بنی آدم

دی ۲۲، ۱۳۸۶

طفلان خواهر

هوالرئوف


پس از شهادت خاندان عقیل حضرت زينب امّ المصائب، عقیله بنی هاشم (ع) دو فرزندش عون و محمد را برای جانفشانی به محضر حضرت ابا عبدالله (ع) فرستاد.
در تاریخ آمده این دو بزرگوار فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند.
ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد:
به خدا شکایت می‌کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه‌های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند.
بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند:
اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می‌کند، این شرافت برای من در محشر کافی است.
نوشته‌اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید.
منقول است حضرت زینب(س) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می‌آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد.


شرح شمع صفحه199

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ما که از عشق تو که در تب باشیم
هر دو پرورده ی زینب باشیم

ما دو نوباوه ی عبد اللهیم
عاشق روی تو ثاراللهیم

از غم عشق تو ما حیرانیم
دایی آخر به سوی میدانیم

شیر با عشق تو ما نوشیدیم
حالیا بین که کفن پوشیدیم

روز و شب ذکر تو را می گفتیم
اشک از دیده همی می سفتیم

هر سه از عشق تو شیدا گشتیم
پیش مردم همه رسوا گشتیم

نام تو ورد زبان ما بود
مات از کرده ی ما بابا بود