بنی آدم

آذر ۱۴، ۱۳۸۶

ولادت زمين

هوالخالق


قل‏ا انکم لتکفرون بالذی خلق الارض فی یومین و تجعلون له اندادا ذلک رب العالمین (9) و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدر فیها اقواتها فی اربعة ایام سواء للسائلین (10) ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین (11) فقضاهن سبع سماوات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها و زینا السماء الدنیا بمصابیح و حفظا ذلک تقدیر العزیز العلیم (12)
بگو راستی شما به خدایی کفر می‏ورزید که زمین را در دو روز خلق کرد و برای او شریک‏ها قایل‏می‏شوید با اینکه این خدا رب تمامی عوالم است؟(9) و در زمین کوه‏های ریشه‏دار قرار داد که قسمت بیرونی‏اش سر به آسمان کشیده و نیز در زمین آنچه‏قوت و رزق هست در چهار فصل پدید آورده قوت و رزقی که کفاف همه روزی‏خواران را بدهد(10) سپس بر آسمان که در آن هنگام دودی بود بپرداخت و آنگاه به هر دو فرمود: چه بخواهید و چه‏نخواهید باید تحت فرمان درآیید گفتند به طوع و رغبت تحت فرمانیم(11) پس آسمان‏ها را هفت عدد قرار داد آنهم در دو روز و امر هر آسمانی را در آن وحی کرد و ما آسمان‏دنیا را به فانوسهایی زینت دادیم ستارگانی که هم زینت آسمانند و هم حافظ آن، این است تقدیر خدایی‏که عزیز و داناست(12)

مهد آسايش

شش روز گذشت و قدرت ذات الهى جلوه‏اى كرد. خاك، آرام آرام قد كشيد و ابراز وجود كرد و زمين نام گرفت كه دريايى سبز و روان آن را به دوش مى‏كشد و زمين در برابر فرمان خداوند، فروتن و در برابر شكوه خداوندى هماره تسليم و سر به زير است.
اين سياره رها شده در وسعتى آبى كه به دست‏هاى ستون‏هايى بلند و نامرئى از آسمان‏ها محافظت مى‏شود.
خاك، سر تسليم فرود آورد و خاشع شد تا گاهواره‏اى شود براى رنج و اندوه آدم. و خاك، به اذن خدا، جان گرفت و آدم پديد آمد. اولين رد پاى خلقت، بر وسعت زمين، نمايان شد تا جاده‏هاى بى‏نهايت را بپيمايد.
و زمين، مهد آسايش و آرامش قرار گرفت و گناه آدميان را به جان پذيرا شد.
رودها جارى گشت و آبشارها خروشيدن گرفت و پرنده‏ها بر ارتفاع شاخسارها، به تسبيح و تحميد خداوند، مشغول شدند. و زمين، با عظمت كوه‏ها كه چونان ميخ‏هايى بزرگ، تكه تكه‏اش را، نگاهبان شدند و با درياها، كه تصويرى از شهود و ادراك‏اند و با درختان كه برگ برگ معرفت مى‏آموزند.
اين گاهواره ابدى كه مى‏پروراند از مهر، اين سياره خاموش كه هزار فرياد را در خود فروخفته. زمين، اين نگران هميشه از آينده فرزندان خويش.
خاك پديد آمد تا جايگاهى شود براى آسايش بنى‏آدم، تا پيشانى غرور انسان، سجده‏گاهى داشته باشد براى تضرع و خشوع.
زمين آفريده شد تا از مناجات عاشقانه ابوتراب، سرمست شود. كه خوب و بد از هم جدا شوند، در محكى بزرگ.
زمين، اين سياره در معصيت فرو رفته! اين سرگردان در جست‏وجوى آرامش، اين گورستان خاطرات تلخ و شيرين... اين جايگاه شادى‏ها، جايگاه غم‏ها، مهربانى‏ها، غارت‏ها، ستم‏ها و عدالت‏ها، و زمين آفريده شد... تا آدم، در تجارتى بزرگ با خدا معامله كند و زمين آفريده شد با طبقاتى در هم فشرده، از خاك و سنگ و چوب و آب و آتش.
تجلى قدرت لايتناهى پروردگار، در آيينه خاك. فلسفه بزرگ خلقت. و زمين گاهواره در حال چرخش چونان شترى رام شده كه سواران خود را به مقصد مى‏برد و ابتداى زمين در دحو الارض، از شروع خلقت از نقطه‏اى به بلنداى رستگارى از يك مكعب روشن كه ثقل زمين است و پناهگاه بنى‏آدم، از همان روزى كه بنيان نهاد ابراهيم خشت خشت خانه خدا را و زمين چون نقطه‏اى روشن بر مدار خويش هنوز مى‏چرخد و مى‏چرخد.

خديجه پنجى

ولادت آسمانى زمين

چشمانم را مى‏بندم. سبك، آهسته، آرام. دارم خودم را از پشت پلك‏هاى روى هم افتاده‏ام مى‏بينم؛ خودم را كه جزئى كوچك از خاك هستم. نگاهم از خودم سُر مى‏خورد. حالا تجسمِ پلك‏هاى بسته‏ام، معطوف به زمين است.
چشمانم هنوز بسته است و دارم مى‏بينم؛ اما ولادتِ آسمانىِ زمين را. آرى، زمين؛ همان وسيعِ بى‏انتها. آهسته آهسته، دارم لمس مى‏كنم كشيده شُدَنَش را به وسعتِ بودن. دارم باور مى‏كنم، آرام آرام، بسطِ حرارتِ حياتش را. دارم مى‏بينم دست‏هايش را كه در تكاپوىِ هستى، مواج است. ستاره‏بارانِ سينه فراخش را دارم مى‏بينم كه در جريانِ باد، بى‏قرار شده است.
دارم مى‏بينم كه هسته‏اش كنده مى‏شود و گسترده مى‏شود سفره نفسش بر پهنه پرالتهاب و هميشگىِ دريا.
غرور دريا را مى‏شود احساس كرد در يك جا نشينى‏اش با زمين مقدس و غرور آسمان را نيز كه سينه به سينه، گويى يكى شده است با خاك!
نگاه خورشيد را مى‏شود ديد؛ مى‏توان ديد كه داغ شده است گونه‏هاى طلايى‏اش از بازتابِ پرحرارتِ انوار خود بر سطح نوزاد خلقت.
زمين زاده شده است، از مركز حيات و عرفان. حالا پلك‏هايم آرام از هم كنده مى‏شوند و چشم‏هايم فضا را مى‏كاود.
بر زمين خيره مى‏شوم؛ زمينى كه جانش، عصاره قدمت را با خود دارد.
تسبيح مى‏كنم خالقش را، مشتى از سطحِ لطيف دانه‏هايش برمى‏دارم و رقصِ ريزشِ آرامش را نظاره‏گر مى‏شود.
دستم را بو مى‏كشم، عطر خاك را مى‏بلعم و سپس زايشِ بستر آسودن را شكر مى‏گويم.

محمد جواد دژم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدايا، زمين كعبه را گستراندى، دانه را در لايه‏هاى تاريك زمين شكافتى، مرارت را از دوش بندگان برگرفتى، و غم و اندوه را از دل‏ها زدودى. عزيزا، در اين روز بزرگ و پرفضيلت كه نزد مؤمنان به امانتش نهادى ـ تو را به رحمت بى‏انتهايت سوگند مى‏دهم كه بر بنده صالحت، محمد مصطفى و بر خاندان پاكش درود فرستى و از گنجينه الطافت بارانى پايان نيافتنى بر ما فروبارى و بر توبه‏اى خالص و بازگشتى نيكو به سوى خودت يارى‏مان كنى.
خدايا، اى برترين درگاه حاجت حاجتمندان، اى مايه اميد اميدواران، اى چشمه‏سار الطاف پنهان، به كرمت بر من رحم آور و به غفرانت از من درگذر. به مددت يارى ام كن و هرگز لحظه‏اى مرا از ياد مبر، اى معبود مهربان من.
صدايم را بشنو
اى درگذرنده از خطا و لغزش، از لغزشم درگذر. اى نداى اجابت دعا گويان، دعايم را پاسخ گوى. اى شنواى صداى نجواگويان، صدايم را بشنو و بر من مهربانى كن. از بدى‏هايم درگذر و از زشتى‏هايم چشم بپوش، اى صاحب جلال و بزرگى و شكوه.

اعمال روز دحوالارض

1. روزه داشتن كه ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
2. احيا و شب‏زنده‏دارى شب دحوالارض كه برابر با يك‏سال عبادت است.
3. ذكر و دعا.
4. انجام غسل به نيت روزِ دحوالارض و نماز مخصوص آن.
5. دعا برای صاحب اين وبلاگ!


نظرات رسيده: 3

  • آذر ۲۵, ۱۳۸۶ ۱۰:۳۴ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    salam, NO,5 kheili jaleb bood!
    haletoon khobe??
    یه توصیه! یچ وقت از بلاگ اسپات نرید جای دیگه! خصوصا به پارسی بلاگ! که اصلا! بلاگ اسپات عین بهشته! تجربه بودا! موفق باشید..سلام به خانواده محترم بگرسانید.عالی بود

     
  • آذر ۲۵, ۱۳۸۶ ۱۲:۲۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام خدا
    باسلام به شما بزرگواروتبریک مناسبتهای گذشته و یک تبریک جدید ونو بابت نزدیک شدن ایام عید قربان
    امیدوارم شما و خانواده محترمتون همیشه سرزنده وپاینده باشید و طاعاتتون قبول درگاه حق تعالی .
    بعد از مدتها به وبلاگتون سر زدم ولی گویا خیلی کم پیدا شده اید .نمیدونم شاید هم وبلاگ اصلیتونو تغییر داده اید و مطالبتون رو به وبلاگ دیگری منتقل کرده اید . درهرصورت مطالب مفیدی مینوشتید و هم چنان منتظر مطالبتون هستیم .
    التماس دعا...خدانگهدار

     
  • آذر ۲۵, ۱۳۸۶ ۱۲:۲۶ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    گویا روش گذاشتن کامنت کمی تغییر کرده کامنت قبلی رو من نوشتم .

     

نظر شما چيه؟

بازگشت به صفحه اصلی