بنی آدم

بهمن ۰۵، ۱۳۸۵

عموجان من گلی بی باغبانم

هوالمولا

روز ششم محرم

عبيدالله در اين روز نامه‏اى به عمر بن سعد نوشت كه: من از نظر كثرت لشكر اعم از سواره و پياده و تجهيزات، چيزى را از تو فروگذار نكردم، توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را براى من مى‏فرستند!(48)

وضعيت لشكر دشمن

چون مردم مى‏دانستند كه جنگ با امام حسين عليه‏السلام در حكم جنگ با خدا و پيامبر اوست، تعداى در اثناى راه از لشكر دشمن جدا شده و فرار كردند.
نوشته‏اند كه: فرمانده‏اى كه از كوفه با هزار رزمنده حركت كرده بود، چون به كربلا مى‏رسيد فقط سيصد يا چهار صد نفر و يا كمتر از اين تعداد همراه او بودند، بقيه به علت اعتقادى كه به اين جنگ نداشتند، اقدام به فرار كرده بودند.(49)

نامه امام عليه‏السلام از كربلا به محمدبن حنفيه

امام باقر عليه‏السلام فرمودند: امام حسين از كربلا نامه‏اى براى محمدبن حنفيه فرستاد كه متن آن چنين بود:
"بسم الله الرحمن الرحيم من الحسين بن على الى محمدبن على و من قبله من بنى‌هاشم، اما بعد فكان الدنيا لم تكن و كان الاخرة لم تزل، والسلام."(50)
نامه‏اى است از حسين بن على به محمدبن على و ديگر بنى‌هاشم. اما بعد، مثل اين كه دنيا اصلا وجود نداشته و آخرت هميشگى و دائم بوده و هست.

بنى‌اسد و نصرت امام عليه‏السلام

در اين روز حبيب بن مظاهر به آن حضرت عرض كرد: يابن رسول الله! در اين نزديكى طائفه‏اى از بنى اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهى من به نزد آنها روم و ايشان را به سوى تو دعوت كنم، شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنى اسد در كربلا، دفع كند!
امام، اجازه داد، و حبيب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترين ارمغان را براى شما به همراه آورده‏ام، شما را به يارى پسر پيامبر خدا دعوت مى‏كنم، او يارانى دارد كه هر يك از آنها بهتر از هزار مرد جنگى‌اند و هرگز او را تنها نخواهند گذارد و او را به دشمن تسليم نكنند، عمربن سعد با لشكريانى انبوه او را محاصره كرده است، چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايى مى‏كنم، امروز از من فرمان بريد و به يارى او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد، من به خدا سوگند ياد مى‏كنم كه اگر يك نفر از شما در راه خدا با پسر دختر پيغمبرش در اينجا كشته گردد و شكيبايى ورزد و اميد ثواب از خداى داشته باشد، رسول خدا در عليين بهشت، رفيق و همدم او خواهد بود.
در اين هنگام، مردى از بنى اسد كه او را عبدالله بن بشير مى‏ناميدند بپا خاست و گفت: من اولين كسى هستم كه اين دعوت را اجابت مى‏كنم؛ و رجزى حماسى برخواند:
"قد علم القوم اذ تواكلوا و احجم الفرسان اذ تثاقلوا انى شجاع بطل مقاتلكاننى ليث عرين باسل."(51)
آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر مى‏رسيد بپا خاستند و براى يارى امام حركت كردند. در آن هنگام، مردى نزد عمربن سعد رفته و او را از جريان كار آگاه كرد و او مردى را به نام ازرق با چهارصد سوار به سوى آن گروه روانه ساخت، و در دل شب سواران ابن سعد در كنار فرات راه را بر آنها گرفتند در حالى كه با امام فاصله چندانى نداشتند.
طايفه بنى اسد با سواران ابن سعد در آويختند، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واى بر تو! بگذار ديگرى غير از تو اين مظلمه را بر گردن بگيرد.
هنگامى كه طايفه بنى اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند، در سياهى شب پراكنده شدند و به قبيله خود باز گشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد.
حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت، امام حسين عليه‏السلام فرمود: لاحول و ولا قوة الا بالله.(52)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نواها :
نغمه‌های روز ششم محرم
نوای دل
حضرت قاسم (ع)

انشاالله كه ما رو از ياد نمی‌بريد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

‌پی‌نوشت‌ها:
__________________
48- بحار الانوار 44/387.
49- حياة الامام الحسين 3/118.
50- كامل الزيارات 75.
51- «به تحقيق كه اين گروه آگاهند در هنگامى كه آماده پيكار شوند و هنگامى كه سواران از سنگينى و شدت امر بهراسند كه من رزمنده‏اى شجاع و دلاورم گويا همانند شير بيشه مى‏باشم».
52- بحار الانوار 44/386.



نظرات رسيده: 10

  • بهمن ۰۶, ۱۳۸۵ ۷:۱۲ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    السلام عليك يا ابا عبدالله * السلام عليك يابن رسول الله* السلام عليك يابن امير المومنين* وابن سيد الوصين * السلام عليك يابن الفاطمة سيدة نساء العالمين * السلام عليك يا ثار الله وابن ثاره * والوتر الموتور* السلام عليك و علي الارواح التي حلت بفنائك * عليكم جميعأ سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار

     
  • بهمن ۰۶, ۱۳۸۵ ۷:۱۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    *** بنام تو اي قرار هستي ***

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما برادر بزرگوار .خوشحالم كه اولين كسي هستم كه اين مطالب رو مي خونم . باز خواني تاريخ واقعه عاشورا به در ك هر چه بيشتر ما براي شناخت اهداق قيام خونين حسيئ ابن علي عليه السلام كمك مي كنه .

    تسليت مرا بپذيريد. عزاداريهاي شما قبول باشه انشاء الله .
    بيائيد در اين ايام پر حزن و اندوه كه دلها راه به حريم كبريا دارند براي ظهور مولا ي منتظران دعاكنيم و ازخدا بخواهيم كه مارا ازمنتظران واقعي ايشان در زمان غيبت و از ياران ايشان در زمان ظهور قرار بده انشاء الله . يا علي مدد

     
  • بهمن ۰۶, ۱۳۸۵ ۷:۱۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    بشكسته دلي شكسته ميخواندنماز

    درسلسله دست بسته ميخواندنماز

    تا قامت دين خم نشود روح نماز

    با قامت خم نشسته ميخواند نماز

    @@@@@@@@@@@@@@@@@
    (( بنام حضرت دوست ))

    سلام عليكم

    ايام سوگواري سيد و سالار شهيدان حسين بن علي عليه السلام و اهل ببيت و اصحاب جان بر كفشان را خدمت شما تسليت عرض مي كنم و از خدا مي خواهم كه خدا به همه ما توفيق عزاداري با معرفت عنايت كند. خوشحال مي شيم شما هم از خادمان و ياران ما در تالار عاشقان مولا باشيد. التماس دعا

     
  • بهمن ۰۶, ۱۳۸۵ ۷:۱۹ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    گريه كن چون ابر باراني به چاه
    بر حسين تشنه لب در قتلگاه
    گريه بر بي دستي احساس كن
    گريه بر طفلان بي عباس كن
    باز كن اي جان تو شط اشك را
    تا نگيرد با خجالت مشك را

     
  • بهمن ۰۶, ۱۳۸۵ ۷:۲۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    در اين‌ صحراي‌ طوفاني‌ به‌ اين‌ دلهاي‌ بحراني‌
    چه‌ سودايي‌ است‌ اي‌ ياران‌ كه‌ شد هر چهره‌ قرآني‌

    زهر سو شوِ مي‌بارد هر عاشق‌ عالمي‌ دارد
    كه‌ فردا مي‌شود كشته‌ به‌ راه‌ عشق‌ سبحاني
    كنون‌ اتمام‌ حجت‌ شد مرا ايام‌ غربت‌ شد
    پس‌ از اين‌ قسمت‌ ما را خداوندا تو مي‌داني‌

    در اين‌ غربت‌ خدا جوييد ره‌ پيغمبران‌ پوييد
    چنين‌ با يكدگر گوييد مناجاتي‌ است‌ عرفاني‌

    خداي‌ عالي‌ اعلي‌ به‌ عشق‌ لشگري‌ والا
    نه‌ در اين‌ وادي‌ غربت‌، به‌ جنت‌ داده‌ مهماني‌

     
  • بهمن ۰۶, ۱۳۸۵ ۷:۲۲ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    پس‌ از اين‌ نيزه‌ و تير است‌ پذيرايي‌ به‌ شمشيراست
    در اين‌ مهماني‌ خونين‌ بود اين‌ ميزبان‌ جاني‌

    امان‌ از كربلا فردا در اين‌ دشت‌ بلا فردا
    گل‌ دامان‌ پيغمبر شود پرپر به‌ آساني

    به‌ عاشورا قسم‌ امشب‌، بود شام‌ غم‌ زينب‌
    ولي‌ صبح‌ ظفر او را بود در راه‌ طولاني‌

    پي‌ گندم‌ بني‌ آدم‌ كُشند آزاده‌ عالم
    كِشند بر نيزه‌ قرآن‌ را فروشند دين‌ به‌ آساني‌

    بياييد اي‌ همه‌ ياران‌، كنارم‌ اي‌ سبكبالان‌
    علي‌، قاسم‌، ابوفاضل‌، همه‌ ياران‌ ميداني‌

    حبيبم‌ كو، زهيرم‌ كو، غلامم‌ كو، بريرم‌ كو
    بگيريم‌ حلقة‌ ذكري‌ به‌ ياد مسلم‌ و هاني‌

    رقيه‌، فاطمه‌، نجمه‌، سكينه‌، زينب‌ و كلثوم‌
    ربابم‌ را كنيد ياري‌، كند گهواره‌ جنباني‌

     
  • بهمن ۰۶, ۱۳۸۵ ۷:۲۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    انيس‌ كودكان‌ گرديد، به‌ دور بانوان‌ گرديد
    كه‌ فردا مي‌زند سيلي‌ عدو با دست‌ طوفاني‌

    بسوزد خيمه‌ها فردا، دهد حق‌ خونبها فردا
    كه‌ خون‌ عشق‌ مي‌ريزد به‌ خنجرهاي‌ عرياني‌

    تن‌ ذريه‌ زهرا شود فردا در اين‌ صحرا
    همه‌ پامال‌ مركبها، چه‌ شد رسم‌ مسلماني‌

    عدو حق‌ را رها كرده‌، كه‌ با ابليس‌ تا كرده
    برد فرمان‌ ز استكبار، كند رفتار شيطاني‌

    به‌ مظلومان‌ وفا شد نه‌، ز ظلم‌ و كين‌ ابا شد نه‌
    بريزد اشك‌ و خون‌ با هم‌ ز چشم‌ و سينه‌ باراني‌

     
  • بهمن ۰۶, ۱۳۸۵ ۷:۲۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    انيس‌ كودكان‌ گرديد، به‌ دور بانوان‌ گرديد
    كه‌ فردا مي‌زند سيلي‌ عدو با دست‌ طوفاني‌

    بسوزد خيمه‌ها فردا، دهد حق‌ خونبها فردا
    كه‌ خون‌ عشق‌ مي‌ريزد به‌ خنجرهاي‌ عرياني‌

    تن‌ ذريه‌ زهرا شود فردا در اين‌ صحرا
    همه‌ پامال‌ مركبها، چه‌ شد رسم‌ مسلماني‌

    عدو حق‌ را رها كرده‌، كه‌ با ابليس‌ تا كرده
    برد فرمان‌ ز استكبار، كند رفتار شيطاني‌

    به‌ مظلومان‌ وفا شد نه‌، ز ظلم‌ و كين‌ ابا شد نه‌
    بريزد اشك‌ و خون‌ با هم‌ ز چشم‌ و سينه‌ باراني‌

     
  • بهمن ۰۶, ۱۳۸۵ ۸:۴۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    هوالمتین



    السّلامُ عَلَیک یا اَبا عَبدالله

    کربلا ، سرزمین عشق و احساس و حماسه و درد .

    کربلا ، سرزمین گستره عاطفه های پاک ، جان های تشنه افلاک و دلیر مردان سینه چاک .

     
  • بهمن ۰۷, ۱۳۸۵ ۱۰:۳۴ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام دست درد نکن پسر عمو یا علی من را فراموش نکن مهارت دوم را نتوانستم باز کنم .

     

نظر شما چيه؟

بازگشت به صفحه اصلی