مولود رمضان
هوالكريم
ای مولود خجسته رمضان! ای بدر تمام ماه خدا! تو تنهاترین فرزند رمضانی و آسمان، در پیشگاه كرم و بخشش تو، با این همه ابرهای باران زایش، گمشدهای غریب بیش نیست. رسول رحمت، تو را بر شانههای خویش سوار میكرد و بر تو مباهات مینمود. تو ادامه محمد (ص) و كرانه علی (ع) هستی. تو امام مایی و ما مُرید و دلداده تو. و اینك در بهار شكفتن تو، در فصل خدا، بر خود از رهبری تو می بالیم و بر نامت كه زینت همه خوبیها و نیكیهاست، افتخار میكنیم.
پیشواى دوم جهان تشیع كه نخستین میوه پیوند فرخنده على (ع) با دختر گرامى پیامبر اسلام (ص) بود، در پانزدهمین شب از ماه مبارك رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه (1)، خانه رسالت پس از انتظار طولانی به استقبال مولود محبوب خود می شتافت، درست همان گونه كه گلی با طراوت و شاداب، پس از مدتی تشنگی از یك قطره زلال و گوارای شبنم استقبال میكند. نوزاد به نیای خویش، یعنی رسول بزرگ اسلام (ص)، بسیار شباهت داشت، اما وی به هنگام تولد این نوزاد حضور نداشت تا مژده ولادت را به آن حضرت برسانند. پیامبر(ص) به سفری رفته بود و به زودی به مدینه مراجعت میكرد. خانواده با اشتیاقی وافر چشم به راه بازگشت پیامبر (ص) بود. و هیچ یك از آداب و رسوم تولد را برگزار نكرده بودند تا آنكه پیامبراكرم (ص)از مسافرت بازگشت و بنابرعادت همیشگی خویش، نخست به سوی خانه فاطمه زهرا رهسپار شد. چون مژده تولد كودك را به پیامبر خدا (ص)رساندند، سروری زایدالوصف آن حضرت را فرا گرفت و خواستار دیدن كودك شد. چون كودك را در آغوش گرفت، بویید و بوسید و در گوشهایش اقامه و اذان گفت و پس از آنكه از پوشاندن جامه زرد به كودك نهی كرد، دستور داد تا خرقهای سپید بیاورند و كودك را در آن بپیچند. پیامبر اعظم منتظر بود تا ببیند آیا از آسمان خبر تازهای درباره این كودك فرود می آید یا نه؟ وحی نازل شد و خطاب به آن حضرت گفته شد: نام فرزند هارون، جانشین موسی(ع) ، شـُبّر بود وعلی نیز نسبت به تو به منزله هارون است نسبت به موسی، پس این كودك را" حسن" نامگذاری كن كه حسن درعربی مرادف شبّر است.
نام حسن در مدینه، همچون بوی خوش گلها پیچید. مژده دهندگان با گرمترین و شایستهترین تبریكات به خدمت پیامبر(ص) آمدند، زیرا حسن نخستین فرزند خانه رسالت بود و چشم پیامبراكرم (ص) و یاران بزرگوارش به وی دوخته شده بود. او تجدید كننده رسالت پیامبر بود و در آینده، مقتدا و الگوی مسلمانان صالح به شمار میآمد. او پس از پیامبر ادامه دهنده راه و رسالت آن حضرت بود. روز بعد، پیامبر(ص)فرمود تا قوچی بیاورند و قربانی كرد. چون قربانی را نزد آن حضرت آوردند، وی خود آمد تا بدین مناسبت دعایی بخواند. پس فرمود:" بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا! استخوان آن درمقابل استخوان حسن و گوشت آن درمقابل گوشت او و خون آن در برابر خون او و موی آن در برابر موی او. خدایا! این را نگاهبان محمد و آل او قرار بده." سپس دستور داد گوشت قربانی را میان تنگدستان و مستمندان تقسیم كنند تا این كار پس از وی در میان مردم سنت گردد. و خانوادههای توانگر در هر مناسبتی گوسفندی قربانی كنند تا بدین وسیله ثروت در میان مردم توزیع شود و تنها در میان توانگران و اغنیا نباشد. روزی پیامبر (ص)درحضور لبابه، ام الفضل، همسرعباس ابن عبدالمطلب، عموی خویش، حسن را در آغوش میگیرد و میفرماید:
آیا درباره من خوابی دیدهای؟
آری ای رسول خدا.
آن را بازگوی.
چنان دیدم كه پارهای از تن شما در دامن من افتاده است.
پس پیامبر(ص) لبخندی زد و كودك شیرخواره را به دست او سپرد و فرمود: آری این تأویل رؤیای توست. او پاره تن من است. بدین ترتیب ام الفضل به عنوان دایه امام حسن (ع ) برگزیده شد.
كودك در كنف حمایت رسول بزرگوار اسلام و در زیر سایه پدرش امام علی (ع ) و حضرت زهرا (س) بزرگ میشد تا بدینوسیله تمام معانی و مفاهیم اسلام ناب را از چشمهسار رسالت و تمام ارزشهای ولایت را در زیر سایه ولایت و همه فضایل ومكارم را از منبع عصمت و فضیلت بیاموزد. حسن بن على (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درك نكرد زیرا او تقریباً هفت سال بیش نداشت كه پیامبر اسلام بدرود زندگى گفت. پس از درگذشت پیامبر (ص)تقریبا سى سال در كنار پدرش امیر مومنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت على (ع) (در سال 40 هجرى) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت و در سال 50 هجرى با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگى به درجه شهادت رسید.
كرامت و سخاوت امام حسن مجتبی (ع)
در آیین اسلام، ثروتمندان، مسئولیت سنگینى در برابر مستمندان و تهیدستان اجتماع به عهده دارند و به حكم پیوندهاى عمیق معنوى و رشتههاى برادرى دینى كه در میان مسلمانان برقرار است، باید همواره در تأمین نیازمندیهاى محرومان اجتماع كوشا باشند. پیشواى دوم، نه تنها از نظر علم، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزیده و ممتاز داشت، بلكه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیرى از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامى آن حضرت آرامبخش دلهاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان، و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمىگشت. هیچ آزردهدلى شرح پریشانى خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمیكرد، جز آنكه مرهمى بر دل آزرده او نهاده میشد. گاه پیش از آنكه مستمندى اظهار احتیاج كند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف میساخت و اجازه نمیداد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد. سیوطى در تاریخ خود مینویسد: "حسن ابن على داراى امتیازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او شخصیتى بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخى و بخشنده، و مورد ستایش مردم بود". (2)
امام مجتبى(ع) گاهى مبالغ قابل توجهى پول را، یكجا به مستمندان میبخشید، به طورى كه مایه شگفت واقع میشد. نكته یك چنین بخشش چشمگیر این است كه حضرت مجتبى(ع) با این كار براى همیشه شخص فقیر را بىنیاز میساخت و او میتوانست با این مبلغ، تمام احتیاجات خود را برطرف نموده و زندگى آبرومندانهاى تشكیل بدهد و احیاناً سرمایهاى براى خود تهیه نماید. امام روا نمیدید مبلغ ناچیزى كه خرج یك روز فقیر را بسختى تأمین میكند، به وى داده شود و در نتیجه او ناگزیر گردد براى تامین روزى بخور و نمیرى، هر روز دست احتیاج به سوى این و آن دراز كند.
روزى عثمان در كنار مسجد نشسته بود. مرد فقیرى از او كمك مالى خواست. عثمان پنج درهم به وى داد. مرد فقیر گفت: مرا نزد كسى راهنمایى كن كه كمك بیشترى به من بكند. عثمان به طرف حضرت مجتبى و حسین بن على (ع) و عبدالله جعفر، كه در گوشهاى از مسجد نشسته بودند، اشاره كرد و گفت: نزد این چند نفر جوان كه در آنجا نشستهاند برو و از آنها كمك بخواه. وى پیش آنها رفت و اظهار مطلب كرد. حضرت مجتبى (ع) فرمود: از دیگران كمك مالى خواستن، تنها در سه مورد رواست: دیهاى (خونبها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن به كلى عاجز گردد، یا بدهى كمرشكن داشته باشد و از عهده پرداخت آن برنیاید، و یا فقیر و درمانده گردد و دستش به جایى نرسد. آیا كدام یك از اینها براى تو پیش آمده است؟ (3) گفت: اتفاقاً گرفتارى من یكى از همین سه چیز است. حضرت مجتبى (ع) پنجاه دینار به وى داد. به پیروى از آن حضرت، حسین بن على (ع) چهل و نه دینار و عبدالله بن جعفر چهل وهشت دینار به وى دادند. فقیر موقع بازگشت، از كنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه كردى؟ جواب داد: از تو پول خواستم تو هم دادى، ولى هیچ نپرسیدى پول را براى چه منظورى میخواهم؟ اما وقتى پیش آن سه نفر رفتم یكى از آنها (حسن ابن على) در مورد مصرف پول از من سوال كرد و من جواب دادم و آنگاه هر كدام این مقدار به من عطا كردند. عثمان گفت: این خاندان، كانون علم و حكمت و سرچشمه نیكى و فضیلتند، نظیر آنها را كى توان یافت؟(4)
حسن ابن على (ع) تمامى توان خویش را در راه انجام امور نیك و خداپسندانه، به كار میگرفت و اموال فراوانى در راه خدا میبخشید. مورخان و دانشمندان در شرح زندگانى پرافتخار آن حضرت، بخشش بىسابقه و انفاق بسیار بزرگ و بىنظیر ثبت كردهاند كه در تاریخچه زندگانى هیچ كدام از بزرگان بهچشم نمیخورد و نشانه دیگرى از عظمت نفس و بیاعتنایى آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا است.
نوشتهاند: "حضرت مجتبى (ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایى خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم كرده و نصف آن را براى خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید." (5)
منابع:
1 - ابن شهراشوب، مناقب آل ابى طالب
2 - كان الحسن رضى الله عنه له مناقب كثیره
3 - ان المسالة لا تحل الا فى احدى ثلاث: دم مفجع، او دین مقرع، او فقر مدقع ففى ایها تسئل؟
4 - مجلسى، بحارالانوار، تهران، المطبعة الاسلامیة، 1393 ه.ق، ج 43، ص 333.
5 - سیوطى، تاریخ الخلفا، ط3
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خيلی خيلی التماس دعا
نظرات رسيده: 2
مهر ۰۴, ۱۳۸۶ ۳:۰۷ قبلازظهر
نظر
ناشناس :
بنام خدا
سلام به شما برادر بزرگوارم
طاعات وعبادات قبول انشاالله
مناسبتهای گذشته وپیش رو برشما وخانواده ی محترمتون مبارک
ببخشید از اینکه دیر خدمت رسیدم
همیشه شرمنده ی لطف شما هستم
توی دعاهاتون یادی از من هم بکنید
موید باشید
درپناه حق
مهر ۰۹, ۱۳۸۶ ۹:۵۲ بعدازظهر
نظر
ناشناس :
هوالحق
سلام علیکم ...من بدون تعارف باید بگم که همیشه از مطالب خوب و مفید شما استفاده کردم .ممنون ،دستتون درد نکنه .این ایام سوگواری رو هم به شما و خونواده ی محترمتون تسلیت عرض می کنم .
ان شا الله که طاعاتتون قبول باشه و ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نذارید .یا علی و در پناه حق
بازگشت به صفحه اصلی