بنی آدم

تیر ۰۲، ۱۳۸۵

علت خلقت

هوالفاطر

سلام

ايام فاطميه ، ايام حزن و غم و اندوه شيعيان ، و ايام مظلوميت شيعه بر عموم شيعيان جهان اسلام تسليت باد


درروایات فراوان آمده است که اساس و علت خلقت، اهل بیت علیهم السلام هستند. خداوند به پیامبر اکرم (ص) فرمود:اگر تو نبودی، افلاک را خلق نمی‌کردم و رسول گرامی اسلام خطاب به حضرت زهرا(س) فرمود: اگر تو نبودی خداوند زمین و آسمان را خلق نمی کرد.
در روایات ذکر شده است، بعد از هبوط حضرت آدم(ع) به زمین و ناله و زاری کردن او، خداوند کلماتی را به ایشان آموخت و افرادی را به حضرت معرفی کرد که آنها را علل خلقت هستی معرفی نمود.
" فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه." (بقره / 37)
پس حضرت آدم (ع) از حضرت حق کلماتی را فرا گرفت و آن کلمات را وسیله - قبول - توبه خویش قرار داد.
درباره این آیه احادیثی نقل شده است که بسیار فوق العاده است و با توجه به آیه مذکور و این روایات، انسان می تواند به خوبی درک نماید که حضرت صدیقه علیهاالسلام، علت خلقت است و یکی از اسباب آفرینش جهان می باشد، یعنی همانطور که رسول اکرم(ص)، امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السلام سبب خلقتند، حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از علل آفرینش است ومعقول نیست کسی علت خلقت باشد و ولایت نداشته باشد.
در این باره دو روایت، یکی از حضرت علی علیه السلام و دیگری از جناب ابن عباس نقل می کنیم:
1- روایتی که از وجود مقدس حضرت علی علیه اسلام رسیده است و جمعی از حفاظ عامه آن را ذکر کرده اند چنین است:
حضرت علی علیه اسلام می فرماید: از پیامبراکرم(ص) معنای آیه شریفه‌ی "فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه" را سؤال کردم، فرمود: هنگامی که خدای تعالی، آدم را در هند، و حوّا را در جدّه فرود آورد… - حضرت آدم مدتها گذشت که اشک غم بر چهره می ریخت- تا این که خدای تعالی جبرئیل را نازل کرد و فرمود:
یا آدم، آیا من ترا بدست - قدرت - خودم نیافریدم؟ آیا از روح خود بر تو ندمیدم؟ و ملائک را به سجده کردن بر تو فرمان ندادم؟ و حوّا را به ازدواج تو در نیاوردم؟ حضرت آدم عرض کرد: بله، خطاب آمد: پس این گریه (مداوم) تو از چیست؟ عرض کرد: خدایا، چرا گریه نکنم، که از جوار رحمت تو رانده شده ام. خدای تعالی فرمود: اینک این کلمات را فراگیر که به وسیله آن، خدا توبه ترا قبول می کند و گناهت را می بخشد، بگو یا آدم: خدایا، تو پاک و منزهی، نیست خدایی جز تو، من بد کردم و به خود ستم روا داشتم، پس به حق محمد و آل محمد، مرا ببخش، به درستی که تو بخشنده و مهربان هستی.
پیامبراکرم در پایان سخن فرمود: این است آن کلماتی که خدای تعالی به حضرت آدم آموخته است، گویی خدای متعال حضرت آدم را با این کلمات تسلی داده است که اگر از جوار رحمت من دور شده ای، اینک ارزش فراگرفتن این کلمات گرانقدر، عوض، هم سنگ و برابر جوار رحمان و هم تراز فردوس و جنان است، و جبران آن نعمتی که از آن محروم شده ای.
2- روایت دیگر در همین موضوع از ابن عباس است که از پیامبراکرم(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود:
بعد از آن که خدای تعالی آدم(ع) را آفرید، حضرت آدم عطسه کرد و با الهام خدایی "الحمد الله رب العالمین" گفت. خدای تعالی در جواب او فرمود: "یرحمکَ ربّک" رحمت خدا بر تو باد.
هنگامی که فرشتگان بر حضرت آدم سجده کردند، تکبر به او راه یافت و در حالی که بر خود می بالید عرض کرد: پروردگارا، آیا مخلوقی که نزد تو محبوبتر از من باشد، آفریده ای؟ و این سؤال را سه بار تکرار کرد و هر سه بار بی جواب ماند، دفعه سوم که حضرت آدم(ع) سؤال خود را بازگو می کرد، متوجه گردید که سؤال بی پاسخ او، سخن به جایی نبوده است، آنگاه از جانب پروردگار خطاب آمد:
بله، ای آدم، مخلوقاتی از تو محبوبتر دارم، که اگر آنها به وجود نمی آمدند، ترا نیز نمی آفریدم.
عرض کرد: پروردگارا آنها را به من نشان بده.
در آن هنگام از جانب خدای تعالی به فرشتگان درگاه الهی وحی شد: پرده ها را کنار بزنید. چون حجابها برداشته شد، از پشت پرده ی غیب، پنج شبح ظاهر شدند که در پیشگاه عرش ایستاده بودند.
حضرت آدم عرض کرد: پروردگارا اینان کیستند؟
خطاب آمد: این پیامبر من، این علی امیرالمؤمنین پسر عمّ او، این فاطمه دخترش و این دو، حسن و حسین، پسران علی، فرزندان پیامبر من هستند. و پس از معرفی نامهای آنها، خدای تعالی فرمود: یا آدم، اینان مقام اول را دارا هستند و درجاتشان بسیار عالی است و مرتبه تو، تالی مقام والای اینها می باشد.
و بعدها وقتی که حضرت آدم مرتکب و مبتلای آن ترک اولی شد، عرض کرد:
پروردگارا، از تو مسئلت دارم که به حق محمد، و علی، و فاطمه و حسن و حسین از خطای من درگذری، پس دعایش مستجاب شد و مشمول عفو و آمرزش خدای تعالی قرار گرفت و این است معنای آیه شریفه که خدا می فرماید: پس آدم کلماتی از پروردگارش فراگرفت که به وسیله آن کلمات توبه او مورد قبول واقع گردید.
ابن عباس، سپس روایت را چنین ادامه می دهد که پیغمبر(ص) فرمود: هنگامی که آدم(ع) بر زمین فرود آمد، انگشتری برای خود ساخت که نقش نام مبارک پیامبر اعظم اسلام "محمد رسول الله" بود و ابی محمد، کنیه او شد.

----

منابع:
1- تفسیر نمونه،ج 1.
2- درّالمثور، سیوطی،ذیل آیه مورد نظر.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از بابت تاخير طولانی در به روز رسانی عذر مرا بپذيريد. اين روزها شديدا مشغولم و فرصت زيادی برای اين محيط ندارم. برای سلامتی پدرم از همه دوستان و عزيزان التماس دعا دارم

نظرات رسيده: 51

  • تیر ۰۲, ۱۳۸۵ ۸:۵۴ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام.خیلی وقت بود منتظر به روز کردنتون بودم.ایام شهادت بانوی بانوان دو جهان،یاس پهلو شکسته ی علی(ع) را به شما و خانواده ی محترمتان تسلیت عرض می کنم و از خداوند متعال شفای عاجل برای پدرتان مسئلت دارم.امیدوارم آقا بیاید و ما را از دلتنگی خانم زهرا درآورد.موفق باشید.التماس دعای فراوان دارم

     
  • تیر ۰۳, ۱۳۸۵ ۱:۴۱ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    بنام خدا
    سلام
    ایام جانسوز فاطمیه رو تسلیت میگم
    نمیدانم آسمان وزمین چگونه تاب آورده اند این مصیبت عظمی را؟؟؟
    ای آسمان گریه کن بر مظلومیت ابرمرد تاریخ...علی(ع)...برای مظلومیتش درعین صلابت وقدرتش!! وخون گریه کن برای مظلومیت دخت نبی...ام ابیها(س)...
    درپناه حق

     
  • تیر ۰۳, ۱۳۸۵ ۳:۴۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    به نام خدا..با سلام...من هم فرارسیدن ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه س رابه شما و خانواده محترمتان
    تسلیت می گویم...در ضمن از بابت پدرتان هم نگران شدم و دعا می کنم هرچه زودتر سلامتی خودشون را بدست بیاورند...ما را هم از دعا فراموش نکنید...

     
  • تیر ۰۴, ۱۳۸۵ ۱۰:۵۰ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    يا رفيق من لا رفيق له

    وقتي که مي توان به قله رسيد، چرا در ته دره بمانيم ؟

    زندگي، حرکتي ست از دره بي ارزشي تا قله ارزشمندي.

    تا زمينه بالا رفتن فراهم است آيا حيف نيست که انسان به هبوط و سقوط رضا دهد ؟

    مگر چند بار، زندگي خواهيم کرد ؟!...

    يا علي

    التماس دعا

     
  • تیر ۰۴, ۱۳۸۵ ۲:۲۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام ... چقدر مقدمه دار شده کامنت گذاشتن تو وبلاگ شما! ... ممنون از تسلیتتون ... من هم این ایام رو تسلیت میگم ...لاجوردی هم آبیه! ... نگاهی به بالای سرتون کنید ...البته یه روز که هوا آلوده نیست!

     
  • تیر ۰۵, ۱۳۸۵ ۱:۵۳ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    ** بنام تو اي قرار هستي **
    سلام و عرض ادب خدمت بهترين و دلسوزترين برادر دنيا . اميدوارم هميشه ايام سالم و سلامت باشيد . از روي شما شرمنده ام . خيلي وقته كه سعادت نداشتم خدمتتون برسم. . وبلاگتون حتي از روي لينك هم باز نميشد . براتون پيام هم گذاشتم و گفتم - خداكنه رسيده باشه . امشب واقعا معجزه شد كه تونستم خدمتتون برسم و عرض ادبي بكنم . . پيشاپيش شهادت جاسنوزي بزرگ بانوي اسلام ، ام المومنين ، حضرت فاطمه زهراي مرضيه (س) را خدمتتون تسليت عرض مي كنم

     
  • تیر ۰۵, ۱۳۸۵ ۱:۵۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    نگاهى گذرا به مجموعه بدعتهاى نهاده پس از رحلت رسول خدا، صلى الله عليه وآله، عمق فاجعه اى را كه زهراى اطهر در دوران كوتاه حيات خود پس از پيامبر، صلى الله عليه وآله، مكررا خطر آن را بر مسلمين گوشزد مى فرمود; نمودى روشنتر مى بخشد و مشورت با يهود و نصارى، اخذ بطانه از ايشان، بدعت در حكم نماز به گاه بى آبى، بدعت در حكم ارث به جامانده از جد، بدعت در مقياس شرعى اندازه گيرى، بدعت در ضديت با موالى و نوعى پان عربيسم ابتدايى، بدعت در تكتف در نماز، بدعت در تحريم متعه ازدواج و حج، بدعت در سنگسار غيرقانونى، بدعت در حذف عبارت «حى على خيرالعمل » از اذان و نهادن جمله «الصلوة خير من النوم!» به جاى آن، بدعت در حذف سهم مؤلفة قلوبهم از مصارف هشتگانه زكات، بدعت در صحت سه طلاقه گفتن زوجه در يك مجلس و نيز ندادن سهم ذوى القربى و مخالفت با نص صريح كتاب آسمانى دراين باره تنها نمونه هايى كوچك از سياهه طويل بدعت هاى نهاده شده، در ايام كوتاه پس از رحلت رسول خدا، صلى الله عليه وآله وسلم، و پيش و پس از شهادت دخت گرامى آن حضرت، عليهاالسلام، اند.
    زهراى مرضيه، عليهاالسلام، در زندگى كوتاه خود پس از پيامبر، صلى الله عليه وآله، بارها و بارها بر اين نكته تاكيد داشتند كه هرگونه انحرافى از سنت نبوى - ولو بظاهر خرد و كوچك - عاقبت به تنافرى عميق ميان جامعه پردازى و سلوك فردى آحاد جامعه اسلامى با «ماانزل الله » خواهد انجاميد و از آن رو كه جوامع بشرى همچون همه پديده هاى عالم آفرينش بر سنتى تبديل ناپذير ره مى سپارند، جلوگيرى از تبعات سوء ناشى از اين انحراف در آينده بسى دشوارتر از اكنون خواهد بود.

     
  • تیر ۰۵, ۱۳۸۵ ۱:۵۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    امت مسلمان با سرپيچى از پذيرش ولايت امير مؤمنان، عليه السلام، و نيز با رها كردن غالب آنچه از سوى خداوند حكيم بدان فرمان داده شده بودند، تحقق همه وعده هايى را كه در پس انذارهاى متعدد قرآن كريم ذكرى از آنها به ميان آمده بود مشاهده كردند.
    چندين قرن تسلط يهود و نصارى و اشرار جامعه اسلامى بر امت مسلمان كه اثرات سوء آن در برخى بلاد همچنان باقى است، ازدست رفتن تدريجى هيمنه و هيبت جامعه مسلمين در اثر نزاع و تفرقه درونى، گسترش فقر و ناامنى روانى در اثر سوء تدبيرهاى اقتصادى، جملگى اثرات سوء نافرمانى هايى شمرده مى شود كه از سوى مسلمين نسبت به تعاليم قرآن و وصاياى پيامبر، صلى الله عليه وآله، روا رفته است.
    آن زمان كه مسلمين على رغم تاكيد چندباره قرآن، يهود و نصارى را محرم اسرار خود گرفتند و يا سيره ظالمين را سرمشق و الگوى خود قرار دادند، آن زمان كه مسلمين امر به معروف و نهى از منكر را كه برجسته ترين وجه تمايز ايشان از ساير امم محسوب مى شد معطل گذاردند، آن زمان كه رباخوارى و رشوه گيرى به صورت سنت سيئه اقوام مسلمين درآمد، آن زمان كه فرقه گرايى در گسترده جامعه اسلامى رو به تزايد گذارد، آن زمانى كه علماى دربارى به تبعيت از ملا و مترفين جامعه اسلامى به تن آسايى و شادخوارى رو كردند، غير قابل انتظار نمى نمود اگر تنها پنجاه سال پس از رحلت رسول اكرم، صلى الله عليه وآله، همان صحابه اى كه زمانى بزرگترين مباهات و افتخار ايشان همراهى پيامبر، صلى الله عليه وآله، بود و همان تابعينى كه به پيروى از صحابه، پاسدارى از سنت رسول خدا، صلى الله عليه وآله، را بزرگترين وظيفه خويش مى شمردند، راه شريعه را بر پسر پيامبر، صلى الله عليه وآله، كه جز براى حق قيام نكرده بود سد كنند و بر او و اهل حرم او شمشير و تازيانه كشند يا سفيهانه پيرامون او را تهى سازند.

     
  • تیر ۰۵, ۱۳۸۵ ۱:۵۹ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    همچنين غيرقابل انتظار نمى نمود اگر آن برج عاج تمدنى كه بر پايه هايى از اسلام التقاطى و دربارى بنا شده بود، همچون فواره اى به اوج رسيده بر مرداب بى هويتى سرنگون شود. آرى! «واقعيت آن است كه اسلام التقاطى و دربارى از همان آغاز عقيم زاده شد و تمدنى چنين سست پايه اگرچه در ظاهر باليد و سر به آسمان سود ليكن از درون پوسيد و بر خاك فرو افتاد» و اين همه تجلى عملى همان وعده اى بود كه سالها پيش از اين واقعه و دو سه ماهى پس از آنكه على، عليه السلام، همسر و فرزندان خود را بر استرى مى نشاند و كوچه به كوچه و خانه به خانه به دنبال همپيمانى از آن همه مدعيانى كه مصاحبت با رسول خدا، صلى الله عليه وآله، را حافظ دين و دنيايشان مى دانستند سر مى كشيد و جوابش نمى گفتند، دو سه ماهى پس از آنكه بر در خانه على، عليه السلام، هجوم آوردند و شعله هاى آتش را بر اهل بيت پيامبر، صلى الله عليه وآله، عرضه كردند، دو سه ماهى پس از آنكه ريحانه باغ رسول، صلى الله عليه وآله، را به جرم عدم سازش با سنت شكنان غاصب ولايت ميان در و ديوار ناجوانمردانه تازيانه زدند; بر لسان مبارك صديقه مطهره فاطمه زهرا جارى شده است

     
  • تیر ۰۵, ۱۳۸۵ ۲:۰۱ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    خوارى حق بدست مردم
    آگاه باشيد! بخدا قسم شما را مى‏بينم كه به زندگى راحت ميل نموده‏ايد، و كسى كه سزاوار منصب حل و فصل امور است از جايگاهش دور نموديد، و تن به راحتى در داده‏ايد، و از جاى وسيع به جاى تنگ پناه آورده‏ايد، و از دين برگشتيد و آنچه را كه حفظ مى‏كرديد دور افكنديد، و چيزى را كه به آسانى خورده بوديد برگردانديد.
    اگر شما و تمام كسانى كه در زمين هستند كافر شوند خداوند از همه‏ى آنها بى‏نياز است و خداوند سپاس شده است.
    آيا خبر كسانى كه قبل از شما از قوم نوح و عاد و ثمود و اقوامى كه بعد از اينان آمدند به شما نرسيده؟ قضاياى آنان را جز خدا نمى‏داند كه رسولان الهى با بينات به سوى آن اقوام آمدند، ولى آنان دستهاى خود را در دهان خود گذارده و گفتند: ما به آنچه شما فرستاده شده‏ايد كافريم، و ما در آنچه ما را بسويش مى‏خوانيد در شك و ترديد هستيم.

    نفرين بر كسى كه دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را خوار كند
    من گفتم آنچه گفتم در حالى كه مى‏دانم يارى نكردن وجودتان را فراگرفته و بى‏وفائى همچون لباسى بر قلبهاى شما پوشيده شده است. ولى اين سخنان بخاطر بر لب رسيدن جانم بود، و آه‏هائى بود كه براى خاموش نمودن آتش غضبم كشيدم، و سستى تكيه‏گاهم بود و ضعف يقين شما است و اظهار غصه‏ى سينه‏ام است كه ديگر نتوانستم آن را مخفى كنم و براى اتمام حجت بود
    . پس شتر خلافت را بگيريد و با طناب، رَحْل (13) آن را محكم به شكم آن ببنديد، در حالى كه كمر آن شتر مجروح شده و استخوانهايش شكسته و پاهايش ضعيف شده و كف پاهايش نازك گرديده و عيب آن هميشه باقى است. به غضب خداى جبار و ننگ ابدى علامت‏گذارى شده، و پيوسته به آتش الهى روشن است. آتشى كه بر قلبها اثر مى‏گذارد و در عمودهاى كشيده بر آنان ملازم شده است. آنچه انجام مى‏دهيد نزد خداوند محفوظ است و به زودى كسانى كه ستم كردند مى‏فهمند به كجا مى‏روند.

    من دختر پيامبرتان هستم
    من دختر كسى هستم كه شما را از عذاب شديدى كه در پيش داريد ترسانيد. پس همگى درباره‏ى من حيله بكار بنديد و به تأخير نيندازيد! شما كار خود را بكنيد كه ما هم در كار خود هستيم و منتظر باشيد كه ما هم منتظريم.
    پروردگارا بين ما و قوم‏مان به حق حكم كن و تو بهترين حكم‏كننده هستى و به زودى كفار خواهند دانست كه عاقبت كار به نفع كيست. و بگو عمل كنيد كه به زودى خدا و رسول و مؤمنين عملِ شما را مى‏بينند و نامه‏ى اعمال هر انسانى را برگردن او آويخته‏ايم. بنابراين هركس به اندازه‏ى ذره‏اى عمل خير انجام دهد نتيجه‏اش را مى‏بيند و هركس ذره‏اى عمل شر انجام دهد نتيجه‏اش را خواهد ديد. و گويا كار چنين مقدر شده است.

     
  • تیر ۰۵, ۱۳۸۵ ۲:۰۱ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    خطاب به انصار
    سپس حضرت نگاهى به جانب انصار نمودند و فرمودند:
    اى يادگاران زمان پيامبر، و اى ياوران دين و پناه‏دهندگان اسلام! اين چه سستى است در يارى من و چه ضعفي است در كمك به من و چه كوتاهي است درباره‏ى حق من و چه خوابى است كه در مورد ظلم به من شما را فراگرفته است؟! آيا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پدرم نمى‏فرمود: «حُرمت هر كسى را نسبت به فرزندانش بايد نگاه داشت»؟ چه زود كار خود را كرديد، و عجب زود به كارى كه زمانش نرسيده بود اقدام نموديد!
    و شما قدرت كمك به آنچه من طلب مى‏كنم و قوت برگرفتن آنچه در پى آن هستم و مى‏خواهم داريد. آيا به راحتى مى‏گوييد «محمد رسول خدا از دنيا رفت»؟ (30)بخدا قسم اين واقعه‏اى مهم است كه شكافي عظيم و گسيختگى گسترده‏اى همراه داشت، و التيام‏دهنده‏ى آن مفقود بود. با غيبت پيامبر زمين تاريك گرديده، و برگزيدگان الهى محزون گشته‏اند، و در مصيبت او آفتاب و ماه گرفته و ستارگان پراكنده شدند. با رحلت او اميدها به يأس مبدل شد، و اموال غارت شد و حريم آنحضرت از بين رفت، و حرمت او مورد اهانت قرار گرفت. با رفتن او امت در فتنه افتادند و ظلمت همه جا را فراگرفت و حق از بين رفت.
    بخدا قسم رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بليه‏ى بسيار بزرگ و مصيبت عظيم است كه مصيبتى مثل آن و حادثه‏ى ناگوارى همچون آن در دنيا نخواهد بود و به اين مصيبت عظمى كتاب خدا در خانه‏هايتان و در هر صبح و شام آگاهى داده و به آن در گوشهايتان با ندا و فرياد و خواندن و فهماندن خبر داده است.
    و همچنين خبر داده از آنچه كه به انبياى الهى و فرستادگان خداوند در گذشته رسيده كه حكم‏نهايى و قضا و قدر حتمى است. (آنجا كه فرموده:) «و نيست محمد مگر فرستاده‏ى خدا كه قبل از او پيامبران آمده‏اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود به جاهليت خود برمى‏گرديد و مرتد مى‏شويد؟ كسى كه مرتد شود به خداوند ضررى نمى‏رساند، و خداوند شكر گزاران را پاداش مى‏دهد». (31)

     
  • تیر ۰۵, ۱۳۸۵ ۱۲:۵۰ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    "یا هو".

    "با او؛ سخن
    جز با وضوی اشک مگوئید
    وز او؛ نشانه ای
    جز در جهان ساکت و خاکستری خواب! مجوئید
    کان نخل رنجدیده؛

    و آن سرو سوگوار؛
    _از مرگ ارغوانی خورشید_
    تعبیر صادقانه ی اندوه
    در شعر ناتمام جوانی ست.

    بانوی بانوان؛
    برج بلند و سبز رهائی
    از خاک و خاکیان
    معراج نور
    از پهنه ی زمین
    تا عرش آسمان..."

    تنهامون گذاشتی
    تنهام کردی بی بی؛
    ...

    اَعُوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم:
    اَمن یُّجیبُ مُضطَرِّ اِذا دَعا وَ یَکشِفُ السّوء
    ۀشفای عاجل مرضای اسلامۀ
    اَللهُمَّ صَلّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم .

    التماس دعا
    یا زهرای اطهر
    ...

     
  • تیر ۰۶, ۱۳۸۵ ۱۲:۳۳ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    salam
    ayam sogvari hazrat fateme zahra ro be shoma va khonevade mohtarameton tasliyat arz mikonam omidvaram betonim rahro khobi baraye eshun bashim
    movafagh bashid

     
  • تیر ۰۷, ۱۳۸۵ ۸:۵۲ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    خسته نباشین
    برای سلامتی پدرتون دعا می کنم
    ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو تسلیت می گم بهتون
    موفق باشین
    یا علی

     
  • تیر ۰۷, ۱۳۸۵ ۵:۰۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    يا رفيق من لا رفيق له

    اي اشك مهلتي دل غمگين و خسته را

    چشمان غم گرفته و در خون نشسته را

    مولا كنار فاطمه بدرود مي كند

    با بند بند خويش نگاهي گسسته را

    التماس دعا

    يا علي

     
  • تیر ۰۷, ۱۳۸۵ ۱۱:۳۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    مخلصيم استاد . اين ايام را به آستان حضرت مهدي
    صاحب غزاي عشق و شما و همه شيعيان و عاشقان
    آن حضرت تسليت عرض مينمايم.
    انشاالله روزي باشد كه ديدگان را با خاك متبرك آن
    مزار شرف نور ببخشيم.
    يا علي.

     
  • تیر ۰۷, ۱۳۸۵ ۱۱:۴۷ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام

    خسته نباشید
    من حتما برای پدرتون و خانواده ی محنرم در سفرم که قراره برم دعای مخصوص میکنم
    برای منم دعا کنید

    مثل همیشه عالی و پر محتوی بود


    ای خدای
    روزهای من
    مثل شب!


    غم عالم
    همه مال زینب....

    شما راز دلم و نمیدونید:((

    غمهای پیشانیم و نمیدونید..

    بی خودی چشم های من تر نمیشه..


    هیچ کس برام

    یه مادر نمیشه....

    عقده های دلمو به کی بگم؟؟

    ای خدا

    مشکلم و به کی بگم


    ....
    خداحافظ ای یا ساقه شکسته
    خداحافظ ای پرستوی خسته
    خداحافظ ای یار و یاور حیدر
    خداحافظ ای یاس پر پر حیدر
    خداحافظ ای کوچه ها ی مدینه
    خداحافظ ای بستر منه خسته
    خداحافظ ای یار خانه نشسته
    خداحافظ ای نماز نشسته
    خداحافظ ای درد بازو و سینه
    خداحافظ ای گوشواره شکسته
    خداحافظ ای کوچه های مدینه


    بابی انت و امی یا فاطمه الزهرا

    التماس دعا

     
  • تیر ۰۸, ۱۳۸۵ ۱:۱۳ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    بسم رب زهرا(س)
    سلام ...من هم شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) را تسلیت می گم...ان شاءالله شما و خانوادتان در سلامت و سعاد ت باشید.زودتر خدمت رسیده بودم ولی فکر کنم کامنت ثبت نشد...موفق و پاینده باشید...یا علی

     
  • تیر ۰۸, ۱۳۸۵ ۲:۱۹ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    *** بنام تو اي قرار هستي ***

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما برادر بزرگوارم



    مو كنان ، مويه كنان گل مي برند

    ياس را از پيش بلبل مي برند



    شهادت مظلومانه بي بي دوعالم ، ام المومنين ، صديقه طاهره ، حضرت فاطمه زهراي مرضيه سلام الله عليها را به پيشگاه فرزند دلبندشان حضرت ولي عصر (عج) و شما تسليت و تعزيت عرض مي كنم . انشالله كه طوري زندگي كنيم و طوري بميرم كه لايق شفاعت ايشان در روز حشر قرار بگيريم



    التماس دعا

     
  • تیر ۰۸, ۱۳۸۵ ۲:۲۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    دود بود و دود بود و دود بود
    گل ميان آتش نمرود بود

    دست گلچين هيچ پروايي نداشت
    داغ گل را بر دل بلبل گذاشت

    شعله ميپيچيد بر گرد بهار
    خون دل مي خورد تيغ ذوالفقار

    يك طرف گلبرگ اما بي سپر
    يك طرف ديوار بود و ميخ در

    ميخ بود و سينه اي لبريز درد
    ميخ بود غربت يك رادمرد

    ميخ ياد صحبت جبريل بود
    شاهد هر رخصت جبريل بود

    قلب آهن را محبت نرم كرد
    ميخ از چشمان زينب شرم كرد

    شعله ها از داغ غربت سرخ شد
    ميخ كم كم از خجالت سرخ شد

    ميخ بود دست شوم سرنوشت
    سينه اي ميديد لبريز بهشت

    گفت با در رحم كن سويش مرو
    غنچه دارد سوي پهلويش مرو

    حمله طوفان سوي دود شمع كرد
    هر چه قوت داشت دشمن جمع كرد

    روز رنگ تيره شب را گرفت
    مجتبي چشمان زينب را گرفت

    پاي ليلي چشم مجنون مي گريست
    ميخ بر سر مي زد و خون مي گريست

    ابر با رنگ كبودي گريه كرد
    جاي مردم يك يهودي گريه كرد

    جوي حون نه تا به مسجد رود بود
    دود بود و دود بود و دود بود

     
  • تیر ۰۸, ۱۳۸۵ ۸:۱۳ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    هوالحبيب

    غريبي كه غمش با چاه گويد

    هزاران غصه با يك آه گويد

    براي ديدن من ، محرم من

    درون خانه يا الله گويد

    اين پاي را بگو از ارتعاش بايستد ، اين دست را بگو كه دست بدارد از اين لرزش مدام ، اين قلب را بگو كه نلرزد ، اين بغض را بگو كه نشكند و اشك از ناودان چشم نريزد .

    اين دل بي تاب را بگو كه فاطمه هست ، نمرده است .

    اي جلوه خدا ! اي يادگار رسول ! زيستن ، بي تو چه سخت است .

    ماندن ، بي تو چه دشوار است .

    اين مرگ ، مرگ تو نيست . مرگ عالم است . حيات بي تو ، حيات نيست .

    اين مرگ ، نقطه ختمي است بر كتاب جهان .

    زمين با چه دلي تو را در خويش مي گيرد و متلاشي نمي شود ؟

    آسمان با چه چشمي به رفتن تو مي نگرد كه از هم نمي پاشد و فرو نمي ريزد ؟

    خدا اگر نبود من چه مي كردم با اين مصيبت عظمي ؟

    انا لله و انا اليه راجعون .

    فاطمه جان ! عزيز خدا ! دردانه رسول ! چه بزرگ است فتنه هاي جهان و چه عظيم است ابتلاهاي خداي منان .

    پس از ارتحال پيامبر ، خدا مي داند كه دل من ، تنها گرم تو بود .

    .........

    آنچه تو ، همسر جوان مرا شكست ، شكست نور بود پس از وفات پيامبر و آنچه تو ، مادر مهربان كودكان مرا به بستر ارتحال كشانيد خون دل بود .

    اهل زمين و آسمان گواهند كه تو پس از پيامبر ، هيچ نخوردي ، جز خون دل .

    زهراي من ! اين تازه ابتداي مصيبت ماست .

    .......

    *****************

    ياد آن روزي كه آتش

    مي كشيد از در زبانه

    دست و پا مي زد كبوتر

    در ميان آشيانه

    ديدمت در خون نشسته

    با پر و بال شكسته

    من خجالت مي كشيدم

    از تو با اين دست بسته

     
  • تیر ۰۸, ۱۳۸۵ ۸:۱۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    اي كه ره بستي به زهرا در ميان كوچه ها

    گردنت را مي شكست آنجا اگر عباس بود



    *****

    آجرك الله يا بقيه الله

     
  • تیر ۰۸, ۱۳۸۵ ۱۰:۰۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    شهادت دخت پیامبر گزامی اسلام خانوم فاطمه زهرا ص بر شما وهمه عاشقان وره روان آن بانوی بزرگوار تسلیت باد.
    جانم فدایت یا زهرای مظلو

     
  • تیر ۰۸, ۱۳۸۵ ۱۰:۰۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    شهادت دخت پیامبر گزامی اسلام خانوم فاطمه زهرا ص بر شما وهمه عاشقان وره روان آن بانوی بزرگوار تسلیت باد.
    جانم فدایت یا زهرای مظلو

     
  • تیر ۰۸, ۱۳۸۵ ۱۰:۱۹ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام. ایام شهادت ام ابیها(س) را تسلیت می گویم. ان شاالله که از محبین ایشان باشیم. التماس دعا

     
  • تیر ۰۹, ۱۳۸۵ ۸:۵۷ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام. ممنون كه به وبلاگم سر مي زنيد و مطالب زيباي را مي نويسيد

     
  • تیر ۰۹, ۱۳۸۵ ۱۲:۱۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    ببخشید این چند وقته هم اومدید و من نبودم
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو به شما تسلیت میگم.
    جاری باشید...

     
  • تیر ۰۹, ۱۳۸۵ ۱۲:۱۲ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    ببخشید این چند وقته هم اومدید و من نبودم
    شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو به شما تسلیت میگم.
    و امیدوارم خانواده ی شما همیشه سلامت باشن مخصوصا پدر بزرگوارتون
    جاری باشید...

     
  • تیر ۱۰, ۱۳۸۵ ۱۲:۱۲ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    برگ خران دیده
    من علی ام که خدا قبله نما ساخت مرا
    جر خدا و نبی و فاطمه نشناخت مرا
    من به یک حمله در از قلعه خیبر کندم
    داغ زهرا به خدا از نفس انداخت مرا

     
  • تیر ۱۰, ۱۳۸۵ ۱۲:۱۴ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    بابا شما هم با این سیستم وبلاگتون کلی به مغزم فشار آوردم که چه جوری می شه واستون کامنت گذاشت
    به هر حال من هم شهادت بی بی دوعالم خانم فاطمه الزهرا رو تسلیت می گم
    و منتظر حضور سبزتون هستم

     
  • تیر ۱۰, ۱۳۸۵ ۳:۳۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    اومدم مطلبتونو خوندم حیفم اومد که نظر ندم.
    اما چه قدر سیستم مشکلی داره این سیستم نظر دهی اینجا.
    مطلبتون عالی بود.

     
  • تیر ۱۰, ۱۳۸۵ ۴:۰۵ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    بسم رب الفاطمه

    گل نيلوفري تنها و خسته

    ميان باغ گل ديدم نشسته



    به گوش غنچه اي آهسته مي گفت

    كه پهلوي شقايق هم شكسته

     
  • تیر ۱۱, ۱۳۸۵ ۱:۳۹ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    برادر بزرگوارم سلام
    از خواندن این روایات و اینگونه به اثبات رسانیدن دلیل زیبای خلقت بسیار بهره بردم
    امشب به یاری خداوند زائر خانه ی خداوند هستم برای پدر بزرگوارتان صحت روزافزون و برای کودکان زیبایتان صالح و سالم بودن را از خداوند منان طالبم
    در پناه حق موفق و سربلند باشید

     
  • تیر ۱۱, ۱۳۸۵ ۱۱:۰۷ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام به شما
    با خوندن متنتون خیلی دلم گرفت چون احساس کردم که چقدر از اهل بیت دور هستم و چقدر در حق اونها ظلم می کنم چقدر در حق حضرت زهرا ظلم می کنم با اینکه هر روز به زبان و فقط و فقط به زبان نام اون بزرگوار بر زبانمه ولی باز هم گناه و گناه
    خیلی آدم ظالمی هستم فکر نمی کنم پدر بزرگوار شما به دعا من نیازی داشته باشن برای همین از شما التماس دعا دارم

     
  • تیر ۱۲, ۱۳۸۵ ۱۲:۰۱ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    میشود با فاطمیه تا خدا پرواز کرد
    باب خلقت را خدا با نام زهرا(س)باز کرد

    تسلیت ایام و آرزوی سلامتی هر چه سریعتر پدرتون.ممنون از حضورتون و اشعار زیبائی که نوشتید
    با غزلی به روزیم.یاحق

     
  • تیر ۱۴, ۱۳۸۵ ۲:۴۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام ! کاش کسانی که نوشته بودید کمک می کردند راستی 1 سال گذشت

     
  • تیر ۱۴, ۱۳۸۵ ۱۰:۲۹ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام بزرگوار خسته نباشید شهادت بزرگ بانوي اسلام را تسليت عرض مي كنم از حضور پر مهر همیشگی شما بی نهایت سپاسگزارم من که همیشه شرمنده شما هستم . دیر به دیر خدمت می رسم . وظیفه ام هست که زود به زود دوستان رو زیارت کنم اما گرفتاری مگه مجال میده . به بزگواری خودتون ببخشید .
    اگر بى‏ريا و با صداقتْ باور كنيم كه كسى هست؛ كسى كه حرف‏هاى ناگفته دل را مى‏شنود و اشك‏هاى زلال نياز را مى‏بيند؛ كسى كه آشناى ياس‏هاى غريب و پناهِ پونه‏هاى تنهاست؛ كسى كه هر بار كه سجده مى‏كنيم، با ياد اميد بخش او هم بالِ مرغان عاشق، تا آستانه حضور سبز او پرواز مى‏كنيم.
    خداوندا! مى‏خواهم از كوچه پس كوچه‏هاى خيال بگذرم، از پلّه‏هاى وهمْ بالا روم و به جاده آبى ايمان برسم. آن قدر در اين مسير، ره بپيمايم تا به حقيقتِ نور تو برسم. آهنگِ دل‏نشين معنويت را بشنوم و براى تنهايى‏ام سر پناهى بجويم

    کاش باران بوديم يا رنگين کمانی
    کاش لطافت داشتيم يا مهربانی
    کاش نور بوديم يا نسيم صبحگاهی

     
  • تیر ۱۴, ۱۳۸۵ ۱۰:۳۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    کاش میشد پرواز کرد
    کنار باغچه کوچک دلم نشسته ام
    هر روز می آیم تا به گلهای آن آب دهم
    گلهای رنگارنگ گلهای خوشبو گلهای زیبا
    ساقه های سبز سبز با طراوت
    میخواهم آنقدر بالا روند تا به آبی آسمان برسند
    آسمان اوج پاکی و صمیمیت است
    آسمان بی ریاست و بخشنده
    دوست دارم آسمانی باشم
    ای کاش بتوانم میدانم میتوانم
    به آسمان نگاه می کنم دورترین نقطه آن
    همان جا که از آن هبوط کرده ام
    حیف بر معصومیتی که از دستم رفته
    و من گرفتار این سرای آلوده به سرگشتگی شده ام
    آی آدمها آی آدمها آنهایی که در آسمانید و مرا با انگشت اشاره به هم نشان میدهید
    فردا نگوئید صدایتان نزدم فردا نگوئید یاری نخواست
    اگر کمی فقط کمی دستتان را بطرفم بگیرید من هم میتوانم از جایم برخیزم
    به خالق گلها قسم دوست ندارم اسیر خاک باشم
    عاشق پروازم اگر چه بالهایم به تاراج عشق رفته است
    عاشق آسمانم اگر چه دیدگانم به رنگ خاک عادت کرده است
    دلم میدانید دلم هنوز به خاک خو نگرفته است
    هنوز نقطه امیدی است
    کاش میتوانستم دلم را پرواز دهم
    کاش میشد پرواز کرد
    میدانم هر انسانی پرواز میدانست
    نمیدانم از کی و چگونه پرواز از یادمان رفته است؟
    کاش بیاد بیاوریم پرواز را
    در آبی آسمان غوطه ور بودن را
    در بیکران هستی لاجوردی اوج گرفتن را

     
  • تیر ۱۴, ۱۳۸۵ ۱۰:۳۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    لحظه خطرناکی است لحظه ای که اميد جای خود را به نا اميدی می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که عجله جای خود را به صبوری می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که همدردی جای خود را به طرد کردن می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که " ما " جای خود را به من و تو می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که پريدن جای خود را به خزيدن می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که نور جای خود را به تاريکی می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که انسانيت جای خود را به خوی حيوانی دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که بخشش جای خود را به خشم دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که درک و تأمل جای خود را به لجبازی می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که جمع بينی جای خود را به خود بينی می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که صلح جای خود را به جنگ می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که منطق جای خود را به سنت می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که معنويات جای خود را به ماديات می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که عشق جای خود را به هوس می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که شراکت جای خود را به خيانت می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که آشنائی جای خود را به غريبی می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که صداقت جای خود را به دروغگوئی می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که صفا و صميميت جای خود را به کينه می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که خير رسانی جای خود را به شرارت می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که عقل و تفکر جای خود را به تقليد می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که زمان حال جای خود را به زمان گذشته می دهد
    لحظه خطرناکی است لحظه ای که علم و منطق جای خود را به خرافات و رسوم می دهد

     
  • تیر ۱۵, ۱۳۸۵ ۲:۲۴ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام . حرف هایتان به شدت بر دل می نشیند و واقعا متشکرم که جواب حرف هایم را می دهید . من فراموش کردم او را . اگر چیزی آزارم می دهد بازی است که خوردم . و مخاطب خیلی از حرف هایم خدا بود نه او!آیا من حق این را نداشتم از خدا بخواهم نجاتم دهد و من که توان دوباره زندگی کردن را ندارم کمک کند که دوباره بلند شوم؟ که نخواهم روزهای 20 سالگی ام این طور بگذرد؟ حق نداشتم بخواهم حضورش را در زندگی ام پررنگ کند تا مثل امروز شک نکنم که اصلا خدایی هست؟ خواندم که هر دری را زیاد بکوبید عاقبت باز می شود . بعد 4-5 سال باز نشود چه؟ کسی هست؟ شاید هست و جواب نمی دهد؟ مگر خدای دانا و حکیم نمی داند من حضرت ایوب و... نیستم و دختری 15-16 ساله و حالا 20 ساله تحمل بیشتری ندارد؟ببخشید ولی می دانم تنها کسی هستید که جواب منطقی دارید. باز هم ممنونم .

     
  • تیر ۱۶, ۱۳۸۵ ۱۲:۱۷ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گلم.
    این جمعه هم گذشت چشم انتظاران همچون گذشته منتظر آمدنش هستند.پس کی . کجا.....جانم فدایت مهدی ادرکنی

     
  • تیر ۱۶, ۱۳۸۵ ۱۲:۲۱ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    بسم الله الرحمن الرحیم.
    سلام و صلوات خدا بر سید شهدا وخامس آل عباوامام سعدا و پیشوای اهل صبر و ابتلا و گل بوستان رسالت و سرو جویبار امامت و خلافت اعنی امام شهید مظلوم ابی عبدالله الحسین صلوات الله علیه.
    جانم فدایت یا زهرای مظلوم

     
  • تیر ۱۶, ۱۳۸۵ ۳:۲۹ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    يا رفيق من لا رفيق له

    راستي... تو برادر محمدي؟

    تو شيعه علي و حسين و زينب و زهرايي؟



    با کدام مدرک؟

    مسلماني به عمل است، نه به ادعا!

    و به رفتار است، نه شعار ...

    التماس دعا

    يا علي

     
  • تیر ۱۶, ۱۳۸۵ ۶:۵۸ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    وبلاگ بسیار جالبی دارید. انشالله همیشه موفق باشید./
    http://didare_mohammad.persianblog.com/

     
  • تیر ۱۷, ۱۳۸۵ ۱۱:۱۶ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام: از حسن نظرتان ممنون. می خواستم در مورد نوشته هاتون بگم که محشره ولی موضوع ابوی گرام مرا نیز چون دیگر دوستان و خوانندگانتان نگران ساخت. امید دارم دست رحمت الهی از آستین برگزیدگان مخلوقاتش جام سلامتی را ارزانی تمامی مسلمانان و حتی غیر مسلمانان غیر معاند بچشاند و ابوی گرامی شما را نیز به صحت کامل نائل بنماید.در ضمن خوشحال می شم نوشته های پر از خطای مرا به دوستان دیگرتان در این مجموعه نیز معرفی نمایید تا آنها هم چون شما بر بنده منت نهاده و نظراتشان را ارزانی سفره حقیرانه ام نمایند.NAKHLE-BISAR.BLOGFA ارادتمند همیشگی شما،علیرضا

     
  • تیر ۱۷, ۱۳۸۵ ۱۲:۱۶ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام ...خیلی ممنونم ... دعوت داشتین... آفهاتون پریده!.. بازم ممنون

     
  • تیر ۲۱, ۱۳۸۵ ۷:۴۶ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    برادر بزرگوارم سلاام
    خیلی وقت که اینجا به روز نشده؟؟
    امیدوارم که اتفاق بدی نیفتاده باشه و علتش همان مشغله کاری باشد
    موفق باشید و التماس دع

     
  • تیر ۲۲, ۱۳۸۵ ۱:۵۴ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    با سلام
    امیدوارم مشکلی پیش نیامده باشه چون خیلی وقته اینجا به روز نشده
    از اینکه قابل دونستید و به ما هم سر زدید ممنون

     
  • تیر ۲۲, ۱۳۸۵ ۲:۳۴ بعدازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    بنام خدا
    سلام به شما بزرگوار
    شرمنده از اینکه دیربه دیر کامنت میذارم...راستش سیستم وبلاگتون یه خورده پیچیده است
    امیدوارم حالا پدر گرامیتون خوب شده باشه
    ممنون از اینکه به آدینه سر میزنید
    با کامنتهای پراز مهرتون همیشه منو شرمنده میکنید
    موید باشید
    درپناه حق

     
  • تیر ۲۴, ۱۳۸۵ ۸:۵۷ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام علیکم ...
    ولادت حضرت زهرا را تبریک عرض میکنم و ممنونم که لطف کردید به کلبه ام سر زدید..
    تقدیم به شما...
    «تبريك به مهدى »
    يابن الحسن اى نگار زهرا
    تعجيل نما بهار زهرا
    بگشا تو گره ز كار زهرا
    بنما به همه مزار زهرا
    در باز كن اى اميد دلها
    شد وقت عطا و عيد زهرا
    اى كوثر جارى دل من

     
  • تیر ۲۹, ۱۳۸۵ ۹:۵۲ قبل‌ازظهر

    نظر Anonymous ناشناس :

    سلام
    امیدوارم خوب باشید البته ازمتنهای زیباتون ممنون منتظرحضورتون هستم خیلی وقته یادنمی کنید
    boyebahar.persianblog.com

     

نظر شما چيه؟

بازگشت به صفحه اصلی