ديدگاه‌هايم را روشنفكرانه ، ليبرالي و ... مي‌دانند. بلكه هميشه سعي مي‌كنم در انتشار مطالبم فقط و فقط كسي را در نظر بگيرم كه بايد از من و كردارم راضي باشد. البته در اين هم شك ندارم كه تاكنون نتوانسته‌ام آن‌طور كه بايد رضايت او را جلب كنم و به همين دليل حداقل به خاطر نيت اصلي كه داشته‌ام اميد به رحمت و مغفرتش دارم و بس.

    و اما شما و نوع تفكرتان و اين كه فرموده‌ايد با ديدن ظلم‌ها و ... كه به زنان در ايران مي‌شود نيازي به نمايش غرب نيست:
    مشكل اصلي و مهمي كه شما داريد اين است كه همه چيز را با دو معيار مي‌سنجيد و براي همه چيز در اين دنيا فقط دو معيار را انتخاب ميكنيد. يك و صفر. در ديگاه شما همه چيز يا صفر هستند و يا يك. يا بايد سياه باشند يا سفيد و چيزي بين اين دو قرار ندارد. و اين مشكلي است كه واقعا در آينده شما را حتي در زندگي خود آزار خواهد داد.
    اگر بتوانيد معيارهايتان را گسترش بدهيد و به جاي صفر و يك فاصله صفر تا صد را براي ارزش‌يابي انتخاب كنيد آن‌وقت در بسياري از كارهايتان موفق خواهيد بود و زندگي برايتان معناي شيرين‌تري خواهد داشت.
    اين حماقت است كه كسي بگويد مي‌توان يك جامعه عاري از ظلم و يا يك جامعه ايده‌ال داشت. حتي در زمان حكومت حضرت علي (ع) نيز آن حضرت زمام‌داري را در شهري منصوب مي‌كرد و پس از آن‌كه ظلم او مشخص مي‌شد براي او فرمان عزل صادر مي‌كرد.
    دخترم
    همانطوري كه هيچ انساني معصوم نيست ، هيچ حكومتي نيز الهي محض نخواهد بود. اگر شما بتوانيد موجودي به نام شيطان را از جامعه حذف كنيد آن‌وقت به شما بشارت يك جامعه ايده‌آل را خواهم داد. منتهي هنر يك انسان كامل و عالم اين است بايد تا آن‌جا كه در توان دارد به سمت ايده‌آل‌ها حركت كند. و در اين راه اسلام اعتقادي به نتيجه ندارد و فقط وظيفه مهم است و بس.
    پس بنابراين در اين‌كه در اين جامعه اسلامي نيز ظلم و جور در برابر همه افراد و نه فقط زنان وجود دارد شك نكنيد. منتهي همان‌طور كه گفتم در ارزيابي‌ها هميشه سعي كنيد نسبي عمل كنيد نه مطلق. دنيا را طيفي از رنگ‌هاي مختلف ببينيد نه سياه و سفيد. اگر شما اين صحنه‌ها را كه خودتان از انتشار آن‌ها در اين وبلاگ گله‌مند شده‌ايد در منظر عموم ديده‌ايد پس مي‌توانيد ادعا كنيد كه ارزش‌هاي غربي را نهي كردن معنا ندارد. اما اگر نديده‌ايد حداقل سعي كنيد براي يك‌بار هم كه شده منفي باف نباشيد و سياه نمايي نكنيد.
    التماس دعا

     
  • فروردین ۲۳, ۱۳۸۶ ۸:۰۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام خدا

    باسلام به شما بزرگوار
    هدفم از نوشتن این مطالب در قسمت نظرات وبلاگتون، علی رغم بیان کردن نظر شخصیم به طور مستقیم به خود شما این بوده که افرادی که نظر میدهند از همان اصلی که خودتون برای قرار دادن این عکس ها استفاده کرده اید( ديدگاهي كه افراد نسبت به شخص من دارند اصلا برايم مهم نيست. و هيچ‌گاه سعي نكرده‌ام بر وفق مراد يا براي رضايت عده‌اي خاص عمل كنم)بهره برند و صادقانه نظر واقعیشون رو بیان کنند.آیا واقعا این عکس ها اینقدر گویا هستن که من نوعی قانع بشم و هیچگاه افسوس آزادی ای که زن در غرب دارد !!!را نخورم؟اگر گمان میکنید که وبلاگ شما مخاطبان متنوعی دارد،پس باید به این نکته هم توجه کنید که بسیاری از افرادی که مراجعه میکنند که یکی از آنها خود من هستم،این تصاویر رو به صورت زنده دیده اند ودر مورد این افراد گمان نمیکنم که تنها با دیدن این عکسها درمورد آزادی کذایی زن در غرب توجیه شوند.ونه از سر جنگ بلکه بخاطر روشن شدن موضوع هم برای کسانی که با این عکسها قانع شده اند و هم برای آنهایی که هنوز قانع نشده اند ، پیشنهاد میکنم که علت این مسائل رو هم توضیح دهیدودرمقابل بیان وضعیت غرب ودلایل اون ،وضعیت ایران رو هم مقایسه کنید،چرا که کم نیست نمایشگاههایی که در خود ایران برگزار میشه واززن استفاده ابزاری میشه.
    از نظری هم که راجع به نوع تفکر من داده اید ممنونم وخوش حال میشم که برای برطرف شدنش راه حلی بدید.ولی نظرتون رو راجع به منفی بافی خودم قبول ندارم .البته ذکر این نکته رو لازم میدونم که مطالبی که من مینویسم ممکنه افراطی باشه و از درجه انعطاف پذیری کمی برخوردارباشه ولی هدف از بیان اونها این نیست که صرفا نوع تفکر من مورد نقد قرار بگیره بلکه هدف مورد نقد قرار دادن موضوع اصلی هستش.
    التماس دعا...خدانگهدار

     
  • فروردین ۲۴, ۱۳۸۶ ۱:۲۳ قبل‌ازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    با سلام مجدد خدمت شما خواهر گرامي مهمان خدا

    راستش نمي‌خواستم ديگر پاسخي برايتان بنويسم اما ديدم شايد حمل بر بي ادبي شود. بنده قصد جسارت به شما و نظراتتان نداشته و ندارد بلكه فقط سيره و روش مباحثه يا به عبارت صحيح‌تر آن مجادله شما را راه مناسبي نمي‌دانم. خب اين هم نظر من است و من نيز مانند تمامي بندگان خدا جايزالخطا

    روش مجادله شما هميشه ( كامنت‌هاي قبلي خودتون رو هم ببينيد ) اين است كه اصلا به واقعيت حقيقي كاري نداريد و براي اثبات حرف‌ها و نظراتتان بدون استثنا همه حرف‌هاي طرف مقابلتان را محكوم مي‌كنيد. حتي اگر موافق ميل نظر خودتان باشد. و خب تصورتان هم اين است كه بالاخره در بسياري از مسائل حريف كم مي‌اورد و نمي‌تواند از خود و يا نظرش دفاع كند. ولي دختر خوب بدون دفاع بودن و يا حتي غلط بودن يك نظريه به معناي درست بودن نظر شما نيست. اين همان سياه و سفيدي است كه هميشه شيوه نگاه شما بوده و هست.
    من چند مثال ملموس برايت مي‌زنم تا بتواني به خوبي منظورم را متوجه شوي.

    شما در طول بيست و پنج دقيقه بحث از طريق مسنجر ، با ادله و ملاك‌هاي مختص خودتان خواستيد به من ثابت كنيد كه همان مقاله يا سفرنامه كافي بود و ديگر نيازي به قرار دادن تصاوير نبوده است. و يا اذعان داشتيد كه درج اين تصاوير در وبلاگ شما كه تصوير مثبتي در اذهان دارد اصلا مناسب نيست. اما حالا در قسمت كامنت ادعا مي‌كنيد كه اين تصاوير عادي بوده !!! و مرا قانع نمي‌كند!!! و بسياري از اين تصاوير را زنده ديده‌ايد !!!

    نمي‌دانم يا من و ديگر خوانندگاني كه شما سعي در روشنكردنشان داريد ( بنا بر قول خودتان ) نابينا هستيم و اين تصاوير زنده‌اي را كه شما مي‌بينيد نمي‌بينيم ، يا اين‌كه اصفهان در مدت كمتر از سه ماهي كه من توفيق زيارتش را نداشته‌ام اين‌قدر پيشرفت !! در آزادي زنان!! داشته است كه شما اين تصاوير را زنده و در ملا عام ديده‌ايد و زنان به صورت عريان در انظار عمومي خودشان را رنگ مي‌كنند و يا در آن‌جا زنان را براي جذب مردان به خانه‌هاي فحشا به صورت عريان پشت ويترين‌‌هاي نورپردازي شده قرار مي‌دهند و يا اين كه شما داريد بزرگ‌نمايي ( بخوانيد سياه‌نمايي) مي‌كنيد و فقط و فقط براي سركوب كردن يك نظر هرچه به ذهنتان مي‌رسد را واقعيت مي‌پنداريد؟

    خب از اين كه شما افسوس آزادي زنان در غرب را مي‌خوريد حرفي ندارم و برايم هم مهم نيست كه شخص شما قانع شده باشيد يا نه. اين‌ها را هم براي كساني گذاشته‌ام كه هنوز ارزش‌هاي واقعي زن در جوامع معنا دارد و خود را دستمال كاغذي ( با عرض پوزش بسيار از بانوان) نمي‌پندارند. والا بسياري از افراد هستند كه نقد اين تصاوير را هم كوته‌فكري و مخالفت با تمدن مي‌دانند.

    مشكل شما اين است كه خود و نظرات خود را برترين مي‌دانيد ( نامي هم كه براي خود انتخاب كرده‌ايد مويد همين مطلب است) و به همين دليل نظرات ديگران را نه از اين جهت كه حقيقت را بشناسيد بلكه از اين جهت كه نكات قابل تكذيب را در آن‌ها بيابيد مي‌خوانيد. و در جواب ردتان هم اصلا فكر نمي‌كنيد كه آيا تا چه حد پاسخ‌تان صحيح است يا نه.

    و اما فكر مي‌كنم دچار يك سوء تفاهم بزرگ هم شده‌ايد و آن اين‌كه اصلا موضوع وبلاگ من استفاده ابزاري از زنان در غرب نيست. اگر شما اين اعمال را جزو استفاده ابزاري مي‌دانيد خب هنوز راه درازي براي درك مفاهيم داريد. اين تصاوير نشان از نقش حيواني زنان در غرب دارد نه ابزار. اين تصاوير نشان مي‌دهد كه زن در غرب تفاوتي با يك حيوان ندارد و ميتـوان او را همانند يك حيوان ( مثل همين سگ‌هايي كه در ايران هم مد شده ) به صورت عريان به كوچه و خيابان برد و با قلاده‌اي كه بر گردنش بسته‌اند او را وادار به حركات نمايشي كنند. مانند يك حيوان سيركي كه بايد روي پاهاي خود بايستد و با اشاره دستان صاحبش هنرنمايي كند. خب طبيعي‌است كه اگر در يك جامعه رويت زشتي‌ها عادت شود ديگر به آن زشتي اطلاق نمي‌شود. مثلا هيچ‌وقت شما از اين كه يك گربه يا سگ ( كه عريان هم هستند) در مقابلتان عرض اندام كند متعجب نخواهيد شد. خب اگر زنان نيز به دفعات زياد به صورت عريان در خيابان‌ها ظاهر شوند بعد از مدتي قبح آن مي‌ريزد و براي همه عادي خواهد شد!!!

    بگذريم كه نه وضعيت سني شما و نه وضعيت تاهلتان اجازه باز شدن بيش‌تر اين بحث را نمي‌دهد.

    من فكر نمي‌كنم خوانندگان اين وبلاگ مشكل شما را داشته باشند و من نيز دنبال قانع كردن كسي نسبت به چيزي نيستم. جواب اصلي‌تان را هم نسبت به نظرتان را داده‌ام و باز هم فكر نمي‌كنم چيزي بيش از اين نياز باشد. از اين بابت هم بسيار سپاسگزارم.

    ولي اگر از اين بحث واقعا دنبال روشن شدن خودتان هستيد ( كه بعيد مي‌دانم) آيا بهتر نيست در وبلاگ خودتان نظراتتان را بنويسيد كه همگان بتوانند آن‌ها را نقد و بررسي كنند؟

    بگذريم
    اگر جسارتي شد پوزش مي‌خواهم
    التماس دعا
    در پناه خدا

     
  • فروردین ۲۴, ۱۳۸۶ ۶:۴۸ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    salam.sale noton mobrak.
    harfa va axaye talkhi bod kash goshhayee shenavaye in bashe ke garb fagat be dideye kala be zan negah mikone va barash arzesh gaele...mamnon ke baraye roshan shodane ingone masel zahmat mikeshid...be nazare man matlabeton jame bod va aali.eltemase 2a.

     
  • فروردین ۲۴, ۱۳۸۶ ۶:۳۶ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام خدا

    باسلام به شما بزرگوار
    بسیار ممنونم که علی رغم میل باطنیتان پاسخ این حقیر رو داده اید ولی فکر میکنم اگر برای جلوگیری از حمل بربی ادبی پاسخ نمیدادید بهتر بود.
    چرا که به راحتی به خود اجازه داده اید هر آنچه در ذهن داشته اید وحاصل تصورات وقضاوتهای نادرست شما از شخصیت من بوده برزبان جاری سازید.محکوم کردن طرف مقابل وکشاندن موضوع تا مرحله ای که طرف کم بیاورد،سیاه نمایی،طرفدار آزادی زنان درغرب،بی اعتنا به ارزشهای واقعی زن و پنداشتن خود به مثابه دستمال کاغذی،برتر دانستن خود وحتی توهین به نامی که باتمام وجود برای خود انتخاب کرده ام و به طور قطع برداشتهایی که به دلیل اینکه حمل بر بی ادبی نشود!!!ازذکر آنها امتناع ورزیده اید.
    اگر مشکل شما وجود کامنتهای من در وبلاگتون هست میتونید اونها رو هر چه سریعتر از وبلاگتون حذف کنید،اگر مشکلتون طرز منش وتفکر من هست خوش حال میشم راه حلی برای رفع آن به اینجانب ارائه دهید.
    برای من سخت نیست همچون سایر افرادی که اینجانظرات محترمشون رو مینویسند،با مطالب وبلاگ موافقت کنم و البته نویسنده مطالب هم نیازی به موافقت یا مخالفت من ودیگران ندارد.اشتباه گفتم که این مسائل در ایران هم هست؟پیشنهاد بیجایی دادم که دلایل بیمقدار شدن زن در غرب رابیان کنیدوشرایط ایران وسایر نقاط را با ایران مقایسه کنید از باب روشن شدن موضوع؟(البته شما مسیر مشخصی برای وبلاگ خود برگزیده اید وهرگونه که بخواهید میتوانید مطالب آن را پیش ببرید)آیا این انصاف است که اینگونه قضاوت کنید؟
    بله از قرار دادن عکسها در وبلاگ شما شاکی شدم وهستم ولی میگویم حالا که ظاهرا قصد روشن شدن موضوع رو دارید ،باید پارافراتر گذاریدوتصور نکنید که خوانندگان وبلاگ شما تنها آنهایی هستن که در قسمت نظرات ،نظراتشان را درج میکنند.دراصفهان هم شاهد چنین تصاویری نبوده ام (بماند که شهوترانی خاموش در ایران بسی دردناکتر از وضعیت عریان زنان در غرب است)وچنین تصاویری را در سایر کشورها مشاهده کرده ام.
    البته شما در چنین قضاوتی تقصیری ندارید.مقصر خود من هستم که نظرات واقعی خود را درج میکنم ومغلطه کاری نمیکنم.به خود اجازه نوشتن نظراتم را دادم چرا که تصور دیگری از شخص شما داشتم ولی گویا شما تصور دیگری داشته اید از نوشتن نظراتم در وبلاگتون ودر این مورد برایتان متاسفم.
    درآخر از شما کمال عذرخواهی رو میکنم که صفحات وبلاگتون رو با نظرات بیجای خود س یاه کردم.
    التماس دعا...خدانگهدار

     
  • فروردین ۲۴, ۱۳۸۶ ۱۰:۵۵ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    با سلام مجدد خدمت خواهر خوبم - مهمان خدا

    نمي‌دونم چرا اين‌طوري تصور مي‌كنيد يا اين‌طوري فكر مي‌كنيد. اگر ملاك مباحثه است من هم مباحثه كردم و نه به شخصيت شما توهين كردم و نه چنين اجازه‌اي به خودم مي‌دهم. شما در قضاوت خودتان نسبت به من آزاديد و هيچ‌گاه هم ناراحت نمي‌شوم. لزومي هم ندارد ناراحت شوم. برخلاف تصور شما هم نيازي به درج نظرات كسي بالاخص از نظر تعريف و تمجيد ندارم و به كرات ثابت كرده‌ام كه حتي در كم‌ترين تعداد كامنت باز هم هر وقت فرصت داشته‌ام ادامه داده‌ام و حتي اگر هم قسمت را باز گذاشته‌ام براي اين بوده كه انتقادات سازنده را بخوانم و آن‌ها را بررسي كنم.

    اما برايم جاي تعجب است كه شما از حرف‌هايي ناراحت شده و برآشفته‌ايد كه خودتان زده‌ايد (كامنت قبلي خودتان را درست بخوانيد) و نسبت به آن‌ها مدعي بوده‌ايد. توهيني هم به نام مقدس شما نكردم. كلماتي چون مؤمن ، مخلص ، عابد و ... هم كلمات خيلي مقدس و قشنگي هستند اما زماني زيبنده انسان مي‌شوند كه ديگران او را به اين القاب خطاب كنند نه خود انسان. چرا كه اين امر نوعي خودبزرگ بيني و خودبرتر بيني است و بر همين اساس است كه انسان نظري غير از نظر خود را قبول ندارد. و از همين جهت است كه شما نظر همه خوانندگان را از جنبه تعريف و تمجيد ديده ( چون مخالف نظر شما است) و نظر خود را واقع بينانه. اشتباه هم نشود من هيچ قضاوتي نسبت به درست يا غلط بودن نظر كسي نكرده‌ام.
    و اما در مورد خوانندگان
    برخلاف تصور شما خوانندگان اصلي وبلاگ من فقط كساني كه كامنت مي‌گذارند( و به زعم شما در تعريف) نيستند. بلكه بسياري از خوانندگان بالاخص آنان كه نيت خير از انتقاد دارند ( البته باز هم منظور اين نيست كه شما نداريد) نظرات خود را كه در بسياري از اوقات به سه چهار صفحه هم مي‌رسد با اي‌ميل ارسال مي‌كنند.
    بگذريم
    من قصد هيچ اهانتي نسبت به شما نداشته و نخواهم داشت و هيچ تصوير و ديد منفي هم نسبت به شما نداشته و ندارم. اما اگر خودتون اين احساس رو داريد ببينيد چرا به اين احساس رسيده‌ايد.
    قصد من فقط اين بود كه به شما بفهمانم كه روش مناسبي براي بحث انتخاب نمي‌كنيد و قطعا در زندگي اجتماعي خودتان نيز با اين مشكل برخورد داشته‌ايد و شايد تعدادي از دوستان را نيز از خود رنجانده باشيد. سعي كنيد هر آن‌چه كه به ذهنتان مي‌رسد بر زبان نرانيد بلكه قدري بر روي آن تامل كنيد و جوانب كامل آن را بسنجيد. اميدوارم اگر جسارتي احساس شده فقط به ديده برادري بگذاريد و بس. برايتان بهترين‌ها را آرزومندم. التماس دعا

     
  • فروردین ۲۵, ۱۳۸۶ ۱۱:۰۲ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام خدا

    باسلام به شما بزرگوار
    باز هم سپاسگزارم از وقتی که صرف پاسخ دادن کرده اید.اگر بخواهم راجع به خط به خط نظرتان پاسخی ارائه دهم باز سخن به درازا کشیده میشودوتا ابد این سیر ادامه خواهد داشت وامکان این میرودکه خوانندگان خیر وبلاگتون ودیگران از پیگیری موضوع اصلی باز مانند.پس در همین جا علی رغم آنکه جنگی نبوده اعلام صلح میکنم .البته خبر مسرت بخشی باید به شما بدهم و آن این که با تعدادی از انتقادات شما موافقم ولی این بدان معنا نیست که از موضع خود راجع به مطالب وبلاگتون عقب نشینی کرده ام و هم چنان همان نظرات را دارم.
    پس در همین جا کلامم را خاتمه میدم واگر صحبتی بود از طریق ایمل به شما ارسال میکنم.
    التماس دعا ....خدانگهدار

     
  • فروردین ۲۶, ۱۳۸۶ ۱۲:۴۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام.با عرض پوزش.خیلی وقته که نمینویسم و حالا هم بعضی وقتا می خوام بنویسم.واقعا جای تاسفه که مردم اینقدر پست شدن که روح پاکشونو به شیاطین دنیوی می فروشن.حالا اونایی که می گن تو غرب برا مردم عادی شده لخت گشتن بیان ببینن که برای هیچ انسان عادی و حتی غیر عادی ای این وضع عادی نمیشه.فقط می تونم بگم متاسفم.التماس دعا.دعا کنین بتونم به روز کنم.

     
  • فروردین ۲۶, ۱۳۸۶ ۲:۱۰ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام بر شما برادر بزرگوارم ...
    از اينكه مثل هميشه با نظرات زيباتون وبلاگم رو نور باران كرديد ممنونم .
    شرمنده از اينكه با كلي تاخير خدمت رسيدم . به بزرگواري خودتون ببخشيد .
    بي نهايت سپاسگزارم از سفرنامه بي نظيرتون و مطالب ارزشمند و عكسهاي گويا و بيان بسيار بسيار شيواتون همچنين از اينكه ما رو در جريان اين نمايشگاه و وضعيت فرهنگي و موقعيت زنان در غرب قرار داديد ممنونم . در مجموع گزارش جالب توجهي از غرب بود .
    من فكر مي كنم شكارچي اين زنان نيمه عريان هستند كه تور شكار را پهن مي كنند تا شكارخوبي رو به دام بيندازند مردان بي اراده غرب نيز تن به هر خفتي و فسادي مي دهند البته براي جامعه غرب اين چيزها حل شده زن نيز در غرب شرايط كالا بودن خود را پذيرفته .
    جنبه اصلي قضيه کالا بودن زن است. يعني اينکه زن خوب – يا کالاي خوب – زني است که به کالا بودن خود واقف بوده و به مورد انتخاب واقع شدن و مورد استفاده واقع شدن خود اعتراض نکند. به بيان ساده – زن حق انتخاب اينکه مي خواهد مورد استفاده واقع شود را ندارد. زن کالايي است که مورد استفاده مردان در هر زمينه اي از جمله همسر برگزيده مي شود . زن حق اعتراض به مورد استفاده واقع شدن خود را ندارد و بايستي تمكين کند.
    زني که همه شرايط کالا بودن خود را رعايت کند، با ارزش و نجيب شمرده مي شود.
    متاسفانه جامعه ما نيز به طرف غرب سوق پيدا كرده دختران و پسران هويت خود را گم كردند و در الگو قرار دادن الگوهاي غرب دنبال هويت خويش هستند . همچناكه بنيان خانواده در غرب چقدر سست است و البته اين سستي به جامعه ما هم كشيده شده . اين مسائل براي غربي ها چيزي پيش پا افتاده است .
    بسياري از غربي ها اين را كه زنان نبايد مورد سو’ استفاده براي فروش كالاهاي مصرفي و تجملي و مورد سو’ استفاده در ترويج شهوت جنسي و ... به كار گرفته شوند . موافقند . اما آنها مي گويند كه كاري نمي توان كرد . چون آزادي اجازه مي دهد كه يك زن زيبا از زيباييش نان بخورد . همانطور كه يك دانشمند از علمش !!!
    اما در جامعه ما چه كاري انجام شده است كه جلوي اينهمه فساد گرفته بشه ؟ از مردم مي خواهند كه ماهواره را كنار بگزارند آيا چيزي جايگزين ماهواره قرار داده اند تلويزيون رو كه نگاه مي كنيم يا فيلمهاي تكراري است يا اصلا فيلمها سر و ته ندارند يا اينه در نيمي از سال فقط عزا پش مي كنند .شده تا حالا جشنهاي مذهبي ما رو عظيم تر نشون بدهند و برنامه هاي ويژه اي در ايام جشن هاي مذهبي داشته باشند فقط اين نيست . در جامعه ما بيشتر حرف هست تا عمل . اگر عمل هم باشه مدت خيلي كوتاهي دوام مياره بعد از فروكش سر و صدا باز همان آش و همان كاسه است . تدابير اساسي براي جلو گيري از فساد گرفته نشده الان ديگه اينقدر آزادي دادند كه نميتونند كنترلش كنند عملا در كوچه و خيابانها و فروشگاهها شاهد مسائلي ميشيم كه گوياي همه چيز است . حالا با اينهمه آزادي دختر ها و پسر ها معترضند كه چرا به ما آزادي نمي دهند ؟ حرف بسيار هست و زمان اندك و حرفهاي ما هم از حوصله ديگران خارجه . وقت شما رو با حرفهام نميگيرم .
    خدا انشالله به شما توفيق روز افزون عنايت كند كه نوشته هاي با ارزش تون در اين زمينه ها تلنگري هست براي اونهايي كه هنوز در خوابند .

     
  • فروردین ۳۰, ۱۳۸۶ ۶:۱۲ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام... حالا سفرنامه هیچی ...نمی خواهید بحث های قبلی رو ادامه بدین(البته نه توی کامنت، به خاطرنکه من همیشه با این قسمت وبلاگتونمشکل دارم تا جایی که ترجیح می دهم بدون کامنت از اینجا رد بشم...)منتظریما

     
  • فروردین ۳۱, ۱۳۸۶ ۳:۰۸ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    بنام خدا
    سلام به شما بزرگوار
    ممنون بابت این پستتون(اگرچه یه کم زیادی پرواضح بود ولی نکات جالب وظریفی رو بیان کردین)
    چندباری اومدم ولی نتونستم کامنت بذارم الانم با کلی تلاش موفق شدم
    موفق باشید
    درپناه حق

     
  • فروردین ۳۱, ۱۳۸۶ ۶:۰۹ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    salam dost gerami
    sale jadid ro ba takhir be shoma va khonevade mohtarameton tabrik arz mikonam omidvaram sale sarshar az movafaghiyat dar pish dashte bashid az lotfeton ham mamnonam ke faramoshemon nakardid
    shad bashid va piroz , khoda negahdareton

     
  • اردیبهشت ۰۲, ۱۳۸۶ ۱۱:۲۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    خوشحالم از اینکه هنوز مطلب می دین
    چرا دیگه انقدر کم پیدایین ؟؟؟
    هر جا هستید موفق باشین
    یا علی

     
  • اردیبهشت ۰۲, ۱۳۸۶ ۵:۱۲ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    مطلبتون رو خیلی وقت پیش خوندم و چند بار هم خوندم اما راستش نمیدونستم چی باید بگم. اینقدر از اینجور چیزها هرروز دور و برم میبینم که دوباره خواندنش بیشتر باعث...بگذریم
    مزاحم شدم که جویای حالتان شوم و بپرسم که چرا به روز نمیکنید؟؟
    التماس دعا

     
  • اردیبهشت ۰۷, ۱۳۸۶ ۸:۴۰ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    salam. hanooz az inke in axha ro tooye webloge shoma mibinam moteajebam! har cheghadr ham bahanetan baraye gozashtan va be namayesh gozashtane in axha neshan dadane sahne ha va koochak shemordane zanan bashad baz ham dar shaane inja va webloge kasi ke hamishe rahnamaye hameye dokhtarha o pesarha boode nist! az jomalati ham ke khodetan dar neveshtehayetan be kar bordid hamanhaii ke be halate shookhi dar parantez avardeiid neshoon mide ke kheili ham asabani nistid! hameye maha in axa o badtar az inha ro hame ja didim o midanim ke dar gharb che khabare! namayesh dadanash inja lozoomi nadarad va joz bi hormati be webloge khodetan natijeii nadarad! delam nemikhahad inja javabam ra bedahi ba name bani adam va ba shorooe ingoone: khahare khoobam! agar khasti javab bedahi tarjih midaham ke cammentam ro pak koni! ghasde tohin o bi adabi ham nadashtam faghat yekbar ham goftam behetoon ke man nabayad be shoma begam in axa inja jash nist! engar man bishtar az khodetoon vase inja hormat ghaelam! movafagh bashi!

     
  • اردیبهشت ۰۷, ۱۳۸۶ ۱۰:۵۹ بعدازظهر

    نظر Blogger بنی‌آدم :

    با سلام خدمت خانوم كوچولو و مابقي دوستان.
    قرار بود يكی دو روز پيش پست جديد رو ارسال كنم و همون موقع عكس‌ها رو حذف كنم ولی اصلا فرصت پيدا نكردم و نتونستم مطلب جديد رو تكميل كنم. منتهی با توجه به قداستی كه شما و ديگر دوستان دلسوز برای اين مكان قائليد علی‌رغم اين‌كه به نظر خودم هيچ ايرادی نداشت ، به احترام نظر دوستان عكس‌هایی را كه مد نظرتان بود برداشتم. البته خواستم خود پست را بردارم ديدم بی‌احترامی به دوستانی است كه نظرات خود را نوشته‌اند می‌شود.
    من نه معصوم هستم و نه انسان مقدسی هستم. اين پست هم برای من فرصت مناسبی شد تا ذهن بسياری از دوستان نسبت به قداست شخص من پاك شود. من نيز مانند شما و ديگر مردم عادی يك انسانم و انسان نيز جايزالخطا است. من در سيره و روش خودم به اين نتيجه رسيدم كه تاثيرات مثبت اين پست و عكس‌های آن بيشتر از تبعات منفی آن است. چه كه اين عكس‌ها به وفور حتی در صفحه اول ياهو كه آدرس خانگی بيش از 95 درصد كاربران است و در اولين مراجعه در برابر چشمان افراد كوچك و بزرگ قرار مي‌گيرد يافت مي‌شود. قصد تبرئه خودم را هم ندارم. ولي خب انسان جايزالخطا است و شايد من هم خطا كرده باشم. ولي هنوز به اين‌كه خطا بوده نرسيده‌ام.
    اما در هر صورت از دلسوزي‌هاي به‌جا و انتقادات منصفانه شما و دوستان ديگر، كمال تشكر را دارم و اميدوارم در آينده نيز شاهد لطف و محبت‌هايتان نسبت به اين مكان باشم.
    دعا كنيد تا خداوند مرا از خطاهای ناخود‌آگاه بر حذر دارد. چه كه در خطاهای آگاهانه امكان جبرا خطا وجود دارد اما خطاهای نهان فرصتی برای جبران در اختيار انسان نمی‌گذارد. به قول يكی از علما، از خدا بخواهيد از ثواب‌هايمان (اعمالی كه فكر می‌كنيم ثواب است) بگذرد.
    التماس دعا

     
  • اردیبهشت ۱۴, ۱۳۸۶ ۶:۳۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام خدا

    واقعا عالي بود .
    ممنون
    التماس دعا
    يا علي

     
  • مرداد ۲۴, ۱۳۸۷ ۱۲:۱۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    از مطالبي كه نوشته بوديد استفاده كردم كاش همه كساني كه به خارج از كشور مي رفتند مي توانستند بدون جو گيري واقعيات خارج از كشور را بنويسند. به ما هم سر بزنيد و نظر بدهيد.

     

نظر شما چيه؟

بازگشت به صفحه اصلی