بنی آدم

اسفند ۱۵، ۱۳۸۶

الوداع

هوالمولی

رحلت پيامبر مكرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص)، و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) بر تمامی دوستان و عزيزان تسليت باد

آخرين وداع

... در یكی از روزهای بیماری در حالی كه سرش را با پارچه‌ای بسته بود و علی علیه السلام و فضل بن عباس زیر بغلش را گرفته بودند و پاهایش بر زمین كشیده می‌شد، وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود و گفت: مردم وقت آن رسیده است كه من از میان شما غائب گردم، اگر به كسی وعده داده‌ام، آماده‌ام انجام دهم و هر كس طلبی از من دارد، بگوید تا بپردازم. در این موقع مردی برخاست و عرض كرد: چندی قبل به من وعده دادید كه اگر ازدواج كنم، مبلغی به من كمك كنید، پیامبر فورا به فضل دستور داد كه مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت. سپس روز جمعه، سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن نمود و در طی سخنان خود فرمود: هر كسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار كند، زیرا قصاص در این جهان، آسان‌تر از قصاص در روز رستاخیز است.(1)
در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد "طائف" در حالی كه بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند كردید كه بر مركب خود بزنید، اتفاقا تازیانه بر شكم من اصابت كرد، من اكنون آماده گرفتن قصاصم.
درخواست پیامبر یك تعارف اخلاقی نبود؛ بلكه جداً مایل بود حتی یك چنین حقوقی را كه هرگز مورد توجه مردم قرار نمی‌گیرد جبران نماید. گذشته از این، چون اصابت تازیانه بر شكم سواده عمدی نبود، از این نظر او حق قصاص نداشته است، بلكه با پرداخت دیه‌ای جبران می‌گردید. مع الوصف پیامبر، خواست، نظر وی را تامین كند.
پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند، سپس پیراهن خود را بالا زد تا سواده قصاص كند. یاران رسول خدا با دلی پرغم و دیدگانی اشكبار و گردن‌های كشیده و ناله‌هایی جانگداز، منتظرند كه جریان به كجا خاتمه می‌پذیرد؛ آیا سواده واقعا از در قصاص وارد می‌شود؟ ناگهان دیدند سواده بی‌اختیار، شكم و سینه پیامبر را می‌بوسد؛ در این لحظه پیامبر او را دعا كرده، گفت: خدایا! از سواده بگذر، همانطور كه او از پیامبر اسلام در گذشت.(2)

پی‌نوشت‌ها:
1- القصاص فی دار الدنیا احب الی من القصاص فی دار الاخرة.
2- مناقب آل ابیطالب ج1، ص164 .

برگرفته از: فروغ ابدیت جلد2، صفحات 864- 865 (با اندكی تغییر)

مهربانی با یتیمان

محبت و عطابخشی اهل‌بیت علیهم السلام به ویژه امام حسن مجتبی علیه السلام زبان‌زد عام و خاص گردیده بود. او كه دارای قلبی پاك و رؤوف و پر مهر نسبت به دردمندان و تیره‌بختان جامعه داشت، همانند پدرش علی ابن ابی‌طالب علیه‌السلام با خرابه‌نشینان دردمند و اقشار مستضعف و كم درآمد همراه و همنشین می‌شد، درد دل آنان را با جان و دل می‌شنید و به آن، ترتیب اثر می‌داد و در این حركت انسان‌دوستانه جز خدا را نمی‌دید و اجرش را جز از او نمی‌طلبید و او بارزترین مصداق آیه شریفه ذیل بود:
"الَّذینَ یُنْفِقُونَ أمْوالَهُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرّاً وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْف عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنُونَ‏" (1)؛ آنانی كه اموال خود را شب و روز، پنهانی و آشكارا انفاق می‌كنند، مزدشان در نزد پروردگارشان خواهد بود، هيچ ترسی و هيچ غم و اندوهی بر دل آن‌ها راه پیدا نخواهد كرد.
از این روی هر ناتوان و ضعیف و درمانده‌ای در خانه آن حضرت را می‌كوبید. چه بسا افرادی از شهر و دیارهای دیگر به امید دستگیری امام مجتبی علیه السلام به مدینه منوره می‌آمدند و از آن دریای جود و كرم بهره می‌جستند. در میان مستمندان، سادات و غیرسادات و در راه ماندگان و از راه رسیدگان و ... دیده می‌شد. گاه بر اساس خواسته آنان، هزینه سفر، ازدواج و زندگى، هزینه مداوای مریض و دیگر نیازمندی‌های آنان را پرداخت می‌نمود و گاه بدون هیچ گونه پرسش بر آنان ترحم می‌كرد.
كمك و دستگیری از مستمندان، سال‌خوردگان و فقرا از سوی آن حضرت، در دوران حاكمیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و حكومت خود در كوفه و مدینه و بعد از آن به دو صورت انجام می‌گرفت:
الف) كمك‌های مستمر و همیشگی كه شامل سالمندان، ایتام، خانواده‌های شهدا، اصحاب صفّه و ... می‌شد و در چهارچوب منظمی به صورت ماهیانه انجام می‌گرفت. گویا آنان حقوق بگیران دایمی از خاندان اهل‌بیت (علیهم السلام) بودند كه بخش عمده‌ای از موقوفات و صدقات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، امیرمؤمنان و فاطمه اطهر علیهماالسلام و اموال شخصی حضرت مجتبی علیه‌السلام به این امر اختصاص می‌یافت. امام حسن علیه‌السلام پیش از آن از سوی پدر بر این كار بزرگ انتخاب و منصوب شده بود و بعد همچنان ادامه یافت. سیاست و برنامه بر این بوده كه اصل موقوفات حفظ گردد و از درآمد آن، فقرا و كسانی كه مال بر آنان وقف شده بود (موقوف علیهم) را تأمین نمایند.
ب) كمك‌های مقطعی آن حضرت به فقرا، بیچارگان و مساكین در همه فراز و نشیب‌های زندگى. این كمك‌ها به طوری زیاد بود كه بخشش و دستگیری آن‌ها زبانزد عموم مردم شده بود.
از امام مجتبی علیه السلام پرسیدند: چگونه است هر سائلی كه بر در خانه شما می‌آید، ناامیدش برنمی‌گردانید.
حضرت فرمود: من هم نیازمند و محتاجی هستم به درگاه خداوند متعال كه دوست ندارم او مرا دست خالی برگرداند، خداوندی كه نعمت‌هایش را بر ما ارزانی داشته، هرگز نمی‌خواهد بندگانش را محروم كنم، می‌ترسم اگر سائلی را رد كنم، او هم مرا دست خالی برگرداند.

پی‌نوشت:

1. بقره(2) آیه ‏274.

برگرفته از: کتاب حقایق پنهان، ص 266، احمد زمانی

چشمه فیض


سیل خروشان اندوه، بی امان بر وجودش یورش می آورد و گلویش را می فشارد، چندان كه نمی داند از این بند غم چگونه رهایی باید … دلی دارد دردمند و تنی دارد رنجور، مانده است كه این حكایت را نزد كدام دوست برد و این شكایت را در كدام منزل بگشاید. ژرفای این رنج را كسی نیست كه دریابد و پهنای این اندوه را احدی نیست كه حس كند! آرام و قرار ندارد، وجود توفانی اش را به كوچه های شهر می سپارد و در اندیشه ساحلی كه توفان از جانش برگیرد و گرداب وجودش را آرامش دهد، منزل به منزل به پیش می تازد.
این نیاز اوست، نیاز راستین هر انسانی كه در اندرون جان خویش غم نهفته دارد و اندوهی فرو خفته. هر كه چنین است در ورای این جهان خاكی، كسی را می جوید كه سخن و حكایت او را بشنود و نجوای برخاسته از دل غمزده او را مهربانانه در كام خویش ریزد… آن گاه كه چنین كسی را یافت، بند از دل می‌گشاید و بی‌هیچ ترتیب و آدابی‌ همه ناگفته‌های خود را - كه از واگویه آن پرهیز داشت - بر زبان می‌راند، زیرا می‌داند كه این گوش، چونان دیگران نیست كه فقط می‌شنوند، بلكه این سخن در برابر فردی گفته می‌شود كه با شنیدن آن، گویی همه رنج‌ها و غم‌ها را در جان خویش می‌بینند، پس می‌كوشد تا غبار غم از تن و جان وی بزداید و او را در زلال معرفت خویش جلا بخشد.
این سرچشمه فیض و كرامت و این معدن بخشش و بزرگواری، زمانی بر انسان آشكار می‌شود و معنی می‌یابد كه این باور را با همه وجود خویش دریابد كه او كلید هر قفل ناگشوده است و توان این را دارد كه انسان را از گرفتاری در كلاف در هم پیچیده مشكلات رهایی بخشد.
هر گاه انسانی به این باور بنیادین دست یافت و با همه وجود خویش به این سرچشمه عرفان معرفت رسید، می‌تواند از زلال آن سیراب گردد و خود را در جوار دوستی مهربان ببیند كه همه وجودش رامشفقانه وقف او كرده است.
اما رسیدن به این باور چندان سهل نمی‌نماید… آن غم‌زده ناآرام و بی‌قراری كه خود را در همه شلوغی شهر، تنها و بی‌كس می‌دید و تمامی اسباب و ابزارهای مادی را برای درمان درد خویش ناكارآمد و بی‌اثر می‌دانست … اگر رو به این منبع لایزال قدر آورد و آن را توان مطلق، رأفت مطلق، عشق مطلق و درمان مطلق ببیند، آن گاه است كه می‌تواند از همه این صفات مطلب بهره گیرد و آتش اشتیاق خویش را فرو نشاند.
این نیاز آدمی به پناهی ماورایی، از بارزترین نشانه های بندگی و عبودیت انسان در برابر ربوبیت توانمند و فراگیر و داناست، كه انسانیت انسان در همین عبودیت، مناجات و دعا آشكار می‌شود و ارزش وجودی او در همین رویكرد عاشقانه بروز می‌یابد. …. و یكی از راه‌های رسیدن به این مهم، قرار گرفتن در مسیر متعالی اولیای خداست.
این گونه است كه من و تو و آن دوست رنجور ما، هر گاه كه ابرهای تیره غم بر فرازمان نمایان می‌شود و زندگی را بر ما سنگین می‌سازد، از میان همه كسانی كه در گرداگرد ما برایمان دل می‌سوانند، زاویه خلوتی می جوییم تا با "او" زمزمه كنیم. هم‌او كه سخن ما را می‌شنود، درد ما را حس می‌كند، توان درمان آن را دارد، عاشقانه در علاج درد ما می‌كوشد، و ما را از غم و اندوه رهایی می‌بخشد.
من و تو و آن دوست اندوهگینی كه نمی‌دانیم توفان جانمان را چگونه فرونشانیم، چه جایی داریم، جز جوار آن مهربان ولی خدا؟ جایی كه فرشتگان در آمد و شدند و درهای رحمت الهی برای بندگانش گشوده؟ جایی كه بند از پای ما گسسته و ما رابه سان كبوترانی آزاد در فضای دل رها می‌سازد؟ رهایی از بند، در پی بندگی مطلق، و آزادی از تعلقات، در پی عبودیت محض!
من و تو چه داریم جز همین سرمایه هنگفتی كه همه چیز در برابر آن ناچیز است؟ ما چه داریم جز همین ولی مطلقی كه باب گشوده به قدرت مطلق، علم مطلق و عشق مطلق است؟ ما كجا را داریم جز همین قطعه ای از بهشت كه در كنار ماست؟ ما كجا راداریم جز همین حریم دوست كه گاه و بی گاه، عاشقانه به سویش می شتابیم؟ من و تو، قطره ای هستیم از دریای بیكران ارادتمندان حضرتش.
من و تو ذره‌ای را می‌مانیم از یك جهان دوست‌دار حضرتش. من و تو اندكی از خیل بی شمار نیازمندان كویش هستیم. از آن هنگام كه تن پاك علی ابن موسی‌الرضا علیه‌السلام را در مشهد نهادند، همه روزه بر زائران مقدرش افزون شده، و هر كس حاجتی از آن امام رئوف طلب كرده، آن را به درستی ستانده و كرامت امام را به خوبی دیده است. اگر ما به كسانی اشارت داریم كه تن ناتوان خویش را شفا خواسته‌اند و آن را گرفته‌اند، نه بدین معنی است كه تنها همین شفا یافتگان از دامن بخشش امام بهره جسته‌اند بلكه هر لحظه در حرمش حضور یابیم، خیل مشتاقان در حال نجوا با اویند. هر دم خوان نعمتش بر جمع مشتاقان گسترده است و چه بسیارند آنان كه از این سفره كریمانه بهره می‌ستانند.
برگرفته از سایت آستان قدس رضوی

بيش از پيش، التماس دعا

برچسب‌ها:

نظرات رسيده: 2

  • اسفند ۱۶, ۱۳۸۶ ۷:۴۹ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام خدا سلام علیکم
    با مطلبی با عنوان
    رقیه تنها
    بروزم .
    در ایام شهادت سرور کائنات و مولای مظلومان امام حسن غریب مادر علیهم السلام مارا از دعای خیر فراموش نکنید .آخه کجای دنیا جنازه کریمانشان را تیر باران می کنند و با کدام پیغمبری اینگونه رفتار شد و اهل بیت کدام پیغمبری را اینقدر اذیت نمودند .
    ومن الله التوفیق

     
  • اسفند ۱۷, ۱۳۸۶ ۹:۲۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    با سلام دوست گرامی

    فرا رسیدن 28 صفر سالروز رحلت پیامبر اعظم اسلام
    و شهادت سبط نبی، امام حسن مجتبی علیه السلام
    و شهادت ثامن الحج علی ابن موسی الرضا علیه السلام
    بر شما تسلیت باد
    وبلاگ اسلام در اروپا هر روز به روز می باشد.

     

نظر شما چيه؟

بازگشت به صفحه اصلی