والاترين الگوی زندگی عاشقانه
باسلام خدمت شما دوستان و بزرگواران
طی اين دو پستی كه در مورد زندگی مشترك نوشته بودم برخی از دوستان انتقاداتی را نسبت به اين نوع زندگی داشتند. خواستم ادامه مطلب به همراه طرح انتقادات و پاسخ آنها را بنويسم كه ديدم بهتر است كه الگوی عملی يك زندگی عاشقانه را اينجا بازگو كنم. البته تعدادی از خوانندگان نيز از اينكه بايدها و نبايدهای زندگی را برای مردان ننوشتهام گله داشتند كه انشاالله به آن نكات نيز خواهيم رسيد.
الگوهای رفتاری حضرت زهرا (س) در زندگی با اميرالمؤمنين علی (ع)
آراستگى و معطر بودن براى همسر
براى زن در رسيدگى به وضع ظاهريش به خاطر همسرش سزاوار نيست كه به خود و سر و وضعش نرسد ولو اينكه گردنبندى را در گردن خويش بياويزد و نيز پسنديده نيست كه دستش را بدون رنگ رها كند ولو اينكه مختصر حنائى بگذارد گرچه سالخورده باشد.
در زندگى حضرت فاطمه زهرا سلاماللَّهعليه نقل مىكنند كه امسلمه همسر پيامبر (ص) از حضرت زهرا سلاماللَّهعليه پرسيدند آيا عطر و بوى خوش ذخيره كردهايد فرمودند: آرى، رفتند و مقدارى عطر آوردند و مقدارى در كف دست من ريختند بوى خوشى داشت كه هرگز نشنيده بودم.
پيامبر اكرم (ص) به عمار ياسر مأموريت داد براى شب عروسى حضرت زهرا سلاماللَّهعليه عطرهاى خوشبو تهيه نمائيد عمار ياسر مىگويد: عطر خوبى تهيه كرده به منزل حضرت فاطمه سلاماللَّهعليه بردم و گفتم پدر شما رسول خدا (ص) مرا امر كرد تا اين عطر را فراهم نمايم.
شرم و حيا در كنار همسر
حيا دو گونه است: يكى پسنديده و ديگرى ناپسند. حياى ناپسند آن حالتى است كه انسان را از رشد و كماليابى و رسيدن به حقوق بازمىدارد و يا باعث تضييع حقوق ديگرى مىگردد. چنين صفتى در روايات اسلامى به شدت تقبيح گرديده است... (1) و همچنين در آداب همسردارى آمده است كه حيا دو گونهى متصور است: يكى مطلوب و ديگرى مذموم و نامطلوب. حياى مذموم آن حالتى است كه يكى از زوجين را در استيفاى حقوق طرف مقابل بازدارد و قيد و بندى شود در مسائل زوجيت و ساير امور مربوطه... و لذا حضرت امام باقر عليهالسلام مىفرمايند: زن خوب، زنى است كه در خلوت با شوهرش حيا را نيز از تنش خارج كند، و سپس در شرايط عادى، حيا را نيز مانند لباس به اندامش بپوشاند. (2)
حضرت فاطمه عليهاالسلام در طول مدت شوهردارى خود با اميرالمؤمنين، در هيچ فرصتى حريم آن حضرت را ناديده نگرفت و در مورد شخصيت آن بزرگوار كوتاهى نكرد. تا جايى كه اميرالمؤمنين در اين باره مىفرمايند: سوگند به خدا زندگى با صفاى من و فاطمه عليهاالسلام طورى بود كه نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانى كرد، حتى غصههاى ديگرم با حضور او و تماشاى جمالش برطرف مىگرديد. (3)
اين حديث شريف كه از دل آتشين على عليهالسلام در فراق فاطمه عليهاالسلام برخاسته است، نشان مىدهد كه دختر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله تا چه ميزانى در اطاعت شوهر بود و كوچكترين اسائه ادب از او ديده نشد.
در اظهار ديگرى از اميرالمؤمنين مىخوانيم كه آن حضرت زن و بچههايش را در وضع بسيار اسفناك (گرسنگى) ديد، به فاطمه عليهاالسلام گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگى بچههايم مرا آگاه نساختهاى؟ فاطمه عليهاالسلام در جواب فرمودند:
يا اباالحسن! من از خدايم شرم و حيا مىكنم تو را به كارى بگمارم كه قدرت تهيه آن را ندارى. (4)
اگر چه تأمين رفاه زندگى زن و بچه براى شوهر در حدّ معمول واجب است، ولى روح ايثارگرى خاندان رسالت و ولايت در تمام ابعاد زندگى، باعث شده بود كه خانوادهى اميرالمؤمنين پيوسته در فقر و پريشانى بسر برند و لذا فاطمه از وضع مالى شوهرش آگاه بود، و مىدانست كه وى قدرت تهيّه مايحتاج خانه را ندارد. از اين جهت شرم و حياى فاطمه عليهاالسلام كه از ايمان و اعتقاد او به خدا سرچشمه مىگرفت مىگويد: «من از خدايم شرم مىكنم...»
اين درسى است به تمام بانوان محترم كه گرفتار زرق و برق و تشريفات كمرشكن نگردند و درآمد و امكانات شوهرانشان را مراعات كنند...
تواضع و فروتنى حضرت زهرا در مقابل همسر
تواضع حضرت زهرا عليهاالسلام در خانهى على عليهالسلام و احترام او به على در حدى بود كه وقتى ماجراى فشار بين در و ديوار و بسترى شدن حضرت زهرا در رابطه با مخالفت او با خلفا رخ داد، عمر و ابوبكر چندين بار از حضرت على عليهالسلام تقاضا كردند تا واسطه شود، كه آنها به حضور حضرت زهرا عليهاالسلام بيايند و احوالپرسى كنند و رضايت او را به دست آورند، سرانجام على عليهالسلام ضامن شد كه آنها را نزد فاطمه عليهاالسلام ببرد. حضرت على نزد فاطمه آمد و تقاضاى آنها را مطرح كرد، ولى فاطمه عليهاالسلام به شدت اين تقاضا را رد كرد، حضرت على عليهالسلام فرمود: من از طرف آنها ضامن شدهام كه از تو اجازه بگيرم. در اين هنگام حضرت زهرا عليهاالسلام در برابر على عليهالسلام در چنان شرايطى آنچنان تواضع كرد كه گفت: «اگر از ظرف آنها چيزى را ضامن شدهاى، خانه خانهى توست و من در هيچ چيز با رأى تو مخالفت نمىكنم». (5)
سازش با مشكلات و سختىها در طول زندگى
رسول خدا فرمودهاند از بركات اخلاقى و فكرى زن خوب اين است كه هزينه و مخارجش كم باشد. (6) و در ادارهى خانه و صرفهجويى در مصرف، ياور و همكار شوهر به حساب مىآيد. (7) تمام اين ويژگيها در وجود مبارك حضرت زهرا جمع بود و آن حضرت با مديريت لازم و با صبر و بردبارى، همهى تلخيها را به كام على عليهالسلام شيرين مىكرد و در برابر مشكلات مالى عقبنشينى نمىنمود.
حضرت على عليهالسلام مىفرمايند: من در حالى با حضرت زهرا ازدواج كردم، كه زيراندازى در خانه نداشتم، در حالى كه در همان تاريخ احسان و بخشش من به نيازمندان بقدرى زياد بود كه اگر به بنىهاشم تقسيم مىشد همهى آنان را غنى و بىنياز مىكرد. (8) اين حديث نشان مىدهد كه فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با چه مشكلاتى در خانه على عليهالسلام دست و پنجه نرم كرده و خم به ابرو نياورده است. و در يك روايت ديگر از طريق امام صادق عليهالسلام از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل شده كه: روزى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به خانه دخترش فاطمه عليهاالسلام وارد شد، ولى زهرا را در حالتى ديد كه در نتيجه چشمان مباركش پر از اشك گرديد، زيرا لباس آن حضرت بسيار نامناسب بود. زهرا با آن وضع از يك طرف مشغول آرد كردن جو و تهيهى نان و از طرف ديگر به بچهاش شير مىداد، پيامبر الهى فرمودند:
اى دختر عزيزم! اينگونه تلخيها را در دنيا براى رسيدن به پاداش و شيرينيهاى اخروى پذيرا باش و صبر و بردبارى را از دست نده. آن بانوى گرامى اسلام گفتند: اى رسول خدا! سپاس خدايى را كه نعمتهايش را ارزانى داشته و باز شكر در برابر عطاياى بىپايان الهى. (9) در اين حال اين آيه نازل شد كه اى پيامبر! ما آن قدر پاداش خواهيم داد كه راضى شوى. (10) اين حديث و قضيه تاريخى نشان مىدهد كه فاطمه عليهاالسلام دختر رسول خدا در برابر مشكلات و نارساييهاى مالى هيچگونه تغيرى نداشت و سپاس الهى را بجا مىآورد.
حضرت زهرا در كنار ساير تحملات خود در برابر سختيها، روزهاى زيادى را به گرسنگى گذرانيد، ولى دردش را به كسى نگفت و حتى به رخ على عليهالسلام نياورد و تا دم مرگ و شهادت چيزى از شوهر درخواست نكرد. دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در خانه مولى على عليهالسلام با سختيها انس گرفت و درد گرسنگى چشيد و بچههايش را نيز با اين روش عادت داد، تا رنگ رخسارشان از ناتوانى و گرسنگى زرد شد.... حضرت امام باقر عليهالسلام از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل مىكنند كه روزى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله وارد خانهى دخترش شد و پس از سلام و احوالپرسى فرمود:
چرا رنگ رخسارت اين قدر پريده است؟ فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پيامبر خدا! از گرسنگى به اين حالت افتادهام... (11) اين حديث نشان مىدهد كه وضع فاطمهى زهرا عليهاالسلام از گرسنگى به جايى رسيده بود، كه رنگ رخسارش تغيير يافته بود، و پدر بزرگوارش با ديدن او نگران گرديده و از عوامل پريشانى درونى و تغير چهره سؤال نموده است. و از سوى ديگر مىدانيم كه آن بانوى عزيز اسلام تا به يك حالت اضطرارى نمىرسيد، گرسنگى خود را حتى به پدرش رسول گرامى اسلام نيز نمىگفت.
جهاد زن نسبت به شوهر
موسى بن جعفر عليهالسلام مىفرمايد: جهاد زن اين است كه خوب شوهردارى كند. (13) زهرا عليهاالسلام مىدانست كه سپهسالار نيرومند و شجاع اسلام در صورتى در ميدان نبرد پيروز مىگردد كه از جهت اوضاع داخلى خانه، فكرش آزاد و از تشويقات و مهربانيهاى همسرش دلگرم باشد. از اين رهگذر مىتوان گفت: هنگامى كه سپهسالار فداكار اسلام يعنى على بن ابىطالب (عليهالسلام) با تنى خسته و كوفته، از ميدان نبرد به خانه بازمىگشت از مهربانىها و دلگرمىها و نوازشهاى همسر عزيزش كاملاً برخوردار مىشد. زخمهاى تنش را پانسمان مىكرد. لباسهاى خونآلود جنگ را مىشست و خبرهاى جنگ را از او مىشنيد. فاطمه عليهاالسلام زنى نبود كه در گوشه منزل به ادامه زندگى داخلى مشغول باشد و از حوادث و اوضاع مربوط به اسلام بىتفاوت بگذرد. بلكه از گوشههائى از تاريخ استفاده مىشود كه در جريان امور مربوط به اسلام بوده و بالاخص به حوادث جبهه و جنگ كاملاً عنايت داشته است. نه تنها پدر و شوهرش را تشويق مىنموده بلكه در مواقع لزوم در صحنه حضور داشته و كارهائى را انجام مىداده است. در تاريخ نوشتهاند: بعد از جنگ احد، وقتى فاطمه صورت خونآلود پدر را ديد او را در بغل گرفت، گريه مىكرد و خونها را از چهره پدر پاك مىكرد. اميرالمؤمنين عليهالسلام آب آورد و فاطمه صورت پدر را مىشست، ولى خون قطع نمىشد، سرانجام فاطمه قطعه حصيرى را سوزاند و خاكسترش را روى زخم ريخت تا خون قطع شد. (14) و نوشتهاند وقتى رسول خدا از جنگ احد برگشت شمشيرش را به فاطمه داد و فرمود: خونهايش را بشوى. على بن ابىطالب عليهالسلام نيز شمشيرش را به فاطمه داد و فرمود: خونهايش را بشوى. (15) فاطمه عليهاالسلام، هميشه شوهرش را تحسين و تشويق مىكرد و فداكارىها و شجاعتهايش را مىستود و بدينوسيله دلش را گرم و براى جنگ آينده آمادهاش مىنمود. بوسيلهى نوازشهاى بىشائبه، تن خسته و جراحات بدنش را تسكين مىداد. على عليهالسلام مىفرمايد: وقتى به خانه مىآمدم و به زهرا (عليهاالسلام) نگاه مىكردم تمام غم و غصههايم برطرف مىشد. (16) فاطمه عليهاالسلام هرگز بدون اجازه على (عليهالسلام) از خانه خارج نشد. هيچگاه او را غضبناك نكرد. زيرإ مىدانست كه اسلام مىگويد: هر زنى كه شوهرش را غضبناك كند خدا نماز و روزهاش را قبول نمىكند تا اين كه شوهرش راضى شود. (17)
فاطمه در خانهى على هرگز دروغ نگفت و خيانت نكرد و هيچگاه از دستوراتش سرپيچى ننمود. على عليهالسلام مىفرمايد: به خدا سوگند هرگز كارى نكردم كه فاطمه (عليهاالسلام) غضبناك شود. فاطمه هم هيچگاه مرا خشمناك ننمود. (18)
ايثار در شوهردارى
فاطمهى زهرا عليهاالسلام در تمام زمينههاى عملى براى بانوان و پيروانش الگوى زندگى است و از جمله شوهردارى و جلب رضايت او مىتوان از سيرهى آن حضرت درسها گرفت و صفا و صميميت كانون خانواده را دو چندان كرد.
روزى اميرالمؤمنين على عليهالسلام از فاطمه عليهاالسلام طعام خواست، آن حضرت جواب داد:
در نزد من چيزى نيست، جز آنكه دو روز پيش آن را به تو خوراندم و من آن را براى خود و حسن و حسين نگه داشته بودم (21). على عليهالسلام فرمودند: چرا در طول دو روز مرا مطلع نكردهاى، تا برايتان چيزى تهيه مىكردم؟ فاطمه عليهاالسلام گفت: من از خدايم شرم كردم تو را به كارى بگمارم كه قدرت تهيه و خريد آن را ندارى. و در عبارتى ديگر اينكه: پدرم به من سفارش كرده كه از على عليهالسلام چيزى درخواست نكن، هرچه او آورد استفاده كن، وگرنه تحمل بنما. (22)
از اين حديث درسهاى زيادى مىگيريم، از جمله اينكه فاطمه عليهاالسلام خود و فرزندانش گرسنگى كشيده و غذا را به على عليهالسلام خورانده است، و اين حركت تعجبآميز، ايثار و عشق و علاقهى شديد زهرا به آن حضرت را مىرساند، هرچند ممكن است نسبت به بچههاى كوچك نيز غذا و طعامى غير از آن داده باشد.
حفظ آبروى خانواده
يكى از ويژگيهاى حضرت فاطمه عليهاالسلام اين بود كه آن بزرگوار در حفظ حريم خانواده، بويژه شوهرش فوقالعاده حساس بود و تمام مشكلات و نارسائيها را تحمل نمود، ولى خم به ابرو نياورد و آبروى على عليهالسلام را حفظ كرد.
با اينكه شخصيت فاطمه عليهاالسلام در جهان اسلام جايگاه خاصى داشته و دارد، ولى او در انتقال از خانه پدر به خانهى شوهر، به يك خانهى محقر و دورافتادهى استيجارى كه صاحب آن حارثه بن نعمان بود، پناه برد و دور از هرگونه امكانات زندگى، با خاكهاى نرم، اتاق عروسى را صاف كرد و هرگز محروميت رفاهى را به رخ على نكشيد و به ديگران نگفت.(23)
عشق و علاقه شديد حضرت زهرا به اميرالمؤمنين
فاطمه عليهاالسلام با الهام از دستورات الهى و پدر بزرگوارش، نسبت به اميرالمؤمنين فوقالعاده علاقهمند بود و هرگز برخلاف رضاى او گام برنمىداشت و برخورد و زندگيش با مولا طورى بود، كه غمها و غصههاى وارده در بيرون از خانه، با ديدار فاطمه عليهاالسلام برطرف مىشد، و حضرت على عليهالسلام خود در اين باره مىفرمايند:
سوگند به خدا، من هرگز زهرا را به خشم نياوردم و او را به كارى مجبور نساختم تا اينكه مرا در فراقش گرفتار ساخت و متقابلاً او نيز مرا خشمگين نساخت، و هيچ وقت نافرمانى نكرد و هرگاه من با او ديدار مىكردم، غمها و غصههايم از دلم برطرف مىشد. (25)
اين حديث از عشق و علاقهى شديد متقابل دو همسر معصوم حكايت مىكند، كه در طول زندگى آنان نه تنها كوچكترين اختلافى پيش نيامده است، بلكه مشكلات خارجى و اجتماعى با ديدار محبتآميز مرتفع مىگرديد. به همين جهت بود، كه چون اميرالمؤمنين عليهالسلام را به زور و اجبار براى بيعت با غاصبين خلافت به مسجد آوردند، آن بانوى دو عالم به دنبال على عليهالسلام در كنار قبر رسول خدا قرار گرفت و فرمود: «اگر پسرعمويم على عليهالسلام را رها نسازيد، سوگند به خدا موهايم را پريشان نموده و پيرهن پدرم را بر سر گرفته و شما را نفرين مىكنم....»
اين روايت كه از طريق امام صادق عليهالسلام از حضرت سلمان نقل شده، آمده است: «در اين هنگام آثار بلاى آسمانى پديدار گشت و سلمان از فاطمه عليهاالسلام شفاعت كرد كه آن حضرت نفرين ننمايد، همزمان على عليهالسلام را نيز آزاد كردند... (26)
و در يك روايت ديگر آمده است كه حضرت زهرا اگر چه در بستر بيمارى بود و غمها و غصههاى فراوانى كه در اثر فشار و جنايت مهاجمين خونخوار به خانه آن حضرت پيش آمده بود، وى را فراگرفته بود، ولى پيوسته به ياد على عليهالسلام و آينده آن بزرگوار در تشويش و اضطراب بسر مىبرد، و حتى در هنگام مرگ سكرات مرگ را فراموش كرده و در مورد مصائب آتى اميرالمؤمنين گريه مىكرد. چنانچه حضرت امام صادق نقل مىكنند: چون وقت شهادت فاطمه عليهاالسلام فرارسيد شروع به گريه كرد، حضرت على عليهالسلام با يك تعبير عالى و تعجبآميز پرسيد: اى سرور من چرا گريه مىكنى؟!جواب داد: براى آن مشكلاتى كه بعد از من با آنها مواجه خواهى شد. حضرت فرمودند: تو گريه نكن همهى اينها براى من آسان است. (27) تعبير: «يا سيّدتى» در اين حديث، نشان عظمت فاطمهى زهرا از ديدگاه اميرالمؤمنين است و همچنين گريه فاطمه عليهاالسلام براى على عليهالسلام آن هم در حال مرگ و سكرات آن، كه معمولاً هركسى به فكر خود مىباشد، شدت علاقه فاطمه به اميرالمؤمنين را در بر دارد. و بالاخره چون خبر شهادت زهرا را به على عليهالسلام دادند، آن حضرت در حال حركت به زمين افتاد و هرچه خواست بلند شود ممكن نشد.(28) و در نقلى ديگر حالت غشوه به او دست داد.(29) همهى اين احاديث و قضاياى تاريخى نشان مىدهد، كه در ميان على و فاطمه عليهاالسلام محبت، عشق و علاقهى فوقالعادهاى حاكم بود، كه در فراق فاطمه، على به حالت غشوه مىافتد و صبر و توانش به ناتوانى و كمصبرى تبديل مىگردد، و فاطمه عليهاالسلام نيز هرگز على و يارى على را فراموش نمىكند. و در هنگام سكرات مرگ كه لحظات بسيار دشوار به حساب مىآيد، به ياد گرفتارى و مصائب آن حضرت اشك مىريزد.
رضايت فوقالعاده اميرالمؤمنين از حضرت زهرا
از بحثهاى پيشين استفاده شد كه على عليهالسلام از فاطمهى زهرا عليهاالسلام فوقالعاده راضى و خشنود بود، زيرا آن حضرت يك انسان معصوم و بىلغزش بود و هرگز كارى برخلاف رضاى اميرالمؤمنين انجام نمىداد، ولى در عين حال فاطمه عليهاالسلام در هنگام فراق، در ضمن وصاياى خود به آن حضرت خواستند قلب مبارك على را بار ديگر در مورد خود راضىتر نمايند و لذا عرض كرد:
اى پسرعموى پيامبر! من هرگز به تو دروغ نگفتم، خيانت نكردم و به مخالفت تو برنخاستم. على عليهالسلام چون اين سخنان را شنيد فرمود:
معاذاللَّه انت اعلم باللَّه و ابر و اتقى و اكرم و اشد خوفاً من اللَّه قد عز على مفارقتك و تفقدك الا انه امر لابد منه... (30)
پناه به خدا، نسبت به امور و احكام الهى داناترى. نيكوكارى، تقوا، تقرب و خشيتت از خدا بيشتر است. اين را بدان كه جدايى و مفارقت تو فوقالعاده براى من سنگين است، ولى اين كار چارهپذير نيست.
اين فرازها نشان مىدهد كه آن بانوى گرانقدر، آنقدر به مولاى متقيان عظمت قائل است، كه در مقام كسب رضايت خاطر مولا است، هرچند كار خلاف و قصور جزيى نيز از او صادر نشده بود.
به اين مناسبت بود كه اميرالمؤمنين چون پيكر پاك فاطمه عليهاالسلام را بر خاك سپرد، دست دعا به سوى آسمان برداشت و در حق زهرا چنين دعا كرد:
اللهم انى راض عن ابنه نبيك، اللهم انها قد اوحشت فانسها، اللهم انها قد هجرت فصلها، اللهم انها قد ظلمت فاحكم لها و انت خير الحاكمين.(31)
خدايا! من از دختر پيامبرت راضى هستم. بارالها! فاطمه عليهاالسلام نگران و مضطرب بود، تو او را آرامش بخش، خداوندا! زهرا از دوستان و فرزندان مفارقت كرد، تو او را وصل كن. پروردگارا! به فاطمه عليهاالسلام ظلم كردند تو خود حاكم باش.
همهى اين فرازها نشان مىدهد كه فاطمهى زهرا با داشتن مقام عصمت نسبت به حقوق شوهر چقدر ارزش قائل بوده و چهسان نگران بوده است كه نسبت به مقام ارجدار شوهرش على بن ابيطالب عليهالسلام مسؤول باشد و لذا على عليهالسلام رضايت خويش را در مورد فاطمه عليهاالسلام اعلان مىنمايد....
به همين جهت حضرت امام باقر عليهالسلام مىفرمايند: «براى زن هيچ شفاعتى به اندازهى رضايت شوهر مفيد و ثمربخش نيست.... » (32)
استفاده از تجربه مشورت در زندگى
در زندگى آن حضرت از كودكى تا هنگام وفات و شهادت كسانى مسئوليت سرپرستى و مشاوره با آن حضرت را داشتهاند. بعد از رحلت مادر بزرگوارشان خديجه كبرى، سرپرستى و سپس مشاورت آن حضرت بر عهدهى فاطمه بنت اسد گذاشته مىشود تا سال چهارم هجرت يعنى سالى كه امام حسن مجتبى (ع) به دنيا آمدند در اين سال بعد از رحلت فاطمه بنت اسد امر مشاوره و همفكرى حضرت زهرا (س) به امالسلمه محول مىشود و امالسلمه تا زمان شهادت حضرت زهرا (س) در كنار ايشان بوده است. نكته مورد توجه در اين ماجرا اين است كه پيامبر اكرم (ص) حتى بعد از ازدواج حضرت زهرا (س)، مشاوره را براى ايشان لازم مىدانند. وقتى مسئله شنيدنىتر مىشود كه ما زهرا را داراى مقام عصمت بدانيم. نكته ديگر اينكه آنهائى كه تأسى به حضرت زهرا (س) را براى خود فرض و حتم مىدانند بايد متوجه باشند كه انسان هميشه محتاج مشاوره است. و اين نكته براى نوعروسان جاى دقت بسيار دارد.
رنجهاى حضرت زهرا در زندگى
على (ع) به يكى از يارانش فرمود: فاطمه (ع) در خانه من چندان با مشك آب مىآورد كه آثار مشك بر بدنش ديده مىشد. چندان دستاس مىكرد كه دستهايش تاول زد و آنقدر در تميز كردن خانه و پختن نان و غذا زحمت مىكشيد كه لباسهايش ژوليده مىشد.(33)
بايد توجه داشت كه در آن زمان آب آشاميدنى مدينه از چند چاه كه در مدينه بود تأمين مىشد و همانگونه كه ذكر شد در تقسيم كارها، آوردن آب و كارهاى بيرون منزل به عهده على (ع) گذارده شد؛ اما شركت مداوم او در ميدانهاى جهاد و مأموريتهاى پياپى جنگى موجب مىشد كه در غياب على (ع) اينگونه كارها نيز عملاً بر دوش فاطمه (ع) افتد.
روزى فاطمه (عليهاالسلام) احوالش را براى پدر بازگو نمود و تقاضاى خدمتكارى كرد تا در خانه به او كمك كند. رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) گريست و فرمود: فاطمه جان! بخدا سوگند چهار صد فقير از اصحاب صفه در مسجد سكونت دارند و در گرسنگى بسر مىبرند بيم آن دارم كه اگر خدمتكار داشته باشى اجر و ثواب خدمت در خانه را از دست بدهى. بيم آن دارم كه على (ع) روز قيامت در پيشگاه خداوند از تو طلب حق كند. سپس تسبيحاتى را به او ياد داد كه به تسبيحات حضرت زهرا (ع) معروف شد. وقتى فاطمه (ع) بازگشت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: براى طلب دنيا نزد رسول خدا (ص) رفتى آخرت نصيبمان شد. (34)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشتها:
1 ـ بحار، ج 77، ص 149 و ج 71، ص 331 و ج 78، ص 242.
2 ـ وسائلالشيعه، ج 14، ص 16، ح 10: خيرالنساء الّتى اذا خلت مع زوجها فخلعت الدرع خلعت معه الحياء و اذا لبست الدّرع لبست معه الحياء.
3 ـ عوالم، ج 11، ص 328- جلاءالعيون، ج 1، ص 170- بحارالانوار، ج 43، ص 134.
4 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 59، ح 51- عوالم، ج 11، ص 158- جلاءالعيون، ج 11، ص 137.
5 ـ بيتالاحزان/ 234.
6 ـ بحارالانوار، ج 103، ص 231: من بركة المرأة خفّة مؤنتها.
7 ـ بحارالانوار ج 103، ص 238: المرأة الصالحة احد الكاسبين.
8 ـ بحارالانوار، ج 41، ص 43- كامل ابناثير، ج 3، ص 399 با مختصر تفاوت.
9 ـ ضحى/ 5.
10 ـ عوالم ج 11 ص 267- بحار ج 43 ص 85 و 86.
11 ـ كافى، ج 5، ص 528 و 529، ح 5.
12 ـ سفينةالبحار، ج 1، ص 193.
13 ـ وافى كتاب نكاح ص 114.
14 ـ انساب الاشراف ج 1 ص 324.
15 ـ سيره ابنهشام ج 3 ص 106.
16 ـ مناقب خوازمى ص 256.
17 ـ وافى كتاب نكاح ص 114.
18 ـ مناقب خوارزمى ص 256.
21 ـ بحار، ج 41، ص 30 و ج 43، ص 31- 59- عوالم 11، ص 158- جلاءالعيون، ج 1، ص 137.
22 ـ كان رسولاللَّه نهانى ان اسئلك شيئاً فقال: لا تسألين ابن عمّك شيئاً ان جائك بشىءٍ و الّا فلا تسأليه.
23 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 113.
24 ـ بحارالانوار، ج 35، ص 237
25 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 134- عوالم، ج 11، ص 328- جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 170.
26 ـ كافى، ج 8، ص 238- بحارالانوار، ج 43، ص 47- عوالم، ج 11، ص 599- جلاءالعيون، ج 1، ص 196.
27 ـ عوالم، ج 11، ص 494- بحارالانوار، ج 43، ص 218.
28 ـ فوقع علىّ على وجهه يقول: بمن العزاء يا بنت محمد!... (جلاءالعيون 1، ص 219 و بحار ج 43 ص 187)
29 ـ فغشى عليه حتى رشّ عليه الماء ثم افاق.... (جلاءالعيون 1، ص 224)
30 ـ جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 217- 218.
31 ـ خصال، ج 2، ص 373- بحارالانوار، ج 103، ص 256- 257- عوالم، ج 11، ص 521.
32 ـ سفينه، ج 1، ص 561: لا شفيع للمرأة انجح عند ربّها من رضا زوجها.
33 ـ بحارالانوار ج 43 ص 82- عللالشرايع ص 366.
34 ـ طبقات ج 8 ص 25- عللالشرايع ص 366- بحارالانوار ج 43 ص 82 و 85.
مطالب مرتبط:
بايدها و نبايدها در زندگی مشترك -2
بايدها و نبايدها در زندگی مشترك
چه شكوهی دارد اين عشق
التماس دعا
برچسبها: اجتماعی، خانواده، همسرداری